اخلاق بندگی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جز (Rezapour صفحهٔ بندگی و اخلاق بندگی را به بندگی و اخلاق آن منتقل کرد)
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
بندگي و اخلاق بندگي چيست؟
بندگی و اخلاق بندگی چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
براي رسيدن به جواب سوال نياز به مقدمه اي کوتاه است تا ما را براي رسيدن به جواب بهتر کمک کند. معلومات انسان دو گونه اند: ۱. معلوماتي که از راه درس خواندن و آموزش آن را فرا مي گيرد. مانند انواع حرفه ها مثل آشپزي يا خواندن و نوشتن. ۲. و معلوماتي که دانستن آنها نياز به يادگيري ندارد. زيرا اين دانستن را در درونش مي يابد، بدون اينکه کسي به او ياد داده باشد. مانند احساس گرسنگي، احساس تشنگي، درک محبت يا درک تنفر و غيره، هيچ کدام از اين موارد نياز به يادگيري ندارند. بلکه انسان به محض گرسنگي، تشنگي و... اين نياز را در خودش مي يابد. نياز به خدا هم از اين قسم است. يعني نياز به يادگيري ندارد. به بيان ديگر دانستني هايي که نياز به يادگيري ندارند فطري انسان هستند. خدا خواهي در همه انسان ها و در درون وجودشان نهفته است ، که خود را با احساس نياز به پرستش نشان مي دهد. گويي انسان همه وجودش طالب پرستش است و سراپايش دنبال رسيدن به اين نياز. چرا که پرستش مطابق سرشت و فطرت انسان است. همين سرشت آدمي او را به سوي تکميل نواقص، و رفع حوائجش هدايت مي کند. و به آنچه که براي او نافع است هدايت نموده و به آنچه که برايش ضرر دارد هشدار مي دهد. پس انسان داراي فطرتي خاص به خود است که او را به راه معيني که منتهي به هدف خاص مي شود هدايت مي کند، راهي که غير از آن راه را نمي تواند پيش گيرد.}}<ref>ترجمه الميزان، ج۱، ص۲۶۹.</ref> به همين دليل است که هيچ انساني از پرستش خدا بي نياز نيست، ولو خود را فريب دهد و به پرستش بت و يا انواع حيوانات و غيره بپردازد.
برای رسیدن به جواب سؤال نیاز به مقدمه ای کوتاه است تا ما را برای رسیدن به جواب بهتر کمک کند. معلومات انسان دو گونه اند: ۱. معلوماتی که از راه درس خواندن و آموزش آن را فرا می‌گیرد. مانند انواع حرفه‌ها مثل آشپزی یا خواندن و نوشتن. ۲. و معلوماتی که دانستن آنها نیاز به یادگیری ندارد؛ زیرا این دانستن را در درونش می‌یابد، بدون اینکه کسی به او یاد داده باشد. مانند احساس گرسنگی، احساس تشنگی، درک محبت یا درک تنفر و غیره، هیچ‌کدام از این موارد نیاز به یادگیری ندارند. بلکه انسان به محض گرسنگی، تشنگی و… این نیاز را در خودش می‌یابد. نیاز به خدا هم از این قسم است؛ یعنی نیاز به یادگیری ندارد. به بیان دیگر دانستنی‌هایی که نیاز به یادگیری ندارند فطری انسان هستند. خدا خواهی در همه انسان‌ها و در درون وجودشان نهفته است، که خود را با احساس نیاز به پرستش نشان می‌دهد. گویی انسان همه وجودش طالب پرستش است و سراپایش دنبال رسیدن به این نیاز. چرا که پرستش مطابق سرشت و فطرت انسان است. همین سرشت آدمی او را به سوی تکمیل نواقص، و رفع حوائجش هدایت می‌کند. و به آنچه که برای او نافع است هدایت نموده و به آنچه که برایش ضرر دارد هشدار می‌دهد. پس انسان دارای فطرتی خاص به خود است که او را به راه معینی که منتهی به هدف خاص می‌شود هدایت می‌کند، راهی که غیر از آن راه را نمی‌تواند پیش گیرد.}}<ref>ترجمه المیزان، ج۱، ص۲۶۹.</ref> به همین دلیل است که هیچ انسانی از پرستش خدا بی‌نیاز نیست، ولو خود را فریب دهد و به پرستش بت یا انواع حیوانات و غیره بپردازد.
 
انسان از اين نياز نمي تواند چشم بپوشد ، به همين علت است که خداوند در قرآن مي فرمايد: {{قرآن|فطره الله الّتي فطَر الناس عليها<ref>روم / ۳۰.</ref> سرشتي که خدا انسان را بر آن خلق کرده است که همان نياز به خداست که در احساس بندگي کردن (پرستش) خود را نشان مي دهد.
انسان از این نیاز نمی‌تواند چشم بپوشد، به همین علت است که خداوند در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|فطره الله الّتی فطَر الناس علیها<ref>روم / ۳۰.</ref> سرشتی که خدا انسان را بر آن خلق کرده است که همان نیاز به خداست که در احساس بندگی کردن (پرستش) خود را نشان می‌دهد.
 
