مفهوم روایت انا مدینه العلم و علی بابها: تفاوت میان نسخه‌ها

(تکمیل و بارگزاری)
جز (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
خط ۴: خط ۴:
  |شاخه فرعی۱ = امامت خاصه
  |شاخه فرعی۱ = امامت خاصه
  |شاخه فرعی۲ = فضائل امام علی(ع)
  |شاخه فرعی۲ = فضائل امام علی(ع)
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
معنا و مفهوم روایت نبوی «انا مدينه العلم و علي بابها» چیست؟ آیا مي توان از اين حديث اين را فهمید که پس از عبور از باب علم ديگر به آن نياز نيست و يا مي توان از در سبقت گرفت و به پيامبر اکرم(ص) نزديک تر از خود حضرت علي(ع) شد؟
معنا و مفهوم روایت نبوی «انا مدینه العلم و علی بابها» چیست؟ آیا می‌توان از این حدیث این را فهمید که پس از عبور از باب علم دیگر به آن نیاز نیست یا می‌توان از در سبقت گرفت و به پیامبر اکرم(ص) نزدیک تر از خود حضرت علی(ع) شد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در روایتی جریان شرف یابی و علم آموزی امیر مؤمنان از پیامبر اکرم (ص) در اواخر عمر گرامی حضرت نقل شده است که ایشان فرمود برادر و یاور مرا بخوانید، و وقتی ابوبکر و عمر وارد بر ایشان شدند، با روی برگردانی از ایشان دوباره این درخواست را تکرار کردند، وقتی علی وارد شد، حضرت مدتی با ایشان گفتگو کردند و وقتی علی از خدمت رسول اکرم خارج شد، فرمود، پیامبر به من هزار باب از علم که از هر بابی هزار باب علم گشوده شد را تعلیم فرمود. بنابر این در این روایت و روایت انا مدینه العلم، منظور از باب علم، تبیین مقام علمی، مرجعیت و قرب معنوی امام علی به پیامبر بوده است. لذا تصور اینکه باب به معنای درب مادی است که از آن می توان عبور کرد، صحیح نیست.
در روایتی جریان شرف یابی و علم آموزی امیر مؤمنان از پیامبر اکرم(ص) در اواخر عمر گرامی حضرت نقل شده است که ایشان فرمود برادر و یاور مرا بخوانید، و وقتی ابوبکر و عمر وارد بر ایشان شدند، با روی برگردانی از ایشان دوباره این درخواست را تکرار کردند، وقتی علی وارد شد، حضرت مدتی با ایشان گفتگو کردند و وقتی علی از خدمت رسول اکرم خارج شد، فرمود، پیامبر به من هزار باب از علم که از هر بابی هزار باب علم گشوده شد را تعلیم فرمود. بنابر این در این روایت و روایت انا مدینه العلم، منظور از باب علم، تبیین مقام علمی، مرجعیت و قرب معنوی امام علی به پیامبر بوده است؛ لذا تصور اینکه باب به معنای درب مادی است که از آن می‌توان عبور کرد، صحیح نیست.


