جایگاه انسان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== کرامت انسان و فضیلتش بر دیگر موجودات == | == کرامت انسان و فضیلتش بر دیگر موجودات == | ||
{{نوشتار اصلی|برتری انسانها بر دیگر موجودات در آیه ۷۰ سوره اسراء}} | {{نوشتار اصلی|برتری انسانها بر دیگر موجودات در آیه ۷۰ سوره اسراء}} | ||
بر اساس آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را تکریم و گرامی داشته است. ناصر مکارم | بر اساس آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را تکریم و گرامی داشته است. ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید و مفسر قرآن، در تفسیر این آیه، روح انسان را مجموعهای از استعدادها و تواناییها برای پیمودن مسیر تکامل بهطور نامحدود دانسته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸</ref> او دلیل تکریم انسان از سوی خدا را اعطای قوه عقل، نطق، استعدادهای مختلف و آزادی اراده شمرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸</ref> | ||
طبق آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری آشکار داده است. [[علامه طباطبایی]]<nowiki/>، مفسر شیعه، میفرماید: «انسان در میان سایر موجودات عالم خصوصیتی دارد که در دیگران نیست، و آن داشتن نعمت عقل است. و معنای تفضیل انسان بر سایر موجودات این است که در غیر عقل از سایر خصوصیات و صفات هم انسان بر دیگران برتری داشته و هر کمالی که در سایر موجودات هست حد اعلای آن در انسان وجود دارد.»<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵</ref> | |||
علامه طباطبایی در ادامه تفسیر این آیه میفرماید: «بنی آدم در میان سایر موجودات عالم، از یک ویژگی و خصیصهای برخوردار گردیده و به خاطر همان خصیصه است که از دیگر موجودات جهان امتیاز یافته و آن عقلی است که به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر و نافع را از مضر تمیز میدهد.»<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵</ref> | علامه طباطبایی در ادامه تفسیر این آیه میفرماید: «بنی آدم در میان سایر موجودات عالم، از یک ویژگی و خصیصهای برخوردار گردیده و به خاطر همان خصیصه است که از دیگر موجودات جهان امتیاز یافته و آن عقلی است که به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر و نافع را از مضر تمیز میدهد.»<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵</ref> |
نسخهٔ ۲۹ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۶
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
جایگاه انسان را در قرآن و روایات بیان کنید؟
قرآن کریم، انسان را تکریم کرده و گرامی داشته و بر دیگر موجودات برتری داده است. انسان آزاد و مختار است که راه خوب و بد را خود برگزیند و قرآن که کتاب ذکر است با بشارت و انذار او را راهنمایی کرده است. طبق گفته قرآن تمام زمین و آسمان و مخلوقات برای انسان آفریده شده است و انسان نقش محوری و اصلی در میان مخلوقات دارد. مخاطبِ قرآن انسان است و این کتاب از اول تا پایان راهنمایی است برای او.
آیه ۳۱ سوره بقره که یکی از آیات مهم قرآن است تصریح دارد که خداوند به انسان علم اسماء را آموخته است که به حقایق هستی، و کیفیت موجودات و... تفسیر شده است. طبق آیه ۳۰ سوره بقره خداوند انسان را خلیفه خود بر زمین قرار داده است.
کرامت انسان و فضیلتش بر دیگر موجودات
بر اساس آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را تکریم و گرامی داشته است. ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید و مفسر قرآن، در تفسیر این آیه، روح انسان را مجموعهای از استعدادها و تواناییها برای پیمودن مسیر تکامل بهطور نامحدود دانسته است.[۱] او دلیل تکریم انسان از سوی خدا را اعطای قوه عقل، نطق، استعدادهای مختلف و آزادی اراده شمرده است.[۲]
طبق آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری آشکار داده است. علامه طباطبایی، مفسر شیعه، میفرماید: «انسان در میان سایر موجودات عالم خصوصیتی دارد که در دیگران نیست، و آن داشتن نعمت عقل است. و معنای تفضیل انسان بر سایر موجودات این است که در غیر عقل از سایر خصوصیات و صفات هم انسان بر دیگران برتری داشته و هر کمالی که در سایر موجودات هست حد اعلای آن در انسان وجود دارد.»[۳]
علامه طباطبایی در ادامه تفسیر این آیه میفرماید: «بنی آدم در میان سایر موجودات عالم، از یک ویژگی و خصیصهای برخوردار گردیده و به خاطر همان خصیصه است که از دیگر موجودات جهان امتیاز یافته و آن عقلی است که به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر و نافع را از مضر تمیز میدهد.»[۴]
آزادی انسان
تمام پند و اندرز خداوند در قرآن و همه عتاب و وعده عقاب آن، به وضوح نشاندهنده آن است که انسان آزاد است و اختیار دارد که خود راهش را انتخاب کند. اگر جز این بود، و انسان برای برگزیدن راهش مختار نبود، بهشت و جهنم و رسالت و بعثت پیامبران معنا نداشت و عبث بود. خداوند در چند جای قرآن خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید تو وکیل مردم نیستی[۵] و بر آنها سیطره نداری.[۶] و در دیگر آیات فرموده است که خداوند اگر میخواست میتوانست خود همه انسانها را هدایت کند؛[۷] اما این با هدف آفرینش انسان و دنیای پس از مرگ که روز داوری است منافات دارد. این دنیا آن است که انسان هر دو راه خوبی و بدی را بشناسد و خود با اختیار و عقل و آگاهی خود گام در آن نهد. و قرآن هم با انذار و بشارتهایی که میدهد اصل آزادی و اختیار انسان را مفروضی بدیهی و مسلم دانسته است.