همچنين اين آيه قرآن: {{قرآن|وما خلقت الجن والانس الا ليعبدون}}<ref>ذاريات / ۵۶.</ref> نشان دهنده ضرورت و مهم بودن بندگي است. که بندگي را هدف خلقت بيان کرده است. بندگي چيزي جز اظهار خضوع وخشوع در برابر خدا نيست.
همچنین این آیه قرآن: {{قرآن|وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون}}<ref>ذاریات / ۵۶.</ref> نشان دهنده ضرورت و مهم بودن بندگی است. که بندگی را هدف خلقت بیان کرده است. بندگی چیزی جز اظهار خضوع وخشوع در برابر خدا نیست.
 
==اخلاق بندگي==
== اخلاق بندگی ==
انسان نسبت به خالق و آفریدگار خود، وظایفی دارد. هر کسی احساس می‌کند هر چه دارد از خدای متعال است و تنها با عبادت معبود حقیقی آرامش می‌یابد. فضایل و رذایل مربوط به رابطه انسان و خدا، در اخلاق بندگی مطرح می‌گردد. فضایلی مانند شکر، توکل، ایمان، عبادت، اخلاص، تسلیم، تقوا و… در این قسم جای دارد. که مربوط به رابطه انسان با خدا است. به بیان دیگر مسائلی که بین خدا و بنده قرار می‌گیرد که یک سوی این صفات خدا و در سوی دیگر بنده است؛ مثلاً اگر ایمان را درنظر بگیرید بنده نسبت به خدا، باید ایمان داشته باشد؛ یعنی او را پذیرفته و به دستوراتش عمل کند. اگر امر به عمل کردن بفرماید باید عمل کرد. و اگر نهی به دوری از عملی کرد هم، باید از آن بپرهیزد. این مسائل مربوط به بنده است؛ یعنی وظایف اوست نسبت به خدا. اما طرف دیگر ایمان، به خدا بر می‌گردد؛ یعنی باید ایمان به کسی تعلق بگیرد، باید کسی باشد که بنده به او ایمان بیاورد. بقیه صفات هم همین گونه اند؛ یعنی هر صفتی که بین خدا وبنده او قرار می‌گیرد از یک طرف به بنده نسبت داده می‌شود، به علت اینکه باید به آن صفت خود را آراسته یا پیراسته کند و از طرف دیگر به خدا، چون آن صفت را باید نسبت به او مراعات کرد. به‌طور کلی می‌توان گفت هرصفتی که یک طرف آن خدا و طرف دیگر بنده اوست اخلاق بندگی گفته می‌شود.
انسان نسبت به خالق و آفريدگار خود، وظايفي دارد. هر كسي احساس مي کند هر چه دارد از خداي متعال است و تنها با عبادت معبود حقيقي آرامش مي يابد. فضايل و رذايل مربوط به رابطه انسان و خدا، در اخلاق بندگي مطرح مي گردد. فضايلي مانند شكر، توكل ، ايمان، عبادت، اخلاص، تسليم، تقوا و... در اين قسم جاي دارد. که مربوط به رابطه انسان با خدا است. به بيان ديگر مسائلي که بين خدا و بنده قرار مي گيرد که يک سوي اين صفات خدا و در سوي ديگر بنده است. مثلاً اگر ايمان را درنظر بگيريد بنده نسبت به خدا، بايد ايمان داشته باشد. يعني او را پذيرفته و به دستوراتش عمل کند. اگر امر به عمل کردن بفرمايد بايد عمل کرد. و اگر نهي به دوري از عملي کرد هم، بايد از آن بپرهيزد. اين مسائل مربوط به بنده است. يعني وظايف اوست نسبت به خدا. اما طرف ديگر ايمان، به خدا بر مي گردد. يعني بايد ايمان به کسي تعلق بگيرد، بايد کسي باشد که بنده به او ايمان بياورد. بقيه صفات هم همين گونه اند. يعني هر صفتي که بين خدا وبنده او قرار مي گيرد از يک طرف به بنده نسبت داده مي شود، به علت اينکه بايد به آن صفت خود را آراسته يا پيراسته کند و از طرف ديگر به خدا، چون آن صفت را بايد نسبت به او مراعات کرد. به طور کلي مي توان گفت هرصفتي که يک طرف آن خدا و طرف ديگر بنده اوست اخلاق بندگي گفته مي شود.
 
پروردگار عالم چون در همه چیز بی همتا و در همه صفات نیکو و بی انتهاست، اوست که قادر، توانا، حی و عالم و بخشنده و خالق… است. باید مورد پرستش و عبادت و فرمانبرداری قرار گیرد. چرا که او واقعاً لایق بندگی کردن است. در سمت دیگر کسی است که سرتا پایش فقر و احتیاج است، همین فقر و احتیاج، او را وادار می‌کند که خود را به غنی علی الاطلاق برساند و به گونه ای به او متصل شود تا عزت بیابد. از همین گذر است که اخلاق بندگی به وجود می‌آید و این عزت وعظمت به وسیله اخلاق بندگی برایش به وجود می‌آید. که با عبادت واقعی رشد و تکامل یابد.
پروردگار عالم چون در همه چيز بي همتا و در همه صفات نيکو و بي انتهاست، اوست که قادر، توانا، حي و عالم و بخشنده و خالق... است. بايد مورد پرستش و عبادت و فرمانبرداري قرار گيرد. چرا که او واقعاً لايق بندگي کردن است. در سمت ديگر کسي است که سرتا پايش فقر و احتياج است، همين فقر و احتياج، او را وادار مي کند که خود را به غني علي الاطلاق برساند و به گونه اي به او متصل شود تا عزت بيابد. از همين گذر است که اخلاق بندگي به وجود مي آيد و اين عزت وعظمت به وسيله اخلاق بندگي برايش به وجود مي آيد. که با عبادت واقعي رشد و تکامل يابد.
 
