عقل از دیدگاه وهابیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
وهابیت در جامعه اسلامی از زمره جریانهای ظاهرگرا است که جمود بر ظاهر از اصول بنیادی آنان است و از قوه [[عقل]] | وهابیت در جامعه اسلامی از زمره جریانهای ظاهرگرا است که جمود بر ظاهر از اصول بنیادی آنان است و از قوه [[عقل]] در اصول عقاید و اثبات معارف دین و [[احکام فقهی]] استفاده نمیکنند و آن را در این عرصهها [[حجت بالغه|حجت]] نمیدانند. این گروه به دلیل تمسک روایت اسرائیلی و مخالف عقل درباره خدا و اوصاف او گرفتار تشبیه و تجسم شدهاند. این مشرب وهابیت از سوی برخی اهل سنت در معرض نقد قرار گرفته است. | ||
== نفی استدلال عقلی و تأویل آیات == | == نفی استدلال عقلی و تأویل آیات == |
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۷
آیا وهابیت با عقل مخالف است یا در برخی موارد از عقل هم استفاده میکند؟
وهابیت در جامعه اسلامی از زمره جریانهای ظاهرگرا است که جمود بر ظاهر از اصول بنیادی آنان است و از قوه عقل در اصول عقاید و اثبات معارف دین و احکام فقهی استفاده نمیکنند و آن را در این عرصهها حجت نمیدانند. این گروه به دلیل تمسک روایت اسرائیلی و مخالف عقل درباره خدا و اوصاف او گرفتار تشبیه و تجسم شدهاند. این مشرب وهابیت از سوی برخی اهل سنت در معرض نقد قرار گرفته است.
نفی استدلال عقلی و تأویل آیات
وهابیت هم در عقاید و هم در احکام فقهی جایگاهی برای عقل قائل نیستند؛ ازاینرو تأویل در آیات قرآن را جایز ندانسته و کسانی را که قائل به تأویل برخی آیات هستند سخت ملامت میکنند.[۱] همچنین از براهین عقلی در اثبات وجود خدا و اسما و صفات خداوند استفاده نمیکنند. تکیهگاه آنان در این موارد ظاهر آیات و روایات است، ابن تیمیه به صراحت میگوید که حتی در اصول دین هم باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها قرآن است که برای مطالب الهی دلایل عقلی بیان میکند.[۲]
این در حالی است که برخی از روایاتی که در حقیقت از اسرائیلیات میباشند در متون و منابع حدیثی اهل سنت راه یافتهاند که با حکم عقل صریحاً مخالف هستند. این روایات پایه و مبنای اندیشه وهابیت درباره خداوند تبارک و تعالی و اسما و اوصاف او را تشکیل میدهند و از اینرو اکنون عقاید وهابیت درباره توحید مشحون از تشبیه و تجسیم است.[۳]
تشبیه عقل به بت از سوی ابن تیمیه
ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت عقل را عنصر مستقل در درک احکام نمیشناسد و معتقد است که تمام احکام در کتاب و سنّت آمده است. او میگوید کسانی که ادّعای تمجید از عقل دارند، در حقیقت ادّعای تمجید از بتی دارند که آن را عقل نامیدهاند.[۴] و میگوید هرگز عقل بهتنهایی در هدایت و ارشاد کافی نیست، وگرنه خداوند رسولان را نمیفرستاد. ابن تیمیه در جای دیگر عقل صریح را میپذیرد و میگوید این نوع عقل با قرآن و سنّت مخالفتی ندارد: «و ما اتفق علیه سلف الأمه و أئمتها، و لیس ذلک مخالفاً للعقل الصریح؛ فإن ما خالف العقل الصریح فهو باطل، و لیس فی الکتاب و السنّه و الإجماع باطل، و لکن فیه ألفاظ قد لایفهمها بعض الناس أو یفهمون منها معنی باطلاً. فالآفة منهم لا من الکتاب و السنّه؛ آنچه سلف و امامان بر آن اتفاق دارند، مخالف عقل صریح نیست. آنچه مخالف عقل صریح باشد، باطل است و در کتاب و سنّت هیچ امر باطلی وجود ندارد، و لکن در آنها الفاظی وجود دارد که بعضی از مردم معنایشان را نمیفهمند یا از آنها معنای باطلی میفهمند. در این موارد اشکال از مردم است، نه از کتاب و سنّت.[۵]
ابن تیمیه از نقل در برابر عقل دفاع میکند، بر مباحث نظری و انتزاعی عقلی میتازد و آنها را بیفایده یا مضرّ قلمداد میکند. این مسئله تا جایی است که برخی از سلفیه معاصر حتی از به کار بردن لفظ «عقل» ابا دارند و معتقدند که عقل از کلماتی است که متکلمان و فلاسفه آن را ساختند و حال آن که هیچ نصی در کتاب و سنت درباره عقل نیامده است.[۶]
بدین جهت آنان علومی مانند کلام و فلسفه را طرد کرده و ناروا میدانند. از اینروی احمد بن حنبل پس از بیان اینکه ایمان به قدر و روایاتی که در این باره وارد شده واجب است، و هیچ گونه پرسشی در این باره جایز نیست و توصیه میکند که نباید درباره چنین مسائلی با کسی به مناظره پرداخت، و نباید علم جدال را آموخت.[۷]
ظاهرگرایی وهابیت از دیدگاه دو دانشمند اهل سنت
