بدعت: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }} | {{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
بدعت چیست؟ | بدعت چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}'''بدعت'''، آن چیزی که در دین نیامده و جزو دین دانستن یا به آن اضافه کردن، عملی حرام است. لفظ «بدعت» در [[قرآن]] یک بار و مشتقات آن چهار بار آمده است. اما محتوای آیات زیادی بدعت را حرام | {{پاسخ}}'''بدعت'''، آن چیزی که در دین نیامده و جزو دین دانستن یا به آن اضافه کردن، عملی حرام است. لفظ «بدعت» در [[قرآن]] یک بار و مشتقات آن چهار بار آمده است. اما محتوای آیات زیادی بدعت را حرام میداند. | ||
روایات زیادی در نکوهش بدعت و بدعتگذار آمده است تا جایی که پیامبر(ص) میفرماید بدعتگذاران بدترین افراد امت من هستند. | روایات زیادی در نکوهش بدعت و بدعتگذار آمده است تا جایی که پیامبر(ص) میفرماید بدعتگذاران بدترین افراد امت من هستند. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
«بدعت» در لغت چیز نو و جدید را گویند. و در اصطلاح شرعی عبارت است از آنچه در دین به صورت جدید به وجود آمده، در حالی که نه در قرآن ریشه دارد و نه در سنت اساس؛ و به این جهت آن را «بدعت» گویند که بدعتگذار از ناحیه خود آن چیزی را در دین ایجاد و افزوده است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیجا، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ ق، ص۳۸–۳۹؛ ر.ک. الطریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۴.</ref> | «بدعت» در لغت چیز نو و جدید را گویند. و در اصطلاح شرعی عبارت است از آنچه در دین به صورت جدید به وجود آمده، در حالی که نه در قرآن ریشه دارد و نه در سنت اساس؛ و به این جهت آن را «بدعت» گویند که بدعتگذار از ناحیه خود آن چیزی را در دین ایجاد و افزوده است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیجا، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ ق، ص۳۸–۳۹؛ ر.ک. الطریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۴.</ref> | ||
در تعبیرات شرعی، «بدعت» در مقابل «سنّت» آمده و بنا به روایتی، سنّت اموری است که پیامبر (ص) | در تعبیرات شرعی، «بدعت» در مقابل «سنّت» آمده و بنا به روایتی، سنّت اموری است که پیامبر(ص) پایهگذاری کرد و بدعت به اموری گفته میشود که بعد از او پدید آمد. علامه مجلسی در تعریف بدعت میگوید: آنچه بعد از پیامبر(ص) به عنوان عقیده یا عمل دینی ارایه گردد، در حالی که در مورد آن بیان خاصّی نرسیده باشد و مصداقی از یک حکم کلّی نیز به شمار نرود یا آنکه آن عمل صریحاً نهی شده باشد بدعت است. از این جهت هرگونه اقدام تشریعی در حوزه دین، بدون استناد به منابع پذیرفته شده استنباط، مشمول حکم بدعت میشود<ref>دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸</ref> | ||
بدعت حُکمی است که به دین افزوده | بدعت حُکمی است که به دین افزوده یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از کتاب یا سنّت داشته باشد؛ بنابراین، هرگاه قول یا فعلی که سابقه نداشته است، با استناد به دلیلی از کتاب یا سنّت اظهار گردد، بدعت نخواهد بود. حقیقت بدعت را سه مطلب تشکیل میدهد: یک: دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. دو: گستردن آن در میان مردم. سه: نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است.<ref>بدعتهای دینی از نگاه قرآن، عبّاس اشرفی، نرجس جمال امیدی، پژوهشنامه معارف قرآنی، دوره پنجم، شماره ۱۸.</ref> | ||
بدعت، | بدعت، نوعی دخالت در شئون ربوبی است، زیرا کار «تقنین»، حق ویژه خداوند بوده و هر نوع مداخله در شئون ربوبی، در حکم تعدّی به حق الهی به شمار میرود.<ref>وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، سبحانی، شیخ جعفر، ج۱، ص۸۶</ref> | ||
== بدعت در قرآن == | == بدعت در قرآن == | ||
در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، بلکه مشتقات آن (که در قرآن چهار نوبت آمده) گاهی به صورت «بدیع»<ref>بقره/۱۱۷، انعام/۱۰۱.</ref> یا «بدْعاً»<ref>احقاف/۹.</ref> آمده که معنای لغوی دارد، یعنی چیز تازه، و به معنای اصطلاحی یک بار به صورت «اِبْتَدعَ» آمده است، ولی معنای بدعت با الفاظ دیگر که همان معنی را میرساند، در قرآن آمده است. | در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، بلکه مشتقات آن (که در قرآن چهار نوبت آمده) گاهی به صورت «بدیع»<ref>بقره/۱۱۷، انعام/۱۰۱.</ref> یا «بدْعاً»<ref>احقاف/۹.</ref> آمده که معنای لغوی دارد، یعنی چیز تازه، و به معنای اصطلاحی یک بار به صورت «اِبْتَدعَ» آمده است، ولی معنای بدعت با الفاظ دیگر که همان معنی را میرساند، در قرآن آمده است. | ||
آیات زیادی در قرآن وجود دارد که بدعت را سخت نکوهش | آیات زیادی در قرآن وجود دارد که بدعت را سخت نکوهش میکند:<ref>سوره شوری آیه ۲۱. آیه ۱۰۳ مائده، سوره نحل آیه ۱۱۶</ref>{{قرآن|یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا|ترجمه=ای کسانی که ایمان آوردهاید، آنچه بر شما حلال شده بر خویش حرام نکنید.|سوره=مائده|آیه=۸۷}} مفسران ذیل این آیه گفتهاند هر نوع حلالی را حرام کردن و هر حرامی را حلال کردن مصداق این آیه است. و نیز اینکه رهبانیت و زندگی مرتاضگونه و تنگی معیشت و درویشی طبق این آیه صحیح نیست.<ref>منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ملافتح الله کاشانی، ج۳، ص: ۳۰۸. | ||
تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص: ۶۲ | |||
کشف الاسرار و عدة الابرار، میبدی، ج۳، ص: ۲۰۹</ref> خداوند هرگونه تجاوز به حدود الهی را ممنوع کرده و آن را دخالت در تشریع میداند.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص: ۱۵۹ | |||
سوره بقره آیه ۲۲۹.</ref> | سوره بقره آیه ۲۲۹.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۳۰: | ||
در قرآن آمده است که خداوند سخت مورد عتاب قرار میدهد کسانی را که چیزی مینویسند و آن را به خدا نسبت میدهند.<ref>سوره بقره آیه ۷۹</ref> و نیز به صراحت گفته آنچه که پیامبر به شما داده بگیرید و از آنچه که نهی کرده دوری کنید.<ref>سوره حشر آیه ۷</ref> | در قرآن آمده است که خداوند سخت مورد عتاب قرار میدهد کسانی را که چیزی مینویسند و آن را به خدا نسبت میدهند.<ref>سوره بقره آیه ۷۹</ref> و نیز به صراحت گفته آنچه که پیامبر به شما داده بگیرید و از آنچه که نهی کرده دوری کنید.<ref>سوره حشر آیه ۷</ref> | ||
خداوند در قرآن دستور داده است هرگاه در امری اختلاف | خداوند در قرآن دستور داده است هرگاه در امری اختلاف کردهاید به کتاب و پیامبر رجوع کنید.<ref>سوره نساء آیه ۵۹،</ref> و مشرکان را نکوهش میکند که چرا از نزد خود به تعیین حلال و حرام میپردازند.<ref>سوره یونس آیه ۵۹،</ref> مطابق صراحت قرآن<ref>سوره یونس آیه ۱۵</ref> حتی پیامبر هم اجازه ندارد از نزد خود چیزی به دین اضافه یا کم کند.<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۶۳۹</ref> | ||
با توجه به آیه ۲۷ سوره حدید خداوند | با توجه به آیه ۲۷ سوره حدید خداوند آیینی به نام رهبانیت را به عنوان یک رسم دینی برای مسیحیان مقرر نکرد و خود راهبان این رسم را باب کردند و بدعت گذاشتند.<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۶۳۹</ref> مضامین زیادی در آیات قرآن وجود دارد که یهودیها سخن خداوند را تحریف میکردند که نوعی بدعت تلقی میشود.<ref>نسا/۴۶؛ مائده/ ۴۱ ۱۳؛ بقره/۷۵. سوره بقره آیه ۷۹</ref> | ||
=== افترا به خداوند === | === افترا به خداوند === | ||
مهمترین مصداق بدعت که در قرآن بدان تصریح شده، افترا و دروغ به خداوند است. قرآن در آیات زیادی ظالمترین فرد را کسی میداند که به خداوند نسبت دروغ میدهد<ref>سوره انعام آیات | مهمترین مصداق بدعت که در قرآن بدان تصریح شده، افترا و دروغ به خداوند است. قرآن در آیات زیادی ظالمترین فرد را کسی میداند که به خداوند نسبت دروغ میدهد<ref>سوره انعام آیات ۲۱،۹۳ و ۱۵۷؛ سوره اعراف آیه ۳۷؛ سوره یونس آیه ۱۷؛ سوره کهف آیه ۱۵؛ سوره عنکبوت آیه ۶۸؛ سوره زمر آیه ۳۲؛ سوره صف آیه ۷؛ سوره نساء آیه ۵۰.</ref> و چیزی به دین اضافه یا کم میکند:{{قرآن|وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِبا|ترجمه=ستمکارتر از آن کس کیست که بر خدا نسبت دروغ بدهد؟|سوره=انعام|آیه=۲۱}} | ||
هر کس | هر کس چیزی بر دین اضافه کند در حقیقت به خدا افتراء بسته است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۵۲۶</ref> افترا به خداوند هر بدعتی چه در اصول دین و چه در فروع دین را شامل میشود.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، طباطبایی، ج۸، ص: ۱۴۰</ref> | ||
. آیه ۱۰۳ مائده. | . آیه ۱۰۳ مائده. | ||
== بدعت در روایات == | == بدعت در روایات == | ||
روایات بسیاری در مورد تحریم بدعت وجود دارد.<ref>مرزهای توحید و شرک در قرآن، سبحانی، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۸۱</ref> و بدعتگذاران به عنوان بدترین و منفورترین چهره معرفی شدهاند: پیامبر(ص) فرمود: {{متن عربی|اُولئِكَ شِرارُ اُمَّتي|ترجمه=بدعتگذاران بدترین افراد امت من میباشند.}} و نیز گفته است: {{متن عربی|ترجمه=اهل بدعت کسانی هستند که با فرمان الهی و کتاب آسمانی قرآن؛ و (سخنان) پیامبر مخالفت میورزند و طبق خواستهها و هواهای نفسانی خویش رفتار میکنند (آنها اهل بدعتند) هر چند جمع زیادی باشند.}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسهالرساله، ج۱۶، ص۱۸۴، شماره ۴۴۲۱۶.</ref> و آن حضرت فرمود: «زمانی فرا میرسد که عدهای از دانایان امت من مسائلی را بهم مخلوط نموده و اشتباه (و بدعت ایجاد) میکنند، آنان بدترین افراد امت من میباشند»<ref>متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۰، ص۲۱۱، شماره ۲۹۱۱۵.</ref> | |||
پیامبر اکرم(ص) فرمود:<ref>کنز العمال، همان، ج۱۰، ص۲۱۶، شماره ۲۹۱۴۰.</ref> هرگاه بدعتها ظاهر شد باید آگاهان جامعه (برای مقابله با آنها) علم خود را نشر دهد، (و جواب بدعتگذاران را بدهد) و اگر کسی علم خود را کتمان و پنهان کند، مثل این است که تمامی آنچه را که بر محمد(ص) نازل گشته (یعنی قرآن را) کتمان و انکار نموده است.»<ref>فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء، مؤسسه الاعلمی، ج۱، ص۱۲۵.</ref> | پیامبر اکرم(ص) فرمود:<ref>کنز العمال، همان، ج۱۰، ص۲۱۶، شماره ۲۹۱۴۰.</ref> هرگاه بدعتها ظاهر شد باید آگاهان جامعه (برای مقابله با آنها) علم خود را نشر دهد، (و جواب بدعتگذاران را بدهد) و اگر کسی علم خود را کتمان و پنهان کند، مثل این است که تمامی آنچه را که بر محمد(ص) نازل گشته (یعنی قرآن را) کتمان و انکار نموده است.»<ref>فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء، مؤسسه الاعلمی، ج۱، ص۱۲۵.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۹: | ||
