دلیل استغفار معصومان(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «اگر پيامبران و امامان معصوم اند و هيچ گاه مرتكب گناه نمى شوند، دليل آن همه گر...» ایجاد کرد)
 
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
اگر پيامبران و امامان معصوم اند و هيچ گاه مرتكب گناه نمى شوند، دليل آن همه گريه و استغفارشان چيست؟
اگر پیامبران و امامان معصوم اند و هیچ‌گاه مرتکب گناه نمی‌شوند، دلیل آن همه گریه و استغفارشان چیست؟
گريه و استغفار پيامبران و امامان همواره يكى از فضايل والاى آنان به شمار آمده، شگفتى پيروانشان را برانگيخته است. چنان كه انديشمندى يهودى، يحيى بن زكريا را با اين ويژگى مى ستايد كه «كانَ يَبكى مِن غَير ذَنب» و امير مؤمنان على(عليه السلام)در پاسخ مى فرمايد:  
گریه و استغفار پیامبران و امامان همواره یکی از فضایل والای آنان به شمار آمده، شگفتی پیروانشان را برانگیخته است. چنان‌که اندیشمندی یهودی، یحیی بن زکریا را با این ویژگی می‌ستاید که «کانَ یَبکی مِن غَیر ذَنب» و امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در پاسخ می‌فرماید:
آرى، يحيى چنان بود; ولى محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) به درجاتى بالاتر از آن دست يافت. يحيى بن زكريا در زمانى مى زيست كه نه جاهليّتى وجود داشت و نه بتى در كار بود، ولى به محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) در سنّ كودكى و در ميان بت پرستان و حزب شيطان، حكم الهى و فهم و آگاهى داده شد و هرگز گرايشى به بت ها در او پديد نيامد... آن حضرت نيز بدون آن كه جرم و گناهى از او سر زده باشد از خشيت خدا چندان مى گريست كه جاى گاه نمازش مرطوب مى گشت.  
آری، یحیی چنان بود؛ ولی محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) به درجاتی بالاتر از آن دست یافت. یحیی بن زکریا در زمانی می‌زیست که نه جاهلیّتی وجود داشت و نه بتی در کار بود، ولی به محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) در سنّ کودکی و در میان بت پرستان و حزب شیطان، حکم الهی و فهم و آگاهی داده شد و هرگز گرایشی به بت‌ها در او پدید نیامد… آن حضرت نیز بدون آن که جرم و گناهی از او سر زده باشد از خشیت خدا چندان می‌گریست که جای گاه نمازش مرطوب می‌گشت.
نيازى نيست كه در اين جا از چگونگى گريه هاى معصومان و ناله هاى شبانه ى آنان بيش از اين سخن بگوييم، زيرا:
نیازی نیست که در این‌جا از چگونگی گریه‌های معصومان و ناله‌های شبانهٔ آنان بیش از این سخن بگوییم، زیرا:
مادح خورشيد مدّاح خَود است***كه دو چشمم روشن و نامرمد است .
مادح خورشید مدّاح خَود است***که دو چشمم روشن و نامرمد است.
آنچه بايد بيش تر بدان بپردازيم اين است كه همين مسئله برخى را به تأمل در باره ى عصمت معصومان واداشته و گاه بهانه اى براى انكار آن به دست داده است. براى نمونه، سخن يكى از نويسندگان معاصر را هر چند سخن تازه اى نيست از نظر مى گذرانيم:
آنچه باید بیش تر بدان بپردازیم این است که همین مسئله برخی را به تأمل در بارهٔ عصمت معصومان واداشته و گاه بهانه ای برای انکار آن به دست داده است. برای نمونه، سخن یکی از نویسندگان معاصر را هر چند سخن تازه ای نیست از نظر می‌گذرانیم:
]بايد[ دركى معقول تر از عصمت به ميان آيد و پذيرفته شود كه انسانى بى گناه وجود ندارد. همه با ابليس درگيرند. همه محدوديّت و كاستى دارند و تعهّدشان در اين حدّ است كه مدام بخواهند به صورتى نسبى پيش بروند و خود را تعالى بدهند. انبيا(عليهم السلام) هم همواره در چالش اخلاقى و معنوى بودند و مى كوشيدند. پيغمبر ما به گفته ى خود هر روز صد مرتبه توبه و استغفار مى كرد: «انه لَيُغان عَلى قَلبى وَ انى لاستغفر اللّه كُل يَوم مأة مَرَّة». و بر اساس صريح آيات، گناهانى داشت كه نيازمند آمرزش آن ها بود، آن همه راز و نياز پر سوز و گداز از پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم)و على بن ابى طالب(عليه السلام) و على بن الحسين(عليه السلام)كه از گناهانشان مى ناليدند، ادا و اطوار و نمايش براى ديگران نبود; واقعاً احساس گناه مى كرده اند و در كار خود سازى و سلوك بوده اند. پس مردمان هم طبيعى است كه گناه بكنند. گناه در طرح خلقت آدمى مندرج است و زندگى انسان در اين سياره، هرگز بدون گناه قابل تصوّر نيست. بنابراين، اين همه مقدس مآبى و زهد فروشى نيز لازم نيست. به تعبير حافظ:
]باید[ درکی معقول تر از عصمت به میان آید و پذیرفته شود که انسانی بی گناه وجود ندارد. همه با ابلیس درگیرند. همه محدودیّت و کاستی دارند و تعهّدشان در این حدّ است که مدام بخواهند به صورتی نسبی پیش بروند و خود را تعالی بدهند. انبیا(علیهم السلام) هم همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند و می‌کوشیدند. پیغمبر ما به گفته ی خود هر روز صد مرتبه توبه و استغفار می‌کرد: «انه لَیُغان عَلی قَلبی وَ انی لاستغفر اللّه کُل یَوم مأة مَرَّة». و بر اساس صریح آیات، گناهانی داشت که نیازمند آمرزش آن‌ها بود، آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز از پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)و علی بن ابی طالب(علیه السلام) و علی بن الحسین(علیه السلام)که از گناهانشان می‌نالیدند، ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبود; واقعاً احساس گناه می‌کرده‌اند و در کار خود سازی و سلوک بوده‌اند. پس مردمان هم طبیعی است که گناه بکنند. گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است و زندگی انسان در این سیاره، هرگز بدون گناه قابل تصوّر نیست. بنابراین، این همه مقدس مآبی و زهد فروشی نیز لازم نیست. به تعبیر حافظ:
جايى كه برق عصيان بر آدم صفى زد***بر ما چگونه زيبد دعوى بى گناهى؟
جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد***بر ما چگونه زیبد دعوی بی گناهی؟
اين جملات آكنده از سخنان حقى است كه از آن، معناى باطلى قصد شده و به نتيجه اى نا ميمون انجاميده است. ما نيز مى پذيريم كه «همه با ابليس درگيرند»، اما بر اين باوريم كه معصومان در اين درگيرى همواره پيروز ميدان بوده اند. اگر پيامبر اكرم از اسلام آوردن شيطان خود سخن مى گويد، اين نه بدان معنا است كه شيطان از وسوسه نمودن آن حضرت دست برداشته، بلكه به معناى آن است كه هيچ گاه به كام دل خود نرسيده است. آرى، معصومان «همواره در چالش اخلاقى و معنوى بودند» اما به توفيق الهى هيچ گاه نلغزيدند.
این جملات آکنده از سخنان حقی است که از آن، معنای باطلی قصد شده و به نتیجه ای نا میمون انجامیده است. ما نیز می‌پذیریم که «همه با ابلیس درگیرند»، اما بر این باوریم که معصومان در این درگیری همواره پیروز میدان بوده‌اند. اگر پیامبر اکرم از اسلام آوردن شیطان خود سخن می‌گوید، این نه بدان معنا است که شیطان از وسوسه نمودن آن حضرت دست برداشته، بلکه به معنای آن است که هیچ‌گاه به کام دل خود نرسیده است. آری، معصومان «همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند» اما به توفیق الهی هیچ‌گاه نلغزیدند.
(وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوكَ خَلِيلاً * وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً) ;
(وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوکَ خَلِیلاً * وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً) ;
و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كرديم گم راه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند. و اگر تو را استوار نمى داشتيم قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى .
و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کردیم گم راه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند. و اگر تو را استوار نمی‌داشتیم قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی .
اين نكته نيز قابل پذيرش است كه «آن همه راز و نياز پر سوز و گداز... ادا و اطوار و نمايش براى ديگران نبوده، واقعاً احساس گناه مى كرده اند». انديشمند بزرگ شيعه، مرحوم اربلى (متوفاى 692 هـ ق) يكى از كسانى است كه بر اين حقيقت تأكيد ورزيده و به گفته ى خود، با تأمل در آن و با عنايات امام موسى بن جعفر(عليه السلام) به نتايج ارزش مندى دست يافته است.  گناهى كه معصومان راه گريزى از آن ندارند و براى جبران آن ناله سر مى دهند، آلودگى به محرّمات الهى نيست; بلكه هر كه در آن درگه مقرّب تر است، معيار دقيق ترى را براى سنجش تخلّفات خود در نظر مى گيرد و چيزى را گناه مى شمارد كه ديگران به سادگى از كنار آن مى گذرند. با مثالى ساده به روشنى مطلب مى افزاييم: بسيارند كسانى كه از قضا شدن نماز واجب شان اندوهى به خود راه نمى دهند و كم نبوده اند تقوا پيشه گانى كه از به جا نياوردن نمازى مستحبّى ناله سر داده اند و اين زنجيره هم چنان ادامه دارد و هيچ گاه پايان نمى پذيرد. هر چه بر معرفت و محبّت ره رو راه خدا افزوده گردد، بار سنگين ترى بر دوش خود احساس مى كند و بيش از پيش بر كوتاهى خود در انجام وظيفه، آن چنان كه شايسته ى پروردگار است، پى مى برد.  سخن را با كلامى از مرحوم اربلى كه از زاويه اى ديگر بر احساس گناه معصومان نظر انداخته است، پايان مى دهيم:
این نکته نیز قابل پذیرش است که «آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز... ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبوده، واقعاً احساس گناه می‌کرده‌اند». اندیشمند بزرگ شیعه، مرحوم اربلی (متوفای ۶۹۲ هـ ق) یکی از کسانی است که بر این حقیقت تأکید ورزیده و به گفته ی خود، با تأمل در آن و با عنایات امام موسی بن جعفر(علیه السلام) به نتایج ارزش‌مندی دست یافته است.  گناهی که معصومان راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می‌دهند، آلودگی به محرّمات الهی نیست; بلکه هر که در آن درگه مقرّب تر است، معیار دقیق تری را برای سنجش تخلّفات خود در نظر می‌گیرد و چیزی را گناه می‌شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می‌گذرند. با مثالی ساده به روشنی مطلب می‌افزاییم: بسیارند کسانی که از قضا شدن نماز واجب شان اندوهی به خود راه نمی‌دهند و کم نبوده‌اند تقوا پیشه گانی که از به جا نیاوردن نمازی مستحبّی ناله سر داده‌اند و این زنجیره هم چنان ادامه دارد و هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد. هر چه بر معرفت و محبّت ره رو راه خدا افزوده گردد، بار سنگین تری بر دوش خود احساس می‌کند و بیش از پیش بر کوتاهی خود در انجام وظیفه، آن چنان‌که شایسته ی پروردگار است، پی می‌برد.  سخن را با کلامی از مرحوم اربلی که از زاویه ای دیگر بر احساس گناه معصومان نظر انداخته است، پایان می‌دهیم:
پيامبران و امامان ـ كه سلام خدا بر آنان باد ـ همواره در ياد خدا به سر مى بردند و در بالاترين مراتب قرب الهى ره مى سپردند و پيوسته در اين انديشه بودند كه مبادا لحظه اى از ياد او غافل گردند. پس هر گاه اندكى از اين مرتبه ى والا فروتر مى آمدند و از سر نياز به امورى هم چون خوردن و آشاميدن، روابط زناشويى و يا حلّ و فصل مسائل اجتماعى روى مى آوردند، اين را گناهى بزرگ براى خويش مى شمردند. استغفار و توبه ى آنان نيز از چنين اعمالى بوده كه خوددارى از آن ها شايسته ى محبّان و مقرّبان درگاه الهى است. بر اين اساس است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: «حَسَناتُ الابرار سَيِّئاتُ المُقرَّبين»; چه بسا اعمالى كه براى نيكان، پسنديده و براى مقرّبان، ناپسند است.
پیامبران و امامان ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ همواره در یاد خدا به سر می‌بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی ره می‌سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هر گاه اندکی از این مرتبه ی والا فروتر می‌آمدند و از سر نیاز به اموری هم چون خوردن و آشامیدن، روابط زناشویی و یا حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می‌آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می‌شمردند. استغفار و توبه ی آنان نیز از چنین اعمالی بوده که خودداری از آن‌ها شایسته ی محبّان و مقرّبان درگاه الهی است. بر این اساس است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید: «حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین»; چه بسا اعمالی که برای نیکان، پسندیده و برای مقرّبان، ناپسند است.

نسخهٔ ‏۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۳۵

اگر پیامبران و امامان معصوم اند و هیچ‌گاه مرتکب گناه نمی‌شوند، دلیل آن همه گریه و استغفارشان چیست؟  گریه و استغفار پیامبران و امامان همواره یکی از فضایل والای آنان به شمار آمده، شگفتی پیروانشان را برانگیخته است. چنان‌که اندیشمندی یهودی، یحیی بن زکریا را با این ویژگی می‌ستاید که «کانَ یَبکی مِن غَیر ذَنب» و امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در پاسخ می‌فرماید: آری، یحیی چنان بود؛ ولی محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) به درجاتی بالاتر از آن دست یافت. یحیی بن زکریا در زمانی می‌زیست که نه جاهلیّتی وجود داشت و نه بتی در کار بود، ولی به محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) در سنّ کودکی و در میان بت پرستان و حزب شیطان، حکم الهی و فهم و آگاهی داده شد و هرگز گرایشی به بت‌ها در او پدید نیامد… آن حضرت نیز بدون آن که جرم و گناهی از او سر زده باشد از خشیت خدا چندان می‌گریست که جای گاه نمازش مرطوب می‌گشت. نیازی نیست که در این‌جا از چگونگی گریه‌های معصومان و ناله‌های شبانهٔ آنان بیش از این سخن بگوییم، زیرا: مادح خورشید مدّاح خَود است***که دو چشمم روشن و نامرمد است. آنچه باید بیش تر بدان بپردازیم این است که همین مسئله برخی را به تأمل در بارهٔ عصمت معصومان واداشته و گاه بهانه ای برای انکار آن به دست داده است. برای نمونه، سخن یکی از نویسندگان معاصر را هر چند سخن تازه ای نیست از نظر می‌گذرانیم: ]باید[ درکی معقول تر از عصمت به میان آید و پذیرفته شود که انسانی بی گناه وجود ندارد. همه با ابلیس درگیرند. همه محدودیّت و کاستی دارند و تعهّدشان در این حدّ است که مدام بخواهند به صورتی نسبی پیش بروند و خود را تعالی بدهند. انبیا(علیهم السلام) هم همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند و می‌کوشیدند. پیغمبر ما به گفته ی خود هر روز صد مرتبه توبه و استغفار می‌کرد: «انه لَیُغان عَلی قَلبی وَ انی لاستغفر اللّه کُل یَوم مأة مَرَّة». و بر اساس صریح آیات، گناهانی داشت که نیازمند آمرزش آن‌ها بود، آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز از پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)و علی بن ابی طالب(علیه السلام) و علی بن الحسین(علیه السلام)که از گناهانشان می‌نالیدند، ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبود; واقعاً احساس گناه می‌کرده‌اند و در کار خود سازی و سلوک بوده‌اند. پس مردمان هم طبیعی است که گناه بکنند. گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است و زندگی انسان در این سیاره، هرگز بدون گناه قابل تصوّر نیست. بنابراین، این همه مقدس مآبی و زهد فروشی نیز لازم نیست. به تعبیر حافظ: جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد***بر ما چگونه زیبد دعوی بی گناهی؟ این جملات آکنده از سخنان حقی است که از آن، معنای باطلی قصد شده و به نتیجه ای نا میمون انجامیده است. ما نیز می‌پذیریم که «همه با ابلیس درگیرند»، اما بر این باوریم که معصومان در این درگیری همواره پیروز میدان بوده‌اند. اگر پیامبر اکرم از اسلام آوردن شیطان خود سخن می‌گوید، این نه بدان معنا است که شیطان از وسوسه نمودن آن حضرت دست برداشته، بلکه به معنای آن است که هیچ‌گاه به کام دل خود نرسیده است. آری، معصومان «همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند» اما به توفیق الهی هیچ‌گاه نلغزیدند. (وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوکَ خَلِیلاً * وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً) ; و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کردیم گم راه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند. و اگر تو را استوار نمی‌داشتیم قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی . این نکته نیز قابل پذیرش است که «آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز... ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبوده، واقعاً احساس گناه می‌کرده‌اند». اندیشمند بزرگ شیعه، مرحوم اربلی (متوفای ۶۹۲ هـ ق) یکی از کسانی است که بر این حقیقت تأکید ورزیده و به گفته ی خود، با تأمل در آن و با عنایات امام موسی بن جعفر(علیه السلام) به نتایج ارزش‌مندی دست یافته است. گناهی که معصومان راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می‌دهند، آلودگی به محرّمات الهی نیست; بلکه هر که در آن درگه مقرّب تر است، معیار دقیق تری را برای سنجش تخلّفات خود در نظر می‌گیرد و چیزی را گناه می‌شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می‌گذرند. با مثالی ساده به روشنی مطلب می‌افزاییم: بسیارند کسانی که از قضا شدن نماز واجب شان اندوهی به خود راه نمی‌دهند و کم نبوده‌اند تقوا پیشه گانی که از به جا نیاوردن نمازی مستحبّی ناله سر داده‌اند و این زنجیره هم چنان ادامه دارد و هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد. هر چه بر معرفت و محبّت ره رو راه خدا افزوده گردد، بار سنگین تری بر دوش خود احساس می‌کند و بیش از پیش بر کوتاهی خود در انجام وظیفه، آن چنان‌که شایسته ی پروردگار است، پی می‌برد. سخن را با کلامی از مرحوم اربلی که از زاویه ای دیگر بر احساس گناه معصومان نظر انداخته است، پایان می‌دهیم: پیامبران و امامان ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ همواره در یاد خدا به سر می‌بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی ره می‌سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هر گاه اندکی از این مرتبه ی والا فروتر می‌آمدند و از سر نیاز به اموری هم چون خوردن و آشامیدن، روابط زناشویی و یا حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می‌آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می‌شمردند. استغفار و توبه ی آنان نیز از چنین اعمالی بوده که خودداری از آن‌ها شایسته ی محبّان و مقرّبان درگاه الهی است. بر این اساس است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید: «حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین»; چه بسا اعمالی که برای نیکان، پسندیده و برای مقرّبان، ناپسند است.