اوتاد: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
اوتاد چه کسانی هستند؟ | اوتاد چه کسانی هستند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}'''اوتاد''' | {{پاسخ}}'''اوتاد''' طبقهای از اولیاء حق در تصوف که مقام بالایی در سیر و سلوک دارند و در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و امام و فراتر از [[ابدال]]، ابرار و اخیار دارند. در برخی از متون عرفانی و روایات صوفیه، شمار اوتاد چهار، هفت، سی و چهل دانسته شده است؛ اما بیشتر آنان را چهار تن پنداشتهاند و گفتهاند این چهار در چهار جهت عالم، مانند چهار میخ، ثبات این جهان را نگه داشتهاند. | ||
در روایات | در روایات شیعه، واژهٔ اوتاد گاه به پیامبر(ص) و ائمهٔ دوازدهگانه(ع) و گاه به گروهی از اولیاء اطلاق شده است. | ||
== در تصوف == | == در تصوف == | ||
اوتاد، در اصطلاح متصوفه به کسانی گفته میشود که در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و | اوتاد، در اصطلاح متصوفه به کسانی گفته میشود که در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و امام و فراتر از ابدال، ابرار و اخیار دارند. واژهٔ اوتاد در لغت جمع وتد و به معنی میخهاست.<ref>لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref> | ||
اوتاد در آثار [[صوفیان]] | اوتاد در آثار [[صوفیان]] عنوان یکی از طبقات اولیاء حق است که مانند ابدال و اخیار، یا قطب و غوث، در کار این جهان و در سیر رهروان حق تأثیر دارند و سالکان منازل طریقت را با امید به حمایت و توجه آنها طی میکنند. اما تعریف این چند اصطلاح و اخیار و اوتاد در همهٔ منابع تصوف و عرفان یکسان نیست. همهٔ این مراتب در یک معنای کلی مشترکاند: انسانهای کامل، واصلان به حق یا وارستگانی که دیگران در سیر روحانی خود میتوانند به آنها تکیه کنند.<ref>استعلامی، محمد، «اوتاد» فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۹، ج۱، ص۴۲۱.</ref> | ||
[[محمد استعلامی]] ادیب و | [[محمد استعلامی]]، ادیب و عرفانپژوه، دربارهٔ تعریف اوتاد میگوید: «هیچ تعریف دقیق یا محدودی که مناسب با یک مرجع امروزی باشد و اوتاد را از ابدال یا اخیار مشخص کند نمیتوان به دست داد و باید گفت که همه اینها اولیاءالله و تکیهگاه روحانی سالکاناند. تنها نکتهای که در تعریف اوتاد میتوان گفت این است که بیشتر منابع شمارهٔ آنها را چهار تن نوشته و گفتهاند این چهار در چهار جهت عالم، مانند چهار میخ، ثبات این جهان را نگه داشتهاند. نام این افراد در همه منابع تصوف و عرفان یکسان نیست.»<ref>استعلامی، «اوتاد» فرهنگنامهٔ تصوف و عرفان، ج۱، ص۴۲۱.</ref> | ||
=== تعداد و مصادیق === | === تعداد و مصادیق === | ||
در روایات | در روایات صوفیه، اوتاد گروهی از اولیا شمرده شدهاند که شمار آنها چهار یا هفت یا چهل تن است که بر خُلق [[موسی(ع)]] یا بر قلب [[جبرئیل]] خلق شدهاند. در برخی از متون عرفانی، شمار اوتاد چهار، هفت، سی و چهل دانسته شده است، اما بیشتر آنان را چهار تن پنداشتهاند. دربارهٔ جایگاه و مرتبهٔ اوتاد نیز اختلاف نظر دیده میشود؛ اکثر متون جایگاه آنان را فراتر از ابدال و فروتر از امامان یا نقبا معرفی میکنند. اما برخی از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و فروتر از ابدال میدانند. ویژگی مهمی که در طبقات مختلف اولیا بهچشم میخورد آن است که با وفات یکی از آنها فردی از طبقهٔ پایینتر جانشین او میشود. به این ترتیب، با وفات یکی از اوتاد فردی از طبقهٔ ابدال یا ابرار جایگزین او میگردد.<ref>لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref> | ||
در آثار [[ابنعربی]] گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنی قطب و | در آثار [[ابنعربی]] (۵۶۰-۶۳۸ق) گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنی قطب و امام، از جملهٔ همین اوتاد معرفی شدهاند. نیز، گاه بعضی اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفتگانه دانستهاند که سه تن دیگر قطب و امام هستند. ابنعربی گاهی [[الیاس|الیاس(ع)]]، [[عیسی|عیسی(ع)]]، [[ادریس|ادریس(ع)]] و [[خضر|خضر(ع)]] را از اوتاد معرفی میکند. از نظر او این افراد با جسم خود در دنیا حضور دارند و دو تن از آنان امامند و یک تن قطب است. در جای دیگر، ابنعربی از شخصی به نام ابنجعدون بهعنوان یکی از اوتاد نام میبرد که او را در شهر فاس مراکش دیده است. ابنعربی در جای دیگر از چهار شخص دیگر یاد میکند که دو تن از آنها مردانی فارسی و حبشی و سومی شخصی به نام ربیع بن محمود ماردینی و چهارمی خود اوست.<ref>لاشیء، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref> | ||
== در روایات == | == در روایات شیعی == | ||
در ''قرآن'' کریم از کوهها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است؛<ref>سوره نبأ آیه ۷.</ref> که در کتب روایات آن را به گروههای مختلف اولیا تعبیر و تفسیر کردهاند. در روایات شیعه واژهٔ اوتاد گاه به [[پیامبر(ص)]] و ائمهٔ دوازدهگانه(ع) و گاه به گروهی از اولیا اطلاق شده است که در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سیاح قرار دارند و از محبوبترین بندگان خدا هستند. وقتی که این واژه درمورد پیامبر(ص) و ائمه(ع) به کار میرود، دارای این ویژگی است که خداوند به سبب آنان ساکنان زمین را از هلاکت حفظ میکند، و وقتی که امامان دوازدهگانه زمین را ترک گویند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد. خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است و به امر او برپا ایستاده، و آمادهاند، و آفرینش آنان قبل از خلق موجودات عالم و به صورت انواری بوده است که در طرف راست عرش خداوند قرار داشتهاند.<ref>لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref> | در ''قرآن'' کریم از کوهها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است؛<ref>سوره نبأ آیه ۷.</ref> که در کتب روایات آن را به گروههای مختلف اولیا تعبیر و تفسیر کردهاند. در روایات شیعه واژهٔ اوتاد گاه به [[پیامبر(ص)]] و ائمهٔ دوازدهگانه(ع) و گاه به گروهی از اولیا اطلاق شده است که در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سیاح قرار دارند و از محبوبترین بندگان خدا هستند. وقتی که این واژه درمورد پیامبر(ص) و ائمه(ع) به کار میرود، دارای این ویژگی است که خداوند به سبب آنان ساکنان زمین را از هلاکت حفظ میکند، و وقتی که امامان دوازدهگانه زمین را ترک گویند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد. خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است و به امر او برپا ایستاده، و آمادهاند، و آفرینش آنان قبل از خلق موجودات عالم و به صورت انواری بوده است که در طرف راست عرش خداوند قرار داشتهاند.<ref>لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.</ref> | ||
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۸
اوتاد چه کسانی هستند؟
اوتاد طبقهای از اولیاء حق در تصوف که مقام بالایی در سیر و سلوک دارند و در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و امام و فراتر از ابدال، ابرار و اخیار دارند. در برخی از متون عرفانی و روایات صوفیه، شمار اوتاد چهار، هفت، سی و چهل دانسته شده است؛ اما بیشتر آنان را چهار تن پنداشتهاند و گفتهاند این چهار در چهار جهت عالم، مانند چهار میخ، ثبات این جهان را نگه داشتهاند.
در روایات شیعه، واژهٔ اوتاد گاه به پیامبر(ص) و ائمهٔ دوازدهگانه(ع) و گاه به گروهی از اولیاء اطلاق شده است.
در تصوف
اوتاد، در اصطلاح متصوفه به کسانی گفته میشود که در سلسله مراتب اولیاء مقامی فروتر از قطب و امام و فراتر از ابدال، ابرار و اخیار دارند. واژهٔ اوتاد در لغت جمع وتد و به معنی میخهاست.[۱]
اوتاد در آثار صوفیان عنوان یکی از طبقات اولیاء حق است که مانند ابدال و اخیار، یا قطب و غوث، در کار این جهان و در سیر رهروان حق تأثیر دارند و سالکان منازل طریقت را با امید به حمایت و توجه آنها طی میکنند. اما تعریف این چند اصطلاح و اخیار و اوتاد در همهٔ منابع تصوف و عرفان یکسان نیست. همهٔ این مراتب در یک معنای کلی مشترکاند: انسانهای کامل، واصلان به حق یا وارستگانی که دیگران در سیر روحانی خود میتوانند به آنها تکیه کنند.[۲]
محمد استعلامی، ادیب و عرفانپژوه، دربارهٔ تعریف اوتاد میگوید: «هیچ تعریف دقیق یا محدودی که مناسب با یک مرجع امروزی باشد و اوتاد را از ابدال یا اخیار مشخص کند نمیتوان به دست داد و باید گفت که همه اینها اولیاءالله و تکیهگاه روحانی سالکاناند. تنها نکتهای که در تعریف اوتاد میتوان گفت این است که بیشتر منابع شمارهٔ آنها را چهار تن نوشته و گفتهاند این چهار در چهار جهت عالم، مانند چهار میخ، ثبات این جهان را نگه داشتهاند. نام این افراد در همه منابع تصوف و عرفان یکسان نیست.»[۳]