== بدعتگذاران == | == بدعتگذاران == | ||
بدعتگذاران کسانی هستند که فرمان خدا و پیامبر و احکام قرآن را | بدعتگذاران کسانی هستند که فرمان خدا و پیامبر و احکام قرآن را فروگذاشته، بر آرا و دلخواه خویش (اَهواء) تکیه کردهاند. در روایات، برخی از نمونههای اهل بدعت ذکر شده است از جمله [[قدریّه]]؛ تارکان دنیا که آنچه را خدا حلال کرده حرام دانستهاند؛ [[غُلات]]، و کسی که مردم را به سوی خود فراخواند در حالیکه در میان آنها فردی دانشمندتر از او وجود دارد.<ref>دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸</ref> یا کسی که میگوید من نایب خاص امام زمان هستم، مثل علیمحمد باب. این را «اهل بدعت» میگویند.<ref>مجموعه آثار، مطهری، مرتضی، ج۲۶، ص۴۱۶</ref> | ||
مفسران | مفسران گفتهاند سرچشمه بدعتها تفسیر به رأی و قرائت جدید است. بدعتگذار آیهای از آیات قرآن را مطابق میلش تفسیر میکند و به دنبال آن بدعتی میگذارد.<ref>سوگندهای پربار قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج۱، ص۴۴۲</ref> | ||
=== مصادیق بدعت === | === مصادیق بدعت === | ||
در طول تاریخ موضوعات متعددی به دین اضافه یا کم شده | در طول تاریخ موضوعات متعددی به دین اضافه یا کم شده است… | ||
دروغ بستن بر خداوند | دروغ بستن بر خداوند مصداقهایی دارد که برخی از آنها عبارتند از: آفریدن شریکان و شفیعان، حلال و حرام کردن، بدون آنکه دلیلی از کتاب و سنّت وجود داشته باشد.<ref>ترجمه تفسیر کاشف، مغنیه، ج۴، ص: ۳۴۸</ref> | ||
استحباب روزه در روز عاشورا از | استحباب روزه در روز عاشورا از بدعتهای ابداعی بنی امیه است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۲، ص۱۰.</ref> | ||
== انحراف دین == | == انحراف دین == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۶: | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* بدعت در نگاه قرآن، علی محمد یزدی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. | |||
* الاعتصام، شاطبی، ابراهیم بن موسی، دار المعرفة، بیروت، ۱۴۲۰ قمری. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
خط ۷۳: | خط ۷۴: | ||
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | ||
| شاخه فرعی۱ = مسائل اجتماعی در قرآن | | شاخه فرعی۱ = مسائل اجتماعی در قرآن | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
خط ۸۵: | خط ۸۶: | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | | بازبینی نویسنده = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = |
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۵
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
بدعت چیست؟
بدعت، آن چیزی که در دین نیامده و جزو دین دانستن یا به آن اضافه کردن، عملی حرام است. لفظ «بدعت» در قرآن یک بار و مشتقات آن چهار بار آمده است. اما محتوای آیات زیادی بدعت را حرام میداند.
روایات زیادی در نکوهش بدعت و بدعتگذار آمده است تا جایی که پیامبر(ص) میفرماید بدعتگذاران بدترین افراد امت من هستند.
