علت خانه‌نشینی امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در سال‌های اول وفات پیامبر(ص)، چرا امام علی(ع) خانه نشین شدند؟ آیا سکوت ایشان به نفع اسلام بود یا مبارزه ایشان؟
در سال‌های اول وفات پیامبر(ص)، چرا امام علی(ع) خانه‌نشین شدند؟ آیا سکوت ایشان به نفع اسلام بود یا مبارزهٔ ایشان؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''علت خانه نشینی امام علی(ع)''' بعد از رحلت [[پیامبر(ص)]]، وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی بود. چنانچه بنابر تأیید تاریخ نگاران، جامعه اسلامی بعد از پیامبر(ص) بسیار متذلذل گشت و بسیاری از سنت‌های جاهلی به آن بازگشت. از طرفی افرادی مانند [[ابوسفیان]] و [[عباس عموی پیامبر(ص)|عباس]]، پیشنهاد به بیعت با حضرت را دادند تا ایشان را به نبرد با خلیفه تحریک کنند. امام علی(ع) با رد درخواست آن‌ها، با علم به اینکه یاری برای قیام ندارد و برای جلوگیری از تفرقه، خانه نشینی را انتخاب کردند اما در همین دوره، به امامت و رهبری جامعه اهتمام ورزیدند و از انحرافات جلوگیری می‌کردند.
'''علت خانه‌نشینی امام علی(ع)''' بعد از رحلت [[پیامبر(ص)]] را حفظ اسلام و وحدت و یکپارچگی جامعهٔ اسلامی دانسته‌اند. جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر(ص) بسیار متذلذل بود و برخی سنت‌های جاهلی دوبارهٔ زنده گشت. افرادی مانند [[ابوسفیان]] و [[عباس عموی پیامبر(ص)|عباس بن عبدالمطلب]]، پیشنهاد بیعت امام علی(ع) را مطرح کردند تا او را به نبرد با خلیفه تحریک کنند. امام علی(ع) با توجه به اینکه یارانی قابل اتکا برای قیام نداشت و برای جلوگیری از تفرقه، خانه‌نشینی را انتخاب کرد.


== لزوم وحدت مسلمین ==
== لزوم وحدت مسلمین ==
اغلب مورخان بر این عقیده هستند که شرایط [[اسلام]]، هنگام رحلت پیامبر(ص) که نهضت نوپایی بود و هنوز اکثریت قابل ملاحظه‌ای از مردم آن را از صمیم دل نپذیرفته بودند، به اتحاد و یکپارچگی نیاز داشت.<ref>سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، ص۱۹۴، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، جاول، ۱۴۲۳ قمری.</ref> در بعضی از تعابیر آمده است: «هنگامی که پیامبر وفات یافت، عرب (جاهلی) بازگشت خود را شروع کرد و یهود و نصارا سر برداشتند و منافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همانند رمه بی چوپان بودند که در یک شب سرد و بارانی زمستان، در بیابانی، گرفتار شده‌اند<ref>سیره ابن هشام، جلد ۴، ص۳۱۶، به نقل از مکارم، شیرازی، پیام امام، جاول، چ اول، ۱۳۷۵، ناشر دارالکتب الاسلامیه.</ref>».
اغلب مورخان بر این عقیده هستند که [[اسلام]] در زمان رحلت پیامبر(ص)، که نهضت نوپایی بود و هنوز اکثریت قابل ملاحظه‌ای از مردم آن را از صمیم دل نپذیرفته بودند، به اتحاد و یکپارچگی نیاز داشت.<ref>سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، ص۱۹۴، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، جاول، ۱۴۲۳ قمری.</ref> برخی مورخان آورده‌اند که با وفات پیامبر، عرب (جاهلی) بازگشت خود را شروع کرد و منافقان آشکار گشتند.<ref>سیره ابن هشام، جلد ۴، ص۳۱۶، به نقل از مکارم، شیرازی، پیام امام، جاول، چ اول، ۱۳۷۵، ناشر دارالکتب الاسلامیه.</ref>


