پیش نویس:وحی به حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== | == محدثه بودن حضرت زهرا(س) == | ||
حضرت زهرا(س) دارای القاب فراوانی بودند که یکی از آنها "محدثه" است به معنای کسی که صدای فرشته را میشنود، اما او را نمیبیند.<ref>بصائر الدرجات الکبری، ص۳۷۱ ـ ۳۶۸؛ همان، ج۱ ، ص۱٧۶، ۱٧٧، ۲۴٣؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۴۱؛ ج۲۶، ص٧۴ ـ٨۲ .</ref> فرق این نزول فرشتگان با وحی بر انبیاء الهی آن است که وحی انبیاء وحی تشریعی است، اما نزول فرشتگان بر محدَّثین، تشریع و بیان احکام نیست، بلکه بیان اخبار غیبی (وحی انبائی و غیر تشریعی) و مانند آن است.<ref>سید حسین اسحاقی، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۲۹؛ سید منذر حکیم، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.</ref> | |||
امام صادق (ع) درباره گفتگوی جبرئیل با حضرت زهرا(س) میفرماید: «... فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) بسیار محزون بود و جبرئیل پی در پی نزد او میآمد و ایشان را تسلی میداد و از آن حضرت برای ایشان خبر میآورد و نیز ایشان را از حوادثی که پس از وی در نسل او رخ خواهد داد آگاه میکرد و علی(ع) نیز آنها را مینوشت که همان مصحف فاطمه است».<ref>بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۴؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۵۴۵ و ج۲۶، ص۴۱.</ref>.<ref>محمد کرمانی کجور، مقاله فاطمه زهرا دختر رسول خدا، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۱۱ ـ ۲۲۵.</ref> | |||
درباره محدثه بودن آن حضرت راوی میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: همانا فاطمه(س) را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل میشدند و با او گفتگو میکردند؛ مانند گفت و شنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نامهای معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذاری مادرش فاطمه(س) به محدَّثه چنین میفرماید: {{عربی|إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَه مُحَدَّثَه لِأَنَّ الْمَلَائِكَه كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ}}؛ «فاطمه محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود میآمدند و به او خبر میدادند؛ همانگونه که به مریم دختر عمران خبر میدادند».<ref>عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ص۳۶.</ref> | |||
انکار گفتگوی حضرت زهرا(س) با جبرئیل، انکار یکی از اوصاف آن حضرت است. انکار محدثه بودن حضرت زهرا(س) ممکن است به سه جهت باشد؛ اول آنکه اساساً دریافت وحی بهواسطۀ فرشته، جز برای انبیای الهی امکان ندارد، دوم آنکه نزول جبرئیل پس از رحلت رسول خدا(ص) تحقق نیافته است و سوم آنکه وقوع این امر را در مورد حضرت صدیقۀ کبری(س) منکر شوند.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref> | |||
در | === بررسی جهت اول === | ||
ارتباط انسان با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن و مطابق آیات مختلفی از قرآن کریم، نزول فرشتگان الهی و وحی بر غیر انبیا، نه تنها امکان دارد، بلکه در امتهای گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول ملائکه بر حضرت مریم(س)، وحی بر مادر موسی(س) و وحی بر حواریون حضرت عیسی(ع).<ref>سید حسین اسحاقی، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> خداوند دربارۀ حضرت مریم(س) میفرماید: {{قرآن|فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا}}<ref>مریم، آیه ۱۷ «پس ما روح خود را نزد او فرستادیم که به صورت انسانی بر او مجسم گشت».</ref> و نیز میفرماید: {{قرآن|إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَة}}<ref>آلعمران، آیه ۴۵ «زمانی که فرشتگان گفتند: ای مریم خدای تعالی به کلمهای بشارتت میدهد».</ref> و همچنین {{قرآن|وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک}}.<ref>آلعمران، آیة ۴۲ «و به یاد آر زمانی را که ملائکه گفتند:ای مریم: بدان که خدا تو را برگزید».</ref> | |||
در | در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد؛ بلکه تمامی ائمه(ع) محدّث بودهاند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان {{عربی|ان الائمه محدثون فهمون}} گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref> در این زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>، {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>الإختصاص، شیخ مفید، ص۳۲۹.</ref>. | ||
روایات اهلتسنن نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمیکند، به عنوان مثال در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم از رسولخدا(ص) نقل شده است: {{عربی|قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم}}، «مردانی در امت بنیاسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو میکردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربنخطاب بود».<ref>محمدبناسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۴۹؛ همان، ج۴، ص۱٧٩؛ مسلمبنحجاج نیشابوری، صحیحمسلم، ج۷، ص۱۱۶.</ref> ابنحجر میگوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر!!!<ref>حقیقة مصحف فاطمه عند الشیعة، ص۱۶۸-۱۶۹ به نقل از ابنحجر، ارشاد الساری، ج۶، ص۱۰٣.</ref> همچنین ابنابیداود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر(ص) را میشنید.<ref>کتاب المصاحف، ص۶.</ref> در مسند احمد بن حنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی میگفت: {{عربی|اللهم لک الحمد کله...}}، پیامبر(ص) فرمودند: آن فرد مَلِک بود که میخواست به شما بیاموزد چگونه خدا را حمد گویید».<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۹۶.</ref> | |||
بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسول خدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نمودهاند، هم نزد شیعیان و هم نزد اهل تسنن اثبات شده است.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref> | |||
=== بررسی جهت دوم === | |||
برخی منابع چنین نقل کردهاند که جبرئیل هنگام وفات رسول اکرم(ص) خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است».<ref>کنزالعمال، ج۷، ص۲۶۴؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری، ج۲، ص۲۶۷.</ref> بر اساس این روایت برخی معتقدند جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد(ص) هرگز به زمین نازل نشد.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref> | |||
سیوطی از علمای اهل سنت در مورد صحت این روایت میگوید: «این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست نزول جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از رسول خدا(ص) رسیده است که در هر شب قدر جبرئیل با ملائکه فرود میآیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام میکنند».<ref>الدرالمنثور، ج۶، ص۳۷۷.</ref> حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تصریح دارند.<ref>علیبنابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۷۲-۴۷۳.</ref> | |||
در کتابهای روایی | بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از رسولخدا(ص)، انقطاع وحی قرآنی و وحیای است که با آن کتاب آسمانی نازل میشود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل به منظور خبر دادن از فوت قریب الوقوع پیامبر(ص) بوده است.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref> | ||
=== بررسی جهت سوم === | |||
امام صادق(ع) فرمودند: «فاطمه دختر رسول خدا(ص) «محدّثه» بود، نه پیامبر. فاطمه(س) را از این رو «محدثه» نامیدهاند که فرشتگان از آسمان بر او نازل میشدند و با او سخن میگفتند، همانگونه که با مریم بنت عمران گفتگو داشتند».<ref>بحارالانوار، ج۴٣ ، ص٧٨.</ref> در زیارت فاطمه(س) هم وارد شده است: {{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه}}. | |||
در کتابهای روایی اهل تسنن نیز فاطمه اطهر(س) دارای فضائل متعددی است؛ از این روی نزول وحی بر ایشان هرگز بعید و دور از ذهن نیست؛ در صحیح بخاری آمده است رسولخدا(ص) در آخرین سخنانشان با حضرت فاطمه(س) فرمودند: «آیا راضی میشوی که سیدۀ نساء أهل الجنة یا نساء المؤمنین باشی؟»<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۸۳.</ref> در صحیح مسلم نیز روایتی مشابه آن آمده است.<ref>صحیحمسلم، ج۷، ص۱۴۳.</ref> مسلّم است که گفتگو با جبرئیل بر چنین شخصیتی، غریبتر از گفتگوی جبرئیل با سایر افرادی است که در کتب اهلتسنن جزء محدّثان بهشمار رفتهاند؛ بنابراین وجهی برای انکار نزول ملک یا جبرئیل بر فاطمه زهرا(س) باقی نمیماند.<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۹۷.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۵
این متن یک پیشنویس است که در وضعیت ویرایش قرار دارد |
مگر نه اینکه نزول وحی پس از وفات پیامبر(ص) پایان یافت؟ آیا مصحف فاطمه و نزول جبرئیل بر او خلاف قرآن نیست؟
محدثه بودن حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) دارای القاب فراوانی بودند که یکی از آنها "محدثه" است به معنای کسی که صدای فرشته را میشنود، اما او را نمیبیند.[۱] فرق این نزول فرشتگان با وحی بر انبیاء الهی آن است که وحی انبیاء وحی تشریعی است، اما نزول فرشتگان بر محدَّثین، تشریع و بیان احکام نیست، بلکه بیان اخبار غیبی (وحی انبائی و غیر تشریعی) و مانند آن است.[۲]
امام صادق (ع) درباره گفتگوی جبرئیل با حضرت زهرا(س) میفرماید: «... فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) بسیار محزون بود و جبرئیل پی در پی نزد او میآمد و ایشان را تسلی میداد و از آن حضرت برای ایشان خبر میآورد و نیز ایشان را از حوادثی که پس از وی در نسل او رخ خواهد داد آگاه میکرد و علی(ع) نیز آنها را مینوشت که همان مصحف فاطمه است».[۳].[۴]
درباره محدثه بودن آن حضرت راوی میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: همانا فاطمه(س) را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل میشدند و با او گفتگو میکردند؛ مانند گفت و شنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نامهای معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذاری مادرش فاطمه(س) به محدَّثه چنین میفرماید: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَه مُحَدَّثَه لِأَنَّ الْمَلَائِكَه كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ»؛ «فاطمه محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود میآمدند و به او خبر میدادند؛ همانگونه که به مریم دختر عمران خبر میدادند».[۵]
انکار گفتگوی حضرت زهرا(س) با جبرئیل، انکار یکی از اوصاف آن حضرت است. انکار محدثه بودن حضرت زهرا(س) ممکن است به سه جهت باشد؛ اول آنکه اساساً دریافت وحی بهواسطۀ فرشته، جز برای انبیای الهی امکان ندارد، دوم آنکه نزول جبرئیل پس از رحلت رسول خدا(ص) تحقق نیافته است و سوم آنکه وقوع این امر را در مورد حضرت صدیقۀ کبری(س) منکر شوند.[۶]
بررسی جهت اول
ارتباط انسان با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن و مطابق آیات مختلفی از قرآن کریم، نزول فرشتگان الهی و وحی بر غیر انبیا، نه تنها امکان دارد، بلکه در امتهای گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول ملائکه بر حضرت مریم(س)، وحی بر مادر موسی(س) و وحی بر حواریون حضرت عیسی(ع).[۷] خداوند دربارۀ حضرت مریم(س) میفرماید: ﴿فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا﴾[۸] و نیز میفرماید: ﴿إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَة﴾[۹] و همچنین ﴿وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک﴾.[۱۰]
در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد؛ بلکه تمامی ائمه(ع) محدّث بودهاند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان «ان الائمه محدثون فهمون» گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است.[۱۱] در این زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ»[۱۲]، «إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ»[۱۳].
روایات اهلتسنن نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمیکند، به عنوان مثال در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم از رسولخدا(ص) نقل شده است: «قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم»، «مردانی در امت بنیاسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو میکردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربنخطاب بود».[۱۴] ابنحجر میگوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر!!![۱۵] همچنین ابنابیداود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر(ص) را میشنید.[۱۶] در مسند احمد بن حنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی میگفت: «اللهم لک الحمد کله...»، پیامبر(ص) فرمودند: آن فرد مَلِک بود که میخواست به شما بیاموزد چگونه خدا را حمد گویید».[۱۷]
بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسول خدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نمودهاند، هم نزد شیعیان و هم نزد اهل تسنن اثبات شده است.[۱۸]
بررسی جهت دوم
برخی منابع چنین نقل کردهاند که جبرئیل هنگام وفات رسول اکرم(ص) خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است».[۱۹] بر اساس این روایت برخی معتقدند جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد(ص) هرگز به زمین نازل نشد.[۲۰]
سیوطی از علمای اهل سنت در مورد صحت این روایت میگوید: «این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست نزول جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از رسول خدا(ص) رسیده است که در هر شب قدر جبرئیل با ملائکه فرود میآیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام میکنند».[۲۱] حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تصریح دارند.[۲۲]
بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از رسولخدا(ص)، انقطاع وحی قرآنی و وحیای است که با آن کتاب آسمانی نازل میشود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل به منظور خبر دادن از فوت قریب الوقوع پیامبر(ص) بوده است.[۲۳]
بررسی جهت سوم
امام صادق(ع) فرمودند: «فاطمه دختر رسول خدا(ص) «محدّثه» بود، نه پیامبر. فاطمه(س) را از این رو «محدثه» نامیدهاند که فرشتگان از آسمان بر او نازل میشدند و با او سخن میگفتند، همانگونه که با مریم بنت عمران گفتگو داشتند».[۲۴] در زیارت فاطمه(س) هم وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه».
در کتابهای روایی اهل تسنن نیز فاطمه اطهر(س) دارای فضائل متعددی است؛ از این روی نزول وحی بر ایشان هرگز بعید و دور از ذهن نیست؛ در صحیح بخاری آمده است رسولخدا(ص) در آخرین سخنانشان با حضرت فاطمه(س) فرمودند: «آیا راضی میشوی که سیدۀ نساء أهل الجنة یا نساء المؤمنین باشی؟»[۲۵] در صحیح مسلم نیز روایتی مشابه آن آمده است.[۲۶] مسلّم است که گفتگو با جبرئیل بر چنین شخصیتی، غریبتر از گفتگوی جبرئیل با سایر افرادی است که در کتب اهلتسنن جزء محدّثان بهشمار رفتهاند؛ بنابراین وجهی برای انکار نزول ملک یا جبرئیل بر فاطمه زهرا(س) باقی نمیماند.[۲۷]
منابع
- ↑ بصائر الدرجات الکبری، ص۳۷۱ ـ ۳۶۸؛ همان، ج۱ ، ص۱٧۶، ۱٧٧، ۲۴٣؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۴۱؛ ج۲۶، ص٧۴ ـ٨۲ .
- ↑ سید حسین اسحاقی، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۲۹؛ سید منذر حکیم، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
- ↑ بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۴؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۵۴۵ و ج۲۶، ص۴۱.
- ↑ محمد کرمانی کجور، مقاله فاطمه زهرا دختر رسول خدا، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۱۱ ـ ۲۲۵.
- ↑ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ص۳۶.
- ↑ دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.
- ↑ سید حسین اسحاقی، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۲۹.
- ↑ مریم، آیه ۱۷ «پس ما روح خود را نزد او فرستادیم که به صورت انسانی بر او مجسم گشت».
- ↑ آلعمران، آیه ۴۵ «زمانی که فرشتگان گفتند: ای مریم خدای تعالی به کلمهای بشارتت میدهد».
- ↑ آلعمران، آیة ۴۲ «و به یاد آر زمانی را که ملائکه گفتند:ای مریم: بدان که خدا تو را برگزید».
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.
- ↑ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۷۲.
- ↑ الإختصاص، شیخ مفید، ص۳۲۹.
- ↑ محمدبناسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۴۹؛ همان، ج۴، ص۱٧٩؛ مسلمبنحجاج نیشابوری، صحیحمسلم، ج۷، ص۱۱۶.
- ↑ حقیقة مصحف فاطمه عند الشیعة، ص۱۶۸-۱۶۹ به نقل از ابنحجر، ارشاد الساری، ج۶، ص۱۰٣.
- ↑ کتاب المصاحف، ص۶.
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۹۶.
- ↑ دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.
- ↑ کنزالعمال، ج۷، ص۲۶۴؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری، ج۲، ص۲۶۷.
- ↑ دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.
- ↑ الدرالمنثور، ج۶، ص۳۷۷.
- ↑ علیبنابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۷۲-۴۷۳.
- ↑ دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۴٣ ، ص٧٨.
- ↑ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۸۳.
- ↑ صحیحمسلم، ج۷، ص۱۴۳.
- ↑ اعیان الشیعة، ج۱، ص۹۷.