مفهومشناسی
«بدعت» در لغت چیز نو و جدید را گویند. و در اصطلاح شرعی عبارت است از آنچه در دین به صورت جدید به وجود آمده، در حالی که نه در قرآن ریشه دارد و نه در سنت اساس؛ و به این جهت آن را «بدعت» گویند که بدعتگذار از ناحیه خود آن چیزی را در دین ایجاد و افزوده است.[۱]
در تعبیرات شرعی، «بدعت» در مقابل «سنّت» آمده و بنا به روایتی، سنّت اموری است که پیامبر(ص) پایهگذاری کرد و بدعت به اموری گفته میشود که بعد از او پدید آمد. علامه مجلسی در تعریف بدعت میگوید: آنچه بعد از پیامبر(ص) به عنوان عقیده یا عمل دینی ارایه گردد، در حالی که در مورد آن بیان خاصّی نرسیده باشد و مصداقی از یک حکم کلّی نیز به شمار نرود یا آنکه آن عمل صریحاً نهی شده باشد بدعت است. از این جهت هرگونه اقدام تشریعی در حوزه دین، بدون استناد به منابع پذیرفته شده استنباط، مشمول حکم بدعت میشود[۲]
بدعت حُکمی است که به دین افزوده یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از کتاب یا سنّت داشته باشد؛ بنابراین، هرگاه قول یا فعلی که سابقه نداشته است، با استناد به دلیلی از کتاب یا سنّت اظهار گردد، بدعت نخواهد بود. حقیقت بدعت را سه مطلب تشکیل میدهد: یک: دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. دو: گستردن آن در میان مردم. سه: نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است.[۳]
بدعت، نوعی دخالت در شئون ربوبی است، زیرا کار «تقنین»، حق ویژه خداوند بوده و هر نوع مداخله در شئون ربوبی، در حکم تعدّی به حق الهی به شمار میرود.[۴]
بدعت در قرآن
در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، بلکه مشتقات آن (که در قرآن چهار نوبت آمده) گاهی به صورت «بدیع»[۵] یا «بدْعاً»[۶] آمده که معنای لغوی دارد، یعنی چیز تازه، و به معنای اصطلاحی یک بار به صورت «اِبْتَدعَ» آمده است، ولی معنای بدعت با الفاظ دیگر که همان معنی را میرساند، در قرآن آمده است.
آیات زیادی در قرآن وجود دارد که بدعت را سخت نکوهش میکند:[۷]﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، آنچه بر شما حلال شده بر خویش حرام نکنید.﴾(مائده:۸۷) مفسران ذیل این آیه گفتهاند هر نوع حلالی را حرام کردن و هر حرامی را حلال کردن مصداق این آیه است. و نیز اینکه رهبانیت و زندگی مرتاضگونه و تنگی معیشت و درویشی طبق این آیه صحیح نیست.[۸] خداوند هرگونه تجاوز به حدود الهی را ممنوع کرده و آن را دخالت در تشریع میداند.[۹]
در قرآن آمده است که خداوند سخت مورد عتاب قرار میدهد کسانی را که چیزی مینویسند و آن را به خدا نسبت میدهند.[۱۰] و نیز به صراحت گفته آنچه که پیامبر به شما داده بگیرید و از آنچه که نهی کرده دوری کنید.[۱۱]
خداوند در قرآن دستور داده است هرگاه در امری اختلاف کردهاید به کتاب و پیامبر رجوع کنید.[۱۲] و مشرکان را نکوهش میکند که چرا از نزد خود به تعیین حلال و حرام میپردازند.[۱۳] مطابق صراحت قرآن[۱۴] حتی پیامبر هم اجازه ندارد از نزد خود چیزی به دین اضافه یا کم کند.[۱۵]
با توجه به آیه ۲۷ سوره حدید خداوند آیینی به نام رهبانیت را به عنوان یک رسم دینی برای مسیحیان مقرر نکرد و خود راهبان این رسم را باب کردند و بدعت گذاشتند.[۱۶] مضامین زیادی در آیات قرآن وجود دارد که یهودیها سخن خداوند را تحریف میکردند که نوعی بدعت تلقی میشود.[۱۷]
افترا به خداوند
مهمترین مصداق بدعت که در قرآن بدان تصریح شده، افترا و دروغ به خداوند است. قرآن در آیات زیادی ظالمترین فرد را کسی میداند که به خداوند نسبت دروغ میدهد[۱۸] و چیزی به دین اضافه یا کم میکند:﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِبا؛ ستمکارتر از آن کس کیست که بر خدا نسبت دروغ بدهد؟﴾(انعام:۲۱)
هر کس چیزی بر دین اضافه کند در حقیقت به خدا افتراء بسته است.[۱۹] افترا به خداوند هر بدعتی چه در اصول دین و چه در فروع دین را شامل میشود.[۲۰]
. آیه ۱۰۳ مائده.
