اقدامات ابوبکر در زمان خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
== طریقه انتخاب ابوبکر به خلافت ==
== طریقه انتخاب ابوبکر به خلافت ==
{{اصلی|جریان سقیفه}}
{{اصلی|جریان سقیفه}}
پس از رحلت پیامبر(ص) انصار در سقیفه بنی ساعده برای انتخاب جانشین گرد هم آمدند تا با سعد بن عباده بیعت کنند. ابوبکر خبر یافت و به همراه عمر و ابوعبیده جراح رهسپار سقیفه شدند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ترجمه ایتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم،۱۳۸۲ش، ج۱، ص۵۲۳؛ و ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، قم، منشورات شریف رضی،ج۱، ص۵</ref> این در حالی بود که علی(ع) مشغول غسل و کفن پیامبر بود. انصار گفتند: یک امیر از ما و یک امیر از شما. ابوبکر گفت: امیران از ما باشند و وزیران از شما! آنگاه ابوبکر گفت: من یکی از این دو؛ عمر و ابو عبیده را برای شما می‌پسندم. در این هنگام عمر از جا برخاست و گفت: چه کسی راضی می‌شود کسی را که پیامبر مقدم داشته، پس اندازد. این را گفت: و با ابوبکر بیعت کرد و برخی مردم نیز بیعت کردند. در این هنگام انصار یا بعضی از انصار گفتند ما جز با علی علیه السلام بیعت نمی‌کنیم.<ref>طبری، تاریخ، ترجمه: پاینده، ابوالقاسم تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲ش، ج۴، ص۱۳۲۸ و ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۲۵.</ref>
پس از رحلت پیامبر(ص) انصار در سقیفه بنی‌ساعده برای انتخاب جانشین گرد هم آمدند تا با سعد بن عباده بیعت کنند. ابوبکر پس از اطلاع به همراه عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح، به سقیفه رفت.<ref>یعقوبی، تاریخ، ترجمه ایتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم،۱۳۸۲ش، ج۱، ص۵۲۳؛ و ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، قم، منشورات شریف رضی،ج۱، ص۵</ref> امام علی(ع) در این زمان مشغول غسل و کفن پیامبر(ص) بود. انصار گفتند: یک امیر از ما و یک امیر از شما. ابوبکر در پاسخ گفت: امیران از ما باشند و وزیران از شما! آنگاه ابوبکر گفت: من یکی از این دو؛ عمر و ابو عبیده را برای شما می‌پسندم. در این هنگام عمر از جا برخاست و گفت: چه کسی راضی می‌شود کسی را که پیامبر مقدم داشته را نادیده بگیرم. عمر با ابوبکر بیعت کرد و برخی مردم نیز بیعت کردند.<ref>طبری، تاریخ، ترجمه: پاینده، ابوالقاسم تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲ش، ج۴، ص۱۳۲۸ و ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۲۵.</ref>


کار خلافت و جانشینی پیامبر(ص) در سقیفه خاتمه یافت در حالی که جنازه پیامبر سه روز میان عترت پیامبر(ص) و دوستان ایشان روی زمین بود و آنها در اطراف بدن مطهر رسول خدا اشک حسرت می‌ریختند، ابوبکر و طرفدارانش سه روز دور از جنازه پیامبر؛ سرگرم تحکیم پایه‌های حکومت خود بودند.
== اقدامات ==
 
در زمان خلیفه اول کارهای زیادی مخالف [[اسلام]] صورت گرفت، که اکثر آن‌ها از سوی خود خلیفه انجام گرفت:
== اقدامات پس از خلافت ==
در زمان خیلفه اول کارهای زیادی مخالف اسلام صورت گرفت، که اکثر این‌ها از سوی خود خلیفه انجام گرفت:


=== غصب خلافت امیرمؤمنان(ع) ===
=== غصب خلافت امیرمؤمنان(ع) ===
اولین کار مخالف اسلام و فرموده پیامبر(ص)، از سوی ابوبکر، غصب خلافت و جانشینی امام علی(ع) است. پیامبر(ص) در موارد زیادی علی(ع) را به عنوان جانشین بعد از خود معرفی نمود.<ref>رک: علامه شرف الدین موسوی، المراجعات، ترجمه مروّج خراسانی، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ هفتم، ۱۳۸۳ش،ص۱۲۵-۲۵۰.</ref> امیرمؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س) تلاش‌های زیادی برای بازگرداندن امر خلافت از ابوبکر و بیعت با امام علی(ع) کردند؛ اما تلاش آنان ثمری نبخشید.
غصب خلافت و جانشینی [[امام علی(ع)]] اولین اقدام خلاف [[اسلام]] و گفتار [[پیامبر(ص)]] قلمداد شده است. پیامبر(ص) در موارد بسیاری علی(ع) را به عنوان جانشین بعد از خود معرفی نمود.<ref>رک: علامه شرف الدین موسوی، المراجعات، ترجمه مروّج خراسانی، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ هفتم، ۱۳۸۳ش،ص۱۲۵-۲۵۰.</ref> امیرمؤمنان(ع) و [[حضرت فاطمه زهرا (س)|فاطمه زهرا(س)]] تلاش‌های زیادی برای بازگرداندن امر [[خلافت]] از [[ابوبکر]] و بیعت با امام علی(ع) کردند؛ اما تلاش آنان ثمری نبخشید.


=== جنگ و کشتار کسانی که از پرداخت زکات به ابوبکر کوتاهی کردند ===
=== جنگ و کشتار کسانی که از پرداخت زکات به ابوبکر کوتاهی کردند ===
این عده کسانی بودند که چون در منصب جانشینی ابوبکر نسبت به پیامبر(ص) تردید داشتند از پرداخت زکات به ابوبکر کوتاهی نمودند.ابوبکر تصمیم گرفت با آنان بجنگد ولی عمر که متوجه عواقب سوء این تصمیم بود گفت: چگونه با کسانی که پیامبر(ص) درباره آنها فرمود: «مأمور شده‌ام با مردم پیکار کنم تا معتقد شوند که خدائی جز خداوند یکتا نیست و محمد فرستاده اوست و هرکس اعتراف کرد مال و خونش مصون است». جنگ می‌کنی؟! اما ابوبکر بر خلاف نص صریح پیامبر با آنان جنگ نمود. <ref>علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه علی دوانی، تهران، انتشارات غدیر، ص۱۲۸؛ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، مکتبه المعارف، الطبعه السادسه، ۱۴۰۹ه ق، ج۶، ص۳۱۱.</ref>
این عده کسانی بودند که چون در منصب جانشینی ابوبکر نسبت به پیامبر(ص) تردید داشتند، از پرداخت [[زکات]] به ابوبکر کوتاهی نمودند. ابوبکر تصمیم گرفت با آنان بجنگد؛ ولی عمر که متوجه عواقب سوء این تصمیم بود، مخالفت کرد؛ اما ابوبکر بر خلاف نص صریح پیامبر با آنان جنگ نمود. <ref>علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه علی دوانی، تهران، انتشارات غدیر، ص۱۲۸؛ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، مکتبه المعارف، الطبعه السادسه، ۱۴۰۹ه ق، ج۶، ص۳۱۱.</ref>


=== کشتن «مالک بن نویره» ===
=== کشتن «مالک بن نویره» ===
مالک رئیس قبیله بنی تمیم و شخصی بی پاک و شجاع بود؛ جرم وی خودداری از پرداخت زکات به حکومت ابوبکر بود. و این هنگامی بود که او سرگرم بررسی به منظور تعیین تکلیف خود بود. خالد بن ولید با دستور ابوبکر یکباره به وی حمله برد و او را کشت و همان شب با زن او همبستر شد.<ref>علامه امینی، الغدیر، ترجمه: ثبوت، اکبر، تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۱۳ ، ص۳۲۰؛ ابن کثیر، همان، ج۶، ص۳۲۱.</ref> وقتی که برخی از جمله عمر به ابوبکر گفتند او را باید به خاطر زنا و کشتن مرد مسلمان، بکشند، ابوبکر در پاسخ گفت: بس است، خالد حکم خدا را تاویل کرداجتهاد کردو اشتباه نمود، زبان از نکوهش او بازدارید. بنابراین، این رأی ابوبکر در مورد خالد یکی از مخالفت‌های او در مقابل قرآن و سنت پیامبر(ص) است.<ref>ابن الاثیر، پیسین ، ج۲، ص۳۵۸.</ref>
مالک بن نویره رئیس [[قبیله بنی‌تمیم]] و شخصی بی پاک و شجاع بود؛ وی از پرداخت [[زکات]] به حکومت ابوبکر خودداری کرد تا به بررسی اوضاع و شرایط بپردازد. [[خالد بن ولید]] با دستور ابوبکر به وی حمله کرد و او را کشت و همان شب با زن او هم‌بستر شد.<ref>علامه امینی، الغدیر، ترجمه: ثبوت، اکبر، تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۱۳ ، ص۳۲۰؛ ابن کثیر، همان، ج۶، ص۳۲۱.</ref> زمانی‌که برخی از جمله [[عمر بن خطاب|عمر]] به ابوبکر گفتند که باید خالد را به خاطر [[زنا]] و کشتن مرد [[مسلمان]]، بکشند، ابوبکر در پاسخ گفت: بس است، خالد حکم خدا را با اجتهاد خودش تأویل کرد؛ هرچند اشتباه نمود، او را نکوهش نکنید. بنابراین، این رأی ابوبکر در مورد خالد یکی از مخالفت‌های او در مقابل [[قرآن]] و [[سنت پیامبر(ص)]] دانسته شده است.<ref>ابن الاثیر، پیسین ، ج۲، ص۳۵۸.</ref>


=== عدم پرداخت سهم ذی القربی ===
=== عدم پرداخت سهم ذی القربی ===
همه مسلمانان اتفاق دارند که سهمی از خمس به پیامبر خداو سهم دیگری به خویشان آن حضرت تعلق می‌گرفته است و تا پیامبر در قید حیات بود این برنامه جریان داشت. ولی بعد از آن که ابوبکر به خلافت رسید، آیه خمس را تاویل کرد و پیامبر و خویشان او را پس از رحلت آن حضرت طرد نمود و از ادای حق بنی هاشم امتناع ورزید.<ref>علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۸۱.</ref>
همه مسلمانان اتفاق دارند که سهمی از [[خمس]] به پیامبر خدا(ص) و سهم دیگری به خویشان آن حضرت تعلق می‌گرفته است و تا پیامبر در قید حیات بود به آن عمل می‌کرد. ولی بعد از آن که ابوبکر به [[خلافت]] رسید، آیه خمس را تأویل کرد و پیامبر و خویشان او را پس از رحلت آن حضرت طرد نمود و از ادای حق [[بنی هاشم]] امتناع ورزید.<ref>علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۸۱.</ref>


=== عدم پرداخت ارث فاطمه زهرا(س) ===
=== عدم پرداخت ارث فاطمه زهرا(س) ===
از دیگر اقدامات مخالف اسلام، در حکومت ابوبکر، ندادن ارث حضرت زهرا بود. که این عمل خلاف نص صریح قرآن بود: «للرجال نصیب مما ترک...»<ref>نساء / ۷.</ref>؛ برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان گذاشته‌اند بهره ای هست، برای زنان نیز از آنچه پدران و مادران و خویشان باقی گذاشته، کم یا زیاد، بهره ای مقرر شده است. این آیه به معنی عام هم شامل پیامبر و سایر افراد بشر می‌شود. اما وقتی فاطمهعلیها السلاماز ابوبکر ارث پدرش را طلب نمود، ابوبکر گفت: پیامبر فرموده: ما ارث نمی‌گذاریم و آنچه از ما می‌ماند صدقه است و به سایر افراد مسلمین می‌رسد. این حدیث را فاطمه(س) و امامان(ع) مردود دانسته‌اند.<ref>علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۸۸.</ref>
از دیگر اقدامات ابوبکر که خلاف [[اسلام]] دانسته شده است، ندادن ارث [[حضرت فاطمه زهرا (س)|حضرت زهرا(س)]] بود که این عمل خلاف نص صریح [[قرآن]] بود: «للرجال نصیب مما ترک...»؛<ref>نساء / ۷.</ref> برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان گذاشته‌اند بهره‌ای هست، برای زنان نیز از آنچه پدران و مادران و خویشان باقی گذاشته، کم یا زیاد، بهره‌ای مقرر شده است.  
 
مفسران معتقدند که این آیه به معنی عام شامل پیامبر و سایر افراد بشر می‌شود. اما وقتی فاطمه(س) از ابوبکر ارث پدرش را طلب نمود، ابوبکر گفت: پیامبر فرموده: ما ارث نمی‌گذاریم و آنچه از ما می‌ماند [[صدقه]] است و به سایر افراد مسلمین می‌رسد. این حدیث را فاطمه(س) و امامان(ع) مردود دانسته‌اند.<ref>علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۸۸.</ref>


=== غصب فدک ملک دختر پیامبر(ص) ===
=== غصب فدک ملک دختر پیامبر(ص) ===
وقتی آیه «و آت ذی القربی حقه»؛ حق خویشان خود را به آنها بده، نازل شد پیامبر(ص) فدک را به فاطمه(س) بخشید و هم چنان در دست آن حضرت بود تا اینکه ابوبکر آن را از وی گرفت. این همان حقی بود که زهرا(س) بعد از پدرش آن را مطالبه کرد و خلیفه و طرفدارانش را به محاکمه کشید.<ref>همان، ص۹۸.</ref>
زمانی‌که آیه «و آت ذی القربی حقه»؛ حق خویشان خود را به آنها بده، نازل شد پیامبر(ص) [[فدک]] را به [[حضرت فاطمه زهرا (س)|فاطمه(س)]] بخشید و هم‌چنان در دست آن حضرت بود تا اینکه ابوبکر آن را از وی گرفت. این همان حقی بود که زهرا(س) بعد از پدرش آن را مطالبه کرد و خلیفه و طرفدارانش را محکوم نمود.<ref>همان، ص۹۸.</ref>


=== آزار و کتک زدن حضرت زهرا(س) ===
=== آزار و کتک زدن حضرت زهرا(س) ===
آزردن زهراعلیها السلامدختر پیامبر(ص) مخالف صریح گفتار رسول خدا است. همانا پیامبر(ص) فرمود: خشنودی فاطمه(س) خشنودی من و خشم فاطمه، خشم من است. امّا ابوبکر و هوادارانش به فرموده پیامبر(ص) بی اعتنایی نمودند و فاطمه علیها السلام را در جریان بیعت و هجوم به خانه علی(ع) بین در و دیوار قرار داده و پهلویش را شکستند.<ref>علامه مجلسی، جلاء العیون، تحقیق: امامیان، سید علی، قم سرور، چاپ دهم، ۱۳۸۳ش، ص۲۵۱-۲۶۲.</ref>
آزردن حضرت زهرا(س) دختر پیامبر(ص) مخالف گفتار صریح رسول خدا(ص) دانسته شده است؛ چنانکه پیامبر(ص) فرمود: خشنودی فاطمه(س) خشنودی من و خشم فاطمه، خشم من است. اما بنا بر پاره‌ای از گزارش‌های تاریخی، ابوبکر و هوادارانش به فرموده پیامبر(ص) اعتنا نکرده و فاطمه(س) را در جریان بیعت و هجوم به خانه علی(ع) بین در و دیوار قرار دادند و پهلویش را شکستند.<ref>علامه مجلسی، جلاء العیون، تحقیق: امامیان، سید علی، قم سرور، چاپ دهم، ۱۳۸۳ش، ص۲۵۱-۲۶۲.</ref>


=== منع از نوشتن احادیث پیامبر(ص) ===
=== منع از نوشتن احادیث پیامبر(ص) ===
به توجه به این که کتابت و ضبط احادیث پیامبر(ص) موجب بقای سیره و سنت نبوی است و حتی آن حضرت به این عمل ضبط و حفظ احادیث تاکید نموده بود. در زمان ابوبکر، احادیث آن حضرت به آتش کشیده شد. ابوبکر در ایام خلافتش دستور داد پانصد حدیث پیامبر را جمع آوری کردند، یک شب که خوابیده بود سخت منقلب شد، صبح آن روز همه آنها را آتش زد.<ref>علامه شرف الدین، اجتهاد در مقابل نص، ص۱۵۷.</ref>
محققان معتقدند که کتابت و ضبط احادیث پیامبر(ص) موجب بقای سیره و سنت نبوی بود؛ چنانکه پیامبر(ص) نیز به ضبط و حفظ احادیث تأکید کرده بود. در زمان ابوبکر، احادیث آن حضرت نابود شد. ابوبکر در ایام خلافتش دستور داد پانصد حدیث پیامبر را جمع آوری کردند و همه آنها را آتش زد.<ref>علامه شرف الدین، اجتهاد در مقابل نص، ص۱۵۷.</ref>


=== عدم پرداخت سهم مولفه قلوبهم ===
=== عدم پرداخت سهم مولفه قلوبهم ===
<nowiki>خداوند برای افرادی که باید دل های آنها را به سوی اسلام جلب کرد سهمی در زکات قرار داده است؛ {{قرآن|انما الصدقات... و المولفه قلوبهم</nowiki><ref>توبه / ۶۰</ref> پیامبر(ص) این سهم از زکات را به افرادی که لازم بود دلهای آنان را به سوی اسلام جلب کرد، می‌داد ولی هنگامی که ابوبکر روی کار آمد، این دسته از افراد برای سهم خود مانند زمان پیامبر(ص) نزد وی رفتند ابوبکر نیز فرمانی نوشت که آنها سهم خود را دریافت دارند. آنها نیز فرمان ابوبکر را به عمر نشان دادند تا آن را گواهی کند ولی عمر فرمان ابوبکر را پاره کرد و گفت: ما به شما نیازی نداریم. آنها نزد ابوبکر برگشتند و گفتند آیا تو خلیفه ای یا عمر؟ به خواست خدا او خلیفه است و بدین گونه عمل عمر را تأیید و امضا نمود<ref>علامه شرف الدین، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۷۳.</ref>.
طبق [[آیه]] 60 [[سوره توبه]]، [[خدا|خداوند]] برای افرادی که باید دل‌های آنها را به سوی [[اسلام]] جلب کرد، سهمی از [[زکات]] قرار داده است؛ «انما الصدقات... و المؤلفة قلوبهم»<ref>توبه / ۶۰</ref> پیامبر(ص) این سهم از زکات را به افرادی که لازم بود دل‌های آنان به سوی اسلام جلب شود، می‌داد؛ اما ابوبکر پس از خلافت با پیشنهاد [[عمر بن خطاب|عمر]] از پرداخت سهم آنها خودداری کرد.<ref>علامه شرف الدین، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۷۳.</ref>


=== انتخاب عمر به جانشینی ===
=== انتخاب عمر به جانشینی ===
از دیگر احکام خلاف اسلامی که ابوبکر در زمان خلافت خود مرتکب شد این بود که هنگام وفاتش وصیت نمود که بعد از او عمر خلیفه باشد، در حالی که انتخاب وی برخلاف بیانات صریح پیامبر(ص) بود.<ref>مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۰۷.</ref>
از دیگر اعمال خلاف [[اسلام]] ابوبکر در زمان [[خلافت]]، وصیت به جانشینی عمر هنگام وفاتش دانسته شده است؛ زیرا انتخاب عمر برخلاف بیانات صریح [[پیامبر(ص)]] در امر جانشینی بود.<ref>مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۰۷.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}

نسخهٔ ‏۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۳

سؤال

آیا در زمان خلافت ابوبکر، کارهای مخالف اسلام انجام شد؟


طریقه انتخاب ابوبکر به خلافت

پس از رحلت پیامبر(ص) انصار در سقیفه بنی‌ساعده برای انتخاب جانشین گرد هم آمدند تا با سعد بن عباده بیعت کنند. ابوبکر پس از اطلاع به همراه عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح، به سقیفه رفت.[۱] امام علی(ع) در این زمان مشغول غسل و کفن پیامبر(ص) بود. انصار گفتند: یک امیر از ما و یک امیر از شما. ابوبکر در پاسخ گفت: امیران از ما باشند و وزیران از شما! آنگاه ابوبکر گفت: من یکی از این دو؛ عمر و ابو عبیده را برای شما می‌پسندم. در این هنگام عمر از جا برخاست و گفت: چه کسی راضی می‌شود کسی را که پیامبر مقدم داشته را نادیده بگیرم. عمر با ابوبکر بیعت کرد و برخی مردم نیز بیعت کردند.[۲]

اقدامات

در زمان خلیفه اول کارهای زیادی مخالف اسلام صورت گرفت، که اکثر آن‌ها از سوی خود خلیفه انجام گرفت:

غصب خلافت امیرمؤمنان(ع)

غصب خلافت و جانشینی امام علی(ع) اولین اقدام خلاف اسلام و گفتار پیامبر(ص) قلمداد شده است. پیامبر(ص) در موارد بسیاری علی(ع) را به عنوان جانشین بعد از خود معرفی نمود.[۳] امیرمؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س) تلاش‌های زیادی برای بازگرداندن امر خلافت از ابوبکر و بیعت با امام علی(ع) کردند؛ اما تلاش آنان ثمری نبخشید.

جنگ و کشتار کسانی که از پرداخت زکات به ابوبکر کوتاهی کردند

این عده کسانی بودند که چون در منصب جانشینی ابوبکر نسبت به پیامبر(ص) تردید داشتند، از پرداخت زکات به ابوبکر کوتاهی نمودند. ابوبکر تصمیم گرفت با آنان بجنگد؛ ولی عمر که متوجه عواقب سوء این تصمیم بود، مخالفت کرد؛ اما ابوبکر بر خلاف نص صریح پیامبر با آنان جنگ نمود. [۴]

کشتن «مالک بن نویره»

مالک بن نویره رئیس قبیله بنی‌تمیم و شخصی بی پاک و شجاع بود؛ وی از پرداخت زکات به حکومت ابوبکر خودداری کرد تا به بررسی اوضاع و شرایط بپردازد. خالد بن ولید با دستور ابوبکر به وی حمله کرد و او را کشت و همان شب با زن او هم‌بستر شد.[۵] زمانی‌که برخی از جمله عمر به ابوبکر گفتند که باید خالد را به خاطر زنا و کشتن مرد مسلمان، بکشند، ابوبکر در پاسخ گفت: بس است، خالد حکم خدا را با اجتهاد خودش تأویل کرد؛ هرچند اشتباه نمود، او را نکوهش نکنید. بنابراین، این رأی ابوبکر در مورد خالد یکی از مخالفت‌های او در مقابل قرآن و سنت پیامبر(ص) دانسته شده است.[۶]

عدم پرداخت سهم ذی القربی

همه مسلمانان اتفاق دارند که سهمی از خمس به پیامبر خدا(ص) و سهم دیگری به خویشان آن حضرت تعلق می‌گرفته است و تا پیامبر در قید حیات بود به آن عمل می‌کرد. ولی بعد از آن که ابوبکر به خلافت رسید، آیه خمس را تأویل کرد و پیامبر و خویشان او را پس از رحلت آن حضرت طرد نمود و از ادای حق بنی هاشم امتناع ورزید.[۷]

عدم پرداخت ارث فاطمه زهرا(س)

از دیگر اقدامات ابوبکر که خلاف اسلام دانسته شده است، ندادن ارث حضرت زهرا(س) بود که این عمل خلاف نص صریح قرآن بود: «للرجال نصیب مما ترک...»؛[۸] برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان گذاشته‌اند بهره‌ای هست، برای زنان نیز از آنچه پدران و مادران و خویشان باقی گذاشته، کم یا زیاد، بهره‌ای مقرر شده است.

مفسران معتقدند که این آیه به معنی عام شامل پیامبر و سایر افراد بشر می‌شود. اما وقتی فاطمه(س) از ابوبکر ارث پدرش را طلب نمود، ابوبکر گفت: پیامبر فرموده: ما ارث نمی‌گذاریم و آنچه از ما می‌ماند صدقه است و به سایر افراد مسلمین می‌رسد. این حدیث را فاطمه(س) و امامان(ع) مردود دانسته‌اند.[۹]

غصب فدک ملک دختر پیامبر(ص)

زمانی‌که آیه «و آت ذی القربی حقه»؛ حق خویشان خود را به آنها بده، نازل شد پیامبر(ص) فدک را به فاطمه(س) بخشید و هم‌چنان در دست آن حضرت بود تا اینکه ابوبکر آن را از وی گرفت. این همان حقی بود که زهرا(س) بعد از پدرش آن را مطالبه کرد و خلیفه و طرفدارانش را محکوم نمود.[۱۰]

آزار و کتک زدن حضرت زهرا(س)

آزردن حضرت زهرا(س) دختر پیامبر(ص) مخالف گفتار صریح رسول خدا(ص) دانسته شده است؛ چنانکه پیامبر(ص) فرمود: خشنودی فاطمه(س) خشنودی من و خشم فاطمه، خشم من است. اما بنا بر پاره‌ای از گزارش‌های تاریخی، ابوبکر و هوادارانش به فرموده پیامبر(ص) اعتنا نکرده و فاطمه(س) را در جریان بیعت و هجوم به خانه علی(ع) بین در و دیوار قرار دادند و پهلویش را شکستند.[۱۱]

منع از نوشتن احادیث پیامبر(ص)

محققان معتقدند که کتابت و ضبط احادیث پیامبر(ص) موجب بقای سیره و سنت نبوی بود؛ چنانکه پیامبر(ص) نیز به ضبط و حفظ احادیث تأکید کرده بود. در زمان ابوبکر، احادیث آن حضرت نابود شد. ابوبکر در ایام خلافتش دستور داد پانصد حدیث پیامبر را جمع آوری کردند و همه آنها را آتش زد.[۱۲]

عدم پرداخت سهم مولفه قلوبهم

طبق آیه 60 سوره توبه، خداوند برای افرادی که باید دل‌های آنها را به سوی اسلام جلب کرد، سهمی از زکات قرار داده است؛ «انما الصدقات... و المؤلفة قلوبهم»[۱۳] پیامبر(ص) این سهم از زکات را به افرادی که لازم بود دل‌های آنان به سوی اسلام جلب شود، می‌داد؛ اما ابوبکر پس از خلافت با پیشنهاد عمر از پرداخت سهم آنها خودداری کرد.[۱۴]

انتخاب عمر به جانشینی

از دیگر اعمال خلاف اسلام ابوبکر در زمان خلافت، وصیت به جانشینی عمر هنگام وفاتش دانسته شده است؛ زیرا انتخاب عمر برخلاف بیانات صریح پیامبر(ص) در امر جانشینی بود.[۱۵]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ اجتهاد در مقابل نص، علامه سید عبدالحسین شرف الدین، ترجمه علی دوانی.

۲ـ الغدیر، علامه امینی، ج۱۳، ترجمه اکبر ثبوت


منابع

  1. یعقوبی، تاریخ، ترجمه ایتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم،۱۳۸۲ش، ج۱، ص۵۲۳؛ و ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، قم، منشورات شریف رضی،ج۱، ص۵
  2. طبری، تاریخ، ترجمه: پاینده، ابوالقاسم تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲ش، ج۴، ص۱۳۲۸ و ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۲۵.
  3. رک: علامه شرف الدین موسوی، المراجعات، ترجمه مروّج خراسانی، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ هفتم، ۱۳۸۳ش،ص۱۲۵-۲۵۰.
  4. علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، ترجمه علی دوانی، تهران، انتشارات غدیر، ص۱۲۸؛ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، مکتبه المعارف، الطبعه السادسه، ۱۴۰۹ه ق، ج۶، ص۳۱۱.
  5. علامه امینی، الغدیر، ترجمه: ثبوت، اکبر، تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۱۳ ، ص۳۲۰؛ ابن کثیر، همان، ج۶، ص۳۲۱.
  6. ابن الاثیر، پیسین ، ج۲، ص۳۵۸.
  7. علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۸۱.
  8. نساء / ۷.
  9. علامه شرف الدین موسوی، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۸۸.
  10. همان، ص۹۸.
  11. علامه مجلسی، جلاء العیون، تحقیق: امامیان، سید علی، قم سرور، چاپ دهم، ۱۳۸۳ش، ص۲۵۱-۲۶۲.
  12. علامه شرف الدین، اجتهاد در مقابل نص، ص۱۵۷.
  13. توبه / ۶۰
  14. علامه شرف الدین، اجتهاد در مقابل نص، پیشین، ص۷۳.
  15. مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۰۷.