|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| خلقت کفار چگونه با عدل الهی سازگاری دارد؟ آیا خداوندی که علت تامه موجودات است نمیتوانست انسان کافر را، کافر خلق نکند؟ | | خلقت کافران چگونه با عدل الهی سازگاری دارد؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}}خداوند کافران را به عنوان انسان آفریده، و کفر کافر مخلوق خداوند نیست. علت کفر را خداوند به وجود نیاورده تا بتوانیم کفر کافر را به اراده خداوند برگشت دهیم. انسانها با اختیار خود اموری را انتخاب کرده و سبب ایجاد علت کفر شدهاند. | | {{پاسخ}}[[خداوند]] همه [[انسان|انسانها]] را بر اساس [[حکمت خدا|حکمت]] و [[عدل الهی|عدل]] خود، به صورت انسان میآفریند و [[کافر]] را به صورت کافر [[خلقت|خلق]] نمیکند. هر فردی بر اساس قواعد حاکم بر طبیعت به واسطه والدین، به صورت انسان متولد شده و با افعالی که به [[اختیار|اختیار خود]] انجام میدهد، کافر یا [[مؤمن]] میشود. بنابراین، [[ایمان]] و کفر دو صفت است که انسانها در متصف شدن به آن اختیار دارند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵، باب قضاء و قدر، ح۲.</ref> |
| | |
| همچنین کفر کافران را نمیتوان براساس کفر قضا و قدر الهی دانست. قدر عینی عبارت است از خصوصیاتی که شیء در زمان محقق شدنش از علتهای خود میگیرد و قضاء عینی عبارت است از ضرورت وجود شیء در زمانی که عله تامه آن موجود باشد. بر این اساس، با تحقق علت، معلول نیز باید به مقتضای قضای عینی الهی محقق شود و این تخلف پذیر نیست. حال اگر این موجود انسان شد به مقتضای حکمت الهی، مختار است، میتواند به اختیار خود، کفر یا ایمان را انتخاب کند. در اینجا نمیتوان گفت خداوند، شخص را کافر آفریده است؛ زیرا کفر صفتی عارضی است که قابل تغییر است.
| |
| | |
| == تولد انسان با اختیار ==
| |
| خداوند همه انسانها را بر اساس حکمت و عدل خود، به صورت انسان میآفریند و کافر را به صورت کافر خلق نمیکند. هر فردی بر اساس قواعد حاکم بر طبیعت به واسطه والدین، به صورت انسان متولد شده و با افعالی که به اختیار خود انجام میدهد، کافر یا مؤمن میشود. بنابراین، ایمان و کفر دو صفت است که انسانها در متصف شدن به آن اختیار دارند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵، باب قضاء و قدر، ح۲.</ref>
| |
| | |
| خداوند پس از آفرینش انسان و دادن اختیار به او، به رستگاری آنها نیز کمک کرده است؛ مانند فرستادن پیامبران، نزول کتابهای آسمانی، اعطای قدرت تفکر برای تشخیص راه درست و تشویق به پاداش و ترساندن از عذاب.<ref>ترجمه و شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۶۰.</ref>
| |
| == قضا و قدر و اختیار انسان ==
| |
| قضا و قدر تکوینی به دو قسم علمی و عینی تقسیم میشود:
| |
| | |
| الف: قضا و قدر تکوینی علمی عبارت است: علم خداوند به حدود اشیاء و خصوصیات آنها قبل از ایجاد کردن آنها و قضاء علمی یعنی علم خداوند به این که وجود اشیاء و از بین رفتن آنها زمانی که تمامی علتهای این دو امر وجود داشته باشد ضروری است.
| |
| | |
| ب) قضا و قدر تکوینی عینی: این دو نوع از قضاء و قدر در متن واقع و تحقق بیرونی اشیاء میباشد. تقدیر عینی عبارت است از خصوصیاتی که شیء در زمان محقق شدنش از علتهای خود در وجود خارجی میگیرد و قضاء عینی عبارت است از ضرورت وجود شیء در زمانی که عله تامه آن موجود باشد.<ref>محاضرات فی الالهیات، ص۲۲۵ ـ ۲۳۴ ـ ۲۲۳.</ref>
| |
| | |
| طبق سنت الهی، با تحقق علت، معلول نیز باید به مقتضای قضای عینی الهی محقق شود و این تخلف پذیر نیست. حال اگر این موجود انسان شد به مقتضای حکمت الهی، مختار است، میتواند به اختیار خود، کفر یا ایمان را انتخاب کند. در اینجا نمیتوان گفت خداوند، شخص را کافر آفریده است؛ زیرا کفر صفتی عارضی است که قابل تغییر است.<ref>نحل / ۷۸.</ref>
| |
| | |
| همچنین باید توجه داشت که عالم تشریع و تکوین، دو عالم مجزا از هم هستند. خداوند این گونه نظام را پدیدآورده است که انسان در عالم تشریع مختار است و میتواند هر عملی خواست انجام دهد و از اعمال خود نتایجی را توقع داشته باشد.
| |
|
| |
|
| | خداوند پس از [[آفرینش انسان]] و دادن اختیار به او، به رستگاری آنها نیز کمک کرده است؛ فرستادن پیامبران، نزول کتابهای آسمانی، اعطای [[تفکر|قدرت تفکر]] برای تشخیص راه درست و تشویق به [[پاداش]] و ترساندن از [[عذاب]]، برخی از راههایی است که خداوند برای مؤمن شدن، در اختیار همه انسانها قرار داده است.<ref>ترجمه و شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۶۰.</ref> |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |