سیر تحول خط در نگارش قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== خط در ابتدای بعثت == | == خط در ابتدای بعثت == | ||
کتابت در زمان پیامبر اسلام(ص) مطابق با اصول و قواعدِ نگارشِ آن زمان انجام میگرفت. باگذشت زمان، دانشمندان قواعد املا و رسمالخط را به وجود آوردند و کتابت سیر تکاملی خود را به تدریج پیمود و در نهایت به صورت فعلی درآمد. | |||
در زمان | خط در زمان پیامبر، بسیار ساده و ابتدایی و بدون علایم و نشانههایی برای نمایاندن حرکات یا سکون یا بازیافتن حروف متشابه بود. با آنکه اعراب ابتدایی در اوایل نزول قرآن، در قرائت قرآن، کمتر دچار لغزش میشدند، ولی وقتی اسلام به فتوحاتی نایل گشت و تازیان به ممالک دیگر راه یافتند و با ملتهای بیگانه معاشرت کردند و داد و ستدها موجب تغییر در لغت و لهجهها شد، عرب را قانع ساخت که بر اصلاح زبان خود، به ویژه به منظور حفظ و صیانت قرائت قرآن، سخت بکوشد. نخست، قواعد ساده و بسیطی برای زبان عربی، به دستور حضرت علی و با کوشش پیگیر ابوالاسود دوئلی تأسیس شد. ابوالاسود دوئلی برای نخستین بار با کمک یکی از نویسندگان، اعرابگذاری خط (حروف و کلمات) قرآن را آغاز کرد. چنانکه به نویسنده میگفت: قرآن را برگیر و بارنگی متفاوت از رنگ خط قرآن، طبق گفتههای من، نشانهگذاری کن، وقتی در مورد حرفی لبهایم را گشودم و بالا بردم، یک نقطه، روی آن حرف قرار بده و….<ref>علوم القرآن عند المفسرون، ج۱، ص۴۱۳–۴۱۶.</ref> | ||
در این دوران، نشانه حرکات در حروفِ قرآن کریم، به صورت نقطه بود؛ نقطه اول حروف، علامت فتحه و نقطهٔ آخر حروف، علامت ضمه و نقطهٔ زیرین حروف، علامت کسره بوده است. | |||
ابواحمد عسگری میگوید: مردم قبل از حکومت عبدالملک مروان حدود چهل سال با قرآن عثمانی سرو کار داشتند. سپس تغییرات فراوانی در قرائت قرآن، به ویژه در عراق رخ داد. حجاج بن یوسف، نگرانی خود را از این امر به کاتبان و نویسندگان خود اظهار داشت و از آنان خواست که برای تشخیص حروف مشابه نیز، علایم و نشانههایی وضع کنند. نقل است که نصربن عاصم، این امر را به عهده گرفت و نقطهگذاری را در حروف انجام داد. پس از اقدام ابوالاسود دوئلی، مردم نقطهها را به عنوان علایمی برای نشان دادن حرکات حروف وکلمات به کار بردند؛ ولی بیشتر این نقطهها را با رنگی غیر از رنگ خط مصحف مینوشتند. | ابواحمد عسگری میگوید: مردم قبل از حکومت عبدالملک مروان حدود چهل سال با قرآن عثمانی سرو کار داشتند. سپس تغییرات فراوانی در قرائت قرآن، به ویژه در عراق رخ داد. حجاج بن یوسف، نگرانی خود را از این امر به کاتبان و نویسندگان خود اظهار داشت و از آنان خواست که برای تشخیص حروف مشابه نیز، علایم و نشانههایی وضع کنند. نقل است که نصربن عاصم، این امر را به عهده گرفت و نقطهگذاری را در حروف انجام داد. پس از اقدام ابوالاسود دوئلی، مردم نقطهها را به عنوان علایمی برای نشان دادن حرکات حروف وکلمات به کار بردند؛ ولی بیشتر این نقطهها را با رنگی غیر از رنگ خط مصحف مینوشتند. |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۲۳
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
سیر تحول خط در نگارش قرآن چگونه بوده است؟
خط در ابتدای بعثت
کتابت در زمان پیامبر اسلام(ص) مطابق با اصول و قواعدِ نگارشِ آن زمان انجام میگرفت. باگذشت زمان، دانشمندان قواعد املا و رسمالخط را به وجود آوردند و کتابت سیر تکاملی خود را به تدریج پیمود و در نهایت به صورت فعلی درآمد.
خط در زمان پیامبر، بسیار ساده و ابتدایی و بدون علایم و نشانههایی برای نمایاندن حرکات یا سکون یا بازیافتن حروف متشابه بود. با آنکه اعراب ابتدایی در اوایل نزول قرآن، در قرائت قرآن، کمتر دچار لغزش میشدند، ولی وقتی اسلام به فتوحاتی نایل گشت و تازیان به ممالک دیگر راه یافتند و با ملتهای بیگانه معاشرت کردند و داد و ستدها موجب تغییر در لغت و لهجهها شد، عرب را قانع ساخت که بر اصلاح زبان خود، به ویژه به منظور حفظ و صیانت قرائت قرآن، سخت بکوشد. نخست، قواعد ساده و بسیطی برای زبان عربی، به دستور حضرت علی و با کوشش پیگیر ابوالاسود دوئلی تأسیس شد. ابوالاسود دوئلی برای نخستین بار با کمک یکی از نویسندگان، اعرابگذاری خط (حروف و کلمات) قرآن را آغاز کرد. چنانکه به نویسنده میگفت: قرآن را برگیر و بارنگی متفاوت از رنگ خط قرآن، طبق گفتههای من، نشانهگذاری کن، وقتی در مورد حرفی لبهایم را گشودم و بالا بردم، یک نقطه، روی آن حرف قرار بده و….[۱]
در این دوران، نشانه حرکات در حروفِ قرآن کریم، به صورت نقطه بود؛ نقطه اول حروف، علامت فتحه و نقطهٔ آخر حروف، علامت ضمه و نقطهٔ زیرین حروف، علامت کسره بوده است.
ابواحمد عسگری میگوید: مردم قبل از حکومت عبدالملک مروان حدود چهل سال با قرآن عثمانی سرو کار داشتند. سپس تغییرات فراوانی در قرائت قرآن، به ویژه در عراق رخ داد. حجاج بن یوسف، نگرانی خود را از این امر به کاتبان و نویسندگان خود اظهار داشت و از آنان خواست که برای تشخیص حروف مشابه نیز، علایم و نشانههایی وضع کنند. نقل است که نصربن عاصم، این امر را به عهده گرفت و نقطهگذاری را در حروف انجام داد. پس از اقدام ابوالاسود دوئلی، مردم نقطهها را به عنوان علایمی برای نشان دادن حرکات حروف وکلمات به کار بردند؛ ولی بیشتر این نقطهها را با رنگی غیر از رنگ خط مصحف مینوشتند.
سیوطی دربارهٔ آخرین تغییرات تکمیلی اعرابگذاری قرآن میگوید:
در صدر اول، نشانهٔ حرکات حروف به صورت نقطه بوده است، نقطهٔ اول حروف، علامت فتحه و نقطهٔ آخر حروف، علامت ضمه و نقطهٔ زیرین حروف، علامت کسره به شمار میآمده است. علایمی که اکنون برای بیان حرکات حروف متداول است، از ابتکارات خلیل بن احمد فراهیدی است. در این روش، علامت فتحه، عبارت است از شکل مستطیلی که در بالای حروف گذارده میشود و علامت کسره نیز به همین شکل در ذیل حروف به کار میرود؛ علامت ضمه، واو کوچکی است در بالای حرف؛ تنوین نیز بر حسب مفتوح بودن یا مکسور بودن یا مضمون بودن، به وسیلهٔ دو علامت از نوع خودش مشخص میشود. نخستین کسی که همزه و تشدید را وضع کرد، خلیل بن احمد بود.[۲]
پس از آنکه نصربن عاصم نقطه را برای تشخیص حروف نقطهدار از حروف بینقطه در مصحف به کار برد، نقطههای سیاه به نقطههای رنگی تبدیل شد، تا نقطههایی که علامت حرکت بود از نقطههایی که علامت اعجام بودند تمیز داده شوند.[۳]
قرن سوم، دوره تحول در نگارش قرآن
علامتهایی که اکنون برای بیان حرکات حروف استفاده میشود، از ابتکارات خلیل بن احمد است. به مرور زمان، عنایت و توجه مسلمانان به قرآن بیشتر شد. آنان تغییراتی در خط و رسم قرآن ایجاد کردند و در پایان قرن سوم بود که رسمالخط قرآن به حد اعلای زیبایی خود رسید. مردم در نوشتن قرآن با خطوط زیبا و به کار بردن علایم و نشانهها بر یکدیگر پیشی میگرفتند و برخی علامتها مانند تشدید و… را اختراع کردند؛ همچنین صنعت خط و حاشیهنگاری رو به پیشرفت گذاشت و با ظرافت ویژهای در مصحفها به کار برده شد.[۴]
قرآن کریم، با گذشت زمان، از جهت کتابت و زیبایی خط، سیر تکاملی خود را ادامه داد و خطاطان بزرگی در زیبایی و تکمیل خط آن تلاش نمودند. نخستین کسی که در این راه گام برداشت، «خالد بن ابی الهیاج» از اصحاب امیرالمؤمنین و از خوشنویسان و خطاطان معروف آن زمان بود.
خط کوفی و نسخ
خطاطان تا اواخر قرن سوم هجری، مصحفها را با خط کوفی مینوشتند، اما از اوایل قرن چهارم، خط زیبای نسخ، جای خط کوفی را گرفت. نخستین مصحف به خط نسخ، توسط خطاط معروف، محمد بن علی بن الحسین بن مقله در سال (۲۷۲–۳۲۸ هجری قمری) نوشته شد. گفته شده اولین بار، او به خط ثلث و نسخ نوشت.
خط نسخ عربی، در قرن هفتم هجری، به دست یاقوت بن عبدالله موصلی به حد اعلای کمال رسید. تا قرن یازدهم هجری قمری همهٔ مصحفها به شیوهٔ خط یاقوت نوشته میشد.
دوره جدید
از ابتدای قرن دوازهم، به خصوص پس از فتح مصر به دست سلطان سلیم، خط عربی اسلامی مورد توجه ترکهای عثمانی قرار گرفت و به کمک خطاطان فارسی که در امپراطوری عثمانی خدمت میکردند، در پیشبرد این خط کوشیدند.
سلطان سلیم، همهٔ خطاطان، نقاشان و هنرمندان را در پایتخت جمع کرد و آنها انواع جدیدی از خطوط عربی، مانند خط رقعی، خط دیوانی، خط طغرایی و خط اسلامبولی را پدیدآوردند که همچنان در نوشتهها متداولاند.
چاپ مصحفها نیز مانند خط آن، در دورههای مختلف پیشرفت نمود. برای نخستین بار در حدود سال ۹۵۰ هجری مطابق با سال ۱۵۴۳ میلادی، قرآن در «بندقیه» به چاپ رسید. ابتدا دولت اسلامی و سپس از سال ۱۲۹۴ هجری قمری، ترکیهٔ عثمانی به چاپهای زیبایی از قرآن اقدام نمودند….[۵]
امروزه نیز در ایران و غالب کشورهای اسلامی، قرآنی که با رسمالخط عثمانی به دست خطاط سوری «عثمان طه» نوشته شده، مقبولیت همگانی دارد.[۶]
با توجه به آنکه در زمان پیامبر اکرم رسمالخط و قلم و کاغذ نبوده، رسمالخط فعلی چگونه به دست ما رسیده است؟
بعد از نزول وحی، تمام توجه رسول خدا و یارانش به گردآوری و حفظ قرآن در سینهها و نظارت بر کتابت آن بود، هر چند که شمار کاتبان و ابزار کتابت قرآن هم اندک بود. گرچه اطلاع دقیقی از نوع خط مورد استفادهٔ زمان حیات رسول خدا در دست نیست؛ اما میدانیم که در آن زمان به دو خط نسخ و کوفی آشنایی داشتند و معمولاً نامهنگاریها، یادداشتهای عادی و گاهی نگارش قرآن با خط نسخ انجام میگرفت؛ چنانکه نامهٔ منسوب به پیامبر اکرم با این خط بوده است.[۷]
به عقیدهٔ برخی دیگر، نگارش قرآن، بیشتر با خط کوفی بوده و حضرت علی از خوشنویسان این خط به شمار میرفته است و خط نسخ بعد از خط کوفی رواج یافت؛ یعنی تا ابتدای قرن پنجم قرآن کریم را به خط کوفی مینوشتند و از آن پس با خط نسخ و خطوط مشتق از آن معمول شد.[۸]
منابع
- ↑ علوم القرآن عند المفسرون، ج۱، ص۴۱۳–۴۱۶.
- ↑ الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۷۷–۳۷۸.
- ↑ محمد طاهر عبدالقاهر الکردی، تاریخ القرآن، ترجمهٔ محمد صالح سعیدی، ص۲۵۵–۲۵۸.
- ↑ محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص۱۸۴–۱۸۷.
- ↑ پژوهشی در تاریخ قرآن، ص۱۵۸–۲۱۳.
- ↑ بهاء الدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۱۱۰۶–۱۱۰۷.
- ↑ علوم القرآن عند المفسرون، ج۱، ص۳۳۷–۳۸۲.
- ↑ پژوهشی در تاریخ قرآن، ص۱۸۴–۱۸۶ و ۲۱۲–۲۱۸.