راههای تبدیل علم به ایمان: تفاوت میان نسخهها
(←یاد خدا: اصلاح ساختاری.) |
|||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
===یاد خدا=== | ===یاد خدا=== | ||
تقویت یاد و توجه دائم به خدا که همیشه ناظر اعمال است،موجب آرامش و اطمینان قلبی از سوی خدا میشود؛ همان اطمینانی که موجب افزایش ایمان میشود.<ref>رعد:۲۸.</ref> | |||
===دوری از لغو=== | ===دوری از لغو=== | ||
قرآن | بر پایه آیات{{قرآن|قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ... وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ | ||
| ترجمه = به راستى كه مؤمنان رستگار شدند... و آنان که از [گفتار و کردارِ] بیهوده روی گردانند. | |||
}}<ref>مؤمنون:۳.</ref> یکی از نشانههای مؤمن روگردانی از لغو و بیهودگی است. بر اساس روایتی از [[امام صادق(ع)]] نیز، مؤمن فرصت پرداختن به کارهای بیهوده را ندارد.<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، واژه اللّه، به نقل از ج۲؛ محمدی ریشهری، محمد، بهترین راه شناخت خدا، ص۸۰.</ref> | |||
==برداشتن موانع ایمان== | ==برداشتن موانع ایمان== | ||
انسان برای تبدیل علم به ایمان باید موانع آن را شناخته و از میان بردارد. برخی از موانع شناخت عقلی و قلبیِ انسان چنیناند: | |||
تمام موانع ایمان به | [[ظلم]] به خود یا مردم، | ||
[[کفر]] به معنای پنهان نمودن حقایق به انگیزه سودپرستی یا [[لجاجت]] و [[تعصّب]]، | |||
[[اسراف]] به معنای تجاوز از حد و مرز در هر کاری، | |||
[[فسق]] به معنای خروج از راه حق. | |||
تمام موانع ایمان به خدا، به [[حب دنیا]]، [[هوسرانی]]، [[خودخواهی]] و [[گناه]] بازمیگردد. وقتی که هوی و هوس، خدایِ انسان شد،<ref>{{قرآن|أَ فَرَءَیْتَ مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هوئهَ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلیَ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلیَ سمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلیَ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلَا تَذَکَّرُون | |||
}}(الجاثیه:۲۳.)</ref> راه شناخت و ایمان بر انسان بسته شده و انسان به تدریج موقعیت خود را در جهان هستی فراموش میکند و در [[غفلت]] و [[گمراهی]] قرار میگیرد.<ref>محمدی ری شهری، محمد، بهترین راه شناخت خدا، چاپ دوم، ۱۳۶۱ش، انتشارات یاسر، ج۱، ص۷۴-۱۰۱.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
نسخهٔ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۰
راهکار عملی برای تبدیل علم به ایمان چیست؟
توضیح سؤال
علم غیر از ایمان
میان علم (دانستن) و ایمان تفاوت وجود دارد. دانستنِ اینکه خدا وجود دارد به معنی ایمان به او نیست؛ بنابراین هر جا علم وجود داشته باشد به این معنی نیست که ایمان هم وجود دارد؛ اگر چه علم مقدمهای برای دستیابی به ایمان است.
علم حصولی و علم حضوری
علم و شناخت دو گونه است:
- علم حصولی: دانشی است که با مطالعه و تفکر بدست میآید. برای نمونه علم به اینکه مسواک نزدن باعث فاسد شدن و درد دندان میشود.
- علم حضوری: ادراکی است که انسان به طور مستقیم و بدون واسطه به دست آورد. برای نمونه وقتی انسان دچار درد دندان میشود، علم حضوری به درد دندان پیدا میکند.
عمل حضوری تأثیر بیشتری در ایمان آوردن میگذارد. البته در مورد خدا نمیتوان علم حضوری به معنی درک کامل از او پیدا کرد؛ اما انسان، با تفکر، مراقبه و تهذیب نفس میتواند به درجاتی از درک وابستگی و نیاز خود به خدا برسد. مانند مسافر کشتی که در وسط دریا گرفتار طوفان شود و از همه چیز ناامید شود، ناخودآگاه و بدون واسطه وجود خداوند را احساس میکند.
ایمان مرتبه بعد از اعتقادِ علمی
مرتبه بعد از علم، ایمان به معنای «تسلیم همراه با اطمینان خاطر» بوده و ایمان به معنای «اعتقادِ علمی» نیست؛ زیرا بر پایه آیه ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا؛ و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند.﴾[۱] کسانی که اعتقاد دارند، ولی تسلیم عقیده خود نیستند کافرند. بر اساس آیهای دیگر، برخی میدانستند حضرت محمد(ص) پیامبر خدا است و او را مانند فرزندان خود میشناختند، ولی حق را پنهان میکردند؛[۲] بنابراین، ایمان به معنای اعتقادِ تنها نیست؛ بلکه به معنای تسلیم در ظاهر و باطن است و مؤمن آنست که به حق تسلیم شود.[۳][۴]
راههای عملی تبدیل علم به ایمان
تقویت اراده
در تبدیل علم به ایمان، اراده و خواست انسان، نقش دارد. مراد از اراده و خواست این است که انسان به ایمان آوردن یا افزایش ایمان خود علاقه داشته باشد؛ زیرا انسان وقتی به کاری علاقه داشته باشد آن کار را هرچند سخت باشد انجام میدهد.
این علاقه ممکن است دلیلهای گوناگونی داشته باشد. ممکن است به خاطر محبت انسان به خدا و حس تشکر به او باشد، یا به دلیل دوست داشتن بهشت یا ترس از عذاب جهنم باشد و یا مانند مخلصین فقط به این خاطر باشد که خدا را شایسه عبادت دیده است. همه اینها میتواند انگیزه برای تسلیم شدن و پذیرش ایمان باشد. پس باید اراده را قوی کرد و انگیزه و محبت به خدا را افزایش داد تا علم به ایمان تبدیل شود.
دقت و تفکّر
قرآن ما را به نگرشی جستجوگرانه و متفکرانه دعوت میکند. تفکر در نشانههای خدا در طبیعت، انسان را به شناخت حضوری و آگاهانه خدا نزدیک میکند و به تدریج انسان خود را در محضر خدا یافته و آگاهی او به ایمان تبدیل میشود. برخی از آیات قرآن با این محتوا چنیناند:
- بگو نظر کنید که چه چیزهایی در آسمان و زمین است.[۵]
- بگو در زمین سیر کنید و نظر کنید که چگونه آفرینش را آغاز کرد.[۶]
- آیا به شتر نظر نمیکنید که چگونه آفریده شده، و به آسمان که چگونه برافراشته، و به کوهها که چگونه برپا، و به زمین که چگونه گسترده شده است؟![۷]
توکل به خدا
توکل و اعتماد به خدا در تمام امور، آگاهی را به ایمان تبدیل میکند؛ مانند کسانی که وقتی به آنها گفته شد «مردم برای (حمله به) شما گرد آمدهآند؛ از آنها بترسید»، بر ایمانشان افزوده شد و گفتند: «خدا برای ما کافی است، او بهترین حامی ماست.[۸]
خواندن قرآن
بر اساس آیه ﴿انما المؤمنون الذین... اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً؛ مؤمنان همان كسانى اند كه... چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد.﴾[۹] خواندن قرآن (همراه با تفکر) در تقویت ایمان تأثیرگذار است.
یاد خدا
تقویت یاد و توجه دائم به خدا که همیشه ناظر اعمال است،موجب آرامش و اطمینان قلبی از سوی خدا میشود؛ همان اطمینانی که موجب افزایش ایمان میشود.[۱۰]
دوری از لغو
بر پایه آیات﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ... وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛ به راستى كه مؤمنان رستگار شدند... و آنان که از [گفتار و کردارِ] بیهوده روی گردانند.﴾[۱۱] یکی از نشانههای مؤمن روگردانی از لغو و بیهودگی است. بر اساس روایتی از امام صادق(ع) نیز، مؤمن فرصت پرداختن به کارهای بیهوده را ندارد.[۱۲]
برداشتن موانع ایمان
انسان برای تبدیل علم به ایمان باید موانع آن را شناخته و از میان بردارد. برخی از موانع شناخت عقلی و قلبیِ انسان چنیناند:
ظلم به خود یا مردم،
کفر به معنای پنهان نمودن حقایق به انگیزه سودپرستی یا لجاجت و تعصّب،
اسراف به معنای تجاوز از حد و مرز در هر کاری،
فسق به معنای خروج از راه حق.
تمام موانع ایمان به خدا، به حب دنیا، هوسرانی، خودخواهی و گناه بازمیگردد. وقتی که هوی و هوس، خدایِ انسان شد،[۱۳] راه شناخت و ایمان بر انسان بسته شده و انسان به تدریج موقعیت خود را در جهان هستی فراموش میکند و در غفلت و گمراهی قرار میگیرد.[۱۴]
منابع
- ↑ نمل:۱۴.
- ↑ بقره،۱۴۶.
- ↑ همچنین نگاه کنید به حجرات:۴۹
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، نشر اسراء، قم، ۱۳۸۶ش، ص۲۰-۲۱.
- ↑ یونس:۱۰۱.
- ↑ اعراف:۳۶.
- ↑ الغاشیه:۱۷.
- ↑ آل عمران:۱۷۳.
- ↑ انفال:۲.
- ↑ رعد:۲۸.
- ↑ مؤمنون:۳.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، واژه اللّه، به نقل از ج۲؛ محمدی ریشهری، محمد، بهترین راه شناخت خدا، ص۸۰.
- ↑ ﴿أَ فَرَءَیْتَ مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هوئهَ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلیَ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلیَ سمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلیَ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلَا تَذَکَّرُون﴾(الجاثیه:۲۳.)
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، بهترین راه شناخت خدا، چاپ دوم، ۱۳۶۱ش، انتشارات یاسر، ج۱، ص۷۴-۱۰۱.