علت قربانی کردن در عید قربان: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==حكمت و فلسفه قربانى كردن براى خدا== | ==حكمت و فلسفه قربانى كردن براى خدا== | ||
قربانی در سیر مناسک حج نوعی عبادت است و خداوند در قرآن کریم درباره حکمت قربانی فرموده است: {{قرآن| لنْ ینالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ ینالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ كَذلِكَ سَخَّرَها لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنین<ref>حج، ۲۷.</ref>}} این جمله پاسخ از سؤالی است كه ممكن است سادهلوحى توهم كند كه خدا از این قربانى استفاده مىكند و بهرهاى از گوشت و یا خون آن عایدش مىشود. خداوند در جواب فرموده است چیزى از این قربانىها و گوشت و خون آنها عاید خدا نمىشود، چون خدا منزه است از جسمیت و از هر حاجتى. تنها تقواى شما به او مىرسد، آن هم به این معنا كه دارندگان تقوى به او تقرب مىجویند. و یا ممكن است كسى كه آن طور سادهلوح نیست چنین توهم كند كه با اینكه خدا منزه از جسمیت و از هر نقص و حاجتى است و از گوشت و خون قربانىها بهرهاى نمىبرد دیگر چه معنا دارد كه ما حیوانات خود را به نام او قربانى كنیم؟. | |||
در جواب این گونه سؤال فرموده است که این قربانىها اثرى معنوى براى آورنده اش دارد و آن صفات و آثار معنوى است كه جا دارد به خدا برسد، به معناى اینكه جا دارد به سوى خداى تعالى صعود كند و صاحبش را به خدا نزدیك كند آن قدر نزدیك كند كه دیگر حجابى بین او و خدا نماند. و مراد از تکبیر و ذکر خداوند به کبریایی و عظمت که در ذیل آیه آمده، هدایت به اطاعت و عبودیت خود او است. و معناى آیه این است كه: خداوند آن حیوان را این چنین براى شما مسخر نمود تا همان تسخیر وسیله هدایت شما به سوى اطاعت و تقرب به سویش شود، شما آن را قربانى كنید و در هنگام قربانى كردن و یاد كبریاء و عظمت او در برابر این هدایت بیفتید.<ref>طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چ ۵، ۱۳۷۴ ش.ج ۱۴، ص۵۳۰.</ref> | در جواب این گونه سؤال فرموده است که این قربانىها اثرى معنوى براى آورنده اش دارد و آن صفات و آثار معنوى است كه جا دارد به خدا برسد، به معناى اینكه جا دارد به سوى خداى تعالى صعود كند و صاحبش را به خدا نزدیك كند آن قدر نزدیك كند كه دیگر حجابى بین او و خدا نماند. و مراد از تکبیر و ذکر خداوند به کبریایی و عظمت که در ذیل آیه آمده، هدایت به اطاعت و عبودیت خود او است. و معناى آیه این است كه: خداوند آن حیوان را این چنین براى شما مسخر نمود تا همان تسخیر وسیله هدایت شما به سوى اطاعت و تقرب به سویش شود، شما آن را قربانى كنید و در هنگام قربانى كردن و یاد كبریاء و عظمت او در برابر این هدایت بیفتید.<ref>طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چ ۵، ۱۳۷۴ ش.ج ۱۴، ص۵۳۰.</ref> | ||
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸
فلسفه و دلیل قربانی کردن در عید قربان چیست؟
عید قربان دارای مناسک متعدد است که همه آنها ریشه در قرآن دارد. قربانی یکی از مناسک این عید مذهبی است که باید در مراسم حج از سوی حاجیان با قصد تقرب به خداوند متعال انجام شود. خداوند متعال در دین اسلام مناسک حج را از اعمال حضرت ابراهیم (ع) گرفته و بر مسلمانان مستطیع در تمام عمر بک بار واجب نموده است. فلسفه قربانی در مناسک حج مبتنی بر عبودیت و اطاعت خداوند است. امور متعددی فلسفه و حکمت قربانی در حج را تشکیل می دهد. و حصول تقوا از مهترین آنها است.