- سید رشید رضا میگوید: «تقلید، آنان را به جایی کشانده که به ظواهر هر چه از اخبار موقوفه، مرفوعه و مصنوعه رسیده اعتقاد پیدا میکنند، اگرچه شاذ، منکر، غریب یا از اسرائیلیات باشند؛ مثل روایاتی که از کعب الاحبار و وهب بن منبه رسیده است. همچنین با قطعیات و یقینیات عقل مخالفت کرده و هرکسی را که با عقایدشان مخالف باشد تکفیر و تفسیق میکنند».[۸]
- کاتب سودانی معتصم میگوید: «اگر بناست تا این حد انسان نسبت به احادیث منفعل باشد، باید عقاید اسلامی را اسیر هزاران حدیث جعلی و اسرائیلیاتی دانست که یهود آنها را در عقاید اسلامی وارد کرده است».[۹]
- ابوزهره نیز در کتاب ابن تیمیهاش تأکید میکند که ابن تیمیه به نتایج عقل مجرد اعتماد ندارد. کلام ابن تیمیه درباره عقل نوعی بازی با الفاظ است و او معنای عقل صریح و عقل مجرد را بیان نمیکند. پیروان فکری ابن تیمیه باید صریحاً بیان کنند که آیا عقل بشری از نظر آنان در استنباط احکام جایگاهی دارد یا نه؟ از کلمات وهابیون و نظریات مخالفان اینچنین برداشت میشود که عقل در نزد آنان جایگاهی ندارد. ردّ جایگاه عقل در استنباط احکام از سوی وهابیون در حالی است که خداوند در آیات فراوانی به تعقل و تفکر دعوت میکند.[۱۰]
- حافظ وهبه (م ۱۳۷۸ق) در این باره مینویسد: «وهابیان فراگرفتن علوم فلسفه و منطق را جایز نمیدانند. در میان علمای نجد، کسانی که با این علوم آشنایی داشته باشند، به ندرت میتوان یافت… اطلاعشان در معلومات تاریخی از سیره پیامبر «ص» و سیره خلفای راشدین تجاوز نمیکند و به تواریخ دیگر (تاریخ قدیم و تاریخ اسلام) توجهی ندارند. از اکتشافات جدید چیزی در جزیره العرب شناخته نیست…».[۱۱]
تجسیم، تشبیه و خشونت نتیجه نفی عقل در وهابیت
عقل ستیزی یکی از مبانی ظاهرگرایان و خصوصاً وهابیت است؛ لذا در تمام آثار وهابیت بعد از ابن تیمیه چیزی به نام جایگاه عقل وجود ندارد و تنها ابن تیمیه دو اثر درباره عقل نوشته است یکی به نام «درء التعارض العقل و النقل» دوم «موافقه صحیح المنقول لصریح المعقول» که این دو کتاب در حقیقت جایگاه عقل را در امور شرعی اعم از اعتقادی و فقهی را رد میکنند. آنان به دلیل اینکه به همه روایت متمسمک شده و به ظاهر آیات و روایات اکتفا میکنند تأویل عقلی را قبول ندارند و همه آیات را بر ظواهر شان حمل میکنند، آن جا که خداوند از «یَد»، «وجه»، «استوا» و… سخن گفته است میگویند همین ظاهر مراد است! خداوند واقعاً دارای دست و صورت و… است! و بدینسان گرفتار تشبیه و تجسیم شدهاند.
همچنین به دلیل خرد گریزی و خرد ستیزی، وهابیت در اعمال خود با غیر وهابیها گرفتار رفتار خشن و بیرحمانه شدهاند، امروز جهان اسلام شاهد تجاوزها و بیرحمیهای وهابیت گردیده ست و بی محابا دیگران را تکفیر میکنند و گروه گروه انسانهای بیگناه را سر میبرند و … دلیل آنها ممکن است ظاهر برخی آیات و روایات فاقد سند یا از اسرائیلیات باشند.
منابع
- ↑ ر. ک. قفاری، ناصر بن عبدالله، أصول مذهب الشیعه الإمامیه الإثنی عشریه - عرض ونقد –، الرضا للنشر و التوزیع، چ۱، ۱۴۱۴ هـ، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ ابن تیمیه، مجموعه التفسیر شیخ الاسلام ابن تیمیه، ج۱، ص۳۸۵، بمبئی، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
- ↑ ابن تیمیه، دقایق التفسیر، دمشق، مؤسسه القرآن، چ۲، ۱۴۰۴ق. ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ ابن تیمیه، موافقه صحیح المنقول لصریح المعقول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م ج۱، ص۲۱.
- ↑ دکتر عبد القادر بن محمد عطا صوفی، المفید فی مهمات التوحید، دار الاعلام، چ۱، ۱۴۲۲–۱۴۲۳ق، ص۲۷.
- ↑ ابی عبدالله عامر عبدالله فالح، معجم الفاظ العقیده، با مقدمه ابن جبر بن وهابی، ص۲۸۴.
- ↑ ابن حنبل، احمد بن محمد، اصول السنه، نشر دار کنوز اشبیلیا، ۱۴۲۸ق، ص ۵۱–۵۲.
- ↑ ابوریه، محمد، اضواء علی السنه المحمدیه، بیروت، دارالکتب الاسلامی، بی تا، ص ٢٣. به نقل از رشید رضا.
- ↑ کاتب سودانی، الشیخ معتصم سید احمد، الحقیقه الضائعه، مؤسسه المعارف الاسلامیه الطبعه: چ۲، بیتا، … ص ٣۶٢.
- ↑ ابوزهره، محمد، ابن تیمیه حیاته و عصره، مصر، ۱۹۵۸م، ص۸۷.
- ↑ وهبه، حافظ، جزیره العرب فی القرن العشرین، ص۱۵۰، قاهره، مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۶۱م.