تجسم اعمال در آخرت: تفاوت میان نسخهها
Aslanzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Aslanzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
===مشاهده خود عمل=== | ===مشاهده خود عمل=== | ||
گروهي دیگر آيات ناظر بر تجسم اعمال را بدون تأويل و به همان صورت ظاهر پذيرفته اند. از جمله [[شيخ بهائي]] که در تفسير آيه ۶ سوره زلزال، در تقدير گرفتن جزا براي اعمال را درست نميداند و معتقد است که ديدن به خود اعمال برمي گردد.<ref>شيخ بهائي، محمدبن حسين، الاربعون حديثاً، | گروهي دیگر آيات ناظر بر تجسم اعمال را بدون تأويل و به همان صورت ظاهر پذيرفته اند. از جمله [[شيخ بهائي]] که در تفسير آيه ۶ سوره زلزال، در تقدير گرفتن جزا براي اعمال را درست نميداند و معتقد است که ديدن به خود اعمال برمي گردد.<ref>شيخ بهائي، محمدبن حسين، الاربعون حديثاً، ص۴۰۲؛</ref> ایشان به آيات مذکور و احاديث مختلفی استناد ميکند. وي ميگويد مارها و عقربهاي که در دوزخ وعده داده شده، خود اعمال و عقايد و اخلاق مذموم و ناپسند است که به اين صورت ظاهر مي شود، چنانکه پاداش نیز، همان اخلاق و اعمال و اعتقادات درست و صالح است. اين تفاوت صورتها به سبب اختلاف مراتب است.<ref>شيخ بهائي، محمدبن حسين، الاربعون حديثاً، ص۴۹۳ـ۴۹۵.</ref> | ||
اهل عرفان نیز تجسم اعمال را باور داشتهاند،<ref>آشتياني، ص۸۷.</ref> از جمله ميتوان به سخنانی از مولوي<ref>رجوع کنيد به: ص۶۹۱.</ref> اخوان الصفا<ref>رجوع کنيد به: سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفي و کلامي، تهران ۱۳۷۵ش، ذيل مادّه</ref> غزالي، و ابن عربي در الفتوحات المکيه در تأييد اين نظريه اشاره کرد.<ref>غزالی ،الاربعين فی اصول الدين،ص۲۱۳-۲۱۴؛ ابن عربی، الفتوحات المکيه،ج۱، ص۳۰۷.</ref> | اهل عرفان نیز تجسم اعمال را باور داشتهاند،<ref>آشتياني، ص۸۷.</ref> از جمله ميتوان به سخنانی از مولوي<ref>رجوع کنيد به: ص۶۹۱.</ref> اخوان الصفا<ref>رجوع کنيد به: سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفي و کلامي، تهران ۱۳۷۵ش، ذيل مادّه</ref> غزالي، و ابن عربي در الفتوحات المکيه در تأييد اين نظريه اشاره کرد.<ref>غزالی ،الاربعين فی اصول الدين،ص۲۱۳-۲۱۴؛ ابن عربی، الفتوحات المکيه،ج۱، ص۳۰۷.</ref> |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۲
منظور از تجسم اعمال در آخرت چیست؟
تجسم اعمال از اصطلاحات کلامی و فلسفی و به معنای مجسم شدن اعمال در آخرت است. در قرآن و روایات به مشاهده اعمال در آخرت اشاره شده است. اقوال مختلفی در توضیح و تبیین تجسم اعمال در آخرت ذکر شده است. عدهای آن را به مشاهده نامه اعمال معنا کردهاند. عده دیگری مراد از آن را خلق شبیه اعمال انجام شده در آخرت ذکر کردهاند. اما اکثر فلاسفه، مراد از تجسم اعمال را حضور خود عمل و با شکل باطنی آن در آخرت معنا کردهاند و از همین جهت عذاب و پاداش را همان حضور خود اعمال دانستهاند.
تعریف
تجسم اعمال، اصطلاحی در علم کلام و فلسفه اسلامی و به معناي مجسم شدن اعمال در برابر افراد در روز قيامت است. اين اصطلاح را گاه به صورتهاي تجسيم اعمال يا تصور اعمال يا تمثلِ عقايد هم به کار بردهاند.[۱]
در قرآن و روایات
نظريه تجسم اعمال ريشه در بعضي آيات قرآن و احاديث دارد. در قرآن آياتي آمده است که میگوید انسان در روز قیامت اعمال خود را ميبيند:
- ﴿يوْمَئِذٍ يصْدُرُالنّاسُ اَشْتاتاً لِيرَوْا اَعْمالَهُم۶فَمَنْ يعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه خَيراً يرَه۷وَ مَنْ يعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه شَرَّاً يرَه۸؛ در آن روز مردم بصورت گروههاى پراكنده (از قبرها) خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود(۶) پس هر كس هموزن ذرّهاى كار خير انجام دهد آن را مىبيند(۷) و هر كس هموزن ذرّهاى كار بد كرده آن را مىبيند.(۸)﴾(زلزال:۶-۸)
- ﴿يوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ماعَمِلَتْ مِنْ خَيرٍ مُحْضَراً...؛ روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مىبيند.﴾[۲]؛
در روایات نیز با صراحت بر تجسم اعمال در قيامت تأکيد شده است. در روایتی از پیامبر(ص) اینطور نقل شده است که حضرت فرمودند: «ای قیس برای تو چارهای نیست؛ جز همراهی که با تو دفن میشود و او زنده است و تو مردهای؛ پس اگر او کریم باشد تو را گرامی خواهد داشت، و اگر پست باشد تو را رها خواهد کرد، و محشور نخواهی شد مگر با او، و مبعوث نخواهی شد مگر با او، و سؤال نخواهی شد مگر از او. پس آن را جز صالح قرار مده؛ زیرا اگر صالح باشد با او انس خواهی گرفت و اگر و اگر فاسد باشد از او وحشت خواهی کرد و آن عمل توست.»[۳]
از امام صادق(ع) نیز روایت شده است که «چون مؤمن بمیرد شش صورت همراه با او در قبرش وارد میشود. یکی از آنها از دیگر صورتها خوشروتر و خوشبوتر و پاکیزهتر است، یکی در جانب راست میایستد و یکی در جانب چپ و یکی در پیش رو و یک در پشت سر و یکی در پایین پا. آن که خوش صورت تر است به سایر صورتها میگوید شما کیستید خدا شما را جزای خیر دهد از جانب من. آن که جانب راست ایستاده گوید من نمازم، آن که جانب چپ ایستاده گوید من زکاتم، آن که در پیش روست گوید من روزهام، آن که در عقب است گوید من حج و عمره ام، و آن که در پیش پاست گوید من نیکی و احسان به برادران مؤمنم. سپس آنها گویند تو کیستی که از همه ما بهتر و خوشبوتر و خوشروتری گوید: من ولایت آل محمد(ص) هستم».[۴]
اقوال در تجسم اعمال
اين آيات و احاديث سبب شده که آراي مختلفي در باره چگونگی تجسم اعمال در آخرت مطرح شود.
دیدن نامه اعمال
گروهي آيات مغاير با تجسم اعمال را مبنا قرار داده و آيات ناظر بر تجسم را طوري تفسير کردهاند که با آيات مغاير با آن تعارضي نداشته باشد؛ مثلا در آيه ﴿لِيرَوْا اعمالَهُم﴾ مفسران، این آیه را به معناي ديدن جزاي اعمال يا نامه اعمال دانسته اند.[۵]. گروهي از اين مفسران، از جمله فخررازي و طبرسي، در دفاع از اين تفسير گفتهاند که اعمال، اَعراض اند و عرض هم باقي نميماند و اعاده آن امکان پذير نيست، لذا اينکه بگوييم خود اعمال در قيامت مجسم مي شوند، نادرست است.
مشاهده خود عمل
گروهي دیگر آيات ناظر بر تجسم اعمال را بدون تأويل و به همان صورت ظاهر پذيرفته اند. از جمله شيخ بهائي که در تفسير آيه ۶ سوره زلزال، در تقدير گرفتن جزا براي اعمال را درست نميداند و معتقد است که ديدن به خود اعمال برمي گردد.[۶] ایشان به آيات مذکور و احاديث مختلفی استناد ميکند. وي ميگويد مارها و عقربهاي که در دوزخ وعده داده شده، خود اعمال و عقايد و اخلاق مذموم و ناپسند است که به اين صورت ظاهر مي شود، چنانکه پاداش نیز، همان اخلاق و اعمال و اعتقادات درست و صالح است. اين تفاوت صورتها به سبب اختلاف مراتب است.[۷]
اهل عرفان نیز تجسم اعمال را باور داشتهاند،[۸] از جمله ميتوان به سخنانی از مولوي[۹] اخوان الصفا[۱۰] غزالي، و ابن عربي در الفتوحات المکيه در تأييد اين نظريه اشاره کرد.[۱۱]
ملاصدرا نیز به نظریه تجسم اعمال اعتقاد دارد. به نظر ملاصدرا، همانطور که امور عيني بر ذهن اثر ميگذارند، امور ذهني هم بر عين اثر مي گذارند. مثلا حالتي مثل خشم که امري دروني است، ميتواند به شکلي بيروني و عيني ظهور پيدا کند، مثلا به شکل سرخي گونه يا تندي ضربان قلب در ظاهر انسان ایجاد شود. پس بعيد نيست که همين خشم در جايي ديگر بتواند به صورت آتش نمايان شود.[۱۲]
ملاصدرا در تمامی آثارش در تفسير آيات و شرح روايات به تجسم اعمال اشاره مي کند[۱۳] و به رد شبهاتي که در زمينه عذاب قبر و عذاب خدا و مسئله عدل و اختيار مطرح شده است، مي پردازد.[۱۴]
خلق شبیه اعمال
علامه مجلسي گفته است که تجسم و تمثل افعال و احوال دنيا در آخرت، دو حالت مي تواند داشته باشد، اول اينکه شبيه آن اعمال، به ازاي آنها خلق شود و ديگر اينکه اَعراض به جواهر تغيير کند. ایشان شق اول را درست مي داند و معتقد است که در نفي آن چيزي به صراحت نقل نشده است.[۱۵] ایشان محال بودن انقلاب جوهر به عرض و عرض به جوهر را در اين دنيا و آخرت یکی میداند.[۱۶] ایشان همچنین قول به تجسم اعمال را در آيات و اخبار غير صريح دانسته و بر اين باور است که به ازا يا در جزاي اعمال چيزي خلق ميشود و اخبار و روايات بسياري را ناظر به اين معني ميداند.[۱۷]
منابع
- ↑ شيخ بهائي، محمدبن حسين، الاربعون حديثاً، قم ۱۴۱۵ه ق، ص۴۰۲؛ صدرالدين شيرازي، محمدبن ابراهيم، تفسيرالقرآن الکريم، چاپ محمد خواجوي، قم ۱۳۶۱ش، ج۴، ص۲۸۵، ج۵، ص۴۵۸؛ کتاب العرشيه، ترجمه آهنی، غلامحسين، اصفهان ۱۳۴۱ش،ص۶۶؛ فيض کاشاني، علم الیقین فی اصول الدین، ج۲، ص۸۷۹؛ مجلسي، بحار الانوار،بیروت، دار الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۲۸.
- ↑ آل عمران / ۳۰؛ کهف / ۴۹؛ نباء / ۴۰.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه، صدوق، الامالی، قم، انتشارات کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش، ص۳.
- ↑ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۲۸۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۲۳۴.
- ↑ طبري: زمخشري؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، طبرسي؛ مجمع البیان، فخررازي؛ مفاتیح الغیب، بيضاوي، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ذيل آيه.
- ↑ شيخ بهائي، محمدبن حسين، الاربعون حديثاً، ص۴۰۲؛
- ↑ شيخ بهائي، محمدبن حسين، الاربعون حديثاً، ص۴۹۳ـ۴۹۵.
- ↑ آشتياني، ص۸۷.
- ↑ رجوع کنيد به: ص۶۹۱.
- ↑ رجوع کنيد به: سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفي و کلامي، تهران ۱۳۷۵ش، ذيل مادّه
- ↑ غزالی ،الاربعين فی اصول الدين،ص۲۱۳-۲۱۴؛ ابن عربی، الفتوحات المکيه،ج۱، ص۳۰۷.
- ↑ براي آگاهي بيشتر از اين تفاوتها رجوع کنيد به ۱۳۶۰ ش، ص۳۲۹ـ۳۳۰؛ همو، ۱۳۴۱ش، ص۶۷ـ ۶۸.
- ↑ براي نمونه رجوع کنيد به: ۱۳۶۱ش، ج۴، ص۲۸۲ـ۲۸۵؛ همو، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۲۶.
- ↑ رجوع کنيد به: ۱۳۷۵ش، ص۳۵۱؛ همو، ۱۳۷۷ش، ص۱۴۳؛ همو، ۱۳۶۱ش، ج۴، ص۱۷۱.
- ↑ (مجلسي، بحار الانوار، ۱۴۰۳، ج۷، ص۲۲۸).
- ↑ مطهري، عدل الهی، ص۱۹۳ـ۱۹۴.
- ↑ ر.ک: مجلسي، بحار الانوار، ۱۴۰۳، ج۷، ص۲۲۹ـ۲۳۰؛ براي نقد نظرات مجلسي رجوع کنيد به سبحاني، مفاهیم القرآن، ج۸، ص۳۴۲ـ۳۴۳).