تفاسیر ملاصدرا: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }} | {{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
... | ... | ||
==زندگی ملاصدرا== | |||
== زندگی ملاصدرا == | |||
... | ... | ||
== تفاسیر == | |||
تفسیر ملاصدرا، مجموعهای از تفاسیر برخی سورههای قرآن به عربی از ملاصدرا * (متوفی ۱۰۵۰). وی این تفاسیر را بهصورت رسالههای پراکنده و در مدتی کمتر از بیست سال نوشت. سه بار نیز این رسالهها در هفت مجلد به نام التفسیرالکبیر و تفسیر القرآن الکریم به چاپ رسیده است (چاپ اول: قم ۱۳۶۱–۱۳۶۴ ش، چاپ دوم: قم ۱۴۱۱/ ۱۳۶۶ ش، چاپ سوم: قم ۱۳۷۹–۱۳۸۰ ش). ملاصدرا قصد داشت تفسیری کامل و جامع بنویسد، ولی موفق نشد. وی در حدود ۱۰۴۰، کتاب مفاتیح الغیب لفتح خزائن العلوم المُبْرَأَة عن الشک و الریب را نوشت تا مقدمهای بر تفسیر جامع او باشد. | |||
رسالههای تفسیری ملاصدرا، عبارتاند از: | |||
تفسیر | تفسیر آیةالکرسی (تاریخ اتمام آن: ۱۰۳۰، در قم). | ||
تفسیر | تفسیر سورة نور (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰). | ||
تفسیر | تفسیر سورة طارِق (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰). | ||
تفسیر | تفسیر سورة اعلی، شامل «هفت تسبیح» (هفت بخش)، که ملاصدرا در آن از تفسیر فخررازی مطالب بسیاری نقل کرده است. | ||
تفسیر | تفسیر سورة زلزال، که در آن به حرکت ذاتی و جوهری زمین اشاره کرده است. | ||
تفسیر | تفسیر سورة یس (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰). | ||
تفسیر | تفسیر سورة واقعه، که در آن از حشر و معاد و معرفت بندگان در آخرت و مراتب آنان در سعادت و شقاوت سخن گفته است. | ||
تفسیر | تفسیر سورة حدید، که در بخشهای متعددی از آن با عنوان «مکاشفه»، نکاتی حِکْمی و عرفانی در بارة آیات قرآن آمده است. | ||
تفسیر | تفسیر سورة جمعه، که همچون تفسیر سورة واقعه مطالب عرفانی و ذوقی بیشتری، نسبت به دیگر آثار او، دارد. | ||
تفسیر | تفسیر سورة سجده. | ||
تفسیر | تفسیر سورة فاتحه. | ||
تفسیر | تفسیر سورة بقره تا آیة ۶۶. | ||
برخی از سورههای مجموعة تفاسیر ملاصدرا بهفارسی ترجمه شده است، از جمله تفسیر سورههای واقعه و جمعه و «طارق، اعلی و زلزال» و نور را محمد خواجوی در چهار مجلد چاپ کرده است. | |||
ملاصدرا | ملاصدرا رسایل تفسیری خود را در فواصل زمانی گوناگون نوشته است؛ ازینرو، در شیوة کار او اختلافاتی وجود دارد. برخی از آنها مختصرترند و او در آنها از شیوة مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسیر سورة بقره، به تبعیت از مجمعالبیان، بخش ادبی را از بقیة مطالب، که آنها را «معنی» نامیده، جدا کرده است. برخی دیگر از تفاسیر او مفصّل و به شیوة تفاسیر ذوقی عرفانیاند، بخصوص رسالههایی که در اواخر عمرش نوشته است. | ||
ملاصدرا | ملاصدرا عالم را سه گونه (دنیا، آخرت و عالم الاهیت) میدانسته و عقیده داشته است که الفاظ قرآن نیز گاهی بر پدیدارهای آشکار و محسوس (دنیا)، گاهی بر سرّ (حقیقت و باطن آخرت) و گاهی بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن یا عالم الاهیت) دلالت دارند (رجوع کنید به همو، مفاتیح الغیب، ص ۵۸). به همین علت، او از کسانی که تفسیر قرآن را فقط محدود به بحثهای لغوی و ادبی و قرائت و نقلِ روایت میدانند، انتقاد کرده و آنان را «اهلالقول و العبارة» یا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است. | ||
ملاصدرا در موارد بسیار، | ملاصدرا در موارد بسیار، برای تفسیر آیات، از دیگر آیات استفاده کرده؛ مثلاً، در تفسیر سورة حمد، که مجموعاً هفت آیه دارد، بیش از صد بار به آیات دیگر استناد کرده است (طاهری، ص ۵۸). در مرحلة دوم تفسیر قرآن، ملاصدرا مطالبی از خود یا کسانی که آنها را «اهلالکشف و الاشاره» یا «اهلاللّه» نامیده، آورده است. این مطالب مشتمل بر لطایف عرفانی و حکمیاند. در این مرحله، او از سخنان خواجهعبداللّه انصاری، بایزید بسطامی، جُنَید بغدادی، سهل تُستَری و خصوصاً از غزالی، ابنعربی و شارحان آثار ابنعربی، مانند صدرالدین قونیوی و قیصری، استفاده کرده و آرای آنان را با لحنی ستایشآمیز نقل نموده (رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ج ۱، ص ۳۰، ۱۰۴–۱۱۰، ۱۵۷–۱۵۸، ۳۲۷، ۳۷۲–۳۷۵، ج ۲، ص ۲۸۵–۲۸۷، ۳۶۶–۳۶۷، ج ۴، ص ۳۱۴، ۳۱۸–۳۲۱؛ طاهری، ص ۵۹) و از اشعار عرفانی مولوی و عطار و سنایی، که آنها را از حکیمان شمرده، نیز بهره گرفته است. | ||
ملاصدرا، در | ملاصدرا، در ضمن تفاسیرش، بسیاری از عقاید فلسفی و عرفانی خود را مطرح کرده و، با استناد به آیات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است. این عقاید عبارتاند از:۱) وجود مراتب در شناخت حقیقت مطلق، یعنی هر موجودی متناسب با مرتبة وجودی خود بخشی از حقیقت را میشناسد. | ||
) | ) اصالت و وحدت وجود، بدینمعنا که در هستی هیچچیز جز ذات حق و افعال او، که صورت نامها و مظاهر صفات او هستند، وجود ندارد | ||
۳) توحید خاصی، بدین معنا که خداوند «بسیط الحقیقه» است و هر وجود و هر کمال وجودی برای او حاصل است و از طریق او به ماسوی' فیضان مییابد و او باید تمام وجود باشد و تمام او وجود باشد. | |||
. | .۴) حرکت جوهری، بدینمعنا که همة جوهرهای مادّی، اعم از آسمانی و زمینی، ذاتاً در سیلاناند و قابلیت دگرگونی در ذات آنهاست و همواره نو میشوند. | ||
. | .۵) قوس صعود و نزول مقام انسان. غایت و مقصود اصلی از خلقتِ همة آفریدگان، انسان حقیقی است و مبدأ و معاد یا آغاز و انجام انسان خداست. | ||
. | .۶) تطابق عالم صورت و معنی. خدا در عالم صورت هر چه آفریده در عالم معنی نیز همان را آفریده است و در عالم معنی نیز هر چه هست در عالم حق (غیب الغیوب) وجود دارد؛ بنابراین، هر چه در این جهان هست. | ||
. | .۷) نفس «جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقا» است. پدیدآمدن نفس بهسبب استعداد بدن برای تحول به مرتبة روحانی و بقای نفس بهسبب ملکات نفسانیِ راسخ در آن است. | ||
. | .۸) همة انسانها با بدن محشور نمیشوند، کسانی که در دانش به کمال رسیدهاند، هنگام برانگیخته شدن در محضر حق موجوداتی کاملاً غیرجسمانی و جدا از مادّه و در سلک فرشتگاناند. | ||
. | .۹) دائمی نبودن عذاب دوزخ. ملاصدرا دلایل معتقدان به دائمی نبودن دوزخ، مانند ابنعربی و صدرالدین قونیوی و دیگر شارحان فصوص، را بتفصیل و به گونهای تأییدکننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قیصری بر فصوص مطالب بسیاری آورده و حدیثی از رسول اکرم و سخنی از ابنمسعود در تأیید آن ذکر کرده، ولی پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است (همان، ج ۱، ص ۳۶۵–۳۷۷). البته ملاصدرا در پارهای از آثار خود عقیدهای بر خلاف این نظریه اظهار داشته است. | ||
. | .۱۰) خروج از تکلیف. بهنوشتة ملاصدرا، کسانی که مغلوب احوال عرفانی میشوند (مجذوبان) تکلیفی ندارند و به مقتضای حال خود عمل میکنند. | ||
۱۱) دعوت به استقلال فکری و پیروی از دلیل. ملاصدرا عظمت افراد را ملاک درستی آرای ایشان ندانسته و کسانی را که بهعنوان پیشوایان دین، معتقدات خود را بر پایة تقلید از دیگران نهادهاند و کسانی را که عقاید دینی را با استناد به معجزه و سخنان دیگران ثابت میکنند، نکوهش کرده است (همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص ۶۲، ۲۹۵، ج ۳، ص ۳۷۶–۳۷۸، ج ۵، ص ۱۳). بهعقیدة وی، کمال و عبودیت در آزادگی فکری است.<ref>ثبوت، اکبر، «تفسیر ملاصدرا»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، تهران، ج۷، ذیل مدخل. ۱۳۹۳ش.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۷۲: | خط ۷۴: | ||
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | ||
| شاخه فرعی۱ = تفسیر | | شاخه فرعی۱ = تفسیر | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
خط ۸۴: | خط ۸۶: | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | | بازبینی نویسنده = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = |
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۱
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیا ملاصدرا تفسیر قرآن تألیف کرده است؟
...
زندگی ملاصدرا
...
تفاسیر
تفسیر ملاصدرا، مجموعهای از تفاسیر برخی سورههای قرآن به عربی از ملاصدرا * (متوفی ۱۰۵۰). وی این تفاسیر را بهصورت رسالههای پراکنده و در مدتی کمتر از بیست سال نوشت. سه بار نیز این رسالهها در هفت مجلد به نام التفسیرالکبیر و تفسیر القرآن الکریم به چاپ رسیده است (چاپ اول: قم ۱۳۶۱–۱۳۶۴ ش، چاپ دوم: قم ۱۴۱۱/ ۱۳۶۶ ش، چاپ سوم: قم ۱۳۷۹–۱۳۸۰ ش). ملاصدرا قصد داشت تفسیری کامل و جامع بنویسد، ولی موفق نشد. وی در حدود ۱۰۴۰، کتاب مفاتیح الغیب لفتح خزائن العلوم المُبْرَأَة عن الشک و الریب را نوشت تا مقدمهای بر تفسیر جامع او باشد.
رسالههای تفسیری ملاصدرا، عبارتاند از:
تفسیر آیةالکرسی (تاریخ اتمام آن: ۱۰۳۰، در قم).
تفسیر سورة نور (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰).
تفسیر سورة طارِق (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰).
تفسیر سورة اعلی، شامل «هفت تسبیح» (هفت بخش)، که ملاصدرا در آن از تفسیر فخررازی مطالب بسیاری نقل کرده است.
تفسیر سورة زلزال، که در آن به حرکت ذاتی و جوهری زمین اشاره کرده است.
تفسیر سورة یس (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰).
تفسیر سورة واقعه، که در آن از حشر و معاد و معرفت بندگان در آخرت و مراتب آنان در سعادت و شقاوت سخن گفته است.
تفسیر سورة حدید، که در بخشهای متعددی از آن با عنوان «مکاشفه»، نکاتی حِکْمی و عرفانی در بارة آیات قرآن آمده است.
تفسیر سورة جمعه، که همچون تفسیر سورة واقعه مطالب عرفانی و ذوقی بیشتری، نسبت به دیگر آثار او، دارد.
تفسیر سورة سجده.
تفسیر سورة فاتحه.
تفسیر سورة بقره تا آیة ۶۶.
برخی از سورههای مجموعة تفاسیر ملاصدرا بهفارسی ترجمه شده است، از جمله تفسیر سورههای واقعه و جمعه و «طارق، اعلی و زلزال» و نور را محمد خواجوی در چهار مجلد چاپ کرده است.
ملاصدرا رسایل تفسیری خود را در فواصل زمانی گوناگون نوشته است؛ ازینرو، در شیوة کار او اختلافاتی وجود دارد. برخی از آنها مختصرترند و او در آنها از شیوة مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسیر سورة بقره، به تبعیت از مجمعالبیان، بخش ادبی را از بقیة مطالب، که آنها را «معنی» نامیده، جدا کرده است. برخی دیگر از تفاسیر او مفصّل و به شیوة تفاسیر ذوقی عرفانیاند، بخصوص رسالههایی که در اواخر عمرش نوشته است.
ملاصدرا عالم را سه گونه (دنیا، آخرت و عالم الاهیت) میدانسته و عقیده داشته است که الفاظ قرآن نیز گاهی بر پدیدارهای آشکار و محسوس (دنیا)، گاهی بر سرّ (حقیقت و باطن آخرت) و گاهی بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن یا عالم الاهیت) دلالت دارند (رجوع کنید به همو، مفاتیح الغیب، ص ۵۸). به همین علت، او از کسانی که تفسیر قرآن را فقط محدود به بحثهای لغوی و ادبی و قرائت و نقلِ روایت میدانند، انتقاد کرده و آنان را «اهلالقول و العبارة» یا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است.