تعداد و مصادیق
در روایات صوفیه، اوتاد گروهی از اولیا شمرده شدهاند که شمار آنها چهار یا هفت یا چهل تن است که بر خُلق موسی(ع) یا بر قلب جبرئیل خلق شدهاند. در برخی از متون عرفانی، شمار اوتاد چهار، هفت، سی و چهل دانسته شده است، اما بیشتر آنان را چهار تن پنداشتهاند. دربارهٔ جایگاه و مرتبهٔ اوتاد نیز اختلاف نظر دیده میشود؛ اکثر متون جایگاه آنان را فراتر از ابدال و فروتر از امامان یا نقبا معرفی میکنند. اما برخی از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و فروتر از ابدال میدانند. ویژگی مهمی که در طبقات مختلف اولیا بهچشم میخورد آن است که با وفات یکی از آنها فردی از طبقهٔ پایینتر جانشین او میشود. به این ترتیب، با وفات یکی از اوتاد فردی از طبقهٔ ابدال یا ابرار جایگزین او میگردد.[۴]
در آثار ابنعربی (۵۶۰-۶۳۸ق) گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنی قطب و امام، از جملهٔ همین اوتاد معرفی شدهاند. نیز، گاه بعضی اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفتگانه دانستهاند که سه تن دیگر قطب و امام هستند. ابنعربی گاهی الیاس(ع)، عیسی(ع)، ادریس(ع) و خضر(ع) را از اوتاد معرفی میکند. از نظر او این افراد با جسم خود در دنیا حضور دارند و دو تن از آنان امامند و یک تن قطب است. در جای دیگر، ابنعربی از شخصی به نام ابنجعدون بهعنوان یکی از اوتاد نام میبرد که او را در شهر فاس مراکش دیده است. ابنعربی در جای دیگر از چهار شخص دیگر یاد میکند که دو تن از آنها مردانی فارسی و حبشی و سومی شخصی به نام ربیع بن محمود ماردینی و چهارمی خود اوست.[۵]
در روایات شیعی
در قرآن کریم از کوهها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است؛[۶] که در کتب روایات آن را به گروههای مختلف اولیا تعبیر و تفسیر کردهاند. در روایات شیعه واژهٔ اوتاد گاه به پیامبر(ص) و ائمهٔ دوازدهگانه(ع) و گاه به گروهی از اولیا اطلاق شده است که در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سیاح قرار دارند و از محبوبترین بندگان خدا هستند. وقتی که این واژه درمورد پیامبر(ص) و ائمه(ع) به کار میرود، دارای این ویژگی است که خداوند به سبب آنان ساکنان زمین را از هلاکت حفظ میکند، و وقتی که امامان دوازدهگانه زمین را ترک گویند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد. خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است و به امر او برپا ایستاده، و آمادهاند، و آفرینش آنان قبل از خلق موجودات عالم و به صورت انواری بوده است که در طرف راست عرش خداوند قرار داشتهاند.[۷]
تعبیر اوتاد، همسو با تعابیر برخی روایات درباره نقش حجت و امام معصوم(ع) در حفظ زمین از نابودی است. از جمله امام سجاد(ع) میفرمایند: «ما پناه اهل زمین هستیم، همانگونه که ستارگان پناه اهل آسماناند. ما کسانی هستیم که خداوند به وسیله ما آسمان را نگاه میدارد تا [مبادا] بر زمین فرو افتد، مگر به اذن خودش. خداوند به وسیله ما زمین را نگاه میدارد تا اهلش را نلرزاند و نابود نکند، و به واسطه ما باران میبارد؛ و اگر از ما کسی در زمین نباشد، همانا زمین اهلش را در خود فرو میبرد.»[۸]
از پیامبر(ص) خطاب به امام علی(ع) نقل است: «که من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی، دکمه زمین (یعنی میخها و کوههای آن) هستیم؛ خداوند به واسطه ما، زمین را میخکوب کرده تا اهلش را فرو نَبَرد. پس هر گاه دوازدهمین فرزندم [از میان] برود، زمین، اهل خود را فرو می بَرَد و مهلت داده نمیشوند.»[۹]
منابع
- ↑ لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ذیل مدخل.
- ↑ استعلامی، محمد، «اوتاد» فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۹، ج۱، ص۴۲۱.
- ↑ استعلامی، «اوتاد» فرهنگنامهٔ تصوف و عرفان، ج۱، ص۴۲۱.
- ↑ لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ذیل مدخل.
- ↑ لاشیء، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.
- ↑ سوره نبأ آیه ۷.
- ↑ لاشیء، حسین، «اوتاد»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ذیل مدخل.
- ↑ مصباح، محمّدتقی، «اخلاق و عرفان اسلامی»، نشریه معرفت، سال ۱۳۸۷، شماره ۱۳۴، ص۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه میزان الحکمه، درالحدیث، بیتا، بیجا، ج۱۰، ص۴۲۵.