== تلاش منافقین برای ایجاد درگیری ==
== تلاش منافقان برای ایجاد درگیری ==
بهترین راه برای درهم شکستن اتحاد مسلمین، درگیر کردن [[اهل بیت(ع)]] با محوریت امام علی(ع) با سردمداران حکومت بود، به همین خاطر [[ابوسفیان]] با جلب موافقت [[عباس عموی پیامبر(ص)|عباس]] به همراه گروهی از [[بنی هاشم]] نزد امام علی(ع) آمدند و به او پیشنهاد بیعت دادند. ابوسفیان برای تحریک احساسات علی(ع) گفت: ای ابا الحسن، از پذیرفتن این پیشنهاد غفلت مورز، ما تاکنون کی پیرو خاندان فرومایه تِیم بوده‌ایم<ref>اقتباس از: ری شهری، محمد، رهبری در اسلام، ص۲۳۴، دارالحدیث، چ اول، ۱۳۷۹.</ref>؟
بهترین راه برای درهم شکستن اتحاد مسلمانان، درگیر کردن امام علی(ع) با سردمداران حکومت بود، به همین خاطر [[ابوسفیان]] با جلب موافقت [[عباس عموی پیامبر(ص)|عباس]] به همراه گروهی از [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]] نزد امام علی(ع) آمدند و به او پیشنهاد بیعت دادند. ابوسفیان برای تحریک احساسات علی(ع) گفت: ای اباالحسن، از پذیرفتن این پیشنهاد غفلت مکن، ما چه زمانی پیرو خاندان فرومایه تِیم (خاندان ابوبکر) بوده‌ایم؟<ref>اقتباس از: ری شهری، محمد، رهبری در اسلام، ص۲۳۴، دارالحدیث، چ اول، ۱۳۷۹.</ref>


امام علی(ع)، می‌فرماید: «شما خوب می‌دانید که من از هر کس به امر خلافت شایسته ترم، به خدا سوگند تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو به راه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار می‌کنم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۴، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.</ref>».
امام علی(ع) در جواب خاطرنشان کردند که «شما خوب می‌دانید که من از هر کس به امر خلافت شایسته ترم، به خدا سوگند تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو به راه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار می‌کنم».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۴.</ref> البته اگر امام شرائط را برای قیام مهیا می‌دید، قیام می‌کرد و نیازی به پیشنهاد قیام نبود.  


گذشته از این اگر بستر را برای قیام مهیا می‌دید هر لحظه قیام می‌کرد و نیازی به پیشنهاد قیام نبود. حضرت امیر(ع) یکی دیگر از علل عدم قیام را، نبود حامی و یاور می‌داند چون قیام باید با حمایت‌های عمومی مردم بال و پر پیدا کند و زمان مناسب آن فرا رسد. در این باره می‌فرمایند: «من، نگاه کردم و دیدم (برای گرفتن حق خود و مسلمانان) یار و یاوری جز خاندانم ندارم (به همین خاطر قیام نکردم؛ چرا که) به مرگ آنان راضی نشدم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۶، همان.</ref>».
یکی دیگر از علت‌های عدم قیام را نبود حامی و یاور می‌دانند. قیام باید با حمایت‌های عمومی مردم همراه باشد و زمان مناسب آن فرا رسد. از علی(ع) نقل شده که «من، نگاه کردم و دیدم یار و یاوری جز خاندانم ندارم. به مرگ آنان راضی نشدم».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۶.</ref>


== امامت در زمان خانه نشینی ==
== امامت در زمان خانه نشینی ==
امام در طول این ۲۵ سال تمام تلاش خود را برای هدایت جامعه اسلامی بکار بست. یکی از مورخان می‌گوید: هر جا مردم به راهنمایی نیاز داشتند راهنمایی می‌فرمود، اگر مشکلی پیش می‌آمد می گشود، و اگر حکمی به خطا صادر می‌شد، درست را به آنان می‌نمود و از راهنمایی کسانی که پیش از وی مسند خلافت را به خود اختصاص دادند، دریغ نمی‌فرمود.<ref>شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۴۲ش، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جششم، ۱۳۷۶.</ref>
امام در دوران ۲۵ سال حکومت خلفای سه‌گانه تمام تلاش خود را برای هدایت جامعه اسلامی به کار بست. به تعبیر جعفر شهیدی از مورخان معاصر  هر جا مردم به راهنمایی امام نیاز داشتند او راهنمایی می‌کرد، اگر مشکلی پیش می‌آمد آن‌را حل می‌کرد، اگر حکمی به خطا صادر می‌شد، درست را به آنان نشان می‌داد و از راهنمایی کسانی که پیش از وی مسند خلافت را به خود اختصاص دادند، دریغ نمی‌فرمود.<ref>شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۴۲ش، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جششم، ۱۳۷۶.</ref>
{{پایان پاسخ}}
 
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۶

سؤال

در سال‌های اول وفات پیامبر(ص)، چرا امام علی(ع) خانه‌نشین شدند؟ آیا سکوت ایشان به نفع اسلام بود یا مبارزهٔ ایشان؟

علت خانه‌نشینی امام علی(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص) را حفظ اسلام و وحدت و یکپارچگی جامعهٔ اسلامی دانسته‌اند. جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر(ص) بسیار متذلذل بود و برخی سنت‌های جاهلی دوبارهٔ زنده گشت. افرادی مانند ابوسفیان و عباس بن عبدالمطلب، پیشنهاد بیعت امام علی(ع) را مطرح کردند تا او را به نبرد با خلیفه تحریک کنند. امام علی(ع) با توجه به اینکه یارانی قابل اتکا برای قیام نداشت و برای جلوگیری از تفرقه، خانه‌نشینی را انتخاب کرد.

لزوم وحدت مسلمین

اغلب مورخان بر این عقیده هستند که اسلام در زمان رحلت پیامبر(ص)، که نهضت نوپایی بود و هنوز اکثریت قابل ملاحظه‌ای از مردم آن را از صمیم دل نپذیرفته بودند، به اتحاد و یکپارچگی نیاز داشت.[۱] برخی مورخان آورده‌اند که با وفات پیامبر، عرب (جاهلی) بازگشت خود را شروع کرد و منافقان آشکار گشتند.[۲]

تلاش منافقان برای ایجاد درگیری

بهترین راه برای درهم شکستن اتحاد مسلمانان، درگیر کردن امام علی(ع) با سردمداران حکومت بود، به همین خاطر ابوسفیان با جلب موافقت عباس به همراه گروهی از بنی‌هاشم نزد امام علی(ع) آمدند و به او پیشنهاد بیعت دادند. ابوسفیان برای تحریک احساسات علی(ع) گفت: ای اباالحسن، از پذیرفتن این پیشنهاد غفلت مکن، ما چه زمانی پیرو خاندان فرومایه تِیم (خاندان ابوبکر) بوده‌ایم؟[۳]

امام علی(ع) در جواب خاطرنشان کردند که «شما خوب می‌دانید که من از هر کس به امر خلافت شایسته ترم، به خدا سوگند تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو به راه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار می‌کنم».[۴] البته اگر امام شرائط را برای قیام مهیا می‌دید، قیام می‌کرد و نیازی به پیشنهاد قیام نبود.

یکی دیگر از علت‌های عدم قیام را نبود حامی و یاور می‌دانند. قیام باید با حمایت‌های عمومی مردم همراه باشد و زمان مناسب آن فرا رسد. از علی(ع) نقل شده که «من، نگاه کردم و دیدم یار و یاوری جز خاندانم ندارم. به مرگ آنان راضی نشدم».[۵]

امامت در زمان خانه نشینی

امام در دوران ۲۵ سال حکومت خلفای سه‌گانه تمام تلاش خود را برای هدایت جامعه اسلامی به کار بست. به تعبیر جعفر شهیدی از مورخان معاصر هر جا مردم به راهنمایی امام نیاز داشتند او راهنمایی می‌کرد، اگر مشکلی پیش می‌آمد آن‌را حل می‌کرد، اگر حکمی به خطا صادر می‌شد، درست را به آنان نشان می‌داد و از راهنمایی کسانی که پیش از وی مسند خلافت را به خود اختصاص دادند، دریغ نمی‌فرمود.[۶]

منابع

  1. سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، ص۱۹۴، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، جاول، ۱۴۲۳ قمری.
  2. سیره ابن هشام، جلد ۴، ص۳۱۶، به نقل از مکارم، شیرازی، پیام امام، جاول، چ اول، ۱۳۷۵، ناشر دارالکتب الاسلامیه.
  3. اقتباس از: ری شهری، محمد، رهبری در اسلام، ص۲۳۴، دارالحدیث، چ اول، ۱۳۷۹.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۷۴.
  5. نهج البلاغه، خطبه ۲۶.
  6. شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۴۲ش، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جششم، ۱۳۷۶.