هول مطلع: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
اللهم اعوذ بک من هول المطلع.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۵.</ref> | اللهم اعوذ بک من هول المطلع.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۵.</ref> | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
خط ۵۴: | خط ۵۲: | ||
قال فصلوا علیّ فلما فرغوا من الصلوه حملت الی قبری فعاینت هولاً عظیماً المطّلع تخیل انی سقطت من السماء الی الارض فی لحدی<ref>کفایه الموحدین، ج۳، ص۲۲۵; و معاد و عدل، ص۹۲.</ref>]روح[میت]به سلمان[گفت: بر]جنازه[ من نماز گزاردند. وقتی از نماز فارغ شدند، مرا به سوی قبرم بردند که ترس بزرگی مشاهده کردم. گویی که از آسمان به قبرم در زمین سقوط کردم. | قال فصلوا علیّ فلما فرغوا من الصلوه حملت الی قبری فعاینت هولاً عظیماً المطّلع تخیل انی سقطت من السماء الی الارض فی لحدی<ref>کفایه الموحدین، ج۳، ص۲۲۵; و معاد و عدل، ص۹۲.</ref>]روح[میت]به سلمان[گفت: بر]جنازه[ من نماز گزاردند. وقتی از نماز فارغ شدند، مرا به سوی قبرم بردند که ترس بزرگی مشاهده کردم. گویی که از آسمان به قبرم در زمین سقوط کردم. | ||
از ترمذی نیز نقل شده است: | از ترمذی نیز نقل شده است: |
نسخهٔ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۲
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
هول مطلع چیست؟
ترس از هول مطلع
علی(ع) فرمود:
خود را برای مرگ و پیشامدهای آن آماده کنید… تنگی قبرها، شدت اندوه و هول مطلع.[۱]
در جای دیگر، حضرت پس از مذمت دنیا و بیان سختیهای آن فرمود:
پس از دنیا، هول مطلع، سکرات موت و ایستادن در برابر عدل الهی است.[۲]
امام حسن مجتبی (علیه السلام) هنگام مرگ، بسیار میگریست. وقتی علت را جویا شدند، فرمود:
برای دو چیز می گریه میکنم، هول مطلع و جدایی از دوستان.[۳]
ابوذر غفاری وقتی فرزندش را به خاک سپرد، فرمود:
اگر هول مطلع نبود، دوست داشتم به جای تو بودم.[۴]
در دعاها وارد شده است:
اللهم اعوذ بک من هول المطلع.[۵]
مفهومشناسی
«هول مطلع» مرکب از دو جزء هول و مطلع است. «هول» به معنای ترس و فریاد بزرگ است.[۶] «مطلع» یعنی جایگاهی که از چیزی آگاهی حاصل میشود و این جایگاه، موقعیت بلند و مرتفعی دارد.[۷] حاصل ترکیب چنین میشود: ترس و فریادی که از آگاهی یافتن در یک جایگاه بلند حاصل میشود. اکنون باید دید که روایات و دانشمندان، چگونه هول مطلع را معنا کردهاند و کدام یک از آنها، با معنایی که از لغت استفاده میشود، همخوانی دارد؟
هول مطلع، آن منزلی است که بلافاصله پس از قبض روح، فرشتگان روح انسان را به سوی آسمان میبرند و آنجا به حالات خود، ـ ثواب و کرامت یا عقاب و اهانت ـ آگاهی مییابد. اینجا اگر شخص، کافر یا گنه کار باشد، فزعی عظیم و وحشتی هولناک بر او چیره میشود.[۸]
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:
چون روح مؤمن از بدنش خارج شد، ملائکه آن را به آسمان میبرند و بر او ترحم و طلب مغفرت میکنند. از هفت آسمان میگذرند تا به عرش الهی میرسند. آنجا خداوند نیز بر او ترحم میکند و دستور میدهد که روح او را، نزد جسدش برگردانید؛ چون او را از زمین آفریدم و بار دیگر از زمین خارج میکنم.[۹]
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
چون روح کافر را پس از قبض به آسمان برند، درهای آن، به رویش بسته میشود و ملائکه او را لعنت میکنند.[۱۰]
چنانکه همین معنا از قرآن نیز به دست میآید:
(إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِ آیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ …).
ابن عباس میگوید:
یعنی درهای آسمان به روی کفار باز نمیشود، آن گونه که به روی مؤمنان گشوده میشود.[۱۱] ۳. هول مطلع سرازیری قبر است. وقتی میت را داخل قبر میکنند، هول و وحشت عظیمی بر او چیره میشود؛ گویی از آسمان به زیر میافتد. این حقیقت از سلمان فارسی و ملاقات او با روح میتی در آخر عمرش حکایت شده است:
هول مطلع سرازیری قبر است. وقتی میت را داخل قبر میکنند، هول و وحشت عظیمی بر او چیره میشود؛ گویی از آسمان به زیر میافتد. این حقیقت از سلمان فارسی و ملاقات او با روح میتی در آخر عمرش حکایت شده است:
قال فصلوا علیّ فلما فرغوا من الصلوه حملت الی قبری فعاینت هولاً عظیماً المطّلع تخیل انی سقطت من السماء الی الارض فی لحدی[۱۲]]روح[میت]به سلمان[گفت: بر]جنازه[ من نماز گزاردند. وقتی از نماز فارغ شدند، مرا به سوی قبرم بردند که ترس بزرگی مشاهده کردم. گویی که از آسمان به قبرم در زمین سقوط کردم.
از ترمذی نیز نقل شده است:
ساعتهای خاک سپاری، میت مشغول است. چون به استقبال هول مطّلع و سؤال نکیر و منکر میرود.[۱۳]
منابع
- ↑ محمد دشتی، نهج البلاغه، ص۱۰۹، خ ۱۹۰.
- ↑ همان، ص۳۳، خ ۸۳، ب ۲۴.
- ↑ بحار الانوار، ج۶، ص۱۶۱ و ۱۶۰، حدیث ۲۲.
- ↑ الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۵۰، باب نوادر، ح ۴.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۵.
- ↑ همان، ج۴، ص۴۴۴.
- ↑ همان، ج۳، ص۵۵.
- ↑ طبرسی نوری، کفایه الموحدین، ج۳، ص۲۲۴; و علم الهدی، معاد و عدل، ص۸۸ و ۸۹.
- ↑ همان، به نقل از: اختصاص شیخ مفید.
- ↑ همان.
- ↑ مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۴۱۸.
- ↑ کفایه الموحدین، ج۳، ص۲۲۵; و معاد و عدل، ص۹۲.
- ↑ سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۵.