اخلاق بندگی موارد بسیار زیادی را که در رابطه بین انسان و معبود خویش است را شامل می‌شود، که ما سعی می‌نماییم اهم اینها را بیان کنیم:
اخلاق بندگي موارد بسيار زيادي را که در رابطه بين انسان و معبود خويش است را شامل مي شود، که ما سعي مي نماييم اهم اينها را بيان کنيم:
 
۱. ایمان: شهید مطهری در تعریف ایمان می‌فرماید، ایمان گرایش است، تسلیم است، در ایمان عنصر گرایش، عنصر تسلیم، عنصر خضوع و عنصر علاقه و محبت هم خوابیده است.}}<ref>مطهری، مرتضی، انسان کامل، ج۱، ص۱۵۶.</ref>
۱. ايمان: شهيد مطهري در تعريف ايمان مي فرمايد، ايمان گرايش است، تسليم است، در ايمان عنصر گرايش، عنصر تسليم، عنصر خضوع و عنصر علاقه و محبت هم خوابيده است.}}<ref>مطهري، مرتضي، انسان كامل، ج۱، ص۱۵۶.</ref>
 
ایمان یکی از سرمایه‌ها بلکه بالاتر از همه آنهاست. قرآن کریم می‌فرماید: {{قرآن|یا أیها الذین آمنوا هل أدلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب ألیم تؤمنون بالله و رسوله<ref>صف / ۱۰–۱۱.</ref>؛ «آیا شما را به یک تجارت و بازرگانی که شما را از شکنجه‌های دردناک نجات می‌دهد راهنمایی کنم؟ آن این است که به خدا و پیغمبر او ایمان بیاورید».
ايمان يكى از سرمايه ها بلكه بالاتر از همه آنهاست. قرآن كريم مى فرمايد: {{قرآن|يا أيها الذين آمنوا هل أدلكم على تجاره تنجيكم من عذاب أليم تؤمنون بالله و رسوله<ref>صف / ۱۰ ـ ۱۱.</ref>؛ «آيا شما را به يك تجارت و بازرگانى كه شما را از شكنجه هاى دردناك نجات مى دهد راهنمايى كنم؟ آن اين است كه به خدا و پيغمبر او ايمان بياوريد».
 
چنان‌که می‌بینیم قرآن کریم از ایمان به خدا و پیغمبر به عنوان تجارت و سرمایه یاد کرده است.}}<ref>مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ج۱، ص۲۱۷.</ref> (که این نشان از اهمیت زیاد ایمان است)، اولین اثر ایمان این است که پشتوانه اخلاق قرار می‌گیرد؛ یعنی اخلاق که خود یک سرمایه بزرگ زندگی است بدون ایمان، اساس و پایه درستی ندارد. زیر بنای همه اصول اخلاقی و منطق همه آنها بلکه سر سلسله همه معنویات، ایمان مذهبی یعنی ایمان و اعتقاد به خداست. کرامت، شرافت، تقوا، عفت، امانت، راستی، درستکاری، فداکاری، احسان، صلح و سلم بودن با خلق خدا، طرفداری از عدالت، حقوق بشر، و بالاخره همه اموری که فضیلت بشری نامیده می‌شود و همه افراد و ملت‌ها آنها را تقدیس می‌کنند و آنهایی هم که ندارند تظاهر به داشتن آنها می‌کنند، مبتنی بر اصل ایمان است.<ref>مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ج۱، ص۲۲۱.</ref>
چنان كه مى بينيم قرآن كريم از ايمان به خدا و پيغمبر به عنوان تجارت و سرمايه ياد كرده است.}}<ref>مطهري، مرتضي، بيست گفتار، ج۱، ص۲۱۷.</ref> (که اين نشان از اهميت زياد ايمان است)، اولين اثر ايمان اين است كه پشتوانه اخلاق قرار مي گيرد. يعنى اخلاق كه خود يك سرمايه بزرگ زندگى است بدون ايمان، اساس و پايه درستى ندارد. زير بناى همه اصول اخلاقى و منطق همه آنها بلكه سر سلسله همه معنويات، ايمان مذهبى يعنى ايمان و اعتقاد به خداست. كرامت، شرافت، تقوا، عفت، امانت، راستى، درستكارى، فداكارى، احسان، صلح و سلم بودن با خلق خدا، طرفدارى از عدالت، حقوق بشر، و بالاخره همه امورى كه فضيلت بشرى ناميده مى شود و همه افراد و ملت ها آنها را تقديس مى كنند و آنهايى هم كه ندارند تظاهر به داشتن آنها مى كنند، مبتنى بر اصل ايمان است.<ref>مطهري، مرتضي، بيست گفتار، ج۱، ص۲۲۱.</ref>
 
۲. توکل: عبارت است از اعتماد کردن و مطمئن بودن دل انسان در همه امور خود بخدا و واگذاری همه کارهای خود به پروردگار. از سوی دیگر بیزاری و دوری جستن از هر قدرت دیگر و تکیه بر قدرت الهی. چرا که همه قدرت‌ها از اوست. در فضیلت توکل همین بس که خدای تعالی در قرآن فرموده {{قرآن|ان الله یحب المتوکلین<ref>نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص۶۱۶.</ref>
۲. توکل: عبارت است از اعتماد کردن و مطمئن بودن دل انسان در همه امور خود بخدا و واگذاري همه کارهاي خود به پروردگار. از سوي ديگر بيزاري و دوري جستن از هر قدرت ديگر و تکيه بر قدرت الهي. چرا که همه قدرت ها از اوست. در فضيلت توکل همين بس که خداي تعالي در قرآن فرموده {{قرآن|ان الله يحب المتوکلين<ref>نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، ص۶۱۶.</ref>
 
۳. عبادت: عبادت عبارت است از هرگونه تذلل و خضوع قولی یا عملی در برابر موجودی، با اعتقاد به اینکه او دارای همه یا برخی از ویژگی‌های زیر است:
۳. عبادت: عبادت عبارت است از هرگونه تذلل و خضوع قولي يا عملي در برابر موجودي، با اعتقاد به اينکه او داراي همه يا برخي از ويژگي هاي زير است:
 
الف) در وجود و کمالات وجودی خود مستقل است.
الف) در وجود و کمالات وجودي خود مستقل است.
 
ب) خالق و پدید آورنده انسان، جهان یا برخی از موجودات است.
ب) خالق و پديد آورنده انسان، جهان يا برخي از موجودات است.
 
ج) مالک سود و زیان انسان و سایر موجودات است.
ج) مالک سود و زيان انسان و ساير موجودات است.
 
د) در سرنوشت انسان و جهان به‌طور مستقل دخالت داشته و دارای مقام ربوبیت است. بنابر این حقیقت عبادت از دو رکن تشکیل می‌شود: ۱. عقیده؛ ۲. عمل.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، ص۱۲۱.</ref>
د) در سرنوشت انسان و جهان به طور مستقل دخالت داشته و داراي مقام ربوبيت است. بنابر اين حقيقت عبادت از دو رکن تشکيل مي شود: ۱. عقيده؛ ۲. عمل.<ref>رباني گلپايگاني، علي، عقايد استدلالي، ص۱۲۱.</ref>
 
امام صادق(ع) فرمودند «عبادت کنندگان سه دسته اند: آنهایی که از ترس دوزخ خدا را می‌پرستند، این عبادت بردگان است؛ آنهایی که برای پاداش، خدا را می‌پرستند، این عبادت مزد بگیران است و آنها که برای عشق و محبت او را عبادت می‌کنند، این عبادت آزدگان است».<ref>عاملی حر، وسائل شیعه.</ref>
امام صادق(ع) فرمودند «عبادت کنندگان سه دسته اند: آنهايي که از ترس دوزخ خدا را مي پرستند، اين عبادت بردگان است؛ آنهايي که براي پاداش، خدا را مي پرستند، اين عبادت مزد بگيران است و آنها که براي عشق و محبت او را عبادت مي کنند، اين عبادت آزدگان است».<ref>عاملي حر، وسائل شيعه.</ref>
 
عبادت واقعی: امیر مؤمنان علی(ع) به کمیل فرمودند، ای کمیل مهم نیست که نماز بخوانی و روزه بگیری و در راه خدا انفاق کنی، مهم این است که نماز (و سایر اعمال تو) با قلبی پاک و به طرزی شایسته در پیشگاه خدا و آمیخته با خشوع بوده باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، یکصد و پنجاه درس زندگی، ص۱۱۸.</ref> به بیان دیگر جنبه‌های واقعی اعمال و چگونگی و کیفیت عمل است که ارزش واقعی آن را تعیین می‌کند نه ظاهر و مقدار آن.
عبادت واقعي: امير مومنان علي(ع) به کميل فرمودند، اي کميل مهم نيست که نماز بخواني و روزه بگيري و در راه خدا انفاق کني، مهم اين است که نماز (و ساير اعمال تو) با قلبي پاک و به طرزي شايسته در پيشگاه خدا و آميخته با خشوع بوده باشد.<ref>مکارم شيرازي، ناصر، يکصد و پنجاه درس زندگي، ص۱۱۸.</ref> به بيان ديگر جنبه هاي واقعي اعمال و چگونگي و کيفيت عمل است که ارزش واقعي آن را تعيين مي کند نه ظاهر و مقدار آن.
 
