داستان جوان کفن‌دزد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}بر اساس روایتی، جوان کفن دزدی به جنازه دختری تجاوز کرده بود و از کرده خود پشیمان شده بود. پیامبر(ص) در مرحله اول آن جوان را از خود دور کرد. آیا این روایت معتبر است؟ {{پایان سوال}}
{{سوال}}در روایتی آمده است، جوان کفن‌دزدی به جنازه دختری تجاوز کرده بود و از کرده خود پشیمان شده بود و پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. آیا این روایت معتبر است؟ {{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{جعبه اطلاعات حدیث
{{جعبه اطلاعات حدیث
خط ۱۸: خط ۱۸:
  | وابسته =
  | وابسته =
}}
}}
'''داستان جوان کفن دزد'''، نقلی است از [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (شیخ صدوق)|الامالی]] که جوانی کفن دزد به جنازه دختری [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرد، پشیمان شده نزد [[پیامبر(ص)]] آمد. پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و [[توبه]] نمود و مورد بخشش [[خداوند]] قرار گرفت. این روایت از نظر سندی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتاب‌های [[علم رجال|رجالی]]، [[حدیث مجهول|ناشناخته]] بوده و [[ثقه|تأیید]] نشده‌اند. بخشی از این روایت از نظر محتوایی نیز، با [[قرآن]] ناسازگار شمرده شده است.   
'''داستان جوان کفن دزد'''، نقلی است از [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (شیخ صدوق)|الامالی]] که جوانی کفن‌دزد به جنازه دختری [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرد، پشیمان شده نزد [[پیامبر(ص)]] آمد و پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و [[توبه]] نمود و مورد بخشش [[خداوند]] قرار گرفت. این روایت از نظر سندی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتاب‌های [[علم رجال|رجالی]]، [[حدیث مجهول|ناشناخته]] بوده و [[ثقه|تأیید]] نشده‌اند. بخشی از این روایت از نظر محتوایی نیز، با [[قرآن]] ناسازگار شمرده شده است.   
 
==متن حدیث==
{{عربی بزرگ| دَخَلَ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص)... فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ بِالْبَابِ شَابّاً… يَبْكِي عَلَى شَبَابِهِ بُكَاءَ الثَّكْلَى عَلَى وَلَدِهَا يُرِيدُ الدُّخُولَ عَلَيْك‏... [قال:] أَنِّي كُنْتُ أَنْبُشُ الْقُبُورَ… أُخْرِجُ الْأَمْوَاتَ وَ أَنْزِعُ الْأَكْفَانَ. فَمَاتَتْ جَارِيَةٌ… أَتَيْتُ قَبْرَهَا فَنَبَشْتُهَا ثُمَّ اسْتَخْرَجْتُهَا وَ نَزَعْتُ مَا كَانَ عَلَيْهَا مِنْ أَكْفَانِهَا وَ تَرَكْتُهَا مُتَجَرِّدَةً… وَ مَضَيْتُ مُنْصَرِفاً… حَتَّى رَجَعْتُ عَلَيْهَا… جَامَعْتُهَا وَ تَرَكْتُهَا مَكَانَهَا… فَقَالَ النَّبِيُّ ص تَنَحَّ عَنِّي يَا فَاسِقُ إِنِّي أَخَافَ أَنْ أَحْتَرِقَ بِنَارِكَ… أَتَى بَعْضَ جِبَالِهَا فَتَعَبَّدَ فِيهَا وَ غَلَّ يَدَيْهِ جَمِيعاً إِلَى عُنُقِهِ وَ نَادَى يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ بُهْلُولٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مَغْلُولٌ… ِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى نَبِيِّهِ(ص) وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً… أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ… ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ… وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ… فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) خَرَجَ وَ هُوَ يَتْلُوهَا وَ يَتَبَسَّمُ… فَدَنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص)... قَالَ يَا بُهْلُولُ أَبْشِرْ فَإِنَّكَ عَتِيقُ اللَّهِ مِنَ النَّار…
|ترجمه = معاذ بن جبل به حضور پیامبر(ص) آمد… گفت: «بر در خانه جوانی است… که بر جوانیِ خود مانند مادری که بر مرگ فرزند خود می‌گرید، گریه می‌کند و می‌خواهد نزد شما بیاید… جوان به پیامبر(ص) گفت:من مردگان را از قبر بیرون آورده و کفن آنها را برمی‌داشتم… دختری از دنیا رفت… قبرش را نبش کردم، کفنش را برداشتم و او را برهنه رها کردم… و رفتم… ولی برگشتم و با او نزدیکی کردم و جسد او را به همان حال رها کردم…» پیامبر(ص) فرمود: «ای تبهکار! از من دور شو که می‌ترسم من هم به آتش تو بسوزم…» جوان به یکی از کوه‌ها پناه برد و به عبادت پرداخت و هر دو دست خود را به گردن خود بست و ندا کرد: «پروردگارا! من بنده تو، بهلول هستم که در پیشگاهت خود را به زنجیر کشیدم…» خداوند به پیامبر(ص) [آیه ۱۳۰ سوره آل عمران را] نازل کرد: «و کسانی که چون کار ناشایسته انجام داده و بر خود ظلم کردند، خدا را یاد کرده و از گناه خود استغفار کردند و کیست جز خدا که گناهان را بیامرزد…» چون این آیات نازل شد پیامبر(ص) درحالی که لبخند می‌زد و آن را می‌خواند بیرون آمد… پیامبر(ص) به جوان نزدیک شد و دست‌هایش را از گردنش گشود و… فرمود: «ای بهلول! بر تو مژده باد که تو از آتش دوزخ آزاد شدی…»}}


==خلاصه داستان==
==خلاصه داستان==
داستان جوان کفن دزد حدیث بلندی است که خلاصه آن چنین است:  
داستان جوان کفن دزد حدیث بلندی است که خلاصه آن چنین است:  


جوان گناهکاری را که از [[گناه|گناهان]] خود [[توبه|پشیمان]] شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد [[پیامبر(ص)]] آوردند. جوان تصور می‌کرد [[خدا]] او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و [[رحمت الهی|رحمت خدا]] را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. جوان یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به [[قبرستان]] رفته و پس از [[دزدی|دزدیدن]] کفن دختری، به جنازه او [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرده است.
جوان گناهکاری را که از [[گناه|گناهان]] خود [[توبه|پشیمان]] شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد [[پیامبر(ص)]] آوردند. جوان تصور می‌کرد [[خدا]] او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و [[رحمت الهی|رحمت خدا]] را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. او یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به [[قبرستان]] رفته و پس از [[دزدی|دزدیدن]] کفن دختری، به جنازه او [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرده است.


پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز [[عبادت]] کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) [[وحی]] کرده و [[توبه]] او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به [[صحابه|اصحاب]] کرده و گفت:‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید».<ref>شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref>
پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز [[عبادت]] کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) [[وحی]] کرده و [[توبه]] او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به [[صحابه|اصحاب]] کرده و گفت:‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید».<ref name=":0">شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref>


==بررسی سند==
==بررسی سند==
[[شیخ صدوق]] روایت داستان جوان کفن دزد را در کتاب [[الامالی صدوق (کتاب)|الامالی]] نقل کرده است. نام محمد بن ابراهیم بن اسحاق یکی از راویان در سند روایت، در کتاب‌های اولیه رجال نیامده است و به اعتقاد [[سید ابوالقاسم خویی]]، رجال‌شناس شیعه، [[ثقه|وثاقت]] او ثابت نیست (نمی‌توان به نقل او اطمینان کرد).<ref>خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۲۲۱.</ref>
[[شیخ صدوق]]، محدث [[شیعه]] قرن قمری، روایت داستان جوان کفن دزد را در کتاب [[الامالی صدوق (کتاب)|الامالی]] نقل کرده است.<ref name=":0" />
 
حسن بن ابی‌الحسن بصری، یک از راویان این حدیث، از سوی [[محمد بن عمر کشی|محمد بن عمر کَشّی]] رجال‌نگار شیعه ضعیف شمرده شده است.<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص شیخ طوسی، تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسة ال البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ش، ص۳۱۵.</ref>  


بیشتر راویان این روایت، از جمله احمد بن صالح بن سَعْد تَمیمی، موسی بن داوود؛ ولید بن هِشام؛ هشام بن حَسّان و عبدالرحمن بن غَنْم دَوْسی افرادی هستند که در کتاب‌های رجالی، ناشناخته بوده و توثیق نشده‌اند. عالمان [[علم حدیث]] روایتی را که در سند آن فرد ناشناخته باشد از نظر سند، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] شمرده‌اند.
همچنین بیشتر راویان این روایت، از جمله احمد بن صالح بن سَعْد تَمیمی،<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ناشر فرزند مؤلف، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۲۸.</ref> موسی بن داوود<ref>شبستری، عبدالحسین، سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد(ع)، قم، المکتبة التاریخیة المختصة، ۱۴۲۱ق، ص۲۶۱.</ref> در کتاب‌های رجالی شیعه [[حدیث مجهول|ناشناخته]] بوده و [[ثقه|توثیق]] نشده‌اند. عالمان [[علم حدیث]] روایتی را که در سند آن فرد ضعیف یا ناشناخته باشد از نظر سند، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] شمرده‌اند.<ref>رحمان ستایش، محمدکاظم، [https://noorlib.ir/book/view/52802 توثیق و تضعیف]، ص۱۸۲ و ۱۸۳، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۸۹ش.</ref>


==ناسازگاری با قرآن==
==ناسازگاری با قرآن==
بخشی از این روایت که پیامبر(ص)، جوان توبه‌کننده را از خود دور کرد، با [[قرآن]] ناسازگار است؛ زیرا بر اساس آیه ۶۴ [[سوره نساء]]، اگر گنه‌کاران پیش پیامبر(ص) آمده و از او بخواهند از خدا [[توبه|درخواست آمرزش]] کند، خدا را بخشنده می‌یابند.
بخشی از این روایت که پیامبر(ص)، جوان [[توبه|توبه‌کننده]] را از خود دور کرد، با [[قرآن]] ناسازگار دانسته شده است. بر اساس آیه ۶۴ [[سوره نساء]]، وقتی گنهکاری نزد پیامبر(ص) می‌آید و از خدا [[استغفار|آمرزش]] می‌طلبد، پیامبر(ص) برای او از خدا آمرزش می‌خواهد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،  تصحیح فضل‌الله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی، تهران۷ ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۵.</ref>


==منابع==
==منابع==
خط ۵۷: خط ۵۵:
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی =شد
  | ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
خط ۶۵: خط ۶۳:


[[رده:فقه الحدیث]]
[[رده:فقه الحدیث]]
[[رده:مقالات پیشنهادی]]
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۸

سؤال
در روایتی آمده است، جوان کفن‌دزدی به جنازه دختری تجاوز کرده بود و از کرده خود پشیمان شده بود و پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. آیا این روایت معتبر است؟
داستان جوان کفن‌دزد
اطلاعات حدیث
نام‌های دیگربهلول کفن دزد
موضوعتوبه و پذیرش آن
به نقل ازپیامبر(ص)
راویان
راوی اصلیمعاذ بن جبل
دیگر راویانصالح بن سعد تمیمی، موسی بن داوود
سند
اعتبار سندمجهول، ضعیف
منابع شیعهالامالی صدوق

داستان جوان کفن دزد، نقلی است از شیخ صدوق در کتاب الامالی که جوانی کفن‌دزد به جنازه دختری تجاوز کرد، پشیمان شده نزد پیامبر(ص) آمد و پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و توبه نمود و مورد بخشش خداوند قرار گرفت. این روایت از نظر سندی ضعیف دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتاب‌های رجالی، ناشناخته بوده و تأیید نشده‌اند. بخشی از این روایت از نظر محتوایی نیز، با قرآن ناسازگار شمرده شده است.

خلاصه داستان

داستان جوان کفن دزد حدیث بلندی است که خلاصه آن چنین است:

جوان گناهکاری را که از گناهان خود پشیمان شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد پیامبر(ص) آوردند. جوان تصور می‌کرد خدا او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و رحمت خدا را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. او یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به قبرستان رفته و پس از دزدیدن کفن دختری، به جنازه او تجاوز کرده است.

پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز عبادت کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) وحی کرده و توبه او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به اصحاب کرده و گفت:‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید».[۱]

بررسی سند

شیخ صدوق، محدث شیعه قرن قمری، روایت داستان جوان کفن دزد را در کتاب الامالی نقل کرده است.[۱]

حسن بن ابی‌الحسن بصری، یک از راویان این حدیث، از سوی محمد بن عمر کَشّی رجال‌نگار شیعه ضعیف شمرده شده است.[۲]

همچنین بیشتر راویان این روایت، از جمله احمد بن صالح بن سَعْد تَمیمی،[۳] موسی بن داوود[۴] در کتاب‌های رجالی شیعه ناشناخته بوده و توثیق نشده‌اند. عالمان علم حدیث روایتی را که در سند آن فرد ضعیف یا ناشناخته باشد از نظر سند، ضعیف شمرده‌اند.[۵]

ناسازگاری با قرآن

بخشی از این روایت که پیامبر(ص)، جوان توبه‌کننده را از خود دور کرد، با قرآن ناسازگار دانسته شده است. بر اساس آیه ۶۴ سوره نساء، وقتی گنهکاری نزد پیامبر(ص) می‌آید و از خدا آمرزش می‌طلبد، پیامبر(ص) برای او از خدا آمرزش می‌خواهد.[۶]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.
  2. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص شیخ طوسی، تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسة ال البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ش، ص۳۱۵.
  3. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ناشر فرزند مؤلف، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۲۸.
  4. شبستری، عبدالحسین، سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد(ع)، قم، المکتبة التاریخیة المختصة، ۱۴۲۱ق، ص۲۶۱.
  5. رحمان ستایش، محمدکاظم، توثیق و تضعیف، ص۱۸۲ و ۱۸۳، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۸۹ش.
  6. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضل‌الله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی، تهران۷ ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۵.