آداب احوالپرسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش|fabbasi}} | {{ویرایش|fabbasi}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}}آداب و شیوه احوالپرسی موقع دیدن همدیگر از نظر احاديث چگونه است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
روایات اسلامی به مصافحه(دست دادن با همدیگر) و معانقه(دست به گردن همدیگر انداختن) در ملاقات همدیگر و احوالپرسیها تاکید کرده است. | روایات اسلامی به سلام کردن، مصافحه(دست دادن با همدیگر) و معانقه(دست به گردن همدیگر انداختن) در ملاقات همدیگر و احوالپرسیها تاکید کرده است. | ||
مراعات آداب اسلامی در احوالپرسیها و ملاقات با همدیگر مایه رحمت خدا، بخشش گناهان و لطف الهی میشود. | مراعات آداب اسلامی در احوالپرسیها و ملاقات با همدیگر مایه رحمت خدا، بخشش گناهان و لطف الهی میشود. | ||
== سلام کردن == | |||
'''نشانه تواضع:''' [[امام صادق(ع)]]: {{متن عربی|مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَى مَنْ لَقِيتَ|ترجمه= از تواضع است كه به هر كس برخوردى سلام كنى.}}<ref>کلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۴۶، بَابُ التَّسْلِيمِ، حدیث۱۲.</ref> | |||
'''سلام ندادن نشانه بخل:''' امام صادق(ع): {{متن عربی|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ إِنَّ الْبَخِيلَ مَنْ يَبْخَلُ بِالسَّلَامِ|ترجمه=خدای عز و جل گوید: بخیل کسی که است در سلام کردن بخل بورزد.}}<ref>کلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۴۵، بَابُ التَّسْلِيمِ، حدیث۶.</ref> | |||
== دست دادن با همدیگر(مصافحه)== | == دست دادن با همدیگر(مصافحه)== | ||
خط ۱۳: | خط ۱۷: | ||
'''بخشش گناهان دست دهندگان:''' امام باقر(ع): {{متن عربی| إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا فَتَصَافَحَا أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمَا بِوَجْهِهِ وَ تَسَاقَطَتْ عَنْهُمَا الذُّنُوبُ كَمَا يَتَسَاقَطُ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ| ترجمه= چون دو مؤمن بهم برخورند و مصافحه كنند، خداى عز و جل بآنها رو آورد و گناهانشان چون برگ درخت بريزد.}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸۰، بَابُ الْمُصَافَحَه، حدیث۴.</ref> | '''بخشش گناهان دست دهندگان:''' امام باقر(ع): {{متن عربی| إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا فَتَصَافَحَا أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمَا بِوَجْهِهِ وَ تَسَاقَطَتْ عَنْهُمَا الذُّنُوبُ كَمَا يَتَسَاقَطُ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ| ترجمه= چون دو مؤمن بهم برخورند و مصافحه كنند، خداى عز و جل بآنها رو آورد و گناهانشان چون برگ درخت بريزد.}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸۰، بَابُ الْمُصَافَحَه، حدیث۴.</ref> | ||
'''نگاه خداوند به مصافحه کننده:''' | '''نگاه خداوند به مصافحه کننده:''' امام صادق(ع): {{متن عربی|... إِنَّهُ لَيَلْقَى أَخَاهُ فَيُصَافِحُهُ فَيَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمَا وَ الذُّنُوبُ تَحَاتُّ عَنْ وُجُوهِهِمَا حَتَّى يَتَفَرَّقَا كَمَا تَحُطُّ الرِّيحُ الشَّدِيدَةُ الْوَرَقَ عَنِ الشَّجَرِ|ترجمه= مؤمن هر گاه برادرش را ملاقات و با او مصافحه كند خداوند به آنان توجّه نمايد و گناهان از چهرهشان فرو مىريزد، همچنان كه باد شديد برگ را از درخت مىريزد، تا اين كه از هم جدا شوند.}} <ref>ابن بابويه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۸.</ref> | ||
== دست به گردن يکديگر انداختن(معانقه) == | == دست به گردن يکديگر انداختن(معانقه) == |
نسخهٔ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۰
این مقاله هماکنون به دست Fabbasi در حال ویرایش است. |
روایات اسلامی به سلام کردن، مصافحه(دست دادن با همدیگر) و معانقه(دست به گردن همدیگر انداختن) در ملاقات همدیگر و احوالپرسیها تاکید کرده است. مراعات آداب اسلامی در احوالپرسیها و ملاقات با همدیگر مایه رحمت خدا، بخشش گناهان و لطف الهی میشود.
