خواندن سوره کافرون بهمانند قرائت یک چهارم قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (ابرابزار) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | |||
چرا خواندن سوره کافرون برابر با قرائت یک چهارم قرآن است؟ | |||
{{پایان سوال}} | |||
{{پاسخ}} | |||
برای پاسخ، توجه به چند مطلب ضروری است: | برای پاسخ، توجه به چند مطلب ضروری است: | ||
خط ۱۹: | خط ۲۳: | ||
در تفسیر نمونه آمده است: تعبیر به «ربع القرآن» شاید به خاطر آن است که حدود یک چهارم قرآن مبارزه با شرک و بتپرستی است، و عصاره آن در این سوره آمده است، و دور شدن شیاطین سرکش به خاطر آن است در این سوره دست رد بر سینه مشرکان زده شده، و میدانیم شرک مهمترین ابزار شیطان است؛ نجات در قیامت نیز در درجه اول در گرو توحید و نفی شرک است، همان مطلبی که این سوره بر محور آن دور میزند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ ه. ش، ج۲۷، ص۳۸۱.</ref> | در تفسیر نمونه آمده است: تعبیر به «ربع القرآن» شاید به خاطر آن است که حدود یک چهارم قرآن مبارزه با شرک و بتپرستی است، و عصاره آن در این سوره آمده است، و دور شدن شیاطین سرکش به خاطر آن است در این سوره دست رد بر سینه مشرکان زده شده، و میدانیم شرک مهمترین ابزار شیطان است؛ نجات در قیامت نیز در درجه اول در گرو توحید و نفی شرک است، همان مطلبی که این سوره بر محور آن دور میزند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ ه. ش، ج۲۷، ص۳۸۱.</ref> | ||
==مطالعه بیشتر== | |||
* ثواب قرائت سورههای قرآن، رضا بزاز بنابی، نشر حضرت معصومه. | |||
* شفاخانه قرآن، محمد شب زندهدار، نشر عدالت. | |||
* تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، ج۱، ص۶۰، دار الکتب الاسلامیه. | |||
{{پایان پاسخ}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۶
چرا خواندن سوره کافرون برابر با قرائت یک چهارم قرآن است؟
برای پاسخ، توجه به چند مطلب ضروری است:
مطلب اول: قرائت سورهها و ثواب آنها:
- منظور از روایاتی که به فواید بعضی از آیات یا سورههای قرآن کریم، اشاره دارد، فقط خواندن آیات نیست، بلکه خواندن، مقدمهای است برای فهم قرآن و درک آن نیز در جای خود، مقدمهای برای محقق ساختن دستورهای آن در زندگی فردی و اجتماعی است.
- اگر چه یکی از عوامل مؤثر در سرنوشت انسان، خواندن آیات قرآن کریم و دعاست، امّا نباید نقش اسباب دیگری مانند: عقل، علم، مشورت، کمک گرفتن از وسایل عادی و… را نادیده گرفت؛ بنابراین همه سورهها و آیات قرآن را باید خواند و در آن تدبر کرد؛ مثلاً هر چند برای رفع خوف و وحشت به خواندن آیت الکرسی توصیه شده است؛ ولی به خواندن دعاها و سورههای دیگر نیز سفارش شده است.
مطلب دوم: اهمیت سوره کافرون
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«مَنْ قَرَأَ قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فِی فَرِیضَه مِنَ الْفَرَائِضِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِوَالِدَیْهِ وَ مَا وَلَدَ وَ إِنْ کَانَ شَقِیّاً مُحِیَ مِنْ دِیوَانِ الْأَشْقِیَاءِ وَ أُثْبِتَ فِی دِیوَانِ السُّعَدَاءِ وَ أَحْیَاهُ اللَّهُ سَعِیداً وَ أَمَاتَهُ شَهِیداً وَ بَعَثَهُ شَهِیدا»[۱]؛ «هر کس سوره «قل یا ایّها الکافرون» و «قل هو اللَّه احد» را در یکی از نمازهای واجب خود بخواند، خداوند او و پدر و مادر و فرزندانش را میآمرزد، و اگر از تیره بختان باشد، نام او را از دیوان آنها محو و در دیوان نیکبختان ثبت میکند، و او را نیکبخت زنده میدارد و شهید میمیراند و شهید برمیانگیزد».
علامه طباطبایی مینویسد: از معصوم (علیه السّلام) روایت شده که فرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- سوره توحید- یک سوم قرآن و «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ- سوره جحد- یک چهارم قرآن است».[۲]
مطلب سوم: مفهوم یک چهارم قرآن برابر با قرائت سوره کافرون
در تفسیر نمونه آمده است: تعبیر به «ربع القرآن» شاید به خاطر آن است که حدود یک چهارم قرآن مبارزه با شرک و بتپرستی است، و عصاره آن در این سوره آمده است، و دور شدن شیاطین سرکش به خاطر آن است در این سوره دست رد بر سینه مشرکان زده شده، و میدانیم شرک مهمترین ابزار شیطان است؛ نجات در قیامت نیز در درجه اول در گرو توحید و نفی شرک است، همان مطلبی که این سوره بر محور آن دور میزند.[۳]
مطالعه بیشتر
- ثواب قرائت سورههای قرآن، رضا بزاز بنابی، نشر حضرت معصومه.
- شفاخانه قرآن، محمد شب زندهدار، نشر عدالت.
- تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، ج۱، ص۶۰، دار الکتب الاسلامیه.
منابع
- ↑ شیخ صدوق؛ ثواب الاعمال، ترجمه: محمد رضا انصاری محلاتی، قم، نسیم کوثر، چاپ اول، ۱۳۸۲ ه. ش، ص۱۲۷
- ↑ طباطبایی، محمدحسین؛ سنن النبی صلی الله علیه و آله، ترجمه: محمد هادی فقهی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ ه. ش، ص۲۶۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ ه. ش، ج۲۷، ص۳۸۱.