==روایت علم امام علی (ع)==
== روایت علم امام علی(ع) ==
علاوه بر روایت «انا مدینه العلم و علی بابها» روایت دیگری نیز نقل شده است که در زیر به آن اشاره می شود:
علاوه بر روایت «انا مدینه العلم و علی بابها» روایت دیگری نیز نقل شده است که در زیر به آن اشاره می‌شود:
در روزهاي آخر عمر [[رسول خدا(ص)]] آن حضرت در حالي که مريضي او شدت يافته بود فرمود: برادر و ياور مرا بخوانيد، [[عايشه]]، [[ابوبکر]] را خواند وقتي رسول خدا چشم باز نمود و به او نگاه کرد صورت خود را از او برگرداند و او خارج شد، و رسول خدا همان کلام سابق را دوباره تکرار کرد، آن گاه [[حفصه]] دستور داد [[عمر]] را بخوانند، وقتي حضرت او را ديد از او هم روي گرداند، او نيز بيرون رفت، سپس رسول خدا(ص) باز فرمود: برادر و ياور مرا بخوانيد، [[ام سلمه]] گفت: [[علي(ع)]] را بخوانيد، وقتي علي(ع) آمد، حضرت به او اشاره کرد که نزديک من بيا، امير مومنان خود را به حضرت نزديک کرد و رسول خدا(ص) مدتي با علي(ع) راز گفت، آن وقت امير مومنان برخاست و در گوشه اي نشست تا رسول خدا(ص) به خواب رفت و علي(ع) از اتاق بيرون شد، مردم گفتند: اي ابوالحسن بگو چه رازي پيامبر با شما در ميان گذاشت؟ حضرت فرمود به من تعليم فرمود هزار باب از علم که از هر بابي هزار باب علم گشوده شد، و وصيت فرمود به من به کارهايي که من انشاء الله آن ها را انجام خواهم داد.<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، تهران، منشورات الاعلمي، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۵.</ref>
در روزهای آخر عمر [[رسول خدا(ص)]] آن حضرت در حالی که مریضی او شدت یافته بود فرمود: برادر و یاور مرا بخوانید، [[عایشه]]، [[ابوبکر]] را خواند وقتی رسول خدا چشم باز نمود و به او نگاه کرد صورت خود را از او برگرداند و او خارج شد، و رسول خدا همان کلام سابق را دوباره تکرار کرد، آن گاه [[حفصه]] دستور داد [[عمر]] را بخوانند، وقتی حضرت او را دید از او هم روی گرداند، او نیز بیرون رفت، سپس رسول خدا(ص) باز فرمود: برادر و یاور مرا بخوانید، [[ام سلمه]] گفت: [[علی(ع)]] را بخوانید، وقتی علی(ع) آمد، حضرت به او اشاره کرد که نزدیک من بیا، امیر مؤمنان خود را به حضرت نزدیک کرد و رسول خدا(ص) مدتی با علی(ع) راز گفت، آن وقت امیر مؤمنان برخاست و در گوشه ای نشست تا رسول خدا(ص) به خواب رفت و علی(ع) از اتاق بیرون شد، مردم گفتند: ای ابوالحسن بگو چه رازی پیامبر با شما در میان گذاشت؟ حضرت فرمود به من تعلیم فرمود هزار باب از علم که از هر بابی هزار باب علم گشوده شد، و وصیت فرمود به من به کارهایی که من انشاء الله آن‌ها را انجام خواهم داد.<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، تهران، منشورات الاعلمی، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۵.</ref>


==مرجعیت و مقام علمی علی==
== مرجعیت و مقام علمی علی ==
مقصود پيامبر اکرم(ص) از باب علم در این روایت، تبيين مقام علمي، مرجعيت ديني و خلافت الهي و قرب معنوي [[امیر المؤمنین]] به آن حضرت بوده است، گواه اين سخن حديث ثقلين است، زيرا رسول خاتم(ص) علي را در اين حديث، عدل غير قابل انفکاک از قرآن قرار داده و تمسک و اقتداء به آن دو را ضامن هدايت و نجات امت از گمراهي قرار داده فرمود:«از قرآن و عترت سبقت و پيشي نگيريد و در حق آنان کوتاهي نکنيد که هلاک مي شويد، و به عترت و اهل بيت (من) چيزي آموزش ندهيد، زيرا آن ها از شما داناترند، و آن گاه دست علي را گرفت و فرمود: هر که من مولا و سرپرست اويم، علي مولا و سرپرست او است، خدايا دوست دار کسي را که علي را دوست دارد و دشمن دار کسي را که علي را دشمن مي دارد.<ref>طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الکبير، بيروت، داراحياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۷.</ref>»
مقصود پیامبر اکرم(ص) از باب علم در این روایت، تبیین مقام علمی، مرجعیت دینی و خلافت الهی و قرب معنوی [[امیر المؤمنین]] به آن حضرت بوده است، گواه این سخن حدیث ثقلین است، زیرا رسول خاتم(ص) علی را در این حدیث، عدل غیرقابل انفکاک از قرآن قرار داده و تمسک و اقتداء به آن دو را ضامن هدایت و نجات امت از گمراهی قرار داده فرمود: «از قرآن و عترت سبقت و پیشی نگیرید و در حق آنان کوتاهی نکنید که هلاک می‌شوید، و به عترت و اهل بیت (من) چیزی آموزش ندهید، زیرا آن‌ها از شما داناترند، و آن گاه دست علی را گرفت و فرمود: هر که من مولا و سرپرست اویم، علی مولا و سرپرست او است، خدایا دوست دار کسی را که علی را دوست دارد و دشمن دار کسی را که علی را دشمن می‌دارد.<ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۷.</ref>»


رسول اکرم(ص) در اين حديث و حديث «انا مدينه العلم...» و ده ها حديث ديگر، علي(ع) را به عنوان مرجع و ملجاء امت اسلامي در تمام ابعاد و شئون زندگي مادي و معنوي معرفي نموده و اعلام مي دارد که، بهره گيري از علوم قرآن و دانش پيامبر اکرم(ص) و سنت ناب نبوي و نجات از گمراهي، منوط به مراجعه و اطاعت از امير مومنان علي(ع) بوده و در پرتو هدايت و دانش او ميسر است، و تنها او است که در سايه دانش [[قرآن]] و پيامبر اکرم(ص) مي تواند کشتي طوفان زده امت را از غرقاب گمراهي به ساحل نجات رهنمون گردد.
رسول اکرم(ص) در این حدیث و حدیث «انا مدینه العلم…» و ده‌ها حدیث دیگر، علی(ع) را به عنوان مرجع و ملجاء امت اسلامی در تمام ابعاد و شئون زندگی مادی و معنوی معرفی نموده و اعلام می‌دارد که، بهره‌گیری از علوم قرآن و دانش پیامبر اکرم(ص) و سنت ناب نبوی و نجات از گمراهی، منوط به مراجعه و اطاعت از امیر مؤمنان علی(ع) بوده و در پرتو هدایت و دانش او میسر است، و تنها او است که در سایه دانش [[قرآن]] و پیامبر اکرم(ص) می‌تواند کشتی طوفان زده امت را از غرقاب گمراهی به ساحل نجات رهنمون گردد.


در پرتو برخورداري از چنين مقام و دانش بود که مي فرمود:« از من سئوال کنيد قبل از آن که مرا از دست بدهيد، به خدا سوگند از هيچ چيزي تا روز قيامت از من سئوال نمي کنيد مگر اين که از آن شما را آگاه مي کنم، از کتاب خدا از من بپرسيد سوگند به خدا که هيچ آيه اي نيست مگر اين که من مي دانم در شب نازل شده يا در روز، در بيابان نازل شده يا در کوه.<ref>ابن عساکر، علي بن الحسن، تاريخ مدينه دمشق، بيروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزيع، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۳۵.</ref>»
در پرتو برخورداری از چنین مقام و دانش بود که می‌فرمود: «از من سئوال کنید قبل از آن که مرا از دست بدهید، به خدا سوگند از هیچ چیزی تا روز قیامت از من سئوال نمی‌کنید مگر این که از آن شما را آگاه می‌کنم، از کتاب خدا از من بپرسید سوگند به خدا که هیچ آیه ای نیست مگر این که من می‌دانم در شب نازل شده یا در روز، در بیابان نازل شده یا در کوه.<ref>ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۳۵.</ref>»