ملاصدرا در موارد بسیار، برای تفسیر آیات، از دیگر آیات استفاده کرده؛ مثلاً، در تفسیر سورة حمد، که مجموعاً هفت آیه دارد، بیش از صد بار به آیات دیگر استناد کرده است (طاهری، ص ۵۸). در مرحلة دوم تفسیر قرآن، ملاصدرا مطالبی از خود یا کسانی که آنها را «اهلالکشف و الاشاره» یا «اهلاللّه» نامیده، آورده است. این مطالب مشتمل بر لطایف عرفانی و حکمیاند. در این مرحله، او از سخنان خواجهعبداللّه انصاری، بایزید بسطامی، جُنَید بغدادی، سهل تُستَری و خصوصاً از غزالی، ابنعربی و شارحان آثار ابنعربی، مانند صدرالدین قونیوی و قیصری، استفاده کرده و آرای آنان را با لحنی ستایشآمیز نقل نموده (رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ج ۱، ص ۳۰، ۱۰۴–۱۱۰، ۱۵۷–۱۵۸، ۳۲۷، ۳۷۲–۳۷۵، ج ۲، ص ۲۸۵–۲۸۷، ۳۶۶–۳۶۷، ج ۴، ص ۳۱۴، ۳۱۸–۳۲۱؛ طاهری، ص ۵۹) و از اشعار عرفانی مولوی و عطار و سنایی، که آنها را از حکیمان شمرده، نیز بهره گرفته است.
ملاصدرا، در ضمن تفاسیرش، بسیاری از عقاید فلسفی و عرفانی خود را مطرح کرده و، با استناد به آیات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است. این عقاید عبارتاند از:۱) وجود مراتب در شناخت حقیقت مطلق، یعنی هر موجودی متناسب با مرتبة وجودی خود بخشی از حقیقت را میشناسد.
) اصالت و وحدت وجود، بدینمعنا که در هستی هیچچیز جز ذات حق و افعال او، که صورت نامها و مظاهر صفات او هستند، وجود ندارد
۳) توحید خاصی، بدین معنا که خداوند «بسیط الحقیقه» است و هر وجود و هر کمال وجودی برای او حاصل است و از طریق او به ماسوی' فیضان مییابد و او باید تمام وجود باشد و تمام او وجود باشد.
.۴) حرکت جوهری، بدینمعنا که همة جوهرهای مادّی، اعم از آسمانی و زمینی، ذاتاً در سیلاناند و قابلیت دگرگونی در ذات آنهاست و همواره نو میشوند.
.۵) قوس صعود و نزول مقام انسان. غایت و مقصود اصلی از خلقتِ همة آفریدگان، انسان حقیقی است و مبدأ و معاد یا آغاز و انجام انسان خداست.
.۶) تطابق عالم صورت و معنی. خدا در عالم صورت هر چه آفریده در عالم معنی نیز همان را آفریده است و در عالم معنی نیز هر چه هست در عالم حق (غیب الغیوب) وجود دارد؛ بنابراین، هر چه در این جهان هست.
.۷) نفس «جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقا» است. پدیدآمدن نفس بهسبب استعداد بدن برای تحول به مرتبة روحانی و بقای نفس بهسبب ملکات نفسانیِ راسخ در آن است.
.۸) همة انسانها با بدن محشور نمیشوند، کسانی که در دانش به کمال رسیدهاند، هنگام برانگیخته شدن در محضر حق موجوداتی کاملاً غیرجسمانی و جدا از مادّه و در سلک فرشتگاناند.
.۹) دائمی نبودن عذاب دوزخ. ملاصدرا دلایل معتقدان به دائمی نبودن دوزخ، مانند ابنعربی و صدرالدین قونیوی و دیگر شارحان فصوص، را بتفصیل و به گونهای تأییدکننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قیصری بر فصوص مطالب بسیاری آورده و حدیثی از رسول اکرم و سخنی از ابنمسعود در تأیید آن ذکر کرده، ولی پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است (همان، ج ۱، ص ۳۶۵–۳۷۷). البته ملاصدرا در پارهای از آثار خود عقیدهای بر خلاف این نظریه اظهار داشته است.
.۱۰) خروج از تکلیف. بهنوشتة ملاصدرا، کسانی که مغلوب احوال عرفانی میشوند (مجذوبان) تکلیفی ندارند و به مقتضای حال خود عمل میکنند.
۱۱) دعوت به استقلال فکری و پیروی از دلیل. ملاصدرا عظمت افراد را ملاک درستی آرای ایشان ندانسته و کسانی را که بهعنوان پیشوایان دین، معتقدات خود را بر پایة تقلید از دیگران نهادهاند و کسانی را که عقاید دینی را با استناد به معجزه و سخنان دیگران ثابت میکنند، نکوهش کرده است (همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص ۶۲، ۲۹۵، ج ۳، ص ۳۷۶–۳۷۸، ج ۵، ص ۱۳). بهعقیدة وی، کمال و عبودیت در آزادگی فکری است.[۱]
منابع
- ↑ ثبوت، اکبر، «تفسیر ملاصدرا»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، تهران، ج۷، ذیل مدخل. ۱۳۹۳ش.