حدیث نهی از سخن گفتن درباره فوق عرش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | |||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = |
نسخهٔ ۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۵
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
آيا در روايات ما در باب «فوق عرش» خبري به ما رسيده است؟
متن و ترجمه
احمد برقی در کتاب «المحاسن» و مرحوم شیخ صدوق در کتاب «التوحید» روایتی از امام باقر نقل میکنند که فرمود: «تَكَلَّمُوا فِي مَا دُونَ الْعَرْشِ وَ لَا تَكَلَّمُوا فِي مَا فَوْقَ الْعَرْشِ فَإِنَّ قَوْماً تَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَاهُوا حَتَّى كَانَ الرَّجُلُ يُنَادَى مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ فَيُجِيبُ مِنْ خَلْفِهِ وَ يُنَادَى مِنْ خَلْفِهِ فَيُجِيبُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ»[۱] ؛ « در باره آنچه در زير عرش است سخن گوئيد و در آنچه در فوق عرش است سخن مگوئيد زيرا كه گروهى در باب خداى عز و جل سخن گفتند پس سر گشته شدند به مرتبهای كه چنين بود كه مردى از پيش رويش جواب ميداد يعنى پيش رو و پس پشت را از يك ديگر تميز نميداد».
بررسی سند
سند روایت به خاطر فطحی مذهب بودن ابن فضال موثق است و در این روایت از سخن گفتن درباره فوق عرش نهی شده است زیرا درک برخی از حقایق برای افراد عادی ممکن نیست و با بحث و گفتگو نه تنها به جایی نمیرسند و بلکه گاهی احتمال انحراف هم وجود دارد، یعنی برخی با درک نکردن حقیقت عرش و مافوق عرش، آن را انکار میکنند و این انکار گاهی به انکار اصل توحید برمیگردد، در حالی که دانستن حقایق عرش نه جزئی از اصول دین است و نه فروع دین که دانستنش واجب باشد و بلکه به برخی از واقعیتها همین اندازه که مومنان ایمان بیاورند، کافی است به عنوان نمونه ایمان به اصل قیامت با دلایل عقلی و منطقی لازم است، اما جزئیات قیامت و چگونگی برخی از حسابها و عذابها و غیره را لازم نیست با دلایل عقلی ثابت کرد و بلکه میتوان با استناد به آیات و روایات معتبر بدانها معتقد شد.
از این رو از خود امامان ((ع)) هم در این باره روایاتی گزارش نشده است.
منابع
- ↑ رک: برقى، احمد، المحاسن، قم، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۲۳۸، حديث۲۱۱؛ ابن بابويه، محمد، التوحيد، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۹۸ق، ص۴۵۵، حديث۷.