بدعت در روایات
روایات بسیاری در مورد تحریم بدعت وجود دارد.[۲۱] و بدعتگذاران به عنوان بدترین و منفورترین چهره معرفی شدهاند: پیامبر(ص) فرمود: «اُولئِكَ شِرارُ اُمَّتي؛ بدعتگذاران بدترین افراد امت من میباشند.» و نیز گفته است: «اهل بدعت کسانی هستند که با فرمان الهی و کتاب آسمانی قرآن؛ و (سخنان) پیامبر مخالفت میورزند و طبق خواستهها و هواهای نفسانی خویش رفتار میکنند (آنها اهل بدعتند) هر چند جمع زیادی باشند.»[۲۲] و آن حضرت فرمود: «زمانی فرا میرسد که عدهای از دانایان امت من مسائلی را بهم مخلوط نموده و اشتباه (و بدعت ایجاد) میکنند، آنان بدترین افراد امت من میباشند»[۲۳]
پیامبر اکرم(ص) فرمود:[۲۴] هرگاه بدعتها ظاهر شد باید آگاهان جامعه (برای مقابله با آنها) علم خود را نشر دهد، (و جواب بدعتگذاران را بدهد) و اگر کسی علم خود را کتمان و پنهان کند، مثل این است که تمامی آنچه را که بر محمد(ص) نازل گشته (یعنی قرآن را) کتمان و انکار نموده است.»[۲۵]
امام علی(ع) فرموده است: «بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است که سنّت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند».[۲۶]
بدعتگذاران
بدعتگذاران کسانی هستند که فرمان خدا و پیامبر و احکام قرآن را فروگذاشته، بر آرا و دلخواه خویش (اَهواء) تکیه کردهاند. در روایات، برخی از نمونههای اهل بدعت ذکر شده است از جمله قدریّه؛ تارکان دنیا که آنچه را خدا حلال کرده حرام دانستهاند؛ غُلات، و کسی که مردم را به سوی خود فراخواند در حالیکه در میان آنها فردی دانشمندتر از او وجود دارد.[۲۷] یا کسی که میگوید من نایب خاص امام زمان هستم، مثل علیمحمد باب. این را «اهل بدعت» میگویند.[۲۸]
مفسران گفتهاند سرچشمه بدعتها تفسیر به رأی و قرائت جدید است. بدعتگذار آیهای از آیات قرآن را مطابق میلش تفسیر میکند و به دنبال آن بدعتی میگذارد.[۲۹]
مصادیق بدعت
در طول تاریخ موضوعات متعددی به دین اضافه یا کم شده است…
دروغ بستن بر خداوند مصداقهایی دارد که برخی از آنها عبارتند از: آفریدن شریکان و شفیعان، حلال و حرام کردن، بدون آنکه دلیلی از کتاب و سنّت وجود داشته باشد.[۳۰]
استحباب روزه در روز عاشورا از بدعتهای ابداعی بنی امیه است.[۳۱]
انحراف دین
بنا بر احادیث، هیچ چیز مثل بدعت، دین را نابود نمیکند و بدعتگذاری در دین نوعی شرک و کفر است و بدعتگذاران از بدترین و زیانکارترین آفریدگان و مغضوبترین آنها در پیشگاه خدایاند که شیطان بر آنها چیره شده و در نتیجه به مخالفت با خدا و پیامبر و قرآن برخاستهاند.[۳۲]
پیامبر اکرم(ص) فرمود: امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم میگردند، که فتنهانگیزترین آنان در میان امت اسلام (بدعت گذاران است یعنی) آن فرقهای است که براساس قیاس عمل نموده و حرام را حلال، و حلال را حرام میکنند[۳۳]» و علی(ع) میفرماید: «ریشه فسادها و فتنهها در میان مردم، تبعیت از خواستههای نفس و بدعتهایی است که بر خلاف قرآن و احکام الهی صادر میگردد»[۳۴] در این دو روایت آثار بدعت را فتنهها و فساد دانسته است؛ و فتنه هم از دیدگاه قرآن از قتل و کشتار هم خطرناکتر است[۳۵] و تمام مسائل را زیر و رو میکند، و جامعه را از هم میپاشد.[۳۶] علی(ع) میفرماید: «هیچ بدعتی در دین ایجاد نمیشود مگر آن که سنتی (نیکو) ترک گردد، پس از بدعتها بپرهیزید و با راه راست حق باشید؛ نیکوترین کارها سنتی است که سالیان بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها (بدعت و) آنچه که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست».[۳۷]
مطالعه بیشتر
- بدعت در نگاه قرآن، علی محمد یزدی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
- الاعتصام، شاطبی، ابراهیم بن موسی، دار المعرفة، بیروت، ۱۴۲۰ قمری.
منابع
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیجا، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ ق، ص۳۸–۳۹؛ ر.ک. الطریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۴.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸
- ↑ بدعتهای دینی از نگاه قرآن، عبّاس اشرفی، نرجس جمال امیدی، پژوهشنامه معارف قرآنی، دوره پنجم، شماره ۱۸.
- ↑ وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، سبحانی، شیخ جعفر، ج۱، ص۸۶
- ↑ بقره/۱۱۷، انعام/۱۰۱.
- ↑ احقاف/۹.
- ↑ سوره شوری آیه ۲۱. آیه ۱۰۳ مائده، سوره نحل آیه ۱۱۶
- ↑ منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ملافتح الله کاشانی، ج۳، ص: ۳۰۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص: ۶۲ کشف الاسرار و عدة الابرار، میبدی، ج۳، ص: ۲۰۹
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص: ۱۵۹ سوره بقره آیه ۲۲۹.
- ↑ سوره بقره آیه ۷۹
- ↑ سوره حشر آیه ۷
- ↑ سوره نساء آیه ۵۹،
- ↑ سوره یونس آیه ۵۹،
- ↑ سوره یونس آیه ۱۵
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۶۳۹
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۶۳۹
- ↑ نسا/۴۶؛ مائده/ ۴۱ ۱۳؛ بقره/۷۵. سوره بقره آیه ۷۹
- ↑ سوره انعام آیات ۲۱،۹۳ و ۱۵۷؛ سوره اعراف آیه ۳۷؛ سوره یونس آیه ۱۷؛ سوره کهف آیه ۱۵؛ سوره عنکبوت آیه ۶۸؛ سوره زمر آیه ۳۲؛ سوره صف آیه ۷؛ سوره نساء آیه ۵۰.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۵۲۶
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، طباطبایی، ج۸، ص: ۱۴۰
- ↑ مرزهای توحید و شرک در قرآن، سبحانی، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۸۱
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسهالرساله، ج۱۶، ص۱۸۴، شماره ۴۴۲۱۶.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۰، ص۲۱۱، شماره ۲۹۱۱۵.
- ↑ کنز العمال، همان، ج۱۰، ص۲۱۶، شماره ۲۹۱۴۰.
- ↑ فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء، مؤسسه الاعلمی، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۴.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸
- ↑ مجموعه آثار، مطهری، مرتضی، ج۲۶، ص۴۱۶
- ↑ سوگندهای پربار قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج۱، ص۴۴۲
- ↑ ترجمه تفسیر کاشف، مغنیه، ج۴، ص: ۳۴۸
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۲، ص۱۰.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸
- ↑ کنز العمال، همان، ج۱، ص۲۱، شماره ۱۰۵۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۵۰.
- ↑ بقره/۱۹۱ و ۲۱۷.
- ↑ توبه/۴۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵.