غریب الغرباء: تفاوت میان نسخه‌ها

(جایگزینی متن - 'سئوال' به 'سؤال')
جز (Rezvani صفحهٔ لقب غریب الغرباء را به غریب الغرباء منتقل کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۴ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۱


سؤال

چرا به امام رضا(ع) غریب الغربا می‌گویند؟ آیا این لقب مستند است؟


لقب «غریب» در روایات

در روایاتی که از القاب امام رضا(ع) سخن به میان آمده است تنها کلمه «غریب» وجود دارد و در کتب معتبره شیعه بدون«الغربا» نقل شده است، بنابر این لقب غریب الغربا در روایات به این شکل وارد نشده است. در ذیل به دو روایت اشاره می‌شود:

  • امام صادق(ع) فرمودند: «فرزندی از فرزندان من در خراسان کشته می‌شود که به آن دیار طوس گفته می‌شود، هر کس او را زیارت کند در حالی که عارف به حق او باشد، روز قیامت او را با دست خود بگیرم و با خود وارد بهشت کنم اگر چه دارای گناهان کبیره باشد، پس سؤال شد، حق معرفت او چیست؟ امام فرمودند: اینکه بدانید او امام مفترض الطاعه و ولی خداست، غریب و شهید است. هر کس او را زیارت کند در حالی که عارف به حق او باشد خداوند به او اجر هفتاد شهید از شهیدانی که در رکاب رسول خدا(ص) شهید شده‌اند، می‌دهد».[۱]
  • اباصلت می‌گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که فرمودند: «به خدا قسم از ما اهل بیت نیست مگر اینکه به قتل می‌رسد و شهید می‌گردد، از او پرسیدم آیا شما نیز شهید می‌گردید؟ ایشان فرمودند: بلی من به دست شقی‌ترین اهل زمانه خود مسموم می‌گردم سپس بدنم در بلاد غربت دفن می‌گردد، آگاه باشید که هر کس در این غربتم به زیارت من بیاید، خداوند به او اجر صد هزار شهید و صد هزار صدیق و صد هزار حج و عمره مقبول و صد هزار مجاهد در راه خدا می‌دهد، هم چنین او در زمره ما اهل بیت محشور شود و در بالاترین درجات بهشت در کنار ما خواهد بود».[۲]

مراد از لفظ غریب

«غریب» از ماده «غ-ر-ب» است به معنای «دور شد و رفت به آن سو، پنهان گردید، غائب شد»، خود «غریب»، مصدر و به معنای «مسافر، دور شونده» به کار می‌رود.[۳] در نتیجه به مسافری که از وطن خود دور شده و از اهل و فامیل خود جدا شود «غریب» می‌گویند، در عرف نیز همین معنا به کار می‌رود و به کسی که از خانه و کاشانه خود دور شده و در آن دیار از فامیل و اقوام کسی را نداشته باشد «غریب» می‌گویند.

در این روایات نیز همین معنا به نظر می‌رسد، زیرا امام رضا(ع) از خانه و کاشانه خود و از میان فامیل و خویشان که در مدینه بودند جدا شده و به دستور مأمون عباسی به اجبار به خراسان فراخوانده شد و زمانی که توسط مأمون مسموم گشتند، هیچ‌کس از اهل بیت و خانواده حضرت در کنار ایشان نبودند و تنها در لحظات آخر عمر شریفشان، فرزند عزیزش امام جواد(ع) بر بالین پدر حاضر شده است.[۴]

منابع

  1. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، مؤسسه انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، چاپ چهارم، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۵۸۴.
  2. همان.
  3. احمد سیاح، فرهنگ جامع نوین، ترجمه السنجر، انتشارات اسلام، تهران، چاپخانه منفرد، ج۲، ص۱۳۹۷.
  4. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ناشر: انتشارات نسیم حیات، چاپ آرمان، قم، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۳۸۴.