۴. اخلاص: یعنی اینکه فقط برای خدا کارهایت را انجام بدهی و هیچ‌کس یا چیز دیگر در نظرت نباشد. پرستشی که می‌کنی تنها برای رضای خدا باشد اگر چنانچه در این عبادت نظرت به چیز دیگر شد از خلوص می‌افتد. در حدیثی فرموده‌اند که «روزه تثبیت کننده اخلاص است».<ref>دستغیب، عبدالحسین، بندگی، راز آفرینش، ص۴۱۰.</ref>
۴. اخلاص: يعني اينکه فقط براي خدا کارهايت را انجام بدهي و هيچ کس يا چيز ديگر در نظرت نباشد. پرستشي که مي كني تنها براي رضاي خدا باشد اگر چنانچه در اين عبادت نظرت به چيز ديگر شد از خلوص مي افتد. در حديثي فرموده اند که «روزه تثبيت کننده اخلاص است».<ref>دستغيب، عبدالحسين، بندگي، راز آفرينش، ص۴۱۰.</ref>
 
۵. تقوا: با تقوای کسی است که به واجبات اهمیت بدهد و از محرمات دوری کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین(ع)، ص۱۴.</ref> یعنی خدا را اطاعت کند به این صورت که هر چه او می‌خواهد همان را انجام بدهد و از هر چه ناپسند اوست دوری کند.
۵. تقوا: با تقواي کسي است که به واجبات اهميت بدهد و از محرمات دوري کند.<ref>مکارم شيرازي، ناصر، گفتار معصومين(ع)، ص۱۴.</ref> يعني خدا را اطاعت کند به اين صورت که هر چه او مي خواهد همان را انجام بدهد و از هر چه ناپسند اوست دوري کند.
 
در اهمیت تقوا همین بس که قرآن کریم می‌فرماید: «زاد وتوشه تهیه کنیدکه بهترین زاد وتوشه پرهیزکاری است».<ref>بقره / ۱۹۱.</ref>
در اهميت تقوا همين بس که قرآن کريم مي فرمايد: «زاد وتوشه تهيه کنيدکه بهترين زاد وتوشه پرهيزکاري است».<ref>بقره / ۱۹۱.</ref>
 
«ما بهشت را مخصوص باتقوایان قرار دادیم».<ref>مریم / ۶۳.</ref>
«ما بهشت را مخصوص باتقوايان قرار داديم».<ref>مريم / ۶۳.</ref>
 
حضرت علی(ع) می‌فرماید: «عملی که همراه با تقوا باشد کم نمی‌شود (هرچند به نظر ناچیز بیاید) چگونه کم خواهد بود عملی که مقبول درگاه خداست؟».<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۹۵.</ref>
حضرت علي(ع) مي فرمايد: «عملي که همراه با تقوا باشد کم نمي شود (هرچند به نظر ناچيز بيايد) چگونه کم خواهد بود عملي که مقبول درگاه خداست؟».<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۹۵.</ref>
 
۶. خدمت به بندگان خدا: از جمله موارد مهم دیگری که در بحث اخلاق بندگی مطرح می‌شود، خدمت به بندگان خدا می‌باشد؛ زیرا همان‌طور که انسان خالق خویش را در همه جوانب می‌پذیرد، بایستی مخلوق او را نیز بپذیرد و کمک‌کار و یاری کننده آنها باشد.
۶. خدمت به بندگان خدا: از جمله موارد مهم ديگري که در بحث اخلاق بندگي مطرح مي شود، خدمت به بندگان خدا مي باشد. زيرا همان طور که انسان خالق خويش را در همه جوانب مي پذيرد، بايستي مخلوق او را نيز بپذيرد و کمک کار و ياري کننده آنها باشد.  
 
در روایت شریفی از پیامبر(ص) نقل شده است که: «عابدترین مردم آن کسی است که نسبت به مردم خیرخواه تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین سلیم القلب تر و باصفاتر باشد»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.</ref>
در روايت شريفي از پيامبر(ص) نقل شده است که: «عابدترين مردم آن کسي است که نسبت به مردم خيرخواه تر از ديگران و نسبت به تمام مسلمين سليم القلب تر و باصفاتر باشد»<ref>کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، ج۲، ص۱۶۳.</ref>
 
۷. یقین: از موارد دیگر اخلاق بندگی یقین است. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «از جبرئیل پرسیدم تفسیر یقین چیست؟ گفت: مؤمن به گونه ای برای خدا عمل کند که گویا او را می‌بیند، و اگر او خدا را نمی‌بیند، خدا او را می‌بیند و یقین بداند، آنچه به او رسیده ممکن نبود از او بگذرد و آنچه از او گذشته ممکن نبود به او برسد».<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۷۳.</ref>
۷. يقين: از موارد ديگر اخلاق بندگي يقين است. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «از جبرئيل پرسيدم تفسير يقين چيست؟ گفت: مؤمن به گونه اي براي خدا عمل کند که گويا او را مي بيند، و اگر او خدا را نمي بيند، خدا او را مي بيند و يقين بداند، آنچه به او رسيده ممکن نبود از او بگذرد و آنچه از او گذشته ممکن نبود به او برسد».<ref>مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۷۳.</ref>
 
۸. امید به خدا: از جمله صفات مهمی که در روایات بر آن تأکید شده است و شایسته هر انسان مؤمنی است که نسبت به خداوند متعال آن را رعایت کند، امید می‌باشد. در روایت شریفی از امام علی(ع) نقل شده است: «هر چه امید دارید، به خدای سبحان داشته باشید و به کسی جز او امید نبندید؛ زیرا هیچ‌کس به غیر خدای تعالی امید نبست، مگر آن که ناامید برگشت».<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۴، ص۱۹۸۹.</ref>
۸. اميد به خدا: از جمله صفات مهمي که در روايات بر آن تأکيد شده است و شايسته هر انسان مؤمني است که نسبت به خداوند متعال آن را رعايت کند، اميد مي باشد. در روايت شريفي از امام علي(ع) نقل شده است: «هر چه اميد داريد، به خداي سبحان داشته باشيد و به کسي جز او اميد نبنديد؛ زيرا هيچ کس به غير خداي تعالي اميد نبست، مگر آن که نااميد برگشت».<ref>محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحکمه، ج۴، ص۱۹۸۹.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
 
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱ـ راز بندگي ـ راز آفرينش، سيد عبدالحسين دستغيب، انتشارات کانون تربيت.
۱ـ راز بندگی ـ راز آفرینش، سید عبدالحسین دستغیب، انتشارات کانون تربیت.
 
۲ـ اسرار عبادات، عبدالله جوادي آملي، انتشارات الزهرا.
۲ـ اسرار عبادات، عبدالله جوادی آملی، انتشارات الزهرا.
 
۳ـ آئين بندگي، حسين ساروي غفاري، انتشارات بنياد معارف اسلامى قم.
۳ـ آئین بندگی، حسین ساروی غفاری، انتشارات بنیاد معارف اسلامی قم.
 
۴ـ اخلاق عبادي، علي اصغر الهامي نيا، انتشارات مرکز تحقيقات اسلامي.
۴ـ اخلاق عبادی، علی اصغر الهامی نیا، انتشارات مرکز تحقیقات اسلامی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۰

سؤال

بندگی و اخلاق بندگی چیست؟

برای رسیدن به جواب سؤال نیاز به مقدمه ای کوتاه است تا ما را برای رسیدن به جواب بهتر کمک کند. معلومات انسان دو گونه اند: ۱. معلوماتی که از راه درس خواندن و آموزش آن را فرا می‌گیرد. مانند انواع حرفه‌ها مثل آشپزی یا خواندن و نوشتن. ۲. و معلوماتی که دانستن آنها نیاز به یادگیری ندارد؛ زیرا این دانستن را در درونش می‌یابد، بدون اینکه کسی به او یاد داده باشد. مانند احساس گرسنگی، احساس تشنگی، درک محبت یا درک تنفر و غیره، هیچ‌کدام از این موارد نیاز به یادگیری ندارند. بلکه انسان به محض گرسنگی، تشنگی و… این نیاز را در خودش می‌یابد. نیاز به خدا هم از این قسم است؛ یعنی نیاز به یادگیری ندارد. به بیان دیگر دانستنی‌هایی که نیاز به یادگیری ندارند فطری انسان هستند. خدا خواهی در همه انسان‌ها و در درون وجودشان نهفته است، که خود را با احساس نیاز به پرستش نشان می‌دهد. گویی انسان همه وجودش طالب پرستش است و سراپایش دنبال رسیدن به این نیاز. چرا که پرستش مطابق سرشت و فطرت انسان است. همین سرشت آدمی او را به سوی تکمیل نواقص، و رفع حوائجش هدایت می‌کند. و به آنچه که برای او نافع است هدایت نموده و به آنچه که برایش ضرر دارد هشدار می‌دهد. پس انسان دارای فطرتی خاص به خود است که او را به راه معینی که منتهی به هدف خاص می‌شود هدایت می‌کند، راهی که غیر از آن راه را نمی‌تواند پیش گیرد.}}[۱] به همین دلیل است که هیچ انسانی از پرستش خدا بی‌نیاز نیست، ولو خود را فریب دهد و به پرستش بت یا انواع حیوانات و غیره بپردازد.

انسان از این نیاز نمی‌تواند چشم بپوشد، به همین علت است که خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿فطره الله الّتی فطَر الناس علیها[۲] سرشتی که خدا انسان را بر آن خلق کرده است که همان نیاز به خداست که در احساس بندگی کردن (پرستش) خود را نشان می‌دهد.

همچنین این آیه قرآن: ﴿وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون[۳] نشان دهنده ضرورت و مهم بودن بندگی است. که بندگی را هدف خلقت بیان کرده است. بندگی چیزی جز اظهار خضوع وخشوع در برابر خدا نیست.

اخلاق بندگی

انسان نسبت به خالق و آفریدگار خود، وظایفی دارد. هر کسی احساس می‌کند هر چه دارد از خدای متعال است و تنها با عبادت معبود حقیقی آرامش می‌یابد. فضایل و رذایل مربوط به رابطه انسان و خدا، در اخلاق بندگی مطرح می‌گردد. فضایلی مانند شکر، توکل، ایمان، عبادت، اخلاص، تسلیم، تقوا و… در این قسم جای دارد. که مربوط به رابطه انسان با خدا است. به بیان دیگر مسائلی که بین خدا و بنده قرار می‌گیرد که یک سوی این صفات خدا و در سوی دیگر بنده است؛ مثلاً اگر ایمان را درنظر بگیرید بنده نسبت به خدا، باید ایمان داشته باشد؛ یعنی او را پذیرفته و به دستوراتش عمل کند. اگر امر به عمل کردن بفرماید باید عمل کرد. و اگر نهی به دوری از عملی کرد هم، باید از آن بپرهیزد. این مسائل مربوط به بنده است؛ یعنی وظایف اوست نسبت به خدا. اما طرف دیگر ایمان، به خدا بر می‌گردد؛ یعنی باید ایمان به کسی تعلق بگیرد، باید کسی باشد که بنده به او ایمان بیاورد. بقیه صفات هم همین گونه اند؛ یعنی هر صفتی که بین خدا وبنده او قرار می‌گیرد از یک طرف به بنده نسبت داده می‌شود، به علت اینکه باید به آن صفت خود را آراسته یا پیراسته کند و از طرف دیگر به خدا، چون آن صفت را باید نسبت به او مراعات کرد. به‌طور کلی می‌توان گفت هرصفتی که یک طرف آن خدا و طرف دیگر بنده اوست اخلاق بندگی گفته می‌شود.

پروردگار عالم چون در همه چیز بی همتا و در همه صفات نیکو و بی انتهاست، اوست که قادر، توانا، حی و عالم و بخشنده و خالق… است. باید مورد پرستش و عبادت و فرمانبرداری قرار گیرد. چرا که او واقعاً لایق بندگی کردن است. در سمت دیگر کسی است که سرتا پایش فقر و احتیاج است، همین فقر و احتیاج، او را وادار می‌کند که خود را به غنی علی الاطلاق برساند و به گونه ای به او متصل شود تا عزت بیابد. از همین گذر است که اخلاق بندگی به وجود می‌آید و این عزت وعظمت به وسیله اخلاق بندگی برایش به وجود می‌آید. که با عبادت واقعی رشد و تکامل یابد.

اخلاق بندگی موارد بسیار زیادی را که در رابطه بین انسان و معبود خویش است را شامل می‌شود، که ما سعی می‌نماییم اهم اینها را بیان کنیم:

۱. ایمان: شهید مطهری در تعریف ایمان می‌فرماید، ایمان گرایش است، تسلیم است، در ایمان عنصر گرایش، عنصر تسلیم، عنصر خضوع و عنصر علاقه و محبت هم خوابیده است.[۴]

ایمان یکی از سرمایه‌ها بلکه بالاتر از همه آنهاست. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿یا أیها الذین آمنوا هل أدلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب ألیم تؤمنون بالله و رسوله[۵]؛ «آیا شما را به یک تجارت و بازرگانی که شما را از شکنجه‌های دردناک نجات می‌دهد راهنمایی کنم؟ آن این است که به خدا و پیغمبر او ایمان بیاورید».

چنان‌که می‌بینیم قرآن کریم از ایمان به خدا و پیغمبر به عنوان تجارت و سرمایه یاد کرده است.[۶] (که این نشان از اهمیت زیاد ایمان است)، اولین اثر ایمان این است که پشتوانه اخلاق قرار می‌گیرد؛ یعنی اخلاق که خود یک سرمایه بزرگ زندگی است بدون ایمان، اساس و پایه درستی ندارد. زیر بنای همه اصول اخلاقی و منطق همه آنها بلکه سر سلسله همه معنویات، ایمان مذهبی یعنی ایمان و اعتقاد به خداست. کرامت، شرافت، تقوا، عفت، امانت، راستی، درستکاری، فداکاری، احسان، صلح و سلم بودن با خلق خدا، طرفداری از عدالت، حقوق بشر، و بالاخره همه اموری که فضیلت بشری نامیده می‌شود و همه افراد و ملت‌ها آنها را تقدیس می‌کنند و آنهایی هم که ندارند تظاهر به داشتن آنها می‌کنند، مبتنی بر اصل ایمان است.[۷]

۲. توکل: عبارت است از اعتماد کردن و مطمئن بودن دل انسان در همه امور خود بخدا و واگذاری همه کارهای خود به پروردگار. از سوی دیگر بیزاری و دوری جستن از هر قدرت دیگر و تکیه بر قدرت الهی. چرا که همه قدرت‌ها از اوست. در فضیلت توکل همین بس که خدای تعالی در قرآن فرموده {{قرآن|ان الله یحب المتوکلین[۸]

۳. عبادت: عبادت عبارت است از هرگونه تذلل و خضوع قولی یا عملی در برابر موجودی، با اعتقاد به اینکه او دارای همه یا برخی از ویژگی‌های زیر است:

الف) در وجود و کمالات وجودی خود مستقل است.

ب) خالق و پدید آورنده انسان، جهان یا برخی از موجودات است.

ج) مالک سود و زیان انسان و سایر موجودات است.

