گفتار امام علی(ع) درباره غصب خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا امام علی(ع) بعد از رسیدن به خلافت، غاصب بودن خلفای قبلی را گوشزد نمود؟
آیا امام علی(ع)، غاصب بودن خلفای قبلی را گوشزد کرد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
گفتارهای متعددی از [[امام علی(ع)]] در کتاب‌های تاریخ و حدیث درباره غصب خلافت نقل شده است. امام در نامه‌ای به مردم مصر و در تعدادی از خطبه‌ها که در [[نهج البلاغه]] نیز نقل شده، در مورد غصب [[خلافت]] صحبت کرده است. اصحاب و راویان مختلف، سخنان امام را در این مورد گزارش کرده‌اند.
{{درگاه|غدیر}}
گفتارهای متعددی از [[امام علی(ع)]] در کتاب‌های تاریخی و حدیثی درباره [[غصب خلافت]] نقل شده است. امام(ع) در [[خطبه شقشقیه]]، در نامه‌ای به مردم [[مصر]]، در گفتاری که در [[جنگ صفین]] از او نقل شده و در شماری دیگر از خطبه‌های [[نهج‌البلاغه]]، درباره غصب [[خلافت]] صحبت کرده است.  
 
همچنین در خطبه‌هایی مانند خطبه وسیله که در [[اعتبار کتاب کافی|کتاب کافی]] ذکر شده و نیز خطبه‌ای در آغاز زمامداری‌اش و خطبه‌ای قبل از عزیمت به [[بصره]] که در [[شرح نهج البلاغه (ابن‌ابی‌الحدید)|شرح نهج‌البلاغه ابن اَبِی‌الْحدید]] نقل شده، به غصب خلافت تصریح کرده است.
 
در برخی خطبه‌ها نام غصب‌کننده خلافت ([[ابوبکر]]) ذکر شده و در برخی دیگر به‌صورت کلی غصب‌کنندگان خلافت، شماری از [[قریش]] شمرده شده‌اند.  


== نامه به مردم مصر ==
== نامه به مردم مصر ==
امام(ع) در نامه خود به مردم مصر که در نهج البلاغه نیز نقل شده، به جریان غصب خلافت اشاره کرد:
[[امام علی(ع)]] در نامه خود به مردم مصر که در [[نهج البلاغه]] نیز نقل شده، به جریان [[غصب خلافت]] پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] اشاره کرده و مسلمانان را برای [[بیعت]] با [[ابوبکر]] و بیعت نکردن با [[اهل بیت(ع)|خاندان پیامبر(ص)]] سرزنش کرده است:  


«چون او (پیامبر اسلام) به‌سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت به هم افتادند و به خدا در دلم نمی‌گذشت و به خاطرم نمی‌رسید که عرب خلافت را پس از پیامبر(ص) از خاندان او برآرد، یا مرا پس از وی از عهده‌دار شدن آن بازدارد، و چیزی مرا نگران نکرد و به شگفتم نیاورد، جز شتافتن مردم بر فلان شخص از هر سو و بیعت کردن با او».<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، نامه ۶۲.</ref>
«چون او (پیامبر اسلام) به‌سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت به هم افتادند و به خدا در دلم نمی‌گذشت و به خاطرم نمی‌رسید که عرب خلافت را پس از پیامبر(ص) از خاندان او برآرد، یا مرا پس از وی از عهده‌دار شدن آن بازدارد، و چیزی مرا نگران نکرد و به شگفتم نیاورد، جز شتافتن مردم بر فلان شخص از هر سو و بیعت کردن با او».<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، نامه ۶۲.</ref>


== گفتاری در جنگ صفین ==
== گفتاری در جنگ صفین ==
در [[جنگ صفین]] مردی از قبیله بنی‌اسد از امام(ع) سؤال کرد که: چگونه قریش شما را از مقام خلافت که به آن سزاوارتر بودید، کنار زدند؟ حضرت در جواب فرمود: بی موقع پرسش می‌کنی (زیرا گروهی از سربازان امام به خلفا اعتقاد داشتند و طرح این مسائل در آن هنگام موجب دو دستگی در میان صفوف آنان می‌شد) لذا امام(ع) پس از ابراز ناراحتی فرمود: به احترام پیوندی که با پیامبر داری و به سبب اینکه هر مسلمانی حق پرسش دارد، پاسخ تو را به اجمال می‌گویم. رهبری امت از آنِ ما بود و پیوند ما با پیامبر از دیگران استوارتر بود. اما گروهی بر آن بُخل ورزیدند و گروهی از آن چشم پوشیدند. داور میان ما و آنها خداست و بازگشت همه به سوی اوست.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۶۲.</ref>
بر اساس خطبه ۱۶۲ نهج‌البلاغه، امام علی(ع) در [[جنگ صفین]] در پاسخ به کسی که درباره غصب خلافت از سوی [[قریش]] پرسید، پاسخ داد:‌ «رهبری امت از آنِ ما بود و پیوند ما با پیامبر(ص) از دیگران استوارتر بود؛ اما گروهی بر آن بُخل ورزیدند و گروهی از آن چشم پوشیدند. داور میان ما و آنها خدا است و بازگشت همه به سوی او است».<ref name=":0">شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، خطبه ۱۶۲.</ref>


== خطبه ۱۷۲ و ۱۹۷ نهچ‌البلاغه ==
البته امام علی(ع) قبل از پاسخ، پرسش‌کننده را به دلیل سؤال بی‌موقعی که پرسید، سرزنش کرد؛ زیرا گروهی از سربازان امام به [[خلفای سه‌گانه|خلفا]] اعتقاد داشتند و طرح این مسائل در آن هنگام موجب دودستگی در میان آنها می‌شد.<ref name=":0" />
در نهج البلاغه دو خطبه نیز وجود دارد که امام در آن‌ها به مسئله غب خلافت اشاره کرده است: «بار الها، مرا در برابر قریش و کسانی که ایشان را یاری و کمک کردند، یاری فرما؛ زیرا آنان قطع رحم من کردند و مقام و منزلت عظیم مرا کوچک شمردند و در غصبِ حق و خلافت و مبارزه با من که حقِ مسلّم من است هماهنگ شدند».<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۷۲.</ref>


امام علی(ع) در گفتار دیگری فرمودند: پیامبر خدا قبض روح شد در حالی که سر او بر سینه من بود. من او را [[غسل]] دادم در حالی که فرشتگان مرا یاری می‌کردند … چه کسی از من در حال حیات و مرگ پیامبر(ص) به جانشینی او شایسته‌تر است.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۹۷.</ref>
== خطبه ۱۷۲ و ۱۹۷ نهج‌البلاغه ==
 
امام علی(ع) در خطبه ۱۷۲ نهج‌البلاغه، [[قریش]] را در غصب خلافت از او، هماهنگ و همراه دانسته و از خداوند خواسته او را در برابر قریش یاری رساند: «خدایا، مرا در برابر قریش و کسانی که ایشان را یاری و کمک کردند، یاری فرما؛ زیرا آنان قطع رحم من کردند و مقام و منزلت عظیم مرا کوچک شمردند و در غصبِ حق و خلافت و مبارزه با من که حقِ مسلّم من است هماهنگ شدند».<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، خطبه ۱۷۲.</ref>
 
همچنین بر اساس خطبه ۱۹۷ نهج‌البلاغه، امام علی(ع) خود را پس از رحلت پیامبر(ص) برای جانشینی او شایسته‌تر از دیگران دانسته است: «پیامبر خدا قبض روح شد در حالی که سر او بر سینه من بود. من او را [[غسل]] دادم در حالی که فرشتگان مرا یاری می‌کردند … چه کسی از من در حال حیات و مرگ پیامبر(ص) به جانشینی او شایسته‌تر است».<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، خطبه ۱۹۷.</ref>


== خطبه شقشقیه ==
== خطبه شقشقیه ==
خطبه شقشقیه از خطبه‌های معروف نهج البلاغه است که در آن، امام لیاقت و شایستگی خویش را بر مردم بیان می‌کند: «به خدا قسم ابو بکر پسر ابو قحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد. اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه‌گاه ظلمت کور را تحمل نمایم‏.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۳.</ref>
امام علی(ع) در خطبه سوم نهج‌البلاغه که به [[خطبه شقشقیه]] شهرت یافته، [[ابوبکر]] را به دلیل غصب خلافت از او با اینکه می‌دانست علی(ع)‌ از او شایسته‌تر است، سرزنش کرده است:  
 
«به خدا قسم ابوبکر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیا است، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد؛ اما از خلافت چشم پوشیدم و روی از آن برتافتم و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه‌گاه ظلمت کور را تحمل نمایم».<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، خطبه ۳.</ref>
 
== خطبه وسیله ==
بر اساس خطبه‌ای معروف به [[خطبه وسیله]] که در [[اعتبار کتاب کافی|کتاب کافی]] ذکر شده، امام علی(ع) دو فردی که [[خلافت]] را از او غصب کردند بخت‌برگشته، گمراه و نادان خوانده و جایگاهشان را در [[آخرت]] جایگاه بدی توصیف کرده است:
 
«در من منقبت‌هایی وجود دارد که اگر آنها را بر زبان آورم ارتفاع بنای آنها بزرگ و در نتیجه زمان گوش دادن بدانها نیز طولانی می‌گردد. و اگر در برابر آن، دو بخت‌برگشته پیراهن خلافت را بر تن کردند و در آنچه حقی به آن نداشته با من ستیزه جستند و از روی گمراهی بر مسند آن سوار شدند و از روی نادانی آن را به خود بستند، پس به بد جایگاهی در آیند و چه بد است آنچه را برای خود آماده و تهیه کردند در خانه گور به یکدیگر لعنت کنند و هر کدام آنها از دیگری بیزاری جوید».<ref>کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۸–۳۰.</ref>


== خطبه الوسیله ==
علی(ع) در یک خطبه که به «خطبه الوسیله» معروف است به کینه دشمنان و غصب غاصبان خلافت اشاره کرد: در من منقبت‌هایی وجود دارد که اگر آنها را بر زبان آورم ارتفاع بنای آن‌ها بزرگ و در نتیجه زمان گوش دادن بدانها نیز طولانی می‌گردد. و اگر در برابر آن، دو بخت برگشته پیراهن خلافت را بر تن کردند و در آنچه حقی به آن نداشته با من ستیزه جستند و از روی گمراهی بر مسند آن سوار شدند و از روی نادانی آن را به خود بستند، پس به بد جایگاهی در آیند و چه بد است آنچه را برای خود آماده و تهیه کردند در خانه گور به یکدیگر لعنت کنند و هر کدام آنها از دیگری بیزاری جوید.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۸–۳۰.</ref>
== خطبه‌ای در آغاز خلافت==
== خطبه‌ای در آغاز خلافت==
عبدالله بن جناده نقل می‌کند که در نخستین روزهای زمام‌داری علی(ع) از [[مکه]] وارد [[مدینه]] شد و دید همه مردم در [[مسجد]] منتظر ورود علی(ع) هستند. پس از مدتی علی(ع)، از خانه بیرون آمد، در جایگاه خطابه قرار گرفت و سخنان خود را پس از حمد و ثنای [[خداوند]] چنین آغاز کرد:
در خطبه‌ای که [[ابن ابی‌الحدید]]، شارح اهل‌سنت نهج‌البلاغه ذکر کرده، امام علی(ع) در نخستین روزهای زمام‌داری خود، گروهی از [[قریش]] را غصب‌کننده خلافت پس از رحلت پیامبر(ص) شمرده است:  


ای مردم، آگاه باشید هنگامی که پیامبر گرامی از میان ما رفت، لازم بود کسی با ما درباره حکومتی که او پی‌ریزی کرد، نزاع نکند و به آن چشم طمع ندوزد؛ زیرا ما وارث و ولیّ و عترت او بودیم. اما بر خلاف انتظار گروهی از [[قریش]] به حق ما دست دراز کرده خلافت را از ما سلب کردند و از آنِ خود قرار دادند. به خدا سوگند، اگر ترس از وقوع شکاف و اختلاف در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمی‌رفت که بار دیگر کفر و [[بت‌پرستی]] به بازگردد و [[اسلام]] محو و نابود شود، وضع ما غیر این بود که مشاهده می‌کنید.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۳۰۷ (مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان).</ref>
«ای مردم، آگاه باشید هنگامی که پیامبر گرامی از میان ما رفت، لازم بود کسی با ما درباره حکومتی که او پی‌ریزی کرد، نزاع نکند و به آن چشم طمع ندوزد؛ زیرا ما وارث و ولیّ و عترت او بودیم؛ اما برخلاف انتظار، گروهی از [[قریش]] به حق ما دست دراز کرده خلافت را از ما سلب کردند و از آنِ خود قرار دادند. به خدا سوگند، اگر ترس از وقوع شکاف و اختلاف در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمی‌رفت که بار دیگر کفر و بت‌پرستی بازگردد و اسلام محو و نابود شود، وضع ما غیر این بود که مشاهده می‌کنید».<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۱، ص۳۰۷.</ref>


== در ماجرای شورش طلحه و زبیر ==
== در ماجرای شورش طلحه و زبیر ==
هنگامی که علی(ع) برای سرکوبی پیمان‌شکنی [[طلحه]] و [[زبیر]] عازم بصره شد، خطبه‌ای ایراد فرمود: هنگامی که خداوند پیامبر خود را [[قبض روح]] کرد و قریش با خودکامگی، خود را بر ما مقدم شمرد و ما را از حقمان بازداشت. ولی من دیدم که صبر و بردباری بر این کار بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ریختن خون آنان است؛ زیرا مردم به تازگی اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشک سرشار از شیر بود که کف کرده باشد و کمترین سستