جهانیشدن: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
۳. جهانی شدن یعنی تلاش برای گسترش جهانی الگوهای آمریکا.<ref>مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات، ترجمه علی قلیان و افشین خاکباز، تهران، چاپ اول، طرح نو، ۱۳۸۰، ص۱۳۰.</ref> | ۳. جهانی شدن یعنی تلاش برای گسترش جهانی الگوهای آمریکا.<ref>مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات، ترجمه علی قلیان و افشین خاکباز، تهران، چاپ اول، طرح نو، ۱۳۸۰، ص۱۳۰.</ref> | ||
۴. جهانی شدن در ذات فرهنگ مدرن نهفته است و راه و رسمهای فرهنگی در ذات جهانی شدن؛ و منظور از این مفهوم آن است که جهانی شدن، شبکهای به سرعت گسترش یابنده و همیشه متراکم شونده از پیوندها و وابستگیهای متقابل است و وجه مشخصه زندگی اجتماعی مدرن به شمار میرود.<ref> | ۴. جهانی شدن در ذات فرهنگ مدرن نهفته است و راه و رسمهای فرهنگی در ذات جهانی شدن؛ و منظور از این مفهوم آن است که جهانی شدن، شبکهای به سرعت گسترش یابنده و همیشه متراکم شونده از پیوندها و وابستگیهای متقابل است و وجه مشخصه زندگی اجتماعی مدرن به شمار میرود.<ref>جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۴–۱۳.</ref> | ||
۵. برخی از متفکران و تحلیلگران جهان سوم بر این اعتقادند که دو روند وجود دارد، یکی جهانی شدن (globalization) که یک واقعیت است و دیگری جهانیسازی (globalism) که یک نظریه است.<ref>جهانی شدن و دین، به اهتمام محمدجواد صاحبی، تابستان، ناشر احیاگران، ۱۳۸۲، ص۴۳۵.</ref> واژه جهانی شدن برای نخستین بار در اوایل دهه شصت میلادی وارد ادبیات روابط بینالملل شد و از همان آغاز، همگان به دشواری فهم این پدیده پیچیده اعتراف کردند.<ref>رضا ثانی، زیر موج جهانی شدن، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص۱۶.</ref> | ۵. برخی از متفکران و تحلیلگران جهان سوم بر این اعتقادند که دو روند وجود دارد، یکی جهانی شدن (globalization) که یک واقعیت است و دیگری جهانیسازی (globalism) که یک نظریه است.<ref>جهانی شدن و دین، به اهتمام محمدجواد صاحبی، تابستان، ناشر احیاگران، ۱۳۸۲، ص۴۳۵.</ref> واژه جهانی شدن برای نخستین بار در اوایل دهه شصت میلادی وارد ادبیات روابط بینالملل شد و از همان آغاز، همگان به دشواری فهم این پدیده پیچیده اعتراف کردند.<ref>رضا ثانی، زیر موج جهانی شدن، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص۱۶.</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
۲. لرژ لاتوش درباره جهانیشدن مینویسد: دخالت در امور داخلی دولتهای جهان سوم و کنار گذاشتن ممانعت هر گونه قانونی که مانع تجارت آزاد از سوی شرکتهای چند ملیتی است، بدون آنکه ثبات اجتماعی و حاکمیت این دولتها را در نظر بگیرد.<ref>لرژ لاتوش، غربیسازی جهان، ترجمه امیر رضایی، قصیده، تهران، ۱۳۷۹، ص۱۱۰.</ref> | ۲. لرژ لاتوش درباره جهانیشدن مینویسد: دخالت در امور داخلی دولتهای جهان سوم و کنار گذاشتن ممانعت هر گونه قانونی که مانع تجارت آزاد از سوی شرکتهای چند ملیتی است، بدون آنکه ثبات اجتماعی و حاکمیت این دولتها را در نظر بگیرد.<ref>لرژ لاتوش، غربیسازی جهان، ترجمه امیر رضایی، قصیده، تهران، ۱۳۷۹، ص۱۱۰.</ref> | ||
۳. جان تاملینسون میگوید: نظریه امپریالیسم فرهنگی یکی از نخستین نظریهها درباره جهانیشدن فرهنگی است. امپریالیسم یعنی سروری فراینده فرهنگهای محوری خاص، اشاعه ارزشهای آمریکایی و کالاها و شیوه زندگی مصرفی<ref> | ۳. جان تاملینسون میگوید: نظریه امپریالیسم فرهنگی یکی از نخستین نظریهها درباره جهانیشدن فرهنگی است. امپریالیسم یعنی سروری فراینده فرهنگهای محوری خاص، اشاعه ارزشهای آمریکایی و کالاها و شیوه زندگی مصرفی<ref>جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۱۴.</ref> تاملینسون مینویسد: یکی از پیگیرترین و قویترین مبلغان این دیدگاه هربرت شیلر مارکسیست آمریکایی و نظریهپرداز رسانه، بوده است شیلر بر این نکته تأکید کرد که نظام جهانی سرمایهداری از طریق عوامل اصلیش یعنی شرکتهای فراملی، همیشه در حال الحاق تمام جوامع به دایره نفوذ خویش است.<ref>جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۱۶.</ref> | ||
از دیدگاه شیلر جهانی شدن و جهانی سازی چیزی جز غربیشدن و غربگرایی نیست. شیلر در این باره مینویسد: من غرب را نوعی ماشین عظیم میدانم که اکنون بیهویت و بیسرزمین شده است و ریشهاش از خاک تاریخی و جغرافیاییاش برکنده شده است. من آن را یک ماشین میدانم، بیعاطفه، بیروح و امروز بیصاحب که بشر را به خدمت درآورده است.<ref> | از دیدگاه شیلر جهانی شدن و جهانی سازی چیزی جز غربیشدن و غربگرایی نیست. شیلر در این باره مینویسد: من غرب را نوعی ماشین عظیم میدانم که اکنون بیهویت و بیسرزمین شده است و ریشهاش از خاک تاریخی و جغرافیاییاش برکنده شده است. من آن را یک ماشین میدانم، بیعاطفه، بیروح و امروز بیصاحب که بشر را به خدمت درآورده است.<ref>جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۲۹–۱۲۶.</ref> | ||
بهرحال هر چند تکنولوژی مایه تسهیل ارتباطات و رشد آگاهی و سرعت در انتقال اطلاعات شده است ولی از آنرو که ماشین و مبانی آن نظام سرمایهداری و لیبرالی غرب است همانگونه که شیلر و سایر متفکران منتقد غرب اشاره کردند هماکنون جهانیشدن یا جهانیسازی به گسترش ارزشهای ضد اخلاقی و غیر عقلانی غرب و نفوذ قدرتهای سیاسی و اقتصادی غرب در سلطه بر منافع و قلمرو جهان سوم تبدیل شده است؛ و از اینرو نمیتوان چشمانداز روند جهانیسازی و جهانیشدن را زیبا پنداشت. | بهرحال هر چند تکنولوژی مایه تسهیل ارتباطات و رشد آگاهی و سرعت در انتقال اطلاعات شده است ولی از آنرو که ماشین و مبانی آن نظام سرمایهداری و لیبرالی غرب است همانگونه که شیلر و سایر متفکران منتقد غرب اشاره کردند هماکنون جهانیشدن یا جهانیسازی به گسترش ارزشهای ضد اخلاقی و غیر عقلانی غرب و نفوذ قدرتهای سیاسی و اقتصادی غرب در سلطه بر منافع و قلمرو جهان سوم تبدیل شده است؛ و از اینرو نمیتوان چشمانداز روند جهانیسازی و جهانیشدن را زیبا پنداشت. | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۵۱: | خط ۵۰: | ||
# پیترمارتین، هانس، و شومن، هارلاد، دام جهانی شدن، ترجمه حمید رضا شهمیرزایی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه. | # پیترمارتین، هانس، و شومن، هارلاد، دام جهانی شدن، ترجمه حمید رضا شهمیرزایی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه. | ||
۴. مجلّه کتاب نقد، شمارهٔ ۲۴ و ۲۵، پائیز و زمستان ۱۳۸۱. | ۴. مجلّه کتاب نقد، شمارهٔ ۲۴ و ۲۵، پائیز و زمستان ۱۳۸۱. | ||
<span></span> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۹
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
فرایند جهانی شدن را شرح دهید و آیا امری مثبت است یا منفی؟
محور اول: مفهوم جهانی شدن
جهانی شدن به مثابه یک واژه، عبارت، اصطلاح یا حتی فکر و اندیشه، از جمله مفاهیم و اصولی است که امروزه در کمتر حوزهای از حوزههای علمی سیاسی، اقتصادی، فکری و فلسفی است که مورد بحث و گفتگو یا چالش و مناقشه نباشد؛ و با آنکه عمر آن چندان زیاد نیست و هنوز سالهای آغازین عمر واقعی خود را سپری میکند از چنان وسعت و گسترشی برخوردار شده که بسیاری از تئوریهای قدیمی و با سابقه حوزههای علمی و فکری بشری را از رونق انداخته و بیش از همه آنها در عالم فکر و فرهنگ، مورد توجه و نظر واقع شده است.
هنوز در تعریف جهانی شدن، ابهامات زیادی وجود دارد و تاکنون تعریف واحدی ارائه نشده است. اینک به پارهای از تعاریف جهانی شدن و جهانیسازی ارائه میشود.
۱. جهانی شدن یعنی یکسان شدن یا مشابه کردن دنیا، این فرایند به طرق گوناگونی همچون توسعه ماهوارهها، گسترش رایانهها، افزایش رسانهها و به ویژه ازدیاد شبکههای تلویزیونی صورت میگیرد.[۱]
۲. جهانی شدن، پدیدهای چند بعدی است از این رو، اقتصاد، سیاست و فرهنگ را در بر میگیرد و با تحقق آن، مرزهای ملی از بین میروند یا کمرنگ میشوند. کشورها نقش گذشته خود را از دست میدهند و به جای قوانین داخلی، قوانین بینالمللی بر کشورها حاکم میگردند.[۲]
۳. جهانی شدن یعنی تلاش برای گسترش جهانی الگوهای آمریکا.[۳]
۴. جهانی شدن در ذات فرهنگ مدرن نهفته است و راه و رسمهای فرهنگی در ذات جهانی شدن؛ و منظور از این مفهوم آن است که جهانی شدن، شبکهای به سرعت گسترش یابنده و همیشه متراکم شونده از پیوندها و وابستگیهای متقابل است و وجه مشخصه زندگی اجتماعی مدرن به شمار میرود.[۴]
۵. برخی از متفکران و تحلیلگران جهان سوم بر این اعتقادند که دو روند وجود دارد، یکی جهانی شدن (globalization) که یک واقعیت است و دیگری جهانیسازی (globalism) که یک نظریه است.[۵] واژه جهانی شدن برای نخستین بار در اوایل دهه شصت میلادی وارد ادبیات روابط بینالملل شد و از همان آغاز، همگان به دشواری فهم این پدیده پیچیده اعتراف کردند.[۶]
محور دوم: فرایند جهانیشدن
با توجه به تعاریفی که در محور اول درباب جهانی شدن نقل شد روشن گردید میان جهانیسازی که یک نظریه و جهانیشدن که یک فرایند است تفاوت وجود دارد و جهانیسازی رویکرد و نظریهای است که جهانیشدن را تسهیل میکند از اینرو فرایند جهانیسازی، فرایند جهانیشدن هم خواهد بود جهانیشدن روند طبیعی است که در جامعه جهانی اتفاق میافتد، اکنون باید دید این روند در چه مراحل و فرایندی اتفاق میافتد:
آنتونی ماکفرو در کتاب تأخیر بررسیهای جهانی، معتقد است چهار روند اساسی برای جهانیسازی وجود دارد:
۱. رقابت میان قدرتهای بزرگ ۲. نوآوریهای تکنولوژیک ۳. جهانیسازی تولید و مبادله ۴. تجدد و نوگرایی[۷]
از اینرو جهانیسازی و جهانیشدن در فرایند سختافزاری (تکنولوژیک) و نرمافزاری (تجدد و نوگرایی) در ابعاد اقتصادی (جهانیسازی و مبادله) و سیاسی (سلطه جهانی) پیش میرود و شکل میگیرد.
محور سوم: جهانی سازی، پدیدهای مثبت یا منفی
تبیین مفهومی و فرایندی جهانی شدن و جهانیسازی اندکی وضعیت ارزشی آن را روشن کرده اینک به تبیین اجمالی و مختصر پیامدها و جایگاه ارزشی جهانیشدن یا جهانیسازی میپردازیم.
۱. روژهگارودی میگوید: جهانیسازی نظامی است که قدرتمندان را با ادعای روابط آزاد و آزادی بازار قادر میسازد تا اصنافی از دیکتاتوریهای ضدانسانی را به مستضعفان تحمیل نمایند.[۸]
۲. لرژ لاتوش درباره جهانیشدن مینویسد: دخالت در امور داخلی دولتهای جهان سوم و کنار گذاشتن ممانعت هر گونه قانونی که مانع تجارت آزاد از سوی شرکتهای چند ملیتی است، بدون آنکه ثبات اجتماعی و حاکمیت این دولتها را در نظر بگیرد.[۹]
۳. جان تاملینسون میگوید: نظریه امپریالیسم فرهنگی یکی از نخستین نظریهها درباره جهانیشدن فرهنگی است. امپریالیسم یعنی سروری فراینده فرهنگهای محوری خاص، اشاعه ارزشهای آمریکایی و کالاها و شیوه زندگی مصرفی[۱۰] تاملینسون مینویسد: یکی از پیگیرترین و قویترین مبلغان این دیدگاه هربرت شیلر مارکسیست آمریکایی و نظریهپرداز رسانه، بوده است شیلر بر این نکته تأکید کرد که نظام جهانی سرمایهداری از طریق عوامل اصلیش یعنی شرکتهای فراملی، همیشه در حال الحاق تمام جوامع به دایره نفوذ خویش است.[۱۱]
از دیدگاه شیلر جهانی شدن و جهانی سازی چیزی جز غربیشدن و غربگرایی نیست. شیلر در این باره مینویسد: من غرب را نوعی ماشین عظیم میدانم که اکنون بیهویت و بیسرزمین شده است و ریشهاش از خاک تاریخی و جغرافیاییاش برکنده شده است. من آن را یک ماشین میدانم، بیعاطفه، بیروح و امروز بیصاحب که بشر را به خدمت درآورده است.[۱۲]
بهرحال هر چند تکنولوژی مایه تسهیل ارتباطات و رشد آگاهی و سرعت در انتقال اطلاعات شده است ولی از آنرو که ماشین و مبانی آن نظام سرمایهداری و لیبرالی غرب است همانگونه که شیلر و سایر متفکران منتقد غرب اشاره کردند هماکنون جهانیشدن یا جهانیسازی به گسترش ارزشهای ضد اخلاقی و غیر عقلانی غرب و نفوذ قدرتهای سیاسی و اقتصادی غرب در سلطه بر منافع و قلمرو جهان سوم تبدیل شده است؛ و از اینرو نمیتوان چشمانداز روند جهانیسازی و جهانیشدن را زیبا پنداشت.
مطالعه بیشتر
۱. بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، قم، انتشارات فرهنگ و اندیشه دینی، چاپ اول، ۱۳۸۱.
- نقیب السادات، سید رضا، جهانی سازی، انتشارات کتاب صبح.
- پیترمارتین، هانس، و شومن، هارلاد، دام جهانی شدن، ترجمه حمید رضا شهمیرزایی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه.
۴. مجلّه کتاب نقد، شمارهٔ ۲۴ و ۲۵، پائیز و زمستان ۱۳۸۱.
منابع
- ↑ باری آکسفورد، نظام جهانی، سیاست و فرهنگ، ترجمه حمیرا مشیرزاده، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۸، ص۳۴.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱، ص۲۸.
- ↑ مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات، ترجمه علی قلیان و افشین خاکباز، تهران، چاپ اول، طرح نو، ۱۳۸۰، ص۱۳۰.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۴–۱۳.
- ↑ جهانی شدن و دین، به اهتمام محمدجواد صاحبی، تابستان، ناشر احیاگران، ۱۳۸۲، ص۴۳۵.
- ↑ رضا ثانی، زیر موج جهانی شدن، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص۱۶.
- ↑ علی عادل عبدالحمید، جهانی شدن و آثار آن بر کشورهای جهان سوم، ترجمه سید اصغر قریشی، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، ش ۱۱ و ۱۲، ۱۳۷۹، ص۱۵۲–۱۵۳.
- ↑ . معرفت، ش ۷۹، ۱۳۸۳، ص۱۱۲.
- ↑ لرژ لاتوش، غربیسازی جهان، ترجمه امیر رضایی، قصیده، تهران، ۱۳۷۹، ص۱۱۰.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۱۴.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۱۶.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۲۹–۱۲۶.