اعراف: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
(جایگزینی متن - '<span></span>' به '') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
* مسلمانان گنهکاری که وارد بهشت نشدهاند و امید ورود آن را دارند. | * مسلمانان گنهکاری که وارد بهشت نشدهاند و امید ورود آن را دارند. | ||
* آنها که طاعتها و گناهانشان برابر است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، چاپ بیست و یکم، ۱۳۷۸، ج۶، ص۱۸۸؛ و منشور جاوید، ج۱، ص۲۵۴؛ و برهان، ج۲، ص۱۸.</ref> | * آنها که طاعتها و گناهانشان برابر است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، چاپ بیست و یکم، ۱۳۷۸، ج۶، ص۱۸۸؛ و منشور جاوید، ج۱، ص۲۵۴؛ و برهان، ج۲، ص۱۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۰
آیا در جهان آخرت جز بهشت و جهنم جای دیگری هم هست؟ آنجا چگونه جایی است و چه کسانی در آن خواهند بود؟
قرآن کریم و روایات ائمه معصومین(ع) به مکانی میان بهشت و جهنم اشاره دارند که نه بخشی از جهنم است و نه بهشت؛ و نام آن اعراف است. اعراف گذرگاه سخت و صعبالعبوری است که دو قطب سعادت و شقاوت را از هم جدا میکند و همچون زمین مرتفعی مشرف بر بهشت و دوزخ است. کسانی که روی آن قرار دارند، بهشتیان و دوزخیان را مشاهده مینمایند و با آنها سخن میگویند.[۱]
افراد حاضر بر اعراف به نظر مرحوم علامه طباطبائی کسانی در اعراف هستند که از جمله عباد مخلص خداوند میباشند و نشانههایی که آیات قرآن برای اعرافیان ذکر نموده فقط بر مردان الهی صدق میکند، اینها از مقامات عالیه برخوردار هستند هر دو گروه سعادتمند و شقاوتمند را میشناسند و اجازه سخن گفتن با اینها را دارند و توانایی شهادت و شفاعت را نیز دارا هستند. آنها میتوانند در اعراف به شفاعت بپردازند و با هر یک از بهشتیان و جهنمیان سخنی بگویند[۲]
از نظر بعضی از مفسران دو گروه دیگر هم در اعراف هستند:
- مسلمانان گنهکاری که وارد بهشت نشدهاند و امید ورود آن را دارند.
- آنها که طاعتها و گناهانشان برابر است[۳]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه. چاپ بیست و یکم، ۱۳۷۸، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ج۶، ص۹–۱۸۷، سبحانی، جعفر، منشور جاوید، انتشارات مؤسسه سیدالشهداء، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۹، ص۲۵۵.
- ↑ تفسیر المیزان، اسماعیلیان، ج۸، ص۱۲۱ – ۱۲۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، چاپ بیست و یکم، ۱۳۷۸، ج۶، ص۱۸۸؛ و منشور جاوید، ج۱، ص۲۵۴؛ و برهان، ج۲، ص۱۸.