همنشینی با ثروتمندان و مرگ قلب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== مراد از ثروتمندان == | == مراد از ثروتمندان == | ||
مراد از ثروتمندانی که همنشینی با آنها باعث مرگ قلب میشود، | مراد از ثروتمندانی که همنشینی با آنها باعث مرگ قلب میشود، ثروتمندانی هستند که زیادی نعمت آنها را به طغیانگری واداشته است. | ||
از روایت نقل شده از امام صادق، استفاده میشود که همنشینی با هر ثروتمندی باعث مرگ قلب میشود؛ ولی نمیتوان بلافاصله به عمومیت یک روایت یا آیه عمل کرد؛ زیرا ممکن است با آیه یا روایتی دیگر قید خورده باشد. در این زمینه روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که در آن دستهای خاص از ثروتمندان مشخص شدهاند. پیامبر(ص) در این روایت، همنشینی با | از روایت نقل شده از امام صادق، استفاده میشود که همنشینی با هر ثروتمندی باعث مرگ قلب میشود؛ ولی نمیتوان بلافاصله به عمومیت یک روایت یا آیه عمل کرد؛ زیرا ممکن است با آیه یا روایتی دیگر قید خورده باشد. در این زمینه روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که در آن دستهای خاص از ثروتمندان مشخص شدهاند. پیامبر(ص) در این روایت، همنشینی با «غَنِیّ مُتْرِف؛ ثروتمند خوشگذران» را همنشینی با مردگان دانسته است.<ref>محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref> | ||
واژه | واژه مُتْرِف به معنای کسی است که زیادی نعمت و زندگی مرفه او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیانگری واداشته است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۰۶.</ref> قرآن نیز، دشمنان پیامبر(ص) را ثروتمندان مترف معرفی کرده است. <ref>سباأ / ۳۴.</ref> | ||
از این روایت | از این روایت استفاده میشود که همنشینی با هر ثروتمندی دل را نمیمیراند؛ بلکه باید دید که فرد ثروتمند چه دیدگاهی نسبت به دنیا و اموالش دارد. همنشینی با ثروتمندی که دلبستگی به ثروتش نداشته باشد، و از آن در راه پیشرفت معنوی استفاده کند،دل را نمیمیراند. | ||
حضرت خدیجه(س) یکی از ثروتمندان بود؛ اما پیامبر(ص) با او ازدواج کرد و همنشین او شد. حضرت خدیجه(س) نه تنها دلبستگی به اموالش نداشت؛ بلکه همه را در راه پیشرفت اسلام هزینه کرد.<span></span> | |||
حضرت خدیجه | |||
<span></span> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۳
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
مراد از روایتی که همنشینی با ثروتمندان را باعث مرگ قلب شمرده، کدام دسته از ثروتمندان هستند؟
متن روایت
بنا بر روایتی از امام صادق(ع) همنشینی با ثروتمندان باعث مرگ قلب میشود. متن و ترجمه این روایت چنین است:
« | ثَلاَثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِيتُ اَلْقَلْبَ اَلْجُلُوسُ مَعَ اَلْأَنْذَالِ وَ اَلْحَدِيثُ مَعَ اَلنِّسَاءِ وَ اَلْجُلُوسُ مَعَ اَلْأَغْنِيَاءِ.[۱] | همنشينى با سه طايفه دل را ميميراند: نشستن با خسيسان سخن گفتن با زنان و نشستن با ثروتمندان. | » |
مراد از مرگ قلب
منظور از واژه قلب در قرآن و روایات، روح و نفس انسانی[۲] و مراد از مرگ قلب، تاریک شدن روح و فاصله گرفتن انسان از یاد خدا است. همه اعمال بر روح و روان انسان اثر میگذارد؛ به تعبیر روایات، برخی اعمال باعث قساوت و مرگ قلب و برخی باعث نورانی شدن آن میشوند.[۳]
مراد از ثروتمندان
مراد از ثروتمندانی که همنشینی با آنها باعث مرگ قلب میشود، ثروتمندانی هستند که زیادی نعمت آنها را به طغیانگری واداشته است.
از روایت نقل شده از امام صادق، استفاده میشود که همنشینی با هر ثروتمندی باعث مرگ قلب میشود؛ ولی نمیتوان بلافاصله به عمومیت یک روایت یا آیه عمل کرد؛ زیرا ممکن است با آیه یا روایتی دیگر قید خورده باشد. در این زمینه روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که در آن دستهای خاص از ثروتمندان مشخص شدهاند. پیامبر(ص) در این روایت، همنشینی با «غَنِیّ مُتْرِف؛ ثروتمند خوشگذران» را همنشینی با مردگان دانسته است.[۴]
واژه مُتْرِف به معنای کسی است که زیادی نعمت و زندگی مرفه او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیانگری واداشته است.[۵] قرآن نیز، دشمنان پیامبر(ص) را ثروتمندان مترف معرفی کرده است. [۶]
از این روایت استفاده میشود که همنشینی با هر ثروتمندی دل را نمیمیراند؛ بلکه باید دید که فرد ثروتمند چه دیدگاهی نسبت به دنیا و اموالش دارد. همنشینی با ثروتمندی که دلبستگی به ثروتش نداشته باشد، و از آن در راه پیشرفت معنوی استفاده کند،دل را نمیمیراند.
حضرت خدیجه(س) یکی از ثروتمندان بود؛ اما پیامبر(ص) با او ازدواج کرد و همنشین او شد. حضرت خدیجه(س) نه تنها دلبستگی به اموالش نداشت؛ بلکه همه را در راه پیشرفت اسلام هزینه کرد.
منابع
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۸۷.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم المقدسه، ج۲، ص۲۲۳، ذیل آیه ۲۲۵ سوره بقره.
- ↑ ر. ک. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ج۳.
- ↑ محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۰۶.
- ↑ سباأ / ۳۴.