عقاید اخباری‌گری: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ')
جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
خط ۲۷: خط ۲۷:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله

نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۲۸

سؤال

ویژگی‌های اخباری‌گری چیست؟


مفهوم‌شناسی

اخباری‌گری رویکردی در مباحث فقهی، اجتهاد و تقلید است که در آن، تمایلی به اصول کلّی عقلی و شرعی در استنباط فقهی نیست و تنها، بر اساس نصوص احادیث عمل می‌شود.[۱] مفهوم مقابل اخباری‌گری، اصولی‌گری است.

تاریخچه

حدیث‌گرایی از زمان شهید ثانی (۹۱۱-۹۵۶ق) در میان عالمان شیعه دیده می‌شود. حدیث‌گرایی را رگه‌هایی از اخباری‌گری دانسته‌اند.

بنا بر تعلیم قرآن و پیامبر، منابع شناخت اصول و فروع دین در مرحله اول قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت به اضافه عقل می‌باشد که در قرآن و سنت بدان تصریح و تأکید شده است؛ در مکتب شیعه به هدایت اهل بیت، انحراف رجوع به قیاس و استحسانات عقلی و انحراف اخباری‌گری تا قرن‌های اخیر ظهور چندانی نداشت گر چه در دوره بعد از غیبت صغرا در افکار و آراء برخی از علما رگه‌هایی از اخباری‌گری مشاهده می‌شود، ولی با توجه به قدرتمندی عالمانی چون شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و …؛ رگه‌های فکری اخباری‌گری قوت و تداوم نیافت.

از زمان حکومت صفویه، اخباری‌گری کم‌کم قدرت یافت و در قرن دوازدهم با ظهور ملا امین استرآبادی، بر غالب حوزه‌های شیعی سیطره و استیلای بلامنازع یافت.

ویژگی‌ها

۱. انکار حجیت عقل: اخباریان عقل را جایزالخطا شمرده و به او در شناخت اصول و فروع دین نقشی نمی‌دهند. استرآبادی مدعی است عقل فقط در اموری که مبدأ حسی یا قریب به حس دارند (مثل ریاضیات) حجت است.[۲]

  1. انکار حجیت ظواهر قرآن: آنان با استناد به روایاتی که فهم قرآن را مختص مخاطب واقعی آن یعنی پیامبر و معصومان شمرده و روایاتی که از تفسیر به رأی نهی کرده، فهم غیر معصوم از قرآن را حجت نمی‌دانند.
  2. انکار حجت ظنون معتبر: علاوه انکار حجیت ظواهر قرآن، با استناد به آیات و روایات نهی کننده از عمل به گمان، حجیت هر گمانی حتی «ظنون معتبره» را نیز نفی می‌کردند.
  3. تواتر کتب اربعه و حجیت احادیث: معتقد به تواتر روایات کتب اربعه بلکه همه کتب روایی شدند و با توجه به این اعتقاد، احتیاج به علم رجال را هم منکر شدند زیرا علم رجال حداکثر به ما گمان قوی به صدور حدیث از معصوم می‌دهد و گمان هم که حجت نیست و با توجه به متواتر شمردن کتب اربعه، بحث‌های رجالی فایده نخواهد داشت.
  4. عدم اعتبار و جواز اجتهاد: اجتهاد یعنی به کار بردن دقت‌های عقلی و رجالی برای درک احکام از مضمون آیات و روایات با استناد به حجیت ظواهر قرآن و حجیت روایات ثقه. از نظر اخباریان نه دقت عقلی اعتبار داشت و نه مباحث رجالی مفید بود، پس دلیلی برای گردن نهادن به قول مجتهد هم نبود و افراد باید با رجوع مستقیم به کتب حدیث، وظیفه خود را می‌فهمیدند.
  5. لزوم احتیاط: در موارد و موضوعاتی هم که روایتی در کتب اربعه راجع به آنها نباشد، باید احتیاط کرد و واجب احتمالی را به جا آورد و حرام احتمالی را ترک کرد.

منابع

  1. فائز، قاسم و محمد شریفی، پیدایش سیر تطور و تداوم اخباری‌گری، در کتاب قیم، شماره ۱۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش، ص۲۱۴.
  2. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۶۹.