هدفهای انحرافی داشتن، یکی از عواملی است که انسان، غیر خود را به جای خود قرار داده و در نتیجه خودِ واقعی را فراموش میکند. انسان هر هدف انحرافی را که انتخاب کند، در حقیقت آن هدف را به جای خودِ واقعی گذاشته است؛ او ناخود را خود پنداشته است.
{{همچنین ببینید|یاد خدا}}
مهمترین عامل [[خود فراموشی]]، [[غفلت|فراموش کردن خدا]] دانسته شده است. بر اساس آیه ۹ [[سوره حشر]] کسی که خدا را فراموش کند، خدا [[نفس|نفسِ او]] را (خودِ او را) از یادش میبرد. کسی که خدا را فراموش کند در حقیقت اصل و ریشه خود را فراموش کرده است؛ چراکه انسان نفحه الهی است.
== ۲. بحران هویت و الگوهای منفی ==
بنابر [[روایت|روایتی]] از [[امام علی(ع)]] نیز، کسی که [[خدا]] را فراموش کند، خدا خودِ او را از یادش برده و قلبش را نابینا میکند.<ref>آمدی، غررالحکم، فصل ۷۷، حدیث ۱۲۱۴.</ref>
این بحران در همه سنین ـ مخصوصاً در سنین نوجوانی و جوانی ـ به اوج خود میرسد؛ چرا که سنین نوجوانی، زمان جستجوی هویت است. اگر جوان بتواند هویت خویش را بازیابد و به خود توجه کند و شخصیت واقعی خویش را بیابد، راه خود را هموار ساخته است؛ اما اگر نتواند، دچار خود فراموشی و به عبارت دیگر دچار بیهویتی میشود.
در چنین مرحله ای است که برای خود، شخصیتی پنداری و خیالی (از چهرههای رهبران سیاسی و مذهبی و ملی گرفته تا قهرمانان افسانه ای و ورزشی و سینمایی) درست کرده و همه حرکات و سکنات خود را با آنها هماهنگ میکند؛ چرا که در چنین سنینی جوانان وارد برهه ای از زندگی میشوند که به دنبال الگو و اسوه ای هستند تا شخصیت خود را به کمک آنها تکمیل کنند. اگر در این مرحله ـ که شخصیت یک جوان شکل میگیرد ـ از الگوهای مناسب استفاده نشود، چون زمینه خالی است، طبیعتاً همان پندارهای خیالی، زمینه شخصیت سازی را ایفا کرده موجب ورود جوانان به دوران شوم بیهویتی میشوند.
== اهداف انحرافی ==
اهداف انحرافی، یکی از عواملی است که انسان، غیر خود را به جای خود قرار میدهد و در نتیجه خودِ واقعیش را فراموش میکند. انسان هر هدف انحرافی را که انتخاب کند، در حقیقت آن هدف را به جای خودِ واقعی گذاشته است.
== ۳. محبت دنیا ==
کسی که علایق او مخالف با بعد انسانیش باشد به تدریج خود انسانی خویش را فراموش میکند و متوجه چیزی میشود که با او هم خونی و هم خوانی ندارد؛ مثل انسان متشخص و صاحب اسم و رسمی که به موارد مخدر معتاد شود و کمکم زندگی و اعتبار خود را در این راه ببازد.
== ۴. از یاد بردن خداوند ==
آیه نهم سوره حشر میفرماید: «همانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند هم نفوس آنها را از یادشان برد». کسی که خدا را فراموش کند در حقیقت اصل و ریشه خود را فراموش کرده است. انسان که نفحه الهی است و در زمین نقش خلیفه او را دارد لزوماً باید همواره به یاد خدا باشد و در همه حالات به اصل خود رجوع کند. طبیعی است، کسی که چنین نکند، خود را و حقیقت خود را هم از یاد میبرد.
== عوامل خودفراموشی ==
این که چرا انسان دچار «خود فراموشی» میشود، میتوان به دو علت اشاره کرد:
۱ـ یکی از علتهای خود فراموشی، زمینههای تربیتی و روان شناختی نوجوانان است؛ زیرا روانشناسان، سنین نوجوانی را زمان جستجوی هویت دانستهاند. نوجوان درصدد است تا در دنیای پر آشوب و درعین حال متغیری که او را احاطه کرده است، جایگاه واقعی خود را بیابد و هویتی از خویش به دست آورد. نوجوانان برآنند تا هویت مورد نظر خود را بهگونهای که مایل هستند ایجاد کنند و بدین سؤال همیشگی پاسخ دهند که «ما کیستیم؟ و برای چه زندگی میکنیم؟».}}<ref>شرفی، محمد رضا، دنیای نوجوان، تهران، انتشارات تربیت، چاپ دوم، ۱۳۷۲، ص۳۶۷.</ref>
به گفته روانشناسان، اگر دوران حساس نوجوانی با کمک اولیاء و مربّیان، به خوبی و سلامت طی نشود و نوجوان شخصیت واقعی خویش را در نیابد، پیامدهای ناگوار، زندگی او را متلاطم خواهند ساخت، و او در نهایت دچار خود فراموشی یا از خود بیگانگی خواهد شد.
۲ـ علت اساسی خود فراموشی، خدا فراموشی است؛ اولین مرحله سقوط انسان به پرتگاه فسق و ضلالت، در اثر فراموش کردن خود و بیتوجهی به جایگاه و شرافت و مقامی است که به او داده شده است. گوشجان به کلام نورانی خداوند متعال در قرآن کریم میسپاریم که میفرماید:
{{قرآن|ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون.<ref>حشر/۱۹.</ref> و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به خود فراموشی گرفتار کرده. آنان به حقیقت بدکاران عالمند.
آری، فراموش کردن خدا سبب «خودفراموشی» میشود. انسان در اثر غوطهور شدن در لذّات مادّی و شهوات حیوانی هدف آفرینش خود را به دست فراموشی میسپارد؛ چرا که فراموش کردن خدا همواره با فراموش کردن صفات جمال و جلال او همراه است؛ از این رو انسانی که خدا را فراموش میکند، خود را مستقل و غنی و بینیاز خواهد شمرد و بدین ترتیب، واقعیت و هویت انسانی خویش را از یاد خواهد برد.}}<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامی، ۱۳۶۵، ج۲۳، ص۵۴۰.</ref> چنین انسانی از فراهم آوردن توشهای برای فردای قیامت خود غافل خواهد ماند.
حضرت علیعلیه السلام در این باره میفرمایند:
{{قرآن|من نسی الله سبحانه انساه الله نفسه و اعمی قلبه.<ref>آمدی، غررالحکم، فصل ۷۷، حدیث ۱۲۱۴.</ref> کسی که خدا را فراموش کند، خدا هم او را فراموش میکند و چشم قلبش را نابینا میسازد.
منشأ تمام شرارتها، غفلت از خداست. بر اساس توجه به خداست که انصاف، عدالت، رحم و مروت در انسان زنده میشود.
همانگونه که گیاه در تاریکی میخشکد و برگهایش میریزد و ثمراتش از بین میرود، انسان نیز با فراموش کردن خدا تمام صفات خویش را از بین میبرد. شیطان وقتی میخواهد انسان را به گناه دعوت کند، اولین کاری که انجام میدهد این است که فکر انسان را از خدا برمیگرداند و به سمت مصالح و منافع و تعلقات سوق میدهد. وقتی انسان به خود توجه کرد، کوچک، حقیر و ضعیف میشود، همّتش پایین میآید، مسایل بزرگ را فراموش میکند و مسایل کوچک برای انسان تلخ میشود.
انسان به واسطه التفات به خود، یاد خدا را فراموش میکند و دقیقاً با چیزی که برای حفظ خود انجام میدهد صدمه میبیند.
خود واقعی بُعد معنوی و الهی انسان،<ref name=":0">مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، چاپ چهاردهم، تهران، صدرا، ۱۳۷۴، ص۱۲۷.</ref> و خودِ غیر واقعی بُعد حیوانی او است، که به آن «ناخود» و «خودِ طُفیلی» نیز گفتهاند.<ref name=":0" />
چرا خداوند متعال مسئله حضرت آدم را در بهشت مکرر در قرآن ذکر میکند؟ برای این است که اول انسان فکر کند که من از حضرت آدم بالاتر نیستم و مواظب و مراقب باشد.<ref>حائری شیرازی، محی الدین، تمثیلات، قم، انتشارات شفق، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ج۱، ص۱۳۵.</ref> دل وقتی با خدا ارتباط برقرار کرد و به خداوند متعال مربوط شد، خود انسان متوجه است که چه کار باید بکند و چه نباید بکند. این دل به انسان امر به معروف و نهی از منکر میکند.
== بحران هویت و الگوهای منفی ==
بحران هویت در همه سنین، بهویژه در [[نوجوانی]] و [[جوانی]]، یکی از عوامل خود فراموشی است. فرد در این بحران، در جستجوی هویت است؛ اگر او نتواند هویت خود را بازیابد و شخصیت واقعی خود را بیابد، دچار بیهویتی و درنتیجه خود فراموشی میشود.<ref name=":1">شرفی، محمد رضا، دنیای نوجوان، تهران، انتشارات تربیت، چاپ دوم، ۱۳۷۲، ص۳۶۷.</ref>
برخی از زمینهها و علل دیگر عبارتند از:غفلت، بیماریهای روانی، داشتن خانواده و دوستان عیاش و خوش گذران، گرفتارهای زندگی مدرن، نداشتن برنامه و مدیریت زمان، و…
فرد در این مرحله، چهرههایی مانند رهبران سیاسی، ملی، [[ورزش|ورزشی]] و [[هنر|هنری]] را به عنوان [[الگو]] برگزیده و رفتار خود را با او هماهنگ میکند.
در نوجوانی و جوانی فرد وارد برههای از زندگی میشود که به دنبال الگویی است تا شخصیت خود را به کمک آن کامل کند.<ref name=":1" /> به گفته روانشناسان، اگر دوران نوجوانی به خوبی و سلامت طی نشود و نوجوان شخصیت واقعی خود را در نیابد، دچار پیامدهای ناگواری و در نهایت خود فراموشی خواهد شد.
== دلبسته شدن به دنیا ==
{
{{همچنین ببینید|راههای دلبسته نشدن به دنیا}}
دلبستگی به دنیا باعث میشود فرد از توجه به خودِ انسانی و الهیاش غافل شود. کسی که علاقههای او مخالف با بُعد انسانیاش باشد، بهتدریج خود انسانی را فراموش میکند و متوجه چیزی میشود که با حقیقت او همخوانی ندارد؛ شبیه انسان متشخصی که به [[مواد مخدر]] معتاد شود و بهتدریج زندگی و اعتبار خود را از دست بدهد.
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
نسخهٔ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۹
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است.
مهمترین عامل خود فراموشی، فراموش کردن خدا دانسته شده است. بر اساس آیه ۹ سوره حشر کسی که خدا را فراموش کند، خدا نفسِ او را (خودِ او را) از یادش میبرد. کسی که خدا را فراموش کند در حقیقت اصل و ریشه خود را فراموش کرده است؛ چراکه انسان نفحه الهی است.
بنابر روایتی از امام علی(ع) نیز، کسی که خدا را فراموش کند، خدا خودِ او را از یادش برده و قلبش را نابینا میکند.[۱]
اهداف انحرافی
اهداف انحرافی، یکی از عواملی است که انسان، غیر خود را به جای خود قرار میدهد و در نتیجه خودِ واقعیش را فراموش میکند. انسان هر هدف انحرافی را که انتخاب کند، در حقیقت آن هدف را به جای خودِ واقعی گذاشته است.
خود واقعی بُعد معنوی و الهی انسان،[۲] و خودِ غیر واقعی بُعد حیوانی او است، که به آن «ناخود» و «خودِ طُفیلی» نیز گفتهاند.[۲]
بحران هویت و الگوهای منفی
بحران هویت در همه سنین، بهویژه در نوجوانی و جوانی، یکی از عوامل خود فراموشی است. فرد در این بحران، در جستجوی هویت است؛ اگر او نتواند هویت خود را بازیابد و شخصیت واقعی خود را بیابد، دچار بیهویتی و درنتیجه خود فراموشی میشود.[۳]
فرد در این مرحله، چهرههایی مانند رهبران سیاسی، ملی، ورزشی و هنری را به عنوان الگو برگزیده و رفتار خود را با او هماهنگ میکند.
در نوجوانی و جوانی فرد وارد برههای از زندگی میشود که به دنبال الگویی است تا شخصیت خود را به کمک آن کامل کند.[۳] به گفته روانشناسان، اگر دوران نوجوانی به خوبی و سلامت طی نشود و نوجوان شخصیت واقعی خود را در نیابد، دچار پیامدهای ناگواری و در نهایت خود فراموشی خواهد شد.
دلبستگی به دنیا باعث میشود فرد از توجه به خودِ انسانی و الهیاش غافل شود. کسی که علاقههای او مخالف با بُعد انسانیاش باشد، بهتدریج خود انسانی را فراموش میکند و متوجه چیزی میشود که با حقیقت او همخوانی ندارد؛ شبیه انسان متشخصی که به مواد مخدر معتاد شود و بهتدریج زندگی و اعتبار خود را از دست بدهد.