==منظور از باب==
== منظور از باب ==
از کیفیت طرح پرسش اين طور استفاده مي شود که باب ، باب مادي تصور شده که عابر بعد از عبور از آن ديگر نيازي به آن ندارد. در حالی که در جریان این روایت مشخص شد که رسول اکرم(ص) با روگرداندن از ابوبکر و عمر، اين مطلب را به آنان تفهيم نمود که هيچ کسي جز علي شايستگي و لياقت باب علم بودن او را ندارد، و هيچ کسي را ياراي آن نباشد که از علي به او نزديک تر شود. بنابر این منظور از تشبیه به «در» بودن امام علی برای شهر علم رسول اکرم(ص)، مرجعیت و علم ایشان است که به جز این راه و پناه به این فرد، کسی نمی تواند به رسول اکرم نزدیک شود و از او استفاده کند.
از کیفیت طرح پرسش این‌طور استفاده می‌شود که باب، باب مادی تصور شده که عابر بعد از عبور از آن دیگر نیازی به آن ندارد. در حالی که در جریان این روایت مشخص شد که رسول اکرم(ص) با روگرداندن از ابوبکر و عمر، این مطلب را به آنان تفهیم نمود که هیچ‌کسی جز علی شایستگی و لیاقت باب علم بودن او را ندارد، و هیچ‌کسی را یارای آن نباشد که از علی به او نزدیک تر شود. بنابر این منظور از تشبیه به «در» بودن امام علی برای شهر علم رسول اکرم(ص)، مرجعیت و علم ایشان است که به جز این راه و پناه به این فرد، کسی نمی‌تواند به رسول اکرم نزدیک شود و از او استفاده کند.


بنابراين، هم چنان که در هيچ جهت سبقت گرفتن از پيامبر امکان پذير نيست، سبقت از علي نيز امکان ندارد، همان طور که بي نيازي از دانش پيامبر اکرم(ص) عين سفاهت و جهالت و ضلالت است، بي نيازي از دانش علي نيز همين حکم را دارد. بنابر اين سبقت گرفتن از علي(ع) مقدور نبوده و هيچ کس از دانش وي بي نياز نخواهد بود.
بنابراین، هم چنان‌که در هیچ جهت سبقت گرفتن از پیامبر امکان‌پذیر نیست، سبقت از علی نیز امکان ندارد، همان‌طور که بی‌نیازی از دانش پیامبر اکرم(ص) عین سفاهت و جهالت و ضلالت است، بی‌نیازی از دانش علی نیز همین حکم را دارد. بنابر این سبقت گرفتن از علی(ع) مقدور نبوده و هیچ‌کس از دانش وی بی‌نیاز نخواهد بود.


گواه روشن اين نياز، سخنان خليفه دوم، عمر است که گفت:« پناه مي برم به خدا از هر مشکلي که براي (حل آن) ابوالحسن علي نباشد.<ref>زمخشري،جار الله،الفائق في غريب الحديث، بيروت، دارالکتب العلميه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۵.</ref>» و نيز بارها اين جمله را گفت: «اگر علي نبود عمر هلاک مي شد.<ref>ايجي، عضدالدين، مواقف، بيروت، دارالجيل، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۶۲۸.</ref>» پس چه کسي مي تواند از دانش علي(ع) بي نياز باشد؟
گواه روشن این نیاز، سخنان خلیفه دوم، عمر است که گفت: «پناه می‌برم به خدا از هر مشکلی که برای (حل آن) ابوالحسن علی نباشد.<ref>زمخشری، جار الله، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۵.</ref>» و نیز بارها این جمله را گفت: «اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد.<ref>ایجی، عضدالدین، مواقف، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۶۲۸.</ref>» پس چه کسی می‌تواند از دانش علی(ع) بی‌نیاز باشد؟


حضرت علي(ع) مي فرمايد: اي مردم سخني را مي گويم که آن را قبل از من کسي نگفته است، و بعد از من هم کسي نخواهد گفت: مگر دروغ گو، من بنده خدا و برادر نبي او هستم.<ref>الکوفي، محمد بن سليمان، مناقب الامام امير المومنين، قم، مجمع احياء الثقافه الاسلاميه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۲۷.</ref>
حضرت علی(ع) می‌فرماید: ای مردم سخنی را می‌گویم که آن را قبل از من کسی نگفته است، و بعد از من هم کسی نخواهد گفت: مگر دروغ گو، من بنده خدا و برادر نبی او هستم.<ref>الکوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیر المومنین، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۲۷.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۴۱: خط ۴۱:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ج
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۰۹

سؤال

معنا و مفهوم روایت نبوی «انا مدینه العلم و علی بابها» چیست؟ آیا می‌توان از این حدیث این را فهمید که پس از عبور از باب علم دیگر به آن نیاز نیست یا می‌توان از در سبقت گرفت و به پیامبر اکرم(ص) نزدیک تر از خود حضرت علی(ع) شد؟

در روایتی جریان شرف یابی و علم آموزی امیر مؤمنان از پیامبر اکرم(ص) در اواخر عمر گرامی حضرت نقل شده است که ایشان فرمود برادر و یاور مرا بخوانید، و وقتی ابوبکر و عمر وارد بر ایشان شدند، با روی برگردانی از ایشان دوباره این درخواست را تکرار کردند، وقتی علی وارد شد، حضرت مدتی با ایشان گفتگو کردند و وقتی علی از خدمت رسول اکرم خارج شد، فرمود، پیامبر به من هزار باب از علم که از هر بابی هزار باب علم گشوده شد را تعلیم فرمود. بنابر این در این روایت و روایت انا مدینه العلم، منظور از باب علم، تبیین مقام علمی، مرجعیت و قرب معنوی امام علی به پیامبر بوده است؛ لذا تصور اینکه باب به معنای درب مادی است که از آن می‌توان عبور کرد، صحیح نیست.

روایت علم امام علی(ع)

علاوه بر روایت «انا مدینه العلم و علی بابها» روایت دیگری نیز نقل شده است که در زیر به آن اشاره می‌شود: در روزهای آخر عمر رسول خدا(ص) آن حضرت در حالی که مریضی او شدت یافته بود فرمود: برادر و یاور مرا بخوانید، عایشه، ابوبکر را خواند وقتی رسول خدا چشم باز نمود و به او نگاه کرد صورت خود را از او برگرداند و او خارج شد، و رسول خدا همان کلام سابق را دوباره تکرار کرد، آن گاه حفصه دستور داد عمر را بخوانند، وقتی حضرت او را دید از او هم روی گرداند، او نیز بیرون رفت، سپس رسول خدا(ص) باز فرمود: برادر و یاور مرا بخوانید، ام سلمه گفت: علی(ع) را بخوانید، وقتی علی(ع) آمد، حضرت به او اشاره کرد که نزدیک من بیا، امیر مؤمنان خود را به حضرت نزدیک کرد و رسول خدا(ص) مدتی با علی(ع) راز گفت، آن وقت امیر مؤمنان برخاست و در گوشه ای نشست تا رسول خدا(ص) به خواب رفت و علی(ع) از اتاق بیرون شد، مردم گفتند: ای ابوالحسن بگو چه رازی پیامبر با شما در میان گذاشت؟ حضرت فرمود به من تعلیم فرمود هزار باب از علم که از هر بابی هزار باب علم گشوده شد، و وصیت فرمود به من به کارهایی که من انشاء الله آن‌ها را انجام خواهم داد.[۱]

مرجعیت و مقام علمی علی

مقصود پیامبر اکرم(ص) از باب علم در این روایت، تبیین مقام علمی، مرجعیت دینی و خلافت الهی و قرب معنوی امیر المؤمنین به آن حضرت بوده است، گواه این سخن حدیث ثقلین است، زیرا رسول خاتم(ص) علی را در این حدیث، عدل غیرقابل انفکاک از قرآن قرار داده و تمسک و اقتداء به آن دو را ضامن هدایت و نجات امت از گمراهی قرار داده فرمود: «از قرآن و عترت سبقت و پیشی نگیرید و در حق آنان کوتاهی نکنید که هلاک می‌شوید، و به عترت و اهل بیت (من) چیزی آموزش ندهید، زیرا آن‌ها از شما داناترند، و آن گاه دست علی را گرفت و فرمود: هر که من مولا و سرپرست اویم، علی مولا و سرپرست او است، خدایا دوست دار کسی را که علی را دوست دارد و دشمن دار کسی را که علی را دشمن می‌دارد.[۲]»

رسول اکرم(ص) در این حدیث و حدیث «انا مدینه العلم…» و ده‌ها حدیث دیگر، علی(ع) را به عنوان مرجع و ملجاء امت اسلامی در تمام ابعاد و شئون زندگی مادی و معنوی معرفی نموده و اعلام می‌دارد که، بهره‌گیری از علوم قرآن و دانش پیامبر اکرم(ص) و سنت ناب نبوی و نجات از گمراهی، منوط به مراجعه و اطاعت از امیر مؤمنان علی(ع) بوده و در پرتو هدایت و دانش او میسر است، و تنها او است که در سایه دانش قرآن و پیامبر اکرم(ص) می‌تواند کشتی طوفان زده امت را از غرقاب گمراهی به ساحل نجات رهنمون گردد.

در پرتو برخورداری از چنین مقام و دانش بود که می‌فرمود: «از من سئوال کنید قبل از آن که مرا از دست بدهید، به خدا سوگند از هیچ چیزی تا روز قیامت از من سئوال نمی‌کنید مگر این که از آن شما را آگاه می‌کنم، از کتاب خدا از من بپرسید سوگند به خدا که هیچ آیه ای نیست مگر این که من می‌دانم در شب نازل شده یا در روز، در بیابان نازل شده یا در کوه.[۳]»

منظور از باب

از کیفیت طرح پرسش این‌طور استفاده می‌شود که باب، باب مادی تصور شده که عابر بعد از عبور از آن دیگر نیازی به آن ندارد. در حالی که در جریان این روایت مشخص شد که رسول اکرم(ص) با روگرداندن از ابوبکر و عمر، این مطلب را به آنان تفهیم نمود که هیچ‌کسی جز علی شایستگی و لیاقت باب علم بودن او را ندارد، و هیچ‌کسی را یارای آن نباشد که از علی به او نزدیک تر شود. بنابر این منظور از تشبیه به «در» بودن امام علی برای شهر علم رسول اکرم(ص)، مرجعیت و علم ایشان است که به جز این راه و پناه به این فرد، کسی نمی‌تواند به رسول اکرم نزدیک شود و از او استفاده کند.

بنابراین، هم چنان‌که در هیچ جهت سبقت گرفتن از پیامبر امکان‌پذیر نیست، سبقت از علی نیز امکان ندارد، همان‌طور که بی‌نیازی از دانش پیامبر اکرم(ص) عین سفاهت و جهالت و ضلالت است، بی‌نیازی از دانش علی نیز همین حکم را دارد. بنابر این سبقت گرفتن از علی(ع) مقدور نبوده و هیچ‌کس از دانش وی بی‌نیاز نخواهد بود.

گواه روشن این نیاز، سخنان خلیفه دوم، عمر است که گفت: «پناه می‌برم به خدا از هر مشکلی که برای (حل آن) ابوالحسن علی نباشد.[۴]» و نیز بارها این جمله را گفت: «اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد.[۵]» پس چه کسی می‌تواند از دانش علی(ع) بی‌نیاز باشد؟

حضرت علی(ع) می‌فرماید: ای مردم سخنی را می‌گویم که آن را قبل از من کسی نگفته است، و بعد از من هم کسی نخواهد گفت: مگر دروغ گو، من بنده خدا و برادر نبی او هستم.[۶]


منابع

  1. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، تهران، منشورات الاعلمی، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۵.
  2. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۷.
  3. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۳۵.
  4. زمخشری، جار الله، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۵.
  5. ایجی، عضدالدین، مواقف، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۶۲۸.
  6. الکوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیر المومنین، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۲۷.