انگیزههای غیبت کردن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
انگیزههای [[غیبت کردن]]، میتواند [[حسادت]]، خنداندن مردم، دلسوزیِ نادرست و دشمنی باشد. | انگیزههای [[غیبت کردن]]، میتواند [[حسادت]]، خنداندن مردم، دلسوزیِ نادرست و دشمنی باشد. غیبت کردن، اعمال خوبِ غیبت کننده را به [[نامه اعمال]] غیبت شونده میبرد. | ||
غیبت | برای رهایی از غیبت کردن، باید هر یک از انگیرههای غیبت، درمان گردد. برای نمونه جایگزین کردن سرگرمیهای حلال به جای غیبتکردن، یکی از شیوههای اصلاح غیبت به انگیزه خنداندن دیگران است. | ||
== دشمنی == | == دشمنی == | ||
یکی از انگیزههای غیبت کننده، دشمنی او نسبت به شخصِ غیبت شونده است. فرد تلاش میکند با ذکر کاستیهای آن شخص، او را در نزد دیگران کوچک و خوار سازد. | یکی از انگیزههای غیبت کننده، دشمنی او نسبت به شخصِ غیبت شونده است. فرد تلاش میکند با ذکر کاستیهای آن شخص، او را در نزد دیگران کوچک و خوار سازد. | ||
برای درمان | برای درمان این انگیزه غیبت، توجه به اینکه مؤمنان برادرند<ref>حجرات: ۱۰.</ref> و نباید بدی همدیگر را بخواهند، تأثیرگذار دانسته شده است. همچنین باید توجه شود که با غیبت کردن، ضرری به فرد مقابل نمیرسد؛ بلکه بر اساس [[روایت|روایات]]، کارهای خوب غیبت کننده به [[نامه اعمال]] غیبت شونده منتقل میشود.<ref>موسوی خمینی، روحالله، چهل حدیث.</ref> | ||
== حسادت == | == حسادت == | ||
[[حسادت]] یکی دیگر از انگیزههای غیبت است. در این صورت، برای درمان غیبت باید حسادتی که درون شخص است درمان شود. حسادت به معنای آرزوی از میان رفتن [[نعمت|نعمتی]] است که دیگری دارد ولی فرد حسود | [[حسادت]] یکی دیگر از انگیزههای غیبت است. در این صورت، برای درمان غیبت باید حسادتی که درون شخص است درمان شود. حسادت به معنای آرزوی از میان رفتن [[نعمت|نعمتی]] است که دیگری دارد ولی فرد حسود آن نعمت را ندارد.<ref>موسوی خمینی، روحالله، چهل حدیث، ص۱۱۲.</ref> | ||
== دلسوزی == | == دلسوزی == | ||
یکی از انگیزههای | یکی از انگیزههای غیبت، دلسوزی است. گاهی انسان مشکل و گرفتاری دیگری را که عیب محسوب میشود، از روی دلسوزی در میان جمع مطرح میکند. این در حالی است که، اگر آن شخص بشنود ناراحت میشود و دوست ندارد که دیگران از مشکل و عیب او باخبر شوند. | ||
برای درمان آن، باید اندیشید که غیبت کردن، راه درستِ دلسوزی نیست. اگر مشکل او قابل حل است و خود شخص توانایی حل آن را دارد، باید در رفع آن بکوشد و اگر در توان او نیست، باید فقط به کسی که توانایی حل آن را دارد بگوید.<ref>نگاه کنید به نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، مؤسسه مطبوعاتی هدف، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۴۰۷.</ref> | برای درمان آن، باید اندیشید که غیبت کردن، راه درستِ دلسوزی نیست. اگر مشکل او قابل حل است و خود شخص توانایی حل آن را دارد، باید در رفع آن بکوشد و اگر در توان او نیست، باید فقط به کسی که توانایی حل آن را دارد بگوید.<ref>نگاه کنید به نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، مؤسسه مطبوعاتی هدف، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۴۰۷.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
از راههای درمان آن، تفکر در این است که چند لحظه خوش بودن به [[عذاب|عذابی]] که در پی دارد نمیارزد. راه دیگر، ایجاد سرگرمیهای جایگزین است که بهتدریج عادت به غیبت در مجالس را از میان میبرد. | از راههای درمان آن، تفکر در این است که چند لحظه خوش بودن به [[عذاب|عذابی]] که در پی دارد نمیارزد. راه دیگر، ایجاد سرگرمیهای جایگزین است که بهتدریج عادت به غیبت در مجالس را از میان میبرد. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۹
انگیزههای غیبت کردن و راه درمان آن چیست؟
انگیزههای غیبت کردن، میتواند حسادت، خنداندن مردم، دلسوزیِ نادرست و دشمنی باشد. غیبت کردن، اعمال خوبِ غیبت کننده را به نامه اعمال غیبت شونده میبرد.
برای رهایی از غیبت کردن، باید هر یک از انگیرههای غیبت، درمان گردد. برای نمونه جایگزین کردن سرگرمیهای حلال به جای غیبتکردن، یکی از شیوههای اصلاح غیبت به انگیزه خنداندن دیگران است.
دشمنی
یکی از انگیزههای غیبت کننده، دشمنی او نسبت به شخصِ غیبت شونده است. فرد تلاش میکند با ذکر کاستیهای آن شخص، او را در نزد دیگران کوچک و خوار سازد.
برای درمان این انگیزه غیبت، توجه به اینکه مؤمنان برادرند[۱] و نباید بدی همدیگر را بخواهند، تأثیرگذار دانسته شده است. همچنین باید توجه شود که با غیبت کردن، ضرری به فرد مقابل نمیرسد؛ بلکه بر اساس روایات، کارهای خوب غیبت کننده به نامه اعمال غیبت شونده منتقل میشود.[۲]
حسادت
حسادت یکی دیگر از انگیزههای غیبت است. در این صورت، برای درمان غیبت باید حسادتی که درون شخص است درمان شود. حسادت به معنای آرزوی از میان رفتن نعمتی است که دیگری دارد ولی فرد حسود آن نعمت را ندارد.[۳]
دلسوزی
یکی از انگیزههای غیبت، دلسوزی است. گاهی انسان مشکل و گرفتاری دیگری را که عیب محسوب میشود، از روی دلسوزی در میان جمع مطرح میکند. این در حالی است که، اگر آن شخص بشنود ناراحت میشود و دوست ندارد که دیگران از مشکل و عیب او باخبر شوند.
برای درمان آن، باید اندیشید که غیبت کردن، راه درستِ دلسوزی نیست. اگر مشکل او قابل حل است و خود شخص توانایی حل آن را دارد، باید در رفع آن بکوشد و اگر در توان او نیست، باید فقط به کسی که توانایی حل آن را دارد بگوید.[۴]
مجلسگرمی
گاهی غیبت، تنها به انگیزه خوشگذرانی و دور هم نشستن و خندیدن حاضران صورت میگیرد.
از راههای درمان آن، تفکر در این است که چند لحظه خوش بودن به عذابی که در پی دارد نمیارزد. راه دیگر، ایجاد سرگرمیهای جایگزین است که بهتدریج عادت به غیبت در مجالس را از میان میبرد.