د) در سرنوشت انسان و جهان به‌طور مستقل دخالت داشته و دارای مقام ربوبیت است. بنابر این حقیقت عبادت از دو رکن تشکیل می‌شود: ۱. عقیده؛ ۲. عمل.[۹]

امام صادق(ع) فرمودند «عبادت کنندگان سه دسته اند: آنهایی که از ترس دوزخ خدا را می‌پرستند، این عبادت بردگان است؛ آنهایی که برای پاداش، خدا را می‌پرستند، این عبادت مزد بگیران است و آنها که برای عشق و محبت او را عبادت می‌کنند، این عبادت آزدگان است».[۱۰]

عبادت واقعی: امیر مؤمنان علی(ع) به کمیل فرمودند، ای کمیل مهم نیست که نماز بخوانی و روزه بگیری و در راه خدا انفاق کنی، مهم این است که نماز (و سایر اعمال تو) با قلبی پاک و به طرزی شایسته در پیشگاه خدا و آمیخته با خشوع بوده باشد.[۱۱] به بیان دیگر جنبه‌های واقعی اعمال و چگونگی و کیفیت عمل است که ارزش واقعی آن را تعیین می‌کند نه ظاهر و مقدار آن.

۴. اخلاص: یعنی اینکه فقط برای خدا کارهایت را انجام بدهی و هیچ‌کس یا چیز دیگر در نظرت نباشد. پرستشی که می‌کنی تنها برای رضای خدا باشد اگر چنانچه در این عبادت نظرت به چیز دیگر شد از خلوص می‌افتد. در حدیثی فرموده‌اند که «روزه تثبیت کننده اخلاص است».[۱۲]

۵. تقوا: با تقوای کسی است که به واجبات اهمیت بدهد و از محرمات دوری کند.[۱۳] یعنی خدا را اطاعت کند به این صورت که هر چه او می‌خواهد همان را انجام بدهد و از هر چه ناپسند اوست دوری کند.

در اهمیت تقوا همین بس که قرآن کریم می‌فرماید: «زاد وتوشه تهیه کنیدکه بهترین زاد وتوشه پرهیزکاری است».[۱۴]

«ما بهشت را مخصوص باتقوایان قرار دادیم».[۱۵]

حضرت علی(ع) می‌فرماید: «عملی که همراه با تقوا باشد کم نمی‌شود (هرچند به نظر ناچیز بیاید) چگونه کم خواهد بود عملی که مقبول درگاه خداست؟».[۱۶]

۶. خدمت به بندگان خدا: از جمله موارد مهم دیگری که در بحث اخلاق بندگی مطرح می‌شود، خدمت به بندگان خدا می‌باشد؛ زیرا همان‌طور که انسان خالق خویش را در همه جوانب می‌پذیرد، بایستی مخلوق او را نیز بپذیرد و کمک‌کار و یاری کننده آنها باشد.

در روایت شریفی از پیامبر(ص) نقل شده است که: «عابدترین مردم آن کسی است که نسبت به مردم خیرخواه تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین سلیم القلب تر و باصفاتر باشد»[۱۷]

۷. یقین: از موارد دیگر اخلاق بندگی یقین است. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «از جبرئیل پرسیدم تفسیر یقین چیست؟ گفت: مؤمن به گونه ای برای خدا عمل کند که گویا او را می‌بیند، و اگر او خدا را نمی‌بیند، خدا او را می‌بیند و یقین بداند، آنچه به او رسیده ممکن نبود از او بگذرد و آنچه از او گذشته ممکن نبود به او برسد».[۱۸]

۸. امید به خدا: از جمله صفات مهمی که در روایات بر آن تأکید شده است و شایسته هر انسان مؤمنی است که نسبت به خداوند متعال آن را رعایت کند، امید می‌باشد. در روایت شریفی از امام علی(ع) نقل شده است: «هر چه امید دارید، به خدای سبحان داشته باشید و به کسی جز او امید نبندید؛ زیرا هیچ‌کس به غیر خدای تعالی امید نبست، مگر آن که ناامید برگشت».[۱۹]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ راز بندگی ـ راز آفرینش، سید عبدالحسین دستغیب، انتشارات کانون تربیت.

۲ـ اسرار عبادات، عبدالله جوادی آملی، انتشارات الزهرا.

۳ـ آئین بندگی، حسین ساروی غفاری، انتشارات بنیاد معارف اسلامی قم.

۴ـ اخلاق عبادی، علی اصغر الهامی نیا، انتشارات مرکز تحقیقات اسلامی.


منابع

  1. ترجمه المیزان، ج۱، ص۲۶۹.
  2. روم / ۳۰.
  3. ذاریات / ۵۶.
  4. مطهری، مرتضی، انسان کامل، ج۱، ص۱۵۶.
  5. صف / ۱۰–۱۱.
  6. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ج۱، ص۲۱۷.
  7. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ج۱، ص۲۲۱.
  8. نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص۶۱۶.
  9. ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، ص۱۲۱.
  10. عاملی حر، وسائل شیعه.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، یکصد و پنجاه درس زندگی، ص۱۱۸.
  12. دستغیب، عبدالحسین، بندگی، راز آفرینش، ص۴۱۰.
  13. مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین(ع)، ص۱۴.
  14. بقره / ۱۹۱.
  15. مریم / ۶۳.
  16. نهج البلاغه، کلمات قصار، ۹۵.
  17. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.
  18. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۷۳.
  19. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۴، ص۱۹۸۹.