اضافه‌ی گل ما: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}}سؤال: در امالي شيخ صدوق آمده است رسول خدا فرمود: «اى على تو از منى و من از تو روح تو از روح منست و گل تو از گل من و شيعيانت از فزونى گل ما آفريده شدند»؛ منظور از خلقت اضافه گل چيست؟ مفهوم شناسی طينت: واژه طين به معناي گِل(كه از اختلاط آب...» ایجاد کرد)
 
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}سؤال: در امالي شيخ صدوق آمده است رسول خدا فرمود: «اى على تو از منى و من از تو روح تو از روح منست و گل تو از گل من و شيعيانت از فزونى گل ما آفريده شدند»؛ منظور از خلقت اضافه گل چيست؟
{{شروع متن}}
{{سوال}}
در آمالی شیخ صدوق آمده است رسول خدا فرمود: «ای علی تو از منی و من از تو روح تو از روح منست و گل تو از گل من و شیعیانت از فزونی گل ما آفریده شدند»؛ منظور از خلقت اضافه گل چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}


مفهوم شناسی طينت:
واژه طین به معنای گِل (که از اختلاط آب و خاک بدست می‌آید) ۱۲ بار در قرآن ذکر شده و طینت اشاره به همین دارد چرا که مبدأ و مادّه اصلی خلقت مادّی بشر است<ref>ر. ک. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ذیل واژه ط ی ن؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ط ی ن.</ref> و تعبیراتی مثل طبع، خمیره، سرشت و مادّه اولی نیز درمورد طینت به کار رفته است. به عبارت دیگر طین یعنی خاک مخلوط با آب و طینت یعنی سرشت و خوی و روحیه انسان.


واژه طين به معناي گِل(كه از اختلاط آب و خاك بدست مي‌آيد) ۱۲ بار در قرآن ذكر شده و طينت اشاره به همين دارد چرا كه مبدأ و مادّه اصلي خلقت مادّي بشر است<ref>ر.ك: مصطفوی، حسن، التحقيق فی کلمات القرآن الکریم، ذيل واژه ط ي ن؛ ابن منظور، لسان العرب، ذيل واژه ط ي ن.</ref> و تعبيراتي مثل طبع، خميره، سرشت و مادّه‌ اولي نيز درمورد طينت به كار رفته است. به عبارت دیگر طین یعنی خاک مخلوط با آب و طینت یعنی سرشت و خوی و روحیه انسان.
مفهوم‌شناسی فضل:


مفهوم شناسی فضل:
فضل ضدّ نقص است.<ref>المحکم و المحیط الأعظم، واژه ف ض ل.</ref> و به معنای زیاده و اضافه بر حدّ و حقّ است؛ برای همین، رحمت و احسان و مقام و درجه و… نیز از مصادیق فضل می‌باشند.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، واژه ف ض ل.</ref> زیرا علاوه و اضافه هستند نسبت به افرادی که این موارد را ندارند.


فضل ضدّ نقص است.<ref>المحكم و المحيط الأعظم، واژه ف ض ل.</ref> و به معناي زياده و اضافه بر حدّ و حقّ است؛ برای همین، رحمت و احسان و مقام و درجه و... نیز از مصاديق فضل مي‌باشند. <ref>التحقيق في كلمات القرآن الكريم، واژه ف ض ل.</ref> زیرا علاوه و اضافه هستند نسبت به افرادی که این موارد را ندارند.  
فضل و برتری مخلوقات بر همدیگر طبق حکمت الاهی هم به صورت تکوینی و هم اکتسابی می‌باشد. به‌طور مثال فضل انسان بر غیر انسان تکوینی، ولی فضل انسان‌ها بر یکدیگر اختیاری است و هرکس بنابر اختیار خویش بر دیگری سبقت می‌گیرد تا از مصادیق «السابقون السابقون» به‌شمار آیند؛ که البته معصومین(ع) در قلّه این افتخار قرار دارند و شیعیان به دنباله ایشان هستند.


فضل و برتري مخلوقات بر همديگر طبق حكمت الاهي هم به صورت تكويني و هم اكتسابي مي‌باشد. به طور مثال فضل انسان بر غير انسان تكويني، ولي فضل انسان‌ها بر يكديگر اختياري است و هركس بنابر اختيار خويش بر ديگري سبقت مي‌گيرد تا از مصاديق «السابقون السابقون» به شمار آيند؛ كه البته معصومين(ع) در قلّه اين افتخار قرار دارند و شيعيان به دنباله ايشان هستند.
روح و روحیه و فطرت ابتدایی انسان خدایی است و پاک آفریده شده؛ ولی این انسان است که با اختیار خویش شخصیّت خود را می‌سازد و اگر تقویّت کند به مراتب بالا دست خواهد یافت و نورانی می‌شود و اگر روح خود را تضعیف کند از همین مرتبه انسانی اولیه خود نیز خارج می‌شود و به جایی می‌رسد که قوّه عقل و درک خویش را از دست می‌دهد.


روح و روحيه و فطرت ابتدايي انسان خدايي است و پاك آفريده شده؛ ولي اين انسان است كه با اختيار خويش شخصيّت خود را مي‌سازد و اگر تقويّت كند به مراتب بالا دست خواهد يافت و نوراني مي‌شود و اگر روح خود را تضعيف كند از همين مرتبه انساني اوليه خود نيز خارج مي‌شود و به جايي مي‌رسد كه قوّه عقل و درك خويش را از دست مي‌دهد.
در نتیجه یکی از مواردی که معصومین(ع) شیعیان و مؤمنان را از خود و طینت خویش می‌دانند، آنجایی است که آنان نیز در طریقت و سلوک ایشان باشند و در همان مسیری گام برمی‌دارند که آن بزرگواران برمی‌دارند.


در نتيجه يكي از مواردي كه معصومين(ع) شيعيان و مؤمنان را از خود و طينت خويش مي‌دانند، آنجايي است كه آنان نيز در طريقت و سلوك ايشان باشند و در همان مسيري گام برمي‌دارند كه آن بزرگواران برمي‌دارند.
نکته:


نكته:
در مورد روایاتی که لفظ «من فضل طینتنا؛ اضافه گِل ما» در آنها به کار رفته، اگرچه برخی از آنها از لحاظ سندی دچار ضعف می‌باشند؛ اما می‌توان باتوجّه به مفهوم روایات طینت و روایات دیگری که اشاره به خلقت شیعیان دارد، منظور این است که تمامی طینت ائمه(ع) در شیعیان وجود ندارد وگرنه شیعیان هم مثل ائمه علیهم السلام معصوم بودند، بلکه بخشی از طینت ایشان در ساختار شیعیان به کار رفته و بخش دیگرش با طینت دشمنان مخلوط گردیده است.


در مورد رواياتي كه لفظ "من فضل طينتنا؛ اضافه گِل ما" در آنها به كار رفته، اگرچه برخي از آنها از لحاظ سندي دچار ضعف مي‌باشند؛ اما مي‌توان باتوجّه به مفهوم روايات طينت و روايات ديگري كه اشاره به خلقت شيعيان دارد، منظور اين است كه تمامي طينت ائمه(ع) در شيعيان وجود ندارد وگرنه شيعيان هم مثل ائمه عليهم السلام معصوم بودند، بلكه بخشي از طينت ايشان در ساختار شيعيان به كار رفته و بخش ديگرش با طينت دشمنان مخلوط گرديده است.
چند نمونه از روایات:


چند نمونه از روايات:
۱- امام صادق (علیه السلام) فرمود: «سرشت‌ها سه قسم است: قسم اول: سرشت پیغمبران و مؤمن از این سرشت خلق شده است، مگر آنکه پیغمبران از خالص و برگزیده آن سرشت خلق شده‌اند و ایشان در این باب اصل‌اند و از برای ایشان افزونی و زیادتی است که بر غیر خود دارند، و مؤمنان فرع‌اند و خلق شده‌اند از گل چسبنده سخت. و چنان‌که در اصل خلقت با هم بوده‌اند و در میانه ایشان جدایی نبوده است، همچنین خدای عز و جل در میان ایشان و شیعیان ایشان جدایی نمی‌اندازد و…».<ref>تحفه الأولیاء (ترجمه أصول کافی)، مترجم: محمد علی اردکانی، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ص۹.</ref>
۲-
۳- حضرت باقر (علیه السّلام) از جابر بن عبد اللَّه انصاری روایت می‌کند که وی گفت از پیغمبر شنیدم می‌فرمود: «ای علی! میل داری تو را خوشحال کنم و مژده دهم؟ عرض کرد: آری دوست دارم هر چه می‌خواهید بفرمائید، حضرت فرمود: من و شما از یک اصل آفریده‌شده‌ایم و سرشت ما یکی است، از طینت ما مقداری زائد آمد و خداوند شیعیان ما را از آن خلق فرمود، روز قیامت مردم را بنام مادران‌شان خطاب خواهند کرد جز شیعیان ما که آنان را بنام پدران‌شان فریاد می‌زنند».<ref>طبرسی، فضل، زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام (ترجمه إعلام الوری)، مترجم: عزیزالله عطاردی قوچانی، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۰ق، ص۲۳۶.</ref>
۴-
۵- امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «... ما و شما از نور خدا خلق شده‌ایم و طینت ما و طینت شما یکی است اگرطینت شما خالص بود مثل طینت ما شما هم مثل ما بودید؛ اما طینت شما با طینت دشمنان‌تان مخلوط شده وگرنه یک گناه هم انجام نمی‌دادید…»<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۶۱.</ref>
۶-
نسبت طینت شیعیان به طیبنت ائمه:


1- امام صادق (عليه السلام) فرمود: «سرشت‏ها سه قسم است: قسم اول: سرشت پيغمبران و مؤمن از اين سرشت خلق شده است، مگر آنكه پيغمبران از خالص و برگزيده آن سرشت خلق شده‏اند و ايشان در اين باب اصل‏اند و از براى ايشان افزونى و زيادتى است كه بر غير خود دارند، و مؤمنان فرع‏اند و خلق شده‏اند از گل چسبنده سخت. و چنان كه در اصل خلقت با هم بوده‏اند و در ميانه ايشان جدايى نبوده است، همچنين خداى عز و جل در ميان ايشان و شيعيان ايشان جدايى نمى‏اندازد و.....».<ref>تحفه الأولياء (ترجمه أصول كافى)، مترجم: محمد علی اردکانی، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ص۹ .</ref>
#  شیعیان از آن جهت که پیرو دستورات اسلام و معصومین هستند، در ولادت فرزندان‌شان ناپاکی وجود ندارد؛ پس سرشت شیعیان همچون سرشت معصومین(ع) پاک است.
2-
#
3- حضرت باقر (عليه السّلام) از جابر بن عبد اللَّه انصارى روايت مي‌كند كه وى گفت از پيغمبر شنيدم مي‌فرمود: «اى علي! ميل دارى تو را خوشحال كنم و مژده دهم؟ عرض كرد: آرى دوست دارم هر چه مي‌خواهيد بفرمائيد، حضرت فرمود: من و شما از يك اصل آفريده‏شده‏ايم و سرشت ما يكى است، از طينت ما مقدارى زائد آمد و خداوند شيعيان ما را از آن خلق فرمود، روز قيامت مردم را بنام مادران‌شان خطاب خواهند كرد جز شيعيان ما كه آنان را بنام پدران‌شان فرياد مي‌زنند».<ref>طبرسى، فضل، زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام ( ترجمه إعلام الورى)، مترجم: عزیز الله عطاردی قوچانی، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۰ق، ص۲۳۶.</ref>
#  عناصر و ساختار وجودی شیعیان متبرّک به ساختار ائمه(ع) است؛ یعنی شعاعی از نور، پاره‌ای ازگِل و جُرعه‌ای از دریای زلال و صاف معصومین(ع) هستند که چنین طینتی با تابش نور ائمه و وزش باد بهشتی محکم گردیده است.
4-
#
5- امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «... ما و شما از نور خدا خلق شده ايم و طينت ما و طينت شما يكي است اگرطينت شما خالص بود مثل طينت ما شما هم مثل ما بوديد؛ اما طينت شما با طينت دشمنان‌تان مخلوط شده وگرنه يك گناه هم انجام نمي داديد...»<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۶۱.</ref>
#  سومین احتمال ناشی از تقرّب رفتاری شیعیان با ائمه(ع) است.
6-
#
نسبت طينت شيعيان به طيبنت ائمه:
نتیجه


1- شيعيان از آن جهت كه پيرو دستورات اسلام و معصومين هستند، در ولادت فرزندان‌شان ناپاكي وجود ندارد؛ پس سرشت شيعيان همچون سرشت معصومين(ع) پاك است.
انسان‌ها موجوداتی دو بُعدی هستند: بُعد جسمانی و بُعد روحانی وهر یک از این ابعاد برای تشکیل نیز از چیز دیگری ساخته شده‌اند. جسم انسان متشکل از طین است و طین نیز مخلوطی از گِل و آب است، باز نوع گِل و آب انسان‌ها بنابر دلایلی که بستگی به فضل خدای حکیم دارد، متفاوت می‌باشد. از آنجا که شیعیان رفتار و اعمال‌شان به معصومین(ع) نزدیک است و تابع و پیرو ایشان می‌باشند و ولایت ایشان را پذیرفته‌اند؛ خدای تعالی به حرمت و برکت معصومین (صلوات الله علیهم)، شیعیان‌شان را مفتخر به طینت و سرشت ایشان گردانیده است و از فزونی و فضل طینت ایشان، شیعیان را بهره‌مند گردانیده است و فهم این فزونی و فضل طینت را می‌توان با یک مثال بیان کرد: مثلاً گاهی ما انسان‌ها برای افرادی خاصّ چنان احترام و ارزش قائلیم که آرزو داریم ذرّه‌ای از زیادی آب و غذای‌شان را میل کنیم تا بدین وسیله خیر و برکتی به جسم و جان‌مان وارد شود. و همچنین است آرزوی مقدار اندکی از مال ایشان که به زندگی ما برکت دهد. از این‌رو ساختن انسان از زیادی طینت معصومین(ع) لطفی است که شامل حال شیعیان شده است و باید قدر این فضیلت را دانست و طینت پاک خود را به ناپاکی‌های گناهان آلوده نکرد.
2-
3- عناصر و ساختار وجودي شيعيان متبرّك به ساختار ائمه(ع) است. يعني شعاعي از نور، پاره‌اي ازگِل و جُرعه‌اي از درياي زلال و صاف معصومين(ع) هستند كه چنين طينتي با تابش نور ائمه و وزش باد بهشتي محكم گرديده است.
4-
5- سومين احتمال ناشي از تقرّب رفتاري شيعيان با ائمه(ع) است.
6-
نتيجه


انسان¬ها موجوداتي دو بُعدي هستند: بُعد جسماني و بُعد روحاني وهر يك از اين ابعاد براي تشكيل نيز از چيز ديگري ساخته شده‌اند. جسم انسان متشكل از طين است و طين نيز مخلوطي از گِل و آب است، باز نوع گِل و آب انسان‌ها بنابر دلايلي كه بستگي به فضل خداي حكيم دارد، متفاوت مي‌باشد. از آنجا كه شيعيان رفتار و اعمال‌شان به معصومين(ع) نزديك است و تابع و پيرو ايشان مي‌باشند و ولايت ايشان را پذيرفته‌اند؛ خداي تعالي به حرمت و بركت معصومين (صلوات الله عليهم)، شيعيان‌شان را مفتخر به طينت و سرشت ايشان گردانيده است و از فزوني و فضل طينت ايشان، شيعيان را بهره‌مند گردانيده است و فهم اين فزوني و فضل طينت را مي‌توان با يك مثال بيان كرد: مثلاً گاهي ما انسان‌ها براي افرادي خاصّ چنان احترام و ارزش قائليم كه آرزو داريم ذرّه‌اي از زيادي آب و غذاي‌شان را ميل كنيم تا بدين وسيله خير و بركتي به جسم و جان‌مان وارد شود. و همچنين است آرزوي مقدار اندكي از مال ايشان كه به زندگي ما بركت دهد. از اين‌رو ساختن انسان از زيادي طينت معصومين(ع) لطفي است كه شامل حال شيعيان شده است و بايد قدر اين فضيلت را دانست و طينت پاك خود را به ناپاكي‌هاي گناهان آلوده نكرد.
{{پایان پاسخ}}


معرفي منابع جهت مطالعه بیشتر:
== منابع ==
 
{{پانویس|۲}}
- محمد حسین طباطبائی، الميزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۱۹، ذيل آيات ۲۶ تا ۳۶ سوره اعراف.
-
- ايمان و كفر(ترجمه بخش ايمان و كفر بحارالانوار)، مترجم: عزیز الله عطاردی قوچانی، ج۱، ص۷۷.
-
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۵

سؤال

در آمالی شیخ صدوق آمده است رسول خدا فرمود: «ای علی تو از منی و من از تو روح تو از روح منست و گل تو از گل من و شیعیانت از فزونی گل ما آفریده شدند»؛ منظور از خلقت اضافه گل چیست؟


واژه طین به معنای گِل (که از اختلاط آب و خاک بدست می‌آید) ۱۲ بار در قرآن ذکر شده و طینت اشاره به همین دارد چرا که مبدأ و مادّه اصلی خلقت مادّی بشر است[۱] و تعبیراتی مثل طبع، خمیره، سرشت و مادّه اولی نیز درمورد طینت به کار رفته است. به عبارت دیگر طین یعنی خاک مخلوط با آب و طینت یعنی سرشت و خوی و روحیه انسان.

مفهوم‌شناسی فضل:

فضل ضدّ نقص است.[۲] و به معنای زیاده و اضافه بر حدّ و حقّ است؛ برای همین، رحمت و احسان و مقام و درجه و… نیز از مصادیق فضل می‌باشند.[۳] زیرا علاوه و اضافه هستند نسبت به افرادی که این موارد را ندارند.

فضل و برتری مخلوقات بر همدیگر طبق حکمت الاهی هم به صورت تکوینی و هم اکتسابی می‌باشد. به‌طور مثال فضل انسان بر غیر انسان تکوینی، ولی فضل انسان‌ها بر یکدیگر اختیاری است و هرکس بنابر اختیار خویش بر دیگری سبقت می‌گیرد تا از مصادیق «السابقون السابقون» به‌شمار آیند؛ که البته معصومین(ع) در قلّه این افتخار قرار دارند و شیعیان به دنباله ایشان هستند.

روح و روحیه و فطرت ابتدایی انسان خدایی است و پاک آفریده شده؛ ولی این انسان است که با اختیار خویش شخصیّت خود را می‌سازد و اگر تقویّت کند به مراتب بالا دست خواهد یافت و نورانی می‌شود و اگر روح خود را تضعیف کند از همین مرتبه انسانی اولیه خود نیز خارج می‌شود و به جایی می‌رسد که قوّه عقل و درک خویش را از دست می‌دهد.

در نتیجه یکی از مواردی که معصومین(ع) شیعیان و مؤمنان را از خود و طینت خویش می‌دانند، آنجایی است که آنان نیز در طریقت و سلوک ایشان باشند و در همان مسیری گام برمی‌دارند که آن بزرگواران برمی‌دارند.

نکته:

در مورد روایاتی که لفظ «من فضل طینتنا؛ اضافه گِل ما» در آنها به کار رفته، اگرچه برخی از آنها از لحاظ سندی دچار ضعف می‌باشند؛ اما می‌توان باتوجّه به مفهوم روایات طینت و روایات دیگری که اشاره به خلقت شیعیان دارد، منظور این است که تمامی طینت ائمه(ع) در شیعیان وجود ندارد وگرنه شیعیان هم مثل ائمه علیهم السلام معصوم بودند، بلکه بخشی از طینت ایشان در ساختار شیعیان به کار رفته و بخش دیگرش با طینت دشمنان مخلوط گردیده است.

چند نمونه از روایات:

۱- امام صادق (علیه السلام) فرمود: «سرشت‌ها سه قسم است: قسم اول: سرشت پیغمبران و مؤمن از این سرشت خلق شده است، مگر آنکه پیغمبران از خالص و برگزیده آن سرشت خلق شده‌اند و ایشان در این باب اصل‌اند و از برای ایشان افزونی و زیادتی است که بر غیر خود دارند، و مؤمنان فرع‌اند و خلق شده‌اند از گل چسبنده سخت. و چنان‌که در اصل خلقت با هم بوده‌اند و در میانه ایشان جدایی نبوده است، همچنین خدای عز و جل در میان ایشان و شیعیان ایشان جدایی نمی‌اندازد و…».[۴] ۲- ۳- حضرت باقر (علیه السّلام) از جابر بن عبد اللَّه انصاری روایت می‌کند که وی گفت از پیغمبر شنیدم می‌فرمود: «ای علی! میل داری تو را خوشحال کنم و مژده دهم؟ عرض کرد: آری دوست دارم هر چه می‌خواهید بفرمائید، حضرت فرمود: من و شما از یک اصل آفریده‌شده‌ایم و سرشت ما یکی است، از طینت ما مقداری زائد آمد و خداوند شیعیان ما را از آن خلق فرمود، روز قیامت مردم را بنام مادران‌شان خطاب خواهند کرد جز شیعیان ما که آنان را بنام پدران‌شان فریاد می‌زنند».[۵] ۴- ۵- امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «... ما و شما از نور خدا خلق شده‌ایم و طینت ما و طینت شما یکی است اگرطینت شما خالص بود مثل طینت ما شما هم مثل ما بودید؛ اما طینت شما با طینت دشمنان‌تان مخلوط شده وگرنه یک گناه هم انجام نمی‌دادید…»[۶] ۶- نسبت طینت شیعیان به طیبنت ائمه:

  1. شیعیان از آن جهت که پیرو دستورات اسلام و معصومین هستند، در ولادت فرزندان‌شان ناپاکی وجود ندارد؛ پس سرشت شیعیان همچون سرشت معصومین(ع) پاک است.
  2. عناصر و ساختار وجودی شیعیان متبرّک به ساختار ائمه(ع) است؛ یعنی شعاعی از نور، پاره‌ای ازگِل و جُرعه‌ای از دریای زلال و صاف معصومین(ع) هستند که چنین طینتی با تابش نور ائمه و وزش باد بهشتی محکم گردیده است.
  3. سومین احتمال ناشی از تقرّب رفتاری شیعیان با ائمه(ع) است.

نتیجه

انسان‌ها موجوداتی دو بُعدی هستند: بُعد جسمانی و بُعد روحانی وهر یک از این ابعاد برای تشکیل نیز از چیز دیگری ساخته شده‌اند. جسم انسان متشکل از طین است و طین نیز مخلوطی از گِل و آب است، باز نوع گِل و آب انسان‌ها بنابر دلایلی که بستگی به فضل خدای حکیم دارد، متفاوت می‌باشد. از آنجا که شیعیان رفتار و اعمال‌شان به معصومین(ع) نزدیک است و تابع و پیرو ایشان می‌باشند و ولایت ایشان را پذیرفته‌اند؛ خدای تعالی به حرمت و برکت معصومین (صلوات الله علیهم)، شیعیان‌شان را مفتخر به طینت و سرشت ایشان گردانیده است و از فزونی و فضل طینت ایشان، شیعیان را بهره‌مند گردانیده است و فهم این فزونی و فضل طینت را می‌توان با یک مثال بیان کرد: مثلاً گاهی ما انسان‌ها برای افرادی خاصّ چنان احترام و ارزش قائلیم که آرزو داریم ذرّه‌ای از زیادی آب و غذای‌شان را میل کنیم تا بدین وسیله خیر و برکتی به جسم و جان‌مان وارد شود. و همچنین است آرزوی مقدار اندکی از مال ایشان که به زندگی ما برکت دهد. از این‌رو ساختن انسان از زیادی طینت معصومین(ع) لطفی است که شامل حال شیعیان شده است و باید قدر این فضیلت را دانست و طینت پاک خود را به ناپاکی‌های گناهان آلوده نکرد.


منابع

  1. ر. ک. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ذیل واژه ط ی ن؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ط ی ن.
  2. المحکم و المحیط الأعظم، واژه ف ض ل.
  3. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، واژه ف ض ل.
  4. تحفه الأولیاء (ترجمه أصول کافی)، مترجم: محمد علی اردکانی، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ص۹.
  5. طبرسی، فضل، زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام (ترجمه إعلام الوری)، مترجم: عزیزالله عطاردی قوچانی، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۰ق، ص۲۳۶.
  6. مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۶۱.