عید قربان
روز دهم ذیالحجه عید قربان یا عیدالاضحی [۱] نام دارد، که یکی از بزرگترین اعیاد در تقویم مسلمانان است و روزه گرفتن در این روز حرام است. [۲]
روزی که حضرت ابراهیم (ع) به دستور خدا حضرت اسماعیل (ع) را به قربانگاه برد و فلسفۀ قربانی کردن در راه خدا را در آزمونی عملی اجرا کرد. حضرت ابراهیم (ع) از آخرین تعلقات خود در راه خدا چشمپوشی کرد و خداوند هم با فرستادن قوچی قربانی او را پذیرفت.[۳]
این رویداد هنوز هم به صورت نمادین در مراسم حج اجرا میشود، حجاج در این روز گوسفندی را قربانی کرده و گوشت آن را میان نیازمندان تقسیم میکنند. [۴]
مناسک حج و قربانی در سیر عبودیت خداوند
رابطه بین خداوند و بندگانش رابطه الوهیت و عبودیت است. مهمتیرن و اصلی ترین هدف در قربانی عبودیت بندگان در برابر خداوند متعال است. سر گذشت ابراهیم (ع) یك دوره كامل از سیر عبودیت را در بر دارد. اینکه زن و فرزند خود را (از موطن اصلى) حركت مىدهد، و به سرزمین مكه مىآورد، و در آنجا اسكان مىدهد، و نیز به ماجرایى كه بعد از این اسكان پیشامد میكند، تا آنجا كه مامور قربانى كردن اسماعیل مىشود و از جانب خداى تعالى عوضى به جاى اسماعیل، قربانى مىگردد، و سپس خانه كعبه را بنا میكند، همه اینها در راستای عبادت خداوند است. در این سیر، حركتى كه از نفس بنده آغاز گشته، به قرب خدا منتهى مىشود، یا به عبارتى از سرزمینى دور آغاز گشته، به حظیره قرب رب العالمین ختم مىگردد، از زینتهاى دنیا و لذائذ آن آرزوهاى دروغینش، از جاه، و مال، و زمان و اولاد، چشم مىپوشد، و چون شیاطین، در مسیر وى با وساوس خود منجلابى مىسازند، او آن چنان راه مىرود، كه پایش به آن منجلاب فرو نرود، و چون شیاطین مىخواهند خلوص و صفاى بندگى و علاقه بدان و توجه به سوى مقام پروردگار و دار كبریایى را در دل وى مكدر سازند، آن چنان سریع گام برمىدارد، كه شیطانها به گردش نمىرسند. پس در حقیقت سرگذشت آن جناب وقایعى به ظاهر متفرق است، كه در واقع زنجیروار بهم میپیوندد و یك داستانى تاریخى درست مىكند، كه این داستان از سیر عبودى ابراهیم حكایت میكند، سیرى كه از بندهاى به سوى خدا آغاز مىگردد، سیرى كه سر تا سرش ادب است، ادب در سیر، ادب در طلب، ادب در حضور، ادب در همه مراسم حب و عشق و اخلاص، كه آدمى هر قدر بیشتر در آن تدبر و دقت كند، این آداب را روشنتر و درخشندهتر مىبیند.[۵]
حكمت و فلسفه قربانى كردن براى خدا
قربانی در سیر مناسک حج نوعی عبادت است و خداوند در قرآن کریم درباره حکمت قربانی فرموده است: ﴿لنْ ینالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ ینالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ كَذلِكَ سَخَّرَها لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنین[۶]﴾ این جمله پاسخ از سؤالی است كه ممكن است سادهلوحى توهم كند كه خدا از این قربانى استفاده مىكند و بهرهاى از گوشت و یا خون آن عایدش مىشود. خداوند در جواب فرموده است چیزى از این قربانىها و گوشت و خون آنها عاید خدا نمىشود، چون خدا منزه است از جسمیت و از هر حاجتى. تنها تقواى شما به او مىرسد، آن هم به این معنا كه دارندگان تقوى به او تقرب مىجویند. و یا ممكن است كسى كه آن طور سادهلوح نیست چنین توهم كند كه با اینكه خدا منزه از جسمیت و از هر نقص و حاجتى است و از گوشت و خون قربانىها بهرهاى نمىبرد دیگر چه معنا دارد كه ما حیوانات خود را به نام او قربانى كنیم؟. در جواب این گونه سؤال فرموده است که این قربانىها اثرى معنوى براى آورنده اش دارد و آن صفات و آثار معنوى است كه جا دارد به خدا برسد، به معناى اینكه جا دارد به سوى خداى تعالى صعود كند و صاحبش را به خدا نزدیك كند آن قدر نزدیك كند كه دیگر حجابى بین او و خدا نماند. و مراد از تکبیر و ذکر خداوند به کبریایی و عظمت که در ذیل آیه آمده، هدایت به اطاعت و عبودیت خود او است. و معناى آیه این است كه: خداوند آن حیوان را این چنین براى شما مسخر نمود تا همان تسخیر وسیله هدایت شما به سوى اطاعت و تقرب به سویش شود، شما آن را قربانى كنید و در هنگام قربانى كردن و یاد كبریاء و عظمت او در برابر این هدایت بیفتید.[۷]
البته ریختن خود به تنهایی مقرب به درگاه الهی نیست و خداوند فقط ریختن خون گوسفند یا شتر را مایه تقرب به خودش نمی داند؛ زيرا عملى مقرّب است كه رضاى خدا در آن باشد و رضاى خدا در اين است كه انسان به كمال فردى و اجتماعى خود برسد. صرف ريختن خون نه به كمال فردى انسان كمك مىكند و نه به كمال اجتماعى او. ولى اگر هدف اصلى اطعام و انفاق باشد، همانطورى كه در ساير كفّارات هست، به صورت اطعام گوشت و اينكه هر انسانى يك حيوانى را بكشد و مصداق ﴿اطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقير﴾ واقع شود. و در ضمن اين عمل دستهجمعى، احياء و زنده كردن خاطرهاى از قهرمان توحيد حضرت ابراهيم نیز است. وقتیکه به او امر شد عزيز و نور چشم خود را در راه خدا قربانى كند و فدا نمايد و او حاضر شد. بعد به او گفته شد: مقصود فقط تسليم بود.[۸]
بر طبق آیات قرآن کریم چند موضوع فلسفه قربانی در حج را تشکیل می دهد.
1. بر طبق آیه 36 سوره حج اطعام نيازمندان از گوشت قربانى، جزئ فلسفه قربانی است.
2. بر اساس آیه 36و 37 سوره حج دستيابى به تقوا، فلسفه ذبح قربانى در حج است.
3. خداشناسى و پى بردن به علم گسترده خداوند (به نيازهاى) آدمى، فلسفه تشريع قربانى در حج است این مطلب از آیه 97 سوره مائده به دست می آید.
4. شكر در برابر بهرهمندى از نعمت چهارپايانى مانند شتر، فلسفه لزوم قربانى در حج است که در آیه 36 سوره حج بیان شده است.
5. ياد خداوند نیز از فلسفه قربانی در حج محسوب می گردد. این مطلب از آیه 27 و 28 سوره حج استفاده می شود.[۹]
مطالعه بیشتر
منابع
- ↑ اضحی جمع ماده ضحی به معنی ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب است و هنگامی که خورشید بالا میآید
- ↑ ضیاءآبادی، حج برنامه تکامل، ۱۳۸۶ ش، ص ۱۸۵
- ↑ سوره صافات، آیه ۱۰۴ و ۱۰۵
- ↑ امام خمینی، مناسک حج، نشر امام خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش، ص ۲۰۷
- ↑ طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات، چ ۵، ۱۳۷۴ ش.ج ۱، ص ۴۴۸.
- ↑ حج، ۲۷.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چ ۵، ۱۳۷۴ ش.ج ۱۴، ص۵۳۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، بیتا.ج۲۵، ص ۱۰۶.
- ↑ هاشمى رفسنجانى، اكبر، فرهنگ قرآن، قم، بوستان كتاب ، چ 2، 1383 ش. ج23، ص 219- 220.