|
|
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش}}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{شاخه
| |
| | شاخه اصلی =
| |
| |شاخه فرعی۱ =
| |
| |شاخه فرعی۲ =
| |
| |شاخه فرعی۳ =
| |
| }}
| |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| نظر خود را در مورد اين تقسيمبندي و همچنين معيار روش تفسيري قرآن بيان بفرماييد؟
| | معیارهای روش تفسیر علمی قرآن چیست؟ |
| | {{پایان سوال}} |
|
| |
|
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| مبناي تقسيمبندي علمي، دو قسم افراطي و اعتدالي است. استخراج علوم از قرآن، مانند پيشبيني زلزله در سالي خاص، يك بحث علمي نيست تا اسم آن را تفسير علمي بگذاريم؛ زيرا هر آيهاي را به صرف اشاره به حادثهاي، نميتوان به تفسير علمي انطباق داد.
| | تکیه بر قوانین قطعی در علم؛ لزوم ارتباط منسجم بین قانون علمی و آیات قرآن؛ تعارض نداشتن مطالب علمی با مضامین قطعی شرعی از جمله معیارهای روش تفسیر علمی است. |
| | |
| پس تفسير علمي دو قسم است: يكي افراطي و ديگري اعتدالي. در تفسير اعتدالي مفسر ميكوشد آياتي را براي تأييد يك يافتهي علمي از علوم تجربي و غيره، كه علم بشر به آن رسيده است بياورد و آن را در استخدام فهم بيشتر قرآن قرار دهد؛ مثلاً بحث زوجيت گياهان در عالم هستي،<ref>سورهي ذاريات، آيهي ۴۹.</ref> گردهافشاني و عمل لقاح در گياهان،<ref>سورهي حجر، آيهي ۲۲.</ref> نقش بادها در پيدايش ابر و باران،<ref>سورهي فاطر، آيهي ۹.</ref> كرويّت زمين<ref>سورهي معراج، آيهي ۴۰.</ref>و...، بين آيهي قرآن و بحث علمي تطابق هم وجود دارد. اين آيه، ضمن اينكه جنبهي هدايتي دارد، ميتواند معنايي علمي را هم در برداشته باشد. اين همان تفسير اعتدالي است كه بين مفسران<ref>محمد حسين طباطبايي، همان، ج۱، ص۷.</ref> رايج است.
| |
| | |
| قسم دوم، همان تطبيق و تحميل يك نظريه يا فرضيهي علمي به قرآن است كه به نظر ما درست نيست؛ مانند: «طيراً ابابيل» كه شيخ محمد عبده در تفسيرش مينويسد:
| |
| | |
| اعتقاد به اين كه پرندهي مورد نظر از جنس پشه و مگس و حامل ميكروب برخي از امراض بود و يا سنگهاي سمي با باد به پاي پشه و مگس چسبيد و با نشستن اين حيوانات روي افراد، آنان مسموم شدند و گوشتهاي بدنشان ريخت، امري بعيد نيست.<ref>محمد عبده، تفسير جزء عم، ص۱۶۱.</ref>
| |
| | |
| يا در تفسير «دابّه»<ref>سورهي نحل، آيهي ۸۲.</ref> به قمرهاي مصنوعي<ref>عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحديث، ص۲۱۲.</ref> و در تفسير «نفس واحده»<ref>سورهي اعراف، آيهي ۷۱۹.</ref> به پروتون<ref>عبدالرزاق نوفل، همان، ص۱۵۵.</ref>و در تفسير «لوح محفوظ»<ref>سورهي بروج، آيهي ۲۱.</ref> به «اتر»<ref>محي الدين عجوز، معالم القرآن في عوامل الاكوان، ص۳۸۹.</ref> و مواردي ديگر، نظرياتي را بر قرآن تحميل كردهاند؛ اما به تعبير بنده، استخراج علوم از قرآن، يا تطبيق و تحميل است و يا در واقع، بحث اعتدال در تفسير است و شق سومي در كنار اين دو نميتواند باشد.
| |
| | |
| با توجه به اين نكته، عمدهترين بحثي كه در روش تفسير علمي بايد به آن توجه شود و در واقع مخالفتها و موافقتها را به هم نزديك ميكند، سخنان مشترك آنهاست. مخالفين، لبهي مخالفتشان روي كساني است كه اين شرايط را رعايت نكردند و موافقين هم با شرايط تفسير علمي ميگويند حرفشان صحيح است. من ادلهي مخالفين و موافقين را بررسي نمودهام<ref>براي مطالعهي بيشتر ر.ك: ناصر رفيعي محمدي، تفسير علمي قرآن، ج۲، ص۱۷۳ـ ۱۹۷.</ref> اين ادله را ميتوان با هم وفاق داد و آن وفاق همان بحث شرايط تفسير علمي است.
| |
| | |
| يك بحث در اين است كه تعريف تفسير علمي بر كدام يك از اينها صادق است. آن تفسير علمياي كه علم را به عنوان ابزار در خدمت قرآن قرار داده و علوم را براي فهم بهتر قرآن استخدام كرده است مورد تأييد ماست؛ در جايي كه تحميل نظريه يا استخراج باشد يا ـ به تعبير دكتر رفيعي ـ افراط باشد، در حقيقت اصلاً تفسير نيست؛ چون چيزي از مفاد آيه را روشن نكرده است، بلكه نظر خود را، به جاي نظر خدا، بر آيهي قرآن تحميل كرده، يا نظريهي يك دانشمند و يا يك نظريهي علمي را به جاي نظريهي خدا نشانده است.
| |
| | |
| بنابراين، تعريف روشن تفسير علمي، فقط بر همين قسم اخير كه قسم صحيحي است انطباق مييابد؛ اما يك نكته را نبايد از نظر دور داشت و آن اينكه واژهي «افراطي» يك واژهي كلي است و حد و مرز مشخصي ندارد؛ خوب است كه ما اين واژه را تقسيم نماييم و اقسام آن را در نظر بگيريم.
| |
| | |
| گاهي ما چيزي را از بيرون بر قرآن تحميل ميكنيم و گاهي مطلبي علمي را از قرآن بيرون ميكشيم ـ تطبيقي در درون قرآن انجام ميدهيم ـ مثل همان كاري كه «غزالي» در كتاب الجواهر كرده است و در كتاب احياء العلوم نيز به آن اشاره دارد كه:
| |
| | |
| در قرآن هفتاد و هفت هزار علم وجود دارد.<ref>ابوحامد غزالي، احياء علوم الدين، ج۱، ص۳۶۱.</ref>
| |
| | |
| هر يك از اينها داراي حد، مطلع، ظاهر و باطن است كه ضرب در چهار ميشود. اين همه علوم، كجاي قرآن وجود دارد كه ما متوجه آن نميشويم، يا ائمه(ع) بيان نكردهاند؟ بنابراين، اين، قسمي از تفسير ناصحيح علمي است و تحت ضوابط و معيارهاي صحيح تفسير علمي قرار نميگيرد. اگرچه هر دو، نوعي ايجاد ارتباط بين علم و قرآن است، اما يكي از بيرون است و ديگري از درون.
| |
| | |
| به نظر من، با پرداختن به مبحث معيارها، مطلب قدري روشن خواهد شد.
| |
| | |
| اينكه فرمودند: گاهي از درون و گاهي از بيرون؛ آيا تاكنون عالمي از درون قرآن، علمي را كه در بيرون نيست استخراج كرده است؟ من فكر ميكنم نوع بحث، لفظي است؛ يعني علوم بيرونياند و مفسر ميخواهد براي آن از قرآن تأييد پيدا كند؛ اما غزالي كه ميگويد در قرآن هفتاد و هفت هزار علم وجود دارد، خود ايشان براي آن شاهدي نياورده است.
| |
| | |
| معيار صحيح تفسير علمي
| |
| | |
| معيار صحيح تفسير علمي چيست؟
| |
| | |
| شايد بسياري از اختلافات مخالفين و موافقين به معيار تفسير علمي برگردد. براي تفسير علمي چند معيار لازم است:<ref>ر.ك: ناصر رفيعي محمدي، همان، ج۲، ص۲۰۹ - ۲۳۸.</ref>
| |
| | |
| معيار اول رعايت قوانين تفسير است كه بعضي از اينها به مفسر و بعضي به متن برميگردد. جناب سيوطي<ref>جلالالدين سيوطي، الاتقان، ج۲، ص۳۹۷.</ref> براي مفسر قرآن پانزده شرط ذكر نموده است. علماي الازهر در يك اطلاعيه و زرقاني در كتاب مناهل العرفان يازده شرط ذكر نمودهاند.
| |
| | |
| پس اولين معيار، رعايت شرايط مفسر است؛ گرچه شايد نتوان مستقيماً آن را معيار تفسير علمي خواند؛ لكن وقتي كه مثلاً يك عالم زيستشناسي كه هيچ اطلاعي از لغت عرب، ادبيات عرب يا از فصاحت و بلاغت ندارد و قصد تفسير علمي قرآن را دارد، اين معيار مورد استفاده قرار ميگيرد.
| |
| | |
| معيار دوم اين است كه به شأن و جايگاه قرآن توجه كنيم؛ يعني مقام قرآن و نيز جايگاه شارع در تبيين قرآن آشكار گردد؛ آيا جايگاه قرآن، هدايت و رهاندن بشر از ضلالت و گمراهي است، يا تبيين مباحث فلسفي و علمي؟ در اين باره قرآن ميفرمايد:
| |
| | |
| اين كتاب، «هُديً للمتّقين»<ref>سورهي بقره، آيهي ۲.</ref> است؛ براي هدايت است، «يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»<ref>سورهي اسراء، آيهي ۹.</ref> است؛ به راهي كه استوارترين راههاست هدايت ميكند.
| |
| | |
| قرآن با خطاب به پيامبر(ص) پنج هدف را در آيهي زير بيان ميكند:
| |
|
| |
|
| يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً<ref>سورهي احزاب، آيهي ۴۶ـ۴۷.</ref>؛ اي پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارت دهنده و انذار كننده و تو را دعوت كنندهي به سوي خدا، به فرمان او و چراغي روشني بخش.
| | ==تکیه بر قوانین علمی قطعی== |
|
| |
|
| به عقيدهي ما اگر آيهاي اشارهي علمي دارد، آن هدف اصلي نبوده، بلكه بيان آن به خاطر شأن هدايتي بوده است. وقتي قرآن ۱۴ قرن پيش به عنوان مثال ميفرمايد: «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها»<ref>سورهي يس، آيهي ۳۸.</ref> درست است كه اين آيه اشارهي علمي دارد، اما هدف از آن برداشت هدايت است؛ حال شما از «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي» پي به خالقش ببريد يا به توحيدش؛ لذا اغلب آيات علمي قرآن در پايان به مسئلهي توحيد، معاد و هدفدار بودن خلقت برميگردد؛ مثلاً در معرفي كافر ميگويد: | | تکیه بر قوانین علمی باید بر قوانینی باشد که قطعی است، نه بر فرضیهها و نظریههای حدسی. اگر مفسر به صرف احتمال دادن حیات در سیارههای دیگر، از آیه {{قرآن|یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ |
| | | سوره = رحمن |
| | | آیه = ۳۵ | ترجمه = خدا بر سر شما شرارههای آتش و مس گداخته فرود میآورد تا هیچ نصرت و نجاتی نیابید}} استفاده حیات نماید و آن را کنایه از این بداند که در میان ساکنان سیارههای دیگر و کره زمین در آینده جنگی درمیگیرد، این یک فرضیه حدسی است و نمیتوان برای اثبات آن به قرآن استناد کرد. این تفسیر علمی افراطی است که به دلیل تطبیق و تحمیل آیات قرآن و علم با یکدیگر به مضمون و شأن نزول برخی آیات لطمه میزند. |
|
| |
|
| كافر مثل كسي است كه از جو بيرون رود و نتواند نفس بكشد.<ref>سورهي انعام، آيهي ۱۲۵.</ref>
| | ==لزوم ارتباط منسجم== |
|
| |
|
| درست است كه اين يك بيان علمي است كه خارج از جَو، اكسيژن نيست، ولي اين در واقع در مقابل آيهي «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»<ref>سورهي رعد، آيهي ۲۸.</ref> و نيز نداشتن حيات معنوي كافر است.
| | ارتباط بین قانون علمی و آیه مورد نظر؛ مثلا میگوید آب «H2o» است و این مسلم است؛ اما از هر آیهای میتوان به عنوان پشتوانه برای این قانون علمی استفاده نمود؟ بنابراین باید بین قانون علمی و آیه ارتباط باشد. |
|
| |
|
| معيار سوم كه شايد مختص باشد اين است كه، تكيه بر قوانين علمي قطعي است نه بر فرضيهها و نظريههاي حدسي؛ حال اگر مفسر بزرگواري به صرف احتمال دادن حيات در كرات ديگر، از آيهي «يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ<ref>سورهي رحمن، آيهي ۳۵.</ref> (خدا بر سر شما شرارههاي آتش و مس گداخته فرود ميآورد تا هيچ نصرت و نجاتي نيابيد) استفادهي حيات نمايد و آن را كنايه از اين بداند كه در ميان ساكنان كرات ديگر و كرهي زمين در آينده جنگي در ميگيرد و آنها آتش بر سر زمينيان ميريزند و اينها دفاع ميكنند، اين يك فرضيه يا نظريه است؛ يا مثلاً به بمب اتم يا ماهوارهها تعبير كند، همان بحث افراطي است كه لطمه ميزند؛ لذا معيار سوم، تكيه بر قوانين علميِ قطعي و پرهيز از فرضيهها و نظريههاست.
| | ==تعارض نداشتن با مضامین قطعی شرعی== |
|
| |
|
| معيار چهارم كه خيلي مهم است، ارتباط بين قانون علمي و آيهي مورد نظر است؛ مثلاً ميگويد آب «H۲o» است و اين مسلم است؛ اما از هر آيهاي ميتوان به عنوان پشتوانه براي اين قانون علمي استفاده نمود؟ پس بايد بين قانون علمي و آيه ارتباط باشد.
| | تعارضی بین تفسیر علمی و حقایق و مضامین قطعی شرعی نباشد. «پوپر» از متفکران غربی میگوید که چیزی به عنوان «قانون» در علم وجود ندارد و برخی نیز معتقدند که چیزی به عنوان «قطعیت» هم وجود ندارد.<ref>نگاه کنید به محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، بحث قطعیت علوم بشری و قانون.</ref> این نظریهها، ابطالپذیرند نه اثباتپذیر. به عبارت دیگر، این مطالب ممکن است هیچ وقت اثبات نشوند، بلکه مورد نقض قرار گیرند، ولی در عین حال تا وقتی که مفید و کارساز هستند از آن استفاده میکنیم و با کشف نظریه جدید، آن را جایگزین مینماییم.<ref>محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن.</ref> |
|
| |
|
| معيار پنجم اين است كه تعارضي بين تفسير علمي و حقايق و مضامين قطعي شرعي نباشد.
| | قرآن خود را برای هدایت معرفی میکند: {{قرآن|هُدیً للمتّقین |
| | | سوره = بقره |
| | | آیه = ۲ |
| | | ترجمه = هدايت پرهيزكاران است. |
| | }} {{قرآن|یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ |
| | | سوره = اسراء |
| | | آیه = ۹ |
| | | ترجمه = اين قرآن، به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت میکند. |
| | }} اشاره علمی در آیات، هدف اصلی نبوده، بلکه بیان آن به دلیل شأن هدایتی بوده است. اغلب آیات علمی قرآن، به مسئله توحید، معاد و هدفدار بودن خلقت اشاره دارند. قرآن در معرفی کافر میگوید: «کافر مثل کسی است که از جو بیرون رود و نتواند نفس بکشد.»<ref>سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref> این یک بیان علمی است که خارج از جَو، اکسیژن نیست، اما در واقع این آیه دلالت برنداشتن حیات معنوی کافر دارد. |
|
| |
|
| از ظهور «پوپر» (حدود ۵۰ سال پيش) ما چيزي به عنوان «قانون» در علم نداريم و حتي ممكن است چيزي به عنوان «قطعيت» هم نداشته باشيم ـ البته بعضي منكرند ـ بنابراين، هرچه هست ـ به قول بعضي فيزيكدانان ـ افسانههاي مفيد است<ref>ر.ك: محمد علي رضايي اصفهاني، همان، بحث قطعيت علوم بشري و قانون.</ref>؛ يعني نظريههايي كه ما بر اساس آن هواپيما ميسازيم و با آن مسافرت ميكنيم؛ ولي اين نظريهها، ابطالپذيرند نه اثباتپذير؛ به عبارت ديگر، اين مطالب ممكن است هيچ وقت اثبات نشوند، بلكه مورد نقض قرار گيرند، ولي در عين حال تا وقتي كه مفيد و كارسازند از آن استفاده ميكنيم و با آمدن نظريهي بهتر، آن را جايگزين ميكنيم. | | ==جستارهای وابسته== |
| | * [[دلایل مخالفان تفسیر علمی قرآن]] |
| | * [[دلایل موافقان تفسیر علمی قرآن]] |
| | * [[مراد از علم در تفسیر علمی قرآن]] |
| | * [[مفهوم و اقسام تفسیر علمی قرآن]] |
|
| |
|
| ما در علم چيزي به عنوان قانون قطعي اثبات شده نداريم؛ همانطور كه فرموديد، بايد اولاً مسائل را به صورت غيرقطعي به قرآن نسبت داد؛ يعني بگوييم كه احتمالاً اين آيهي قرآن به نيروي جاذبه اشاره دارد. در كتابي<ref>محمد علي رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن.</ref> حدود ۳۰۰ مورد از آيات علمي قرآن را بررسي كرديم، شش مورد از اعجاز علمي قرآن را پذيرفتيم و ۲۹۴ مورد را رد كرديم؛ پس نبايد تئوريهاي ظني را به طور قطعي به قرآن نسبت دهيم؛ البته برخي موارد ممكن است پشتوانهاش دليل عقل يا بداهت حسي باشد؛ مثل حركت زمين، در اين موارد ميتوانيم به صورت احتمالي نسبت دهيم كه به دام تفسير به رأي نيفتيم، و تغييراتي كه در علوم حاصل ميشود به قرآن راه پيدا نكند و به تفسير ما ضرر نزند.
| |
| {{پایان پاسخ}} | | {{پایان پاسخ}} |
| ==منابع==
| |
| <references />
| |
|
| |
|
| | == منابع == |
| | {{پانویس|۲}} |
| | {{شاخه |
| | | شاخه اصلی = تفسیر |
| | | شاخه فرعی۱ = تفسیر علمی |
| | | شاخه فرعی۲ = |
| | | شاخه فرعی۳ = |
| | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها =شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی = |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | بازبینی = | | | بازبینی =شد |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ب |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
سؤال
معیارهای روش تفسیر علمی قرآن چیست؟
تکیه بر قوانین قطعی در علم؛ لزوم ارتباط منسجم بین قانون علمی و آیات قرآن؛ تعارض نداشتن مطالب علمی با مضامین قطعی شرعی از جمله معیارهای روش تفسیر علمی است.
تکیه بر قوانین علمی قطعی
تکیه بر قوانین علمی باید بر قوانینی باشد که قطعی است، نه بر فرضیهها و نظریههای حدسی. اگر مفسر به صرف احتمال دادن حیات در سیارههای دیگر، از آیه ﴿یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ؛ خدا بر سر شما شرارههای آتش و مس گداخته فرود میآورد تا هیچ نصرت و نجاتی نیابید﴾(رحمن:۳۵) استفاده حیات نماید و آن را کنایه از این بداند که در میان ساکنان سیارههای دیگر و کره زمین در آینده جنگی درمیگیرد، این یک فرضیه حدسی است و نمیتوان برای اثبات آن به قرآن استناد کرد. این تفسیر علمی افراطی است که به دلیل تطبیق و تحمیل آیات قرآن و علم با یکدیگر به مضمون و شأن نزول برخی آیات لطمه میزند.
لزوم ارتباط منسجم
ارتباط بین قانون علمی و آیه مورد نظر؛ مثلا میگوید آب «H2o» است و این مسلم است؛ اما از هر آیهای میتوان به عنوان پشتوانه برای این قانون علمی استفاده نمود؟ بنابراین باید بین قانون علمی و آیه ارتباط باشد.
تعارض نداشتن با مضامین قطعی شرعی
تعارضی بین تفسیر علمی و حقایق و مضامین قطعی شرعی نباشد. «پوپر» از متفکران غربی میگوید که چیزی به عنوان «قانون» در علم وجود ندارد و برخی نیز معتقدند که چیزی به عنوان «قطعیت» هم وجود ندارد.[۱] این نظریهها، ابطالپذیرند نه اثباتپذیر. به عبارت دیگر، این مطالب ممکن است هیچ وقت اثبات نشوند، بلکه مورد نقض قرار گیرند، ولی در عین حال تا وقتی که مفید و کارساز هستند از آن استفاده میکنیم و با کشف نظریه جدید، آن را جایگزین مینماییم.[۲]
قرآن خود را برای هدایت معرفی میکند: ﴿هُدیً للمتّقین؛ هدايت پرهيزكاران است.﴾(بقره:۲) ﴿یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ؛ اين قرآن، به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت میکند.﴾(اسراء:۹) اشاره علمی در آیات، هدف اصلی نبوده، بلکه بیان آن به دلیل شأن هدایتی بوده است. اغلب آیات علمی قرآن، به مسئله توحید، معاد و هدفدار بودن خلقت اشاره دارند. قرآن در معرفی کافر میگوید: «کافر مثل کسی است که از جو بیرون رود و نتواند نفس بکشد.»[۳] این یک بیان علمی است که خارج از جَو، اکسیژن نیست، اما در واقع این آیه دلالت برنداشتن حیات معنوی کافر دارد.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ نگاه کنید به محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، بحث قطعیت علوم بشری و قانون.
- ↑ محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۲۵.