علت خانه‌نشینی امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
علت خانه نشینی امام علی(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص)، وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی بود. چنانچه بنابر تأیید تاریخ نگاران، جامعه اسلامی بعد از پیامبر(ص) بسیار متذلذل گشت و بسیاری از سنت‌های جاهلی به آن بازگشت. از طرفی افرادی مانند ابوسفیان و عباس، پیشنهاد به بیعت با حضرت را دادند تا ایشان را به نبرد با خلیفه تحریک کنند. امام علی(ع) با رد درخواست آن‌ها، با علم به اینکه یاری برای قیام ندارد و برای جلوگیری از تفرقه، خانه نشینی را انتخاب کردند اما در همین دوره، به امامت و رهبری جامعه اهتمام ورزیدند و از انحرافات جلوگیری می‌کردند.
'''علت خانه نشینی امام علی(ع)''' بعد از رحلت پ[[یامبر(ص)]]، وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی بود. چنانچه بنابر تأیید تاریخ نگاران، جامعه اسلامی بعد از پیامبر(ص) بسیار متذلذل گشت و بسیاری از سنت‌های جاهلی به آن بازگشت. از طرفی افرادی مانند [[ابوسفیان]] و [[عباس عموی پیامبر(ص)|عباس]]، پیشنهاد به بیعت با حضرت را دادند تا ایشان را به نبرد با خلیفه تحریک کنند. امام علی(ع) با رد درخواست آن‌ها، با علم به اینکه یاری برای قیام ندارد و برای جلوگیری از تفرقه، خانه نشینی را انتخاب کردند اما در همین دوره، به امامت و رهبری جامعه اهتمام ورزیدند و از انحرافات جلوگیری می‌کردند.


== لزوم وحدت مسلمین ==
== لزوم وحدت مسلمین ==

نسخهٔ ‏۹ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۹

سؤال

در سال‌های اول وفات پیامبر(ص)، چرا امام علی(ع) خانه نشین شدند؟ آیا سکوت ایشان به نفع اسلام بود یا مبارزه ایشان؟

علت خانه نشینی امام علی(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص)، وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی بود. چنانچه بنابر تأیید تاریخ نگاران، جامعه اسلامی بعد از پیامبر(ص) بسیار متذلذل گشت و بسیاری از سنت‌های جاهلی به آن بازگشت. از طرفی افرادی مانند ابوسفیان و عباس، پیشنهاد به بیعت با حضرت را دادند تا ایشان را به نبرد با خلیفه تحریک کنند. امام علی(ع) با رد درخواست آن‌ها، با علم به اینکه یاری برای قیام ندارد و برای جلوگیری از تفرقه، خانه نشینی را انتخاب کردند اما در همین دوره، به امامت و رهبری جامعه اهتمام ورزیدند و از انحرافات جلوگیری می‌کردند.

لزوم وحدت مسلمین

اغلب مورخان بر این عقیده هستند که شرایط اسلام، هنگام رحلت پیامبر(ص) که نهضت نوپایی بود و هنوز اکثریت قابل ملاحظه‌ای از مردم آن را از صمیم دل نپذیرفته بودند، به اتحاد و یکپارچگی نیاز داشت.[۱] در بعضی از تعابیر آمده است: «هنگامی که پیامبر وفات یافت، عرب (جاهلی) بازگشت خود را شروع کرد و یهود و نصارا سر برداشتند و منافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همانند رمه بی چوپان بودند که در یک شب سرد و بارانی زمستان، در بیابانی، گرفتار شده‌اند[۲]».

تلاش منافقین برای ایجاد درگیری

بهترین راه برای درهم شکستن اتحاد مسلمین، درگیر کردن اهل بیت(ع) با محوریت امام علی(ع) با سردمداران حکومت بود، به همین خاطر ابوسفیان با جلب موافقت عباس به همراه گروهی از بنی هاشم نزد امام علی(ع) آمدند و به او پیشنهاد بیعت دادند. ابوسفیان برای تحریک احساسات علی(ع) گفت: ای ابا الحسن، از پذیرفتن این پیشنهاد غفلت مورز، ما تاکنون کی پیرو خاندان فرومایه تِیم بوده‌ایم[۳]؟

امام علی(ع)، می‌فرماید: «شما خوب می‌دانید که من از هر کس به امر خلافت شایسته ترم، به خدا سوگند تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو به راه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار می‌کنم[۴]».

گذشته از این اگر بستر را برای قیام مهیا می‌دید هر لحظه قیام می‌کرد و نیازی به پیشنهاد قیام نبود. حضرت امیر(ع) یکی دیگر از علل عدم قیام را، نبود حامی و یاور می‌داند چون قیام باید با حمایت‌های عمومی مردم بال و پر پیدا کند و زمان مناسب آن فرا رسد. در این باره می‌فرمایند: «من، نگاه کردم و دیدم (برای گرفتن حق خود و مسلمانان) یار و یاوری جز خاندانم ندارم (به همین خاطر قیام نکردم؛ چرا که) به مرگ آنان راضی نشدم[۵]».

امامت در زمان خانه نشینی

امام در طول این ۲۵ سال تمام تلاش خود را برای هدایت جامعه اسلامی بکار بست. یکی از مورخان می‌گوید: هر جا مردم به راهنمایی نیاز داشتند راهنمایی می‌فرمود، اگر مشکلی پیش می‌آمد می گشود، و اگر حکمی به خطا صادر می‌شد، درست را به آنان می‌نمود و از راهنمایی کسانی که پیش از وی مسند خلافت را به خود اختصاص دادند، دریغ نمی‌فرمود.[۶]


منابع

  1. سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، ص۱۹۴، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، جاول، ۱۴۲۳ قمری.
  2. سیره ابن هشام، جلد ۴، ص۳۱۶، به نقل از مکارم، شیرازی، پیام امام، جاول، چ اول، ۱۳۷۵، ناشر دارالکتب الاسلامیه.
  3. اقتباس از: ری شهری، محمد، رهبری در اسلام، ص۲۳۴، دارالحدیث، چ اول، ۱۳۷۹.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۷۴، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
  5. نهج البلاغه، خطبه ۲۶، همان.
  6. شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۴۲ش، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جششم، ۱۳۷۶.