تسخیر زمین و آسمان برای انسان
خداوند تمام هستی و موجودات و زمین و آسمان را برای انسان میداند و میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً؛ خداوند تمام چیزهایی که در زمین وجود دارد را برای انسان خلق نموده است﴾(بقره:۲۹) او عالیترین موجود در این صحنه پهناور است و از تمامی آنها ارزشمندتر. تنها این آیه نیست که مقام والای انسان را یادآور میشود، بلکه در قرآن آیات فراوانی مییابیم که انسان را هدف نهایی آفرینش کل موجودات جهان معرفی میکند، چنانکه در آیه ۱۳ سوره جاثیه آمده است: ﴿وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا؛ و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد؛﴾[۸]و در آیات دیگر هم به این موضوع تصریح کرده است.[۹]
در آیهای زمین را برای مردم و انسان میداند:﴿وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ؛ زمین را برای مردم قرار داد.﴾(الرحمن:۱۰) «این کره خاکی که در اینجا به عنوان یک موهبت مهم الهی ذکر شده و در آیات دیگر از آن به عنوان «مهاد» (گهواره) یاد کرده، قرارگاه مطمئن و آرام و آمادهای است که برای غالب ما اهمیتش در حالت عادی درک نمیشود، اما هنگامی که یک زمین لرزه کوچک همه چیز را به هم میریزد، یا یک آتشفشان، شهری را زیر مواد مذاب و دود آتش دفن میکند، به این حقیقت پی میبریم که این زمین آرام چه نعمت و برکتی است، مخصوصاً اگر به آنچه دانشمندان در باره سرعت حرکت زمین به دور خود، و به دور آفتاب، گفتهاند بیندیشیم اهمیت این آرامش در عین حرکت سریع و سرسامآورش، نه یک حرکت بلکه انواع مختلف حرکت، روشنتر میشود.»[۱۰]
انسان، خلیفه خداوند بر زمین
طبق آیه ۳۰ سوره بقره، انسان خلیفه خداوند بر زمین است. خداوند میفرماید:﴿وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَه إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه؛ و (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی (نمایندهای) قرار خواهم داد.﴾(بقره:۳۰) اما در اینکه مقصود از خلیفه در آیه چیست اختلاف وجود دارد. آیت الله مکارم شیرازی میگوید: «در اینکه منظور از آن در اینجا جانشین چه کسی و چه چیزی است مفسران احتمالات گوناگونی دادهاند. بعضی گفتهاند منظور جانشین فرشتگانی است که قبلا در زمین زندگی میکردند. و بعضی گفتهاند منظور جانشین انسانهای دیگر یا موجودات دیگری که قبلا در زمین میزیستهاند. بعضی آن را اشاره به جانشین بودن نسلهای انسان از یکدیگر دانستهاند. ولی انصاف این است که- همانگونه که بسیاری از محققان پذیرفتهاند- منظور خلافت الهی و نمایندگی خدا در زمین است، زیرا سؤالی که بعد از این فرشتگان میکنند و میگویند نسل آدم ممکن است مبدء فساد و خونریزی شود و ما تسبیح و تقدیس تو میکنیم متناسب همین معنی است، چرا که نمایندگی خدا در زمین با این کارها سازگار نیست.»[۱۱]
آموختن علم به انسان
خداوند در آیه ۳۱ سوره بقره میفرماید علم اسماء را به آدم آموخت. در مورد اینکه این علم اسماء چیست سخنان گوناگونی گفته میشود. ولی مسلم است که منظور تعلیم کلمات و نامهای بدون معنا به آدم نبوده، چرا که این افتخاری محسوب نمیشده است، بلکه منظور دادن معانی این اسماء و مفاهیم و مسماهای آنها بوده است. البته این آگاهی از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستی، افتخار بزرگی برای آدم بود. این علم اسماء چیزی شبیه «علم لغات» نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خواص آنها بوده است، خداوند این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از مواهب مادی و معنوی این جهان در مسیر تکامل خویش بهره گیرد.[۱۲]
دمیدن روح در انسان
﴿فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛ هنگامی که کار او را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم﴾(حجر:۲۹)
نفخ به معنای دمیدن هوا در داخل جسمی است بوسیله دهان یا وسیلهای دیگر- این معنای لغوی نفخ است، ولی آن را بطور کنایه در تأثیر گذاشتن در چیزی یا القاء امر غیر محسوسی در آن چیز استعمال میکنند، و در آیه شریفه مقصود از آن ایجاد روح در آدمی است. البته اینکه میگوییم در آدمی، معنایش این نیست که روح مانند باد که در جسم باد کرده داخل است در بدن آدمی داخل باشد، بلکه معنایش ارتباط دادن و بر قرار کردن رابطه میان بدن و روح است.
روح، امر وجودی است که فی نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا میشود[۱۳]
امانتدار خداوند
انسان امانتی را از خداوند قبول کرد که دیگر موجودات از پذیرش آن سر باز زدند. قرآن میفرماید:﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَه عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها …؛ ما امانت را به آسمان و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتهاند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید.﴾(احزاب:۷۲) اینکه این امانت چیست اختلاف وجود دارد. برخی گفتهاند: «منظور از امانت «ولایت الهیه» و کمال صفت عبودیت است که از طریق معرفت و عمل صالح حاصل میشود. منظور صفت «اختیار و آزادی اراده» است که انسان را از سایر موجودات ممتاز میکند. مقصود «عقل» است که ملاک تکلیف و مناط ثواب و عقاب است. منظور «اعضاء پیکر انسان» است. مقصود «معرفت اللَّه» است. منظور «واجبات و تکالیف الهی» همچون نماز و روزه و حج است… روشن میشود که این تفسیرهای مختلف با هم متضاد نیستند بلکه بعضی را میتوان در بعضی دیگر ادغام کرد، بعضی به گوشهای از مطلب نظر افکنده و بعضی به تمام. برای به دست آوردن پاسخ جامع، باید نظری به انسان بیفکنیم ببینیم او چه دارد که آسمانها و زمینها و کوهها فاقد آنند.[۱۴]
انسان حامل پرهیزکاری و پلیدی
نفس انسان هم خیر را میشناسد و هم شر را. هم خوبی و هم بدی. انسان با اختیار و ارادهای که دارد میتواند به هر کدام که تمایل داشت آن را انتخاب کند. قرآن میفرماید:﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ سپس فجور و تقوی (شر و خیرش) را به او الهام کرده است.﴾(شمس:۸) و در آیات بعدی میفرماید هر کس که نفس خود را پاک گرداند رستگار میشود و هر که آن را آلوده سازد نومید و محروم میگردد.
الهام بدی و خوبی به انسان، آگاه ساختن و با خبر ساختن اوست. الهام فجور و تقوا همان عقل عملی است، که از نتایج تسویه نفس است. پس الهام مذکور از صفات و خصوصیات خلقت آدمی است.[۱۵]
اوصاف انسان در قرآن
اوصاف زیادی از انسان در قرآن آمده است از جمله: ظلوم و کَفّار، عجول، ناامید، بخیل، جدل پیشه، شتابکار، قدرناشناس، ستیزهجوی آشکار، بسیار دعاکننده و نگران هنگام رسیدن شر، ناشکیبا، آفریده شده در سختی، سرکش، بسیار مال دوست، زیانکار.[۱۶]
مطالعه بیشتر
- انسان در قرآن، دکتر ضیاءالدین سجادی، تهران، بنیاد قرآن، ۱۳۶۰
- الانسان فی القرآن، عباس محمود عقاد، دارالسلام
- انسان در قرآن، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا
- انسان و خدا، ایزوتسو، ترجمه احمد آرام، انتشارات سهامی انتشار
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸
- ↑ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵
- ↑ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵
- ↑ سوره زمر، آیه ۴۱
- ↑ سوره غاشیه، آیات ۲۱ و ۲۲۲.
- ↑ سوره انعام، آیه ۳۵
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه۱۶۳
- ↑ سوره ابراهیم، آیه ۳۲ و ۳۳، سوره جاثیه آیه ۱۲،
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۲۳، صفحه ۱۱۰
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه۱۷۱
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه ۱۷۶
- ↑ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۲، صفحه۲۲۷ و ۲۲۸
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۴۵۳
- ↑ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۲۰، صفحه ۵۰۰
- ↑ آیه ۳۴ سوره ابراهیم، آیه ۱۱ و ۸۳ و ۱۰۰ سوره اسراء، آیه ۵۴ سوره کهف، آیه ۳۷ سوره انبیاء، آیه ۶۶ سوره حج، آیه ۷۷ یس، آیه ۵۱ سوره فصلت، آیه ۱۹ و ۲۱ و ۲۰ سوره معارج، آیه ۴ سوره بلد، آیه ۶ سوره علق، آیه ۸ سوره عادیات، آیه ۲ سوره عصر