جنگهای رده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۱۵: | خط ۱۴: | ||
* مدعیان نبوت و پیروان آنها. | * مدعیان نبوت و پیروان آنها. | ||
* گروهی که، دین [[اسلام]] را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشتند. | * گروهی که، دین [[اسلام]] را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشتند. | ||
* گروهی که حکومت [[مدینه]] را قبول نداشته؛ اما خود را پایبند به اسلام میدانستند، اینها به دلیل عدم اعتقاد به حکومت، حاضر به پرداخت زکات نبودند.<ref> | * گروهی که حکومت [[مدینه]] را قبول نداشته؛ اما خود را پایبند به اسلام میدانستند، اینها به دلیل عدم اعتقاد به حکومت، حاضر به پرداخت زکات نبودند.<ref>برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، قم، دلیل ما، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش، ص۳۵.</ref> | ||
در میان گروه سوم، کسانی بودند که به دلیل عدم رسمیت شناختن حکومت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و اعتقاد به امامت [[اهلبیت]] پیامبر(ص) حاضر به پرداخت زکات نبودند. این نوع اعتقاد در نگاه خلیفه اول به عنوان ارتداد شناخته شد، چنانکه بعدها مورخان نیز درگیری با آنان را به عنوان جنگهای رده مطرح کردند. | در میان گروه سوم، کسانی بودند که به دلیل عدم رسمیت شناختن حکومت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و اعتقاد به امامت [[اهلبیت]] پیامبر(ص) حاضر به پرداخت زکات نبودند. این نوع اعتقاد در نگاه خلیفه اول به عنوان ارتداد شناخته شد، چنانکه بعدها مورخان نیز درگیری با آنان را به عنوان جنگهای رده مطرح کردند. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۱: | ||
=== جنگ با اسود عنسی مدعی نبوت === | === جنگ با اسود عنسی مدعی نبوت === | ||
نخستین جنگ رده، جنگ با [[اسود عنسی]] بود، او در [[یمن]] مدعی [[نبوت]] شد و دست به شورش زد و به نمایندگان پیامبر اسلام نوشت؛ هر آن چه از زمینهای ما گرفتهاید به ما بازگردانید.<ref> | نخستین جنگ رده، جنگ با [[اسود عنسی]] بود، او در [[یمن]] مدعی [[نبوت]] شد و دست به شورش زد و به نمایندگان پیامبر اسلام نوشت؛ هر آن چه از زمینهای ما گرفتهاید به ما بازگردانید.<ref>طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ج۲، ص۲۲۹.</ref> پیامبر(ص) دستور قتل او را صادر کرد. یاران پیامبر(ص) نیز بر ضد اسود توطئه کرده و عاقبت به دست شخصی به نام فیروز در شبی که پیامبر(ص) فردای آن رحلت نمود، کشته شد.<ref>خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ق، ص۱۱۷.</ref> به تعداد کشتههای این شورش در تاریخ اشاره نشده است. | ||
=== مسیلمه کذاب مدعی نبوت === | === مسیلمه کذاب مدعی نبوت === | ||
مسیلمه کذاب خطرناکترین مدعی پیامبری دانسته شده است. وی اهل یمامه بود و در زمان حیات [[پیامبر(ص)]] همراه بزرگان طایفهاش به [[مدینه]] آمده و اظهار [[اسلام]] کرد. وقتی که مسیلمه مدعی نبوت شد، پیامبر(ص) مردی به نام رحال را به یمامه فرستاد تا مانع گمراهی مردم شود، اما او خیانت کرد و پیرو «مسیلمه» شد و افراد زیادی را گمراه کرد. پس از وفات پیامبر(ص)، ابوبکر خالد بن ولید را با سپاهی فراوان برای سرکوبی مسیلمه و پیروان او فرستاد.<ref> | مسیلمه کذاب خطرناکترین مدعی پیامبری دانسته شده است. وی اهل یمامه بود و در زمان حیات [[پیامبر(ص)]] همراه بزرگان طایفهاش به [[مدینه]] آمده و اظهار [[اسلام]] کرد. وقتی که مسیلمه مدعی نبوت شد، پیامبر(ص) مردی به نام رحال را به یمامه فرستاد تا مانع گمراهی مردم شود، اما او خیانت کرد و پیرو «مسیلمه» شد و افراد زیادی را گمراه کرد. پس از وفات پیامبر(ص)، ابوبکر خالد بن ولید را با سپاهی فراوان برای سرکوبی مسیلمه و پیروان او فرستاد.<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه پاینده، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش، ص۲۳۰.</ref> | ||
نبرد یمامه یکی از سختترین جنگهای مسلمانان با مدعیان نبوت و ارتداد است. در این جنگ هزار و دویست نفر از مسلمانان که هفتصد نفرشان حافظ قرآن بودند، به شهادت رسیدند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، | نبرد یمامه یکی از سختترین جنگهای مسلمانان با مدعیان نبوت و ارتداد است. در این جنگ هزار و دویست نفر از مسلمانان که هفتصد نفرشان حافظ قرآن بودند، به شهادت رسیدند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۸.</ref> | ||
=== طلیحه بن خویلد اسدی، مدعی نبوت === | === طلیحه بن خویلد اسدی، مدعی نبوت === | ||
طلیحه با همراهی قبیله غطفان و بنی فزاره ادعای نبوت کرد و با ساختن کلماتی سجعگونه کوشید در برابر حکومت [[مدینه]] بایستد. در نبردی که میان [[مسلمان|مسلمانان]] و سپاه طلیحه صورت گرفت، سپاه طلیحه شکست خورد و او از صحنه درگیری به سوی شام گریخت.<ref>ابن اعثم، | طلیحه با همراهی قبیله غطفان و بنی فزاره ادعای نبوت کرد و با ساختن کلماتی سجعگونه کوشید در برابر حکومت [[مدینه]] بایستد. در نبردی که میان [[مسلمان|مسلمانان]] و سپاه طلیحه صورت گرفت، سپاه طلیحه شکست خورد و او از صحنه درگیری به سوی شام گریخت.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۰-۲۱.</ref> در این جنگ اکثر طرفداران طلیحه کشته شدند. | ||
=== جنگ با طایفه کنده === | === جنگ با طایفه کنده === | ||
در طایفه کنده کسانی بودند که ابوبکر را قبول نداشتند و خواستار حکومت [[اهلبیت]] پیامبر(ص) بودند. آنان میگفتند: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] هیچ عهدی با آنان نداشته و اطاعت او بر آنان [[واجب]] نیست؛ اما خلیفه اول معتقد به [[ارتداد]] آنها بود، در حالی که اثبات ارتداد آنان به هیچ وجه دلیل محکم و متقنی نداشت. در این جنگ همه مردان کنده به جز ۸۰ هشتاد نفر، کشته شده و زنان و کودکان آنان به اسارت گرفته شدند.<ref> | در طایفه کنده کسانی بودند که ابوبکر را قبول نداشتند و خواستار حکومت [[اهلبیت]] پیامبر(ص) بودند. آنان میگفتند: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] هیچ عهدی با آنان نداشته و اطاعت او بر آنان [[واجب]] نیست؛ اما خلیفه اول معتقد به [[ارتداد]] آنها بود، در حالی که اثبات ارتداد آنان به هیچ وجه دلیل محکم و متقنی نداشت. در این جنگ همه مردان کنده به جز ۸۰ هشتاد نفر، کشته شده و زنان و کودکان آنان به اسارت گرفته شدند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۵۸.</ref> | ||
=== جنگ با طایفه مالک بن نویره === | === جنگ با طایفه مالک بن نویره === | ||
از دیگر نبردهایی که تحت عنوان رده مطرح شده جنگ با قبیله مالک بن نویره است. این گروه به دلایل سیاسی حاضر به پذیرش دولت مدینه نشدند؛ اما به دستور [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] در شمار مرتدین قرار گرفتند. [[خالد بن ولید]] به دستور خلیفه اول برای مقابله با این گروه اعزام شد. این طایفه نیز به دلیل مسائل شخصی خالد و انگیزههای غیر اخلاقی بی رحمانه کشته شدند.<ref> | از دیگر نبردهایی که تحت عنوان رده مطرح شده جنگ با قبیله مالک بن نویره است. این گروه به دلایل سیاسی حاضر به پذیرش دولت مدینه نشدند؛ اما به دستور [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] در شمار مرتدین قرار گرفتند. [[خالد بن ولید]] به دستور خلیفه اول برای مقابله با این گروه اعزام شد. این طایفه نیز به دلیل مسائل شخصی خالد و انگیزههای غیر اخلاقی بی رحمانه کشته شدند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۴۵.</ref> این واقعه را لکه ننگی در پرونده خالد و کسانی که از وی دفاع کرده دانستهاند. برخی جنایت او را در کشتن شماری از مسلمانان و زنای با همسر مالک بن نویره، بلافاصله پس از قتل شوهرش را به عنوان خطای در اجتهاد مطرح میکنند.<ref>خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ق، ص۱۰۵، و طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ج۳، ص۲۷۸.</ref>{{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:== | ==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:== | ||
جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پیامبر(ص) از علی غلامی دهقی | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
نسخهٔ ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۴
جنگهای رده چه جنگهایی بوده و چه ضربهای به اسلام زده است؟
جنگهای رده به جنگهای مسلمانان با مدعیان دروغین نبوت و مرتدان در زمان صدر اسلام گفته میشود. جریان رده مشکلی اساسی در راه اسلام و مسلمانان بود، که با تلاش و مقاومت مسلمانان این غائله ختم شد؛ اما ضربه سنگینی از این جریان به اسلام وارد شد؛ زیرا از یک سو مسلمانان زیادی در راه مبارزه با مدعیان دروغین نبوت و پیروان آنها به شهادت رسیدند، از سوی دیگر گروه زیادی از مسلمانان بیگناه به دلایل سیاسی همانند قبیله کنده و .... به ارتداد محکوم و کشته شده و فرزندان و زنانشان به اسیری گرفته شدند.
جریانشناسی
مورخان نوشتهاند که پس از رحلت پیامبر(ص) گروهی ادعای نبوت کرده، جماعتی مرتد و کسانی هم از پرداخت زکات خودداری کردند.[۱] جنگهای رده یا جریان ارتداد یکی از مشکلات اصلی مسلمانان صدر اسلام دانسته شده است.
پس از فتح مکه اعراب بادیهنشین یکی پس از دیگری مسلمان شدند. این اقدام بیشتر به دلیل قدرت اسلام بود که هر روز رو به گسترش بوده و هر لحظه ممکن بود که مسلمانان به سراغ آنان بروند؛ این در حالی بود که آنان بهدرستی اسلام را نمیشناختند و نمیتوانستند به سادگی عقاید کهن جاهلی خود را رها سازند. یکی از مشکلات جدی آنها مسئله پرداخت زکات بود، آنها پرداخت زکات را نوعی باجگیری از سوی مسلمانان میدانستند. این جریانات هر کدام انگیزه ویژه خود را داشت؛ اما دستگاه خلافت خلیفه اول همه را از دید ارتداد نگریست و با همین ابزار با آن برخورد کرد.
محققان جنگهای «رده»، را جنگهایی دانستهاند که با سه گروه انجام شد؛
- مدعیان نبوت و پیروان آنها.
- گروهی که، دین اسلام را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشتند.
- گروهی که حکومت مدینه را قبول نداشته؛ اما خود را پایبند به اسلام میدانستند، اینها به دلیل عدم اعتقاد به حکومت، حاضر به پرداخت زکات نبودند.[۲]
در میان گروه سوم، کسانی بودند که به دلیل عدم رسمیت شناختن حکومت ابوبکر و اعتقاد به امامت اهلبیت پیامبر(ص) حاضر به پرداخت زکات نبودند. این نوع اعتقاد در نگاه خلیفه اول به عنوان ارتداد شناخته شد، چنانکه بعدها مورخان نیز درگیری با آنان را به عنوان جنگهای رده مطرح کردند.
برخی از جنگها عبارت بودند از:
جنگ با اسود عنسی مدعی نبوت
نخستین جنگ رده، جنگ با اسود عنسی بود، او در یمن مدعی نبوت شد و دست به شورش زد و به نمایندگان پیامبر اسلام نوشت؛ هر آن چه از زمینهای ما گرفتهاید به ما بازگردانید.[۳] پیامبر(ص) دستور قتل او را صادر کرد. یاران پیامبر(ص) نیز بر ضد اسود توطئه کرده و عاقبت به دست شخصی به نام فیروز در شبی که پیامبر(ص) فردای آن رحلت نمود، کشته شد.[۴] به تعداد کشتههای این شورش در تاریخ اشاره نشده است.
مسیلمه کذاب مدعی نبوت
مسیلمه کذاب خطرناکترین مدعی پیامبری دانسته شده است. وی اهل یمامه بود و در زمان حیات پیامبر(ص) همراه بزرگان طایفهاش به مدینه آمده و اظهار اسلام کرد. وقتی که مسیلمه مدعی نبوت شد، پیامبر(ص) مردی به نام رحال را به یمامه فرستاد تا مانع گمراهی مردم شود، اما او خیانت کرد و پیرو «مسیلمه» شد و افراد زیادی را گمراه کرد. پس از وفات پیامبر(ص)، ابوبکر خالد بن ولید را با سپاهی فراوان برای سرکوبی مسیلمه و پیروان او فرستاد.[۵]
نبرد یمامه یکی از سختترین جنگهای مسلمانان با مدعیان نبوت و ارتداد است. در این جنگ هزار و دویست نفر از مسلمانان که هفتصد نفرشان حافظ قرآن بودند، به شهادت رسیدند.[۶]
طلیحه بن خویلد اسدی، مدعی نبوت
طلیحه با همراهی قبیله غطفان و بنی فزاره ادعای نبوت کرد و با ساختن کلماتی سجعگونه کوشید در برابر حکومت مدینه بایستد. در نبردی که میان مسلمانان و سپاه طلیحه صورت گرفت، سپاه طلیحه شکست خورد و او از صحنه درگیری به سوی شام گریخت.[۷] در این جنگ اکثر طرفداران طلیحه کشته شدند.
جنگ با طایفه کنده
در طایفه کنده کسانی بودند که ابوبکر را قبول نداشتند و خواستار حکومت اهلبیت پیامبر(ص) بودند. آنان میگفتند: ابوبکر هیچ عهدی با آنان نداشته و اطاعت او بر آنان واجب نیست؛ اما خلیفه اول معتقد به ارتداد آنها بود، در حالی که اثبات ارتداد آنان به هیچ وجه دلیل محکم و متقنی نداشت. در این جنگ همه مردان کنده به جز ۸۰ هشتاد نفر، کشته شده و زنان و کودکان آنان به اسارت گرفته شدند.[۸]
جنگ با طایفه مالک بن نویره
از دیگر نبردهایی که تحت عنوان رده مطرح شده جنگ با قبیله مالک بن نویره است. این گروه به دلایل سیاسی حاضر به پذیرش دولت مدینه نشدند؛ اما به دستور ابوبکر در شمار مرتدین قرار گرفتند. خالد بن ولید به دستور خلیفه اول برای مقابله با این گروه اعزام شد. این طایفه نیز به دلیل مسائل شخصی خالد و انگیزههای غیر اخلاقی بی رحمانه کشته شدند.[۹] این واقعه را لکه ننگی در پرونده خالد و کسانی که از وی دفاع کرده دانستهاند. برخی جنایت او را در کشتن شماری از مسلمانان و زنای با همسر مالک بن نویره، بلافاصله پس از قتل شوهرش را به عنوان خطای در اجتهاد مطرح میکنند.[۱۰]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پیامبر(ص) از علی غلامی دهقی
منابع
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، افست، قم، ۱۳۷۳ ش، ج۲، ص۱۲۸.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، قم، دلیل ما، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش، ص۳۵.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ج۲، ص۲۲۹.
- ↑ خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ق، ص۱۱۷.
- ↑ حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه پاینده، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش، ص۲۳۰.
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۸.
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۰-۲۱.
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۵۸.
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش، ص۴۵.
- ↑ خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق، اکرم ضیاء العمری، ریاض، ۱۴۰۵ق، ص۱۰۵، و طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف، ج۳، ص۲۷۸.