محمدباقر بهبهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

(اصلاح سؤال و اصلاح جزئی محتوا)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(←‏نوآوری‌های اصولی و نظرات اجتهادی: اصلاح کلمات و اصطلاحات)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۷: خط ۶۷:


== نوآوری‌های اصولی و نظرات اجتهادی ==
== نوآوری‌های اصولی و نظرات اجتهادی ==
* ریشه‌های نخستین فکر جداسازی امارات از اصول، به وحید بهبهانی بر می‌گردد و پیش از وحید، فقها فرقی ما بین این دو نوع دلیل نمی‌گذاشتند. چنان‌که فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت، هنوز نیز بین امارات و اصول، قائل به جدایی نیستند و امارات و اصول را یکجا و در ضمن بحث از دلیل‌های شرعیه می‌آورند. سر آغاز جداسازی این دو گونه دلیل از همدیگر، برای نخستین بار نزد وحید بهبهانی است.<ref>آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.</ref> [[شیخ انصاری]] در آغاز مقصد سوم از [[فرائد الاصول]]، یادآوری می‌کند: «جدا ساختن امارات از اصول، و امارات را دلیل‌های اجتهادی، و اصول را دلیل‌های فقاهتی نامیدن، از وحید بهبهانی است.»<ref>فرائد الاصول، شیخ مرتضی انصاری، ج۱، ص۳۰۹، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین، قم. به نقل از: آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.</ref>
* ریشه‌های نخستین فکر جداسازی امارات از اصول، به وحید بهبهانی بر می‌گردد و پیش از وحید، فقها تفاوتی بین این دو نوع دلیل نمی‌گذاشتند. چنان‌که فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت، هنوز نیز بین امارات و اصول، قائل به جدایی نیستند و امارات و اصول را یکجا و در ضمن بحث از دلیل‌های شرعی می‌آورند. سر آغاز جداسازی این دو گونه دلیل از یکدیگر، برای نخستین بار نزد وحید بهبهانی است.<ref>آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.</ref> [[شیخ انصاری]] در آغاز مقصد سوم از [[فرائد الاصول]]، یادآوری می‌کند: «جدا ساختن امارات از اصول، و امارات را دلیل‌های اجتهادی، و اصول را دلیل‌های فقاهتی نامیدن، از ابتکارات وحید بهبهانی است.»<ref>فرائد الاصول، شیخ مرتضی انصاری، ج۱، ص۳۰۹، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین، قم. به نقل از: آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.</ref>
* وحید بهبهانی، بنیانگذار دسته‌بندی تازه‌ای از شک و تقسیم آن به شک در تکلیف و شک در مکلفٌ‌به است. این کار فتح بابی بود که فتح‌های فراوانی را در این علم به دنبال داشت و بی‌تردید علم اصول جدید، وامدار این تجزیه و تقسیم‌بندی است که وحید در بحث شک انجام داده است.<ref>آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.</ref>[[پرونده:الفوائد الحائریه.jpg|بندانگشتی|«الفوائد الحائریه» اثر وحید بهبهبانی|228x228px]]
* وحید بهبهانی، بنیانگذار دسته‌بندی تازه‌ای از شک و تقسیم آن به شک در تکلیف و شک در مکلفٌ‌به است. این کار فتح بابی بود که فتح‌های فراوانی را در این علم به دنبال داشت و بی‌تردید علم اصول جدید، وامدار این تجزیه و تقسیم‌بندی است که وحید در بحث شک انجام داده است.<ref>آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.</ref>[[پرونده:الفوائد الحائریه.jpg|بندانگشتی|«الفوائد الحائریه» اثر وحید بهبهبانی|228x228px]]
* به نظر وحید در آثار اصولی‌اش، بر خلاف قول استرآبادی و پیروان او، استنباط و اجتهاد در عصر امامان رایج بود و به همین دلیل در آن روزگار نیز اصول فقه وجود داشت و کار مجتهدان اصولی، تنها گسترش و تعمیق مباحث و تدوین دانش اصول بود. از این‌رو قول استرآبادی که آغاز اجتهاد و اصول فقه را به ابن جنید و ابن ابی عقیل و پس از آن دو به شیخ مفید و سپس به علاّمة حلّی (متوفی ۷۲۶) نسبت داده، اشتباه است.<ref>رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.</ref>
* به نظر وحید در آثار اصولی‌اش، بر خلاف قول استرآبادی و پیروان او، استنباط و اجتهاد در عصر امامان رایج بود و به همین دلیل در آن روزگار نیز اصول فقه وجود داشت و کار مجتهدان اصولی، تنها گسترش و تعمیق مباحث و تدوین دانش اصول بود. از این‌رو عقیده استرآبادی که آغاز اجتهاد و اصول فقه را به ابن جنید و ابن ابی عقیل و پس از آن دو به شیخ مفید و سپس به علاّمة حلّی (متوفی ۷۲۶) نسبت داده، اشتباه است.<ref>رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.</ref>
* رأی دیگر وحید در مقابل اخباریان، ردّ ادعای قطعی الصّدور بودن احادیث بود. وی ضمن تقدیر از مؤلفانِ آثار و بیانِ اعتبار آنها، بر ظنّی الصّدور بودن روایاتشان تأکید کرد، اهمیت پژوهش‌های رجالی و حدیث‌شناسی را یادآور شد و ادعای علم آفرین بودن مجموعه روایات را گزاف دانست.<ref>رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.</ref>
* رأی دیگر وحید در مقابل اخباریان، ردّ ادعای قطعی الصّدور بودن احادیث بود. وی ضمن تقدیر از مؤلفانِ آثار و بیانِ اعتبار آنها، بر ظنّی الصّدور بودن روایاتشان تأکید کرد، اهمیت پژوهش‌های رجالی و حدیث‌شناسی را یادآور شد و ادعای علم آفرین بودن مجموعه روایات را گزاف دانست.<ref>رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.</ref>



نسخهٔ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۴

سؤال

وحید بهبهانی که بود و چه نقشی در تحول علم اصول و اجتهاد داشت؟

وحید بهبهانی
نام کاملمحمدباقر بن محمداکمل بهبهانی
سرشناسیفقیه و اصولی
تولد۱۱۱۸ق اصفهان
وفات۱۲۰۵ق کربلا
استادانسید محمد طباطبایی بروجردی
شاگردانملاّ مهدی نراقی، علامه بحرالعلوم
تالیفاتالفوائد الحائریه، الإجتهاد و الأخبار
مذهبشیعه
زمینه فعالیتفقه و اصول
علت شهرتمبارزه با اخباری‌گری
خویشان سرشناسعلامه مجلسی، ملاصالح مازندرانی
محل دفنحرم امام حسین(ع) در کربلا
درگاه‌ها
واژه-ها.png
حوزه-و-روحانیت.png


محمدباقر بهبهانی معروف به وحید بهبهانی (۱۱۱۸–۱۲۰۵ق)، فقیه و اصولی شیعه در قرن دوازدهم قمری است که در نقد و تضعیف مکتب اخباری‌گری و ترویج علم اصول فقه تأثیرگذار بود. او با هجرت به بهبهان که یکی از مراکز اخباری‌گری بود با این مکتب آشنا شد و پس از آن به کربلا که مرکز اصلی اخباریان بود هجرت کرد. او سی سال در کربلا ماند و به نقد مبانی اخباری‌گری و یوسف بن احمد بحرانی از عالمان اخباری پرداخت و پس از چند سال توانست غلبه این جریان فکری بر حوزه‌های علمیه را کنار بزند.

زندگی‌نامه

وحید بهبهانی در اصفهان متولد و دوران کودکی و نوجوانی را در آنجا گذرانید و علوم عقلی را نخست نزد پدرش آموخت. پدر او محمد اکمل از نوادگان شیخ مفید و مادرش از نوادگان ملاصالح مازندرانی بود.[۱] در پی مرگ پدر و آشفتگی اوضاع اصفهان بر اثر هجوم و تسلط محمود افغان، برای همیشه از اصفهان خارج و راهی عراق شد و در محضر پدر همسرش، سید محمد طباطبایی بروجردی، به تحصیل علوم عقلی پرداخت؛ سپس در نجف از محضر استادانی چون سید صدرالدّین قمی همدانی، شارح وافیة الاصول، بهره برد. وحید پس از تکمیل تحصیل در عراق، راهی بهبهان شد و بیش از سی سال در آن شهر سکونت کرد و ازین‌رو به بهبهانی اشتهار یافت. وحید پس از اقامتی طولانی و مقابله علمی پیگیر با روش اخباری در بهبهان به اتفاق جمعی از بستگان و عشایر محلی به کربلا رفت و در آنجا ساکن شد و در ۱۲۰۵ ق در همان‌جا از دنیا رفت.[۲]

اولین فرزند وحید به نام آقا محمد علی، فقیهی مقتدر در کرمانشاه بوده است. فرزند دیگر وحید، آقا عبدالحسین نام داشته که به گفته آقا احمد صاحب مرآت الاحوال، اهل سلوک و ریاضت و مجاهده با نفس بوده و در دوران مرجعیت پدرش امور مالی و بررسی استفتائات برعهده او بوده است.[۳]

اساتید

شاگردان

برخی از مشاهیری که از محضر وحید بهبهانی بهره‌مند شدند عبارت‌اند از:


مبارزه با مکتب اخباری‌گری

علامه وحید بهبهانی مشهورترین چهره اصولی در مبارزه با اخباریان است. استدلال محکم و قوی او در تبیین روش اجتهادی، همراه با مبارزات عملی با اخباریان، به چیره شدن تفکر اجتهادی و اضمحلال تفکر اخباری انجامید.[۶] وحید بهبهانی برای شناسایی مکتب اخباری‌گری از نجف به بهبهان هجرت کرد. بهبهان به دلیل حضور عبدالله سماهیجی از عالمان اخباری، به یکی از مراکز اخباری‌گری تبدیل شده بود. بهبهانی در این مدت با نگارش رساله‌هایی در حجیت اجماع، اصاله البرائه، ردّ قیاس و لزوم اجتهاد، مبانی اخباری‌ها در این موضوعات را نقد کرد.[۷]

بهبهانی پس از شناسایی مکتب اخباری‌گری به کربلا هجرت کرد. کربلا در آن دوره، مرکز اخباری‌گری شمرده می‌شد. مرجعیت علمی آن روز کربلا به عهده یوسف بن احمد بحرانی با گرایش اخباری اعتدالی بود. بهبهانی ابتدا در درس او حاضر شد و پس از مدتی درخواست کرد کرسی درس برای چند روز به او واگذار شود. او با پذیرش یوسف بن احمد بحرانی، به نقد مبانی اخباری‌گری پرداخت و بیشتر شاگردان ممتاز بحرانی را از مکتب اخباری روگردان کرده و به خود جذب کرد.[۸]

مرتضی مطهری مباحث اصولی، و فقه الحدیثیِ وحید بهبهانی را در ضعیف کردن مکتب اخباری‌گری تأثیرگذار دانسته است. برای نمونه اخباریان بر اساس روایات باز گذاشتن تحت‌الحنک عمامه را واجب می‌شمردند. بهبهانی روایات را ناظر به شرایط زمانی دانست و باز گذاشتن تحت الحنک در زمان صدور روایات را به دلیل مقابله با سنت کافران که تحت الحنک را می‌بستد دانست.[۹] بهبهانی معتقد بود امامان(ع) در سخنان‌شان تابع عرفِ محاوره بودند. برای نمونه اگر امام(ع) سخنی گفت که در ظاهر با واقع خارجی مطابقت ندارد، حمل بر مجاز و تشبیه می‌شود؛ بنابراین اینکه برای مثال امام(ع) ترک‌کننده نماز را کافر دانسته به این معنا است که او شبیه کافر است.[۱۰]

به نظر برخی عامل اساسی و مهم در پیروزی اجتهاد بر اخباریگری تأییدهای فراوان صاحب حدائق از استاد کل وحید بهبهانی بوده است.[۱۱] وحید بیش از سی سال در کربلا ماند و سرانجام موفق شد تا جریان اخباری‌گری را کنار زده، حوزه اجتهادی خود را بر پا کند. موفقیت وحید در براندازی مکتب اخباری به حدّی بود که فقهای پس از او در آثار اصولی خود نیاز چندانی به بازگویی و نقد آرای اخباریان نیافتند و حداکثر به نقل قول اخباریان از جنبة تاریخی بسنده کردند.[۱۲]

نوآوری‌های اصولی و نظرات اجتهادی

  • ریشه‌های نخستین فکر جداسازی امارات از اصول، به وحید بهبهانی بر می‌گردد و پیش از وحید، فقها تفاوتی بین این دو نوع دلیل نمی‌گذاشتند. چنان‌که فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت، هنوز نیز بین امارات و اصول، قائل به جدایی نیستند و امارات و اصول را یکجا و در ضمن بحث از دلیل‌های شرعی می‌آورند. سر آغاز جداسازی این دو گونه دلیل از یکدیگر، برای نخستین بار نزد وحید بهبهانی است.[۱۳] شیخ انصاری در آغاز مقصد سوم از فرائد الاصول، یادآوری می‌کند: «جدا ساختن امارات از اصول، و امارات را دلیل‌های اجتهادی، و اصول را دلیل‌های فقاهتی نامیدن، از ابتکارات وحید بهبهانی است.»[۱۴]
  • وحید بهبهانی، بنیانگذار دسته‌بندی تازه‌ای از شک و تقسیم آن به شک در تکلیف و شک در مکلفٌ‌به است. این کار فتح بابی بود که فتح‌های فراوانی را در این علم به دنبال داشت و بی‌تردید علم اصول جدید، وامدار این تجزیه و تقسیم‌بندی است که وحید در بحث شک انجام داده است.[۱۵]
    «الفوائد الحائریه» اثر وحید بهبهبانی
  • به نظر وحید در آثار اصولی‌اش، بر خلاف قول استرآبادی و پیروان او، استنباط و اجتهاد در عصر امامان رایج بود و به همین دلیل در آن روزگار نیز اصول فقه وجود داشت و کار مجتهدان اصولی، تنها گسترش و تعمیق مباحث و تدوین دانش اصول بود. از این‌رو عقیده استرآبادی که آغاز اجتهاد و اصول فقه را به ابن جنید و ابن ابی عقیل و پس از آن دو به شیخ مفید و سپس به علاّمة حلّی (متوفی ۷۲۶) نسبت داده، اشتباه است.[۱۶]
  • رأی دیگر وحید در مقابل اخباریان، ردّ ادعای قطعی الصّدور بودن احادیث بود. وی ضمن تقدیر از مؤلفانِ آثار و بیانِ اعتبار آنها، بر ظنّی الصّدور بودن روایاتشان تأکید کرد، اهمیت پژوهش‌های رجالی و حدیث‌شناسی را یادآور شد و ادعای علم آفرین بودن مجموعه روایات را گزاف دانست.[۱۷]

آثار

الفوائد الحائریه: وحید در کتاب الفوائد الحائریه، مبنای قبول خبر را به گونه‌ای سامان داده است که حجیت خبر موثوقٌ‌به جانشین حجیت خبر ثقه شده است؛ یعنی، از افراط و تفریط پیشینیان (اخباری و اصولی) در قبول روایات دوری کرده است.[۱۸]

کتابی درباره وحید بهبهانی نوشته علی دوانی

الإجتهاد و الأخبار: این کتاب بیانگر معیارهای وحید در تفکر اجتهادی است.[۱۹] وی کتاب الاجتهاد و الاخبار را که نوعی دفاعیّه از مسلک اجتهاد است، در ۱۱۵۵ در بهبهان تألیف کرد و در آن مبانی اخباریگری را به باد انتقاد گرفت. وحید در این کتاب نمونه‌هایی از سخنان بی‌پایه اخباریان و نیز مباحثات خود را با آنها نقل و از برخورد توهین آمیز اخباریان با علمای دین بشدت انتقاد کرده است.[۲۰]

دیگر آثار: شرح مفتاح الفقه ملامحسن فیض کاشانی (۸جلد)، حاشیه بر مدارک، رساله‌ای در جبر و اختیار، فوائد رجالیه، حاشیه بر شرح ارشاد مولانا اردبیلی، حاشیه بر وافی، رساله‌ای در اصالة برائت.[۲۱]

مطالعه بیشتر

  • علی دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.
  • احمد بهبهانی، مرآت الاحوال جهان‌نما، قم ۱۳۷۳ش.

منابع

  1. قمی، شیخ عباس، اَلْفَوائدُ الرّضَویّة فی اَحْوالِ عُلَماء الْمَذْهَبِ الْجَعْفَریّة، باقری بیدهندی، ناصر (محقق)، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۶۲.
  2. رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.
  3. مُهری، محمد جواد، پرچمدار معارف علوی در عصر قاجار؛ زندگی آقا محمد علی کرمانشاهی، کرمانشاه، کوثر، ۱۳۹۴، ص۸۹ و ۹۰.
  4. مرآت الاحوال جهان‌نما، احمدبن محمدعلی بهبهانی، ج۱، ص۱۳۱.
  5. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، جزء۲: الکرام البررة، مشهد ۱۴۰۴ش؛ به نقل از رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.
  6. طباطبایی، محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه۲، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۰، ص۲۳۵.
  7. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۶۹.
  8. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۶۹.
  9. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ص۱۷۲.
  10. الاجتهاد و التقلید (فوائد الحائریه)، ص۴۶۴، فائده۲۷.
  11. جناتی، محمدابراهیم، ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ۱۳۷۲، مؤسسه کیهان، ص۳۵۶.
  12. رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.
  13. آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.
  14. فرائد الاصول، شیخ مرتضی انصاری، ج۱، ص۳۰۹، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین، قم. به نقل از: آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.
  15. آصفی، محمد مهدی، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۷۴، شماره۴، ص۱۴۳.
  16. رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.
  17. رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.
  18. طباطبایی، محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه۲، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۰، ص۲۳۵.
  19. طباطبایی، محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه۲، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۰، ص۲۳۵.
  20. رهایی شهرضایی، یحیی، «بهبهانی، آقامحمدباقر»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل واژه.
  21. قمی، شیخ عباس، اَلْفَوائدُ الرّضَویّة فی اَحْوالِ عُلَماء الْمَذْهَبِ الْجَعْفَریّة، باقری بیدهندی، ناصر (محقق)، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۵، ج۲، ص۶۵۷.