سلام کردن
نشانه تواضع: امام صادق(ع): «مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَى مَنْ لَقِيتَ؛ از تواضع است كه به هر كس برخوردى سلام كنى.»[۱]
سلام ندادن نشانه بخل: امام صادق(ع): «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ إِنَّ الْبَخِيلَ مَنْ يَبْخَلُ بِالسَّلَامِ؛ خدای عز و جل گوید: بخیل کسی که است در سلام کردن بخل بورزد.»[۲]
دست دادن با همدیگر(مصافحه)
دست خدا میان دست دهندگان: امام باقر(ع): «إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا وَ تَصَافَحَا أَدْخَلَ اللَّهُ يَدَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِمَا فَصَافَحَ أَشَدَّهُمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ؛ چون دو مؤمن بهم برخورند و مصافحه كنند، خدا دستش را ميان دست آنها گذارد و با آنكه رفيقش را بيشتر دارد مصافحه كند .» [۳]
بخشش گناهان دست دهندگان: امام باقر(ع): «إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا فَتَصَافَحَا أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمَا بِوَجْهِهِ وَ تَسَاقَطَتْ عَنْهُمَا الذُّنُوبُ كَمَا يَتَسَاقَطُ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ؛ چون دو مؤمن بهم برخورند و مصافحه كنند، خداى عز و جل بآنها رو آورد و گناهانشان چون برگ درخت بريزد.»[۴]
نگاه خداوند به مصافحه کننده: امام صادق(ع): «... إِنَّهُ لَيَلْقَى أَخَاهُ فَيُصَافِحُهُ فَيَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمَا وَ الذُّنُوبُ تَحَاتُّ عَنْ وُجُوهِهِمَا حَتَّى يَتَفَرَّقَا كَمَا تَحُطُّ الرِّيحُ الشَّدِيدَةُ الْوَرَقَ عَنِ الشَّجَرِ؛ مؤمن هر گاه برادرش را ملاقات و با او مصافحه كند خداوند به آنان توجّه نمايد و گناهان از چهرهشان فرو مىريزد، همچنان كه باد شديد برگ را از درخت مىريزد، تا اين كه از هم جدا شوند.» [۵]
دست به گردن يکديگر انداختن(معانقه)
فراگیری رحمت خدا و بخشش گناهان برای معانقه کردن: امام صادق(ع): «إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا اعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَه فَإِذَا الْتَزَمَا لَا يُرِيدَانِ بِذَلِكَ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ وَ لَا يُرِيدَانِ غَرَضاً مِنْ أَغْرَاضِ الدُّنْيَا قِيلَ لَهُمَا مَغْفُوراً لَكُمَا فَاسْتَأْنِفَا...؛ چون دو مؤمن يك ديگر را در آغوش كشند رحمت خدا آنها را فرا گيرد و چون بيكديگر چسبند و از آن جز رضاى خدا نخواهند و غرض دنيوى نداشته باشند، بآنها گفته شود: آمرزيده شديد، عمل را از سر گيريد (كنايه از اينكه نامه گناهان گذشته شما باطل شد).»[۶]
منابع
- ↑ کلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۴۶، بَابُ التَّسْلِيمِ، حدیث۱۲.
- ↑ کلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۴۵، بَابُ التَّسْلِيمِ، حدیث۶.
- ↑ كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۷۹، بَابُ الْمُصَافَحَه، حدیث۲.
- ↑ كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸۰، بَابُ الْمُصَافَحَه، حدیث۴.
- ↑ ابن بابويه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۸.
- ↑ كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸۴، بَابُ الْمُعَانَقَه، حدیث۲.