پیامدهای دروغ: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = اخلاق |شاخه فرعی۱ = تهذیب نفس |شاخه فرعی۲ = رذائ...» ایجاد کرد) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
==پیامدهای فردی== | == پیامدهای فردی == | ||
. | . نابودی ایمان: دروغ با ایمان ناسازگار است و ضعف و نابودی آن را در پی دارد، حضرت علی(ع) فرمود: از دروغ بپرهیزید چرا که ایمان را دور میکند. | ||
محرومیت از هدایت الهی: دروغ انسان را از هدایت الهی محروم میسازد. پروردگار عزوجل در قرآن میفرماید: همانا خداوند دروغگوی ناسپاس را هدایت نمیکند. | |||
# زمینهسازی کفر و نفاق: دروغ گاه زمینه کفر یا نفاق را در انسان فراهم میسازد. زمانی که دل دروغگو از ایمان خالی شد، کفر یا نفاق به آن راه خواهد یافت. | |||
# ضعیف ساختن مروت و جوانمردی: آنگاه که دروغ، عادت فرد شود، چه بسا جوان مردی یکسره از وجود او رخت بربندد، چنانکه در سخن گهربار حضرت علی(ع) آمده است: هر کس دروغ گوید، جوان مردی خویش را تباه سازد. | |||
# فراموشی: از آنجا که خبرهای انسان دروغگو، با واقع مخالف است و مخالفت با واقع، حدو مرز و معیار واحدی ندارد و چه بسا خبرهای او از یک واقعه با هم سازگار و یکسان نباشد. امام صادق(ع) فرمود: همانا از کمکهایی که خداوند بر ضد دروغگویان میکند فراموشی آنهاست. | |||
== پیامدهای اجتماعی == | |||
# کاهش ارزش اجتماعی: دروغگو قابل اطمینان نیست و مردم به او اعتماد نمیکنند از این رو نزد مردم ارزش ندارد. ارزش انسان در جامعه بشری به اطمینان و اعتماد مردم به اوست. دروغگویی رفتار ناشایستی به شمار میرود که اعتبار انسان را از بین میبرد امام صادق(ع) از عیسی بن مریم(ع) نقل فرمود: کسی که بسیار دروغ گوید ارزشش نزد خدا و نزد خلق او، از بین میرود. | |||
# سرزنش و پشیمانی: سرانجام دروغگویی، سرزنش شدن و پشیمانی از کرده خویش است زیرا مردم دیر یا زود، به رفتار ناشایست و گفتار خلاف واقع دروغگو پی برده، او را خواهند شناخت. | |||
۸. نابودی شرم و حیا: کسی که عادت کند بدون توجه به ارزش و منزلت انسانی، دیگران به آنها دروغ بگوید، پرده حیا میان خود و ایشان را دریده، بی شرم میشود چنانکه سرور پرهیزکاران علی(ع) فرموده است: دروغگو بی حیاست.<ref>اخلاق الاهی، آفات زبان، جلد چهارم، استاد آیت الله مجتبی تهرانی، ص۱۱۸ ـ ۱۱۹ـ ۱۲۰ـ ۱۲۱ـ ۱۲۲ـ ۱۲۳ـ ۱۲۴.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[اقسام دروغ]] | * [[اقسام دروغ]] | ||
* [[ریشههای دروغگویی]] | * [[ریشههای دروغگویی]] | ||
خط ۴۶: | خط ۳۹: | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = |
نسخهٔ ۱۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۱۶
سؤال
دروغ چیست و دارای چه اقسامی است؟
پیامدهای فردی
. نابودی ایمان: دروغ با ایمان ناسازگار است و ضعف و نابودی آن را در پی دارد، حضرت علی(ع) فرمود: از دروغ بپرهیزید چرا که ایمان را دور میکند.
محرومیت از هدایت الهی: دروغ انسان را از هدایت الهی محروم میسازد. پروردگار عزوجل در قرآن میفرماید: همانا خداوند دروغگوی ناسپاس را هدایت نمیکند.
- زمینهسازی کفر و نفاق: دروغ گاه زمینه کفر یا نفاق را در انسان فراهم میسازد. زمانی که دل دروغگو از ایمان خالی شد، کفر یا نفاق به آن راه خواهد یافت.
- ضعیف ساختن مروت و جوانمردی: آنگاه که دروغ، عادت فرد شود، چه بسا جوان مردی یکسره از وجود او رخت بربندد، چنانکه در سخن گهربار حضرت علی(ع) آمده است: هر کس دروغ گوید، جوان مردی خویش را تباه سازد.
- فراموشی: از آنجا که خبرهای انسان دروغگو، با واقع مخالف است و مخالفت با واقع، حدو مرز و معیار واحدی ندارد و چه بسا خبرهای او از یک واقعه با هم سازگار و یکسان نباشد. امام صادق(ع) فرمود: همانا از کمکهایی که خداوند بر ضد دروغگویان میکند فراموشی آنهاست.
پیامدهای اجتماعی
- کاهش ارزش اجتماعی: دروغگو قابل اطمینان نیست و مردم به او اعتماد نمیکنند از این رو نزد مردم ارزش ندارد. ارزش انسان در جامعه بشری به اطمینان و اعتماد مردم به اوست. دروغگویی رفتار ناشایستی به شمار میرود که اعتبار انسان را از بین میبرد امام صادق(ع) از عیسی بن مریم(ع) نقل فرمود: کسی که بسیار دروغ گوید ارزشش نزد خدا و نزد خلق او، از بین میرود.
- سرزنش و پشیمانی: سرانجام دروغگویی، سرزنش شدن و پشیمانی از کرده خویش است زیرا مردم دیر یا زود، به رفتار ناشایست و گفتار خلاف واقع دروغگو پی برده، او را خواهند شناخت.
۸. نابودی شرم و حیا: کسی که عادت کند بدون توجه به ارزش و منزلت انسانی، دیگران به آنها دروغ بگوید، پرده حیا میان خود و ایشان را دریده، بی شرم میشود چنانکه سرور پرهیزکاران علی(ع) فرموده است: دروغگو بی حیاست.[۱]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ اخلاق الاهی، آفات زبان، جلد چهارم، استاد آیت الله مجتبی تهرانی، ص۱۱۸ ـ ۱۱۹ـ ۱۲۰ـ ۱۲۱ـ ۱۲۲ـ ۱۲۳ـ ۱۲۴.