قضا و قدر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازهگیری و فراهم کردن اسباب و زمینه کار است و مرحله قضاء، مرحله پایان کار و یکسره شدن کار است. | مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازهگیری و فراهم کردن اسباب و زمینه کار است و مرحله قضاء، مرحله پایان کار و یکسره شدن کار است. | ||
== معنای قضا == | == معنای قضا == | ||
کلمه قضاء در لغت به معنای فیصله دادن است حال فعل باشد یا گفتار، به خداوند نسبت داده شود یا به غیر خدا.<ref>المفردات، راغب اصفهانی، ص۴۰۶.</ref> همچنین به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری کردن استعمال میشود.<ref name=":0">ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.</ref> کلمه قاضی نیز بر همین معنا بوده و از آن جهت که میان دو طرف، حکم میکند و به کار آنها فیصله میدهد. به او قاضی میگویند.<ref name=":0" /> | کلمه قضاء در لغت به معنای فیصله دادن است حال فعل باشد یا گفتار، به خداوند نسبت داده شود یا به غیر خدا.<ref>المفردات، راغب اصفهانی، ص۴۰۶.</ref> همچنین به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری کردن استعمال میشود.<ref name=":0">ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.</ref> کلمه قاضی نیز بر همین معنا بوده و از آن جهت که میان دو طرف، حکم میکند و به کار آنها فیصله میدهد. به او قاضی میگویند.<ref name=":0" /> | ||
خط ۲۵: | خط ۱۹: | ||
* به معنای اعلام و خبر دادن: {{قرآن|وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ|سوره=اسراء|آیه=۴|ترجمه=ما به بنی اسرائیل در کتاب خبر دادیم.}} | * به معنای اعلام و خبر دادن: {{قرآن|وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ|سوره=اسراء|آیه=۴|ترجمه=ما به بنی اسرائیل در کتاب خبر دادیم.}} | ||
اما قضاء الهی، در اصطلاح متکلمان و علمای علم کلام به خصوص، در مباحث جبر و اختیار، عبارت است از به مرحله نهایی و حتمی رسیدن پدیدهای که تمام مقدمات و اسباب و شرایطش فراهم شده است. منظور از قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط یک پدیده آنرا به مرحله نهایی و حتمی میرساند.<ref name=":1" />{{مطالعه بیشتر}} | اما قضاء الهی، در اصطلاح متکلمان و علمای علم کلام به خصوص، در مباحث جبر و اختیار، عبارت است از به مرحله نهایی و حتمی رسیدن پدیدهای که تمام مقدمات و اسباب و شرایطش فراهم شده است. منظور از قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط یک پدیده آنرا به مرحله نهایی و حتمی میرساند.<ref name=":1" /> | ||
== قضا و قدر علمی == | |||
تقدیر علمی این است که، خدا میداند که هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق مییابد. علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات، علتهای پیدایش پدیدهها و به وقوع حتمی آنها را قضاء و قدر علمی میگویند. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خدا میداند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب میکند، به سمت گناه میرود یا عمل درست. این عمل اختیاری انسان و نتیجهای که بر آن مترتب میشود، در علم الهی قرار دارد و به آن قضا و قدر علمی گفته میشود. | |||
== قضا و قدر عینی == | |||
برای شیء در خارج اندازهای ایجاد میشود و حدود آن معین میشود؛ و اینکه شیء در چه شرائطی و با چه خصوصیاتی و از چه مجرائی باید تحقق یابد. | |||
همه موجودات این عالم، دارای حدود، قیود و مشخصات خاصی هستند و هیچ موجودی نامحدود نیست؛ حتی افعال اختیاری انسان دارای حدود و شرائطی است. برای نمونه با دست یا چشم نمیتوان حرف زد و دهان هم برای سخن گفتن دارای شرائطی است از جمله سالم بودن شش، حنجره، زبان، دندان و لب و … است. | |||
سایر اعمال و افعال انسانی و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. خداوند فرموده که انسان در کره زمین باشد نه کرهای دیگر. یا خواسته که به این شکل و قیافه باشد. یا برخیها را مرد و برخیها را زن، یا بعضیها سفید و برخیها سیاه و … و صدها تقدیر دیگر الهی که همگی معین و منظم و حساب شدهاند. | |||
اعمال و رفتار کرداری ما به همان اندازه که محدود به شرایط و حدود جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب خودشان صورت گیرد.{{مطالعه بیشتر}} | |||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۴
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
قضا و قدر چیست؟
معنای قدر
قَدْر و قَدَر به معنای اندازه است و تقدیر، به معنای ایجاد اندازه و مقدار شیء است.[۱] مقصود از تقدیر الهی این است که خداوند برای هر پدیدهای، اندازه و حدودِ کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصّی قرار داده است که تحت تأثیر عوامل تدریجی، تحقق مییابد.[۲]
مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازهگیری و فراهم کردن اسباب و زمینه کار است و مرحله قضاء، مرحله پایان کار و یکسره شدن کار است.
معنای قضا
کلمه قضاء در لغت به معنای فیصله دادن است حال فعل باشد یا گفتار، به خداوند نسبت داده شود یا به غیر خدا.[۳] همچنین به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری کردن استعمال میشود.[۴] کلمه قاضی نیز بر همین معنا بوده و از آن جهت که میان دو طرف، حکم میکند و به کار آنها فیصله میدهد. به او قاضی میگویند.[۴]
قضاء در اصطلاح قرآنی به سه معنا به کار رفته است:[۵]
- قضاء به معنای خلق، آفرینش و پایان کار است. خداوند متعال میفرماید:﴿وَ قَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ؛ آسمانهای هفتگانه را در دو روز خلق کرده و به پایان رساند.﴾(فصلت:۱۲)
- به معنای الزامیکردن و واجب کردن حکم: ﴿وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ؛ پروردگارت حکم کرده (امر کرده) که جز او را نپرستید..﴾(اسراء:۲۳)
- به معنای اعلام و خبر دادن: ﴿وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ؛ ما به بنی اسرائیل در کتاب خبر دادیم.﴾(اسراء:۴)
اما قضاء الهی، در اصطلاح متکلمان و علمای علم کلام به خصوص، در مباحث جبر و اختیار، عبارت است از به مرحله نهایی و حتمی رسیدن پدیدهای که تمام مقدمات و اسباب و شرایطش فراهم شده است. منظور از قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط یک پدیده آنرا به مرحله نهایی و حتمی میرساند.[۲]
قضا و قدر علمی
تقدیر علمی این است که، خدا میداند که هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق مییابد. علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات، علتهای پیدایش پدیدهها و به وقوع حتمی آنها را قضاء و قدر علمی میگویند. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خدا میداند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب میکند، به سمت گناه میرود یا عمل درست. این عمل اختیاری انسان و نتیجهای که بر آن مترتب میشود، در علم الهی قرار دارد و به آن قضا و قدر علمی گفته میشود.
قضا و قدر عینی
برای شیء در خارج اندازهای ایجاد میشود و حدود آن معین میشود؛ و اینکه شیء در چه شرائطی و با چه خصوصیاتی و از چه مجرائی باید تحقق یابد.
همه موجودات این عالم، دارای حدود، قیود و مشخصات خاصی هستند و هیچ موجودی نامحدود نیست؛ حتی افعال اختیاری انسان دارای حدود و شرائطی است. برای نمونه با دست یا چشم نمیتوان حرف زد و دهان هم برای سخن گفتن دارای شرائطی است از جمله سالم بودن شش، حنجره، زبان، دندان و لب و … است.
سایر اعمال و افعال انسانی و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. خداوند فرموده که انسان در کره زمین باشد نه کرهای دیگر. یا خواسته که به این شکل و قیافه باشد. یا برخیها را مرد و برخیها را زن، یا بعضیها سفید و برخیها سیاه و … و صدها تقدیر دیگر الهی که همگی معین و منظم و حساب شدهاند.
اعمال و رفتار کرداری ما به همان اندازه که محدود به شرایط و حدود جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب خودشان صورت گیرد.
مطالعه بیشتر
- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۲، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۵.
- ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، مؤسسه تحقیقاتی سید الشهداء، ۱۳۶۸.
منابع
- ↑ ابن فارس، المقاییس اللغه، ج۵، ص۶۳، همچنین المفردات، راغب، ص۳۹۵.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ر. ک. مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ المفردات، راغب اصفهانی، ص۴۰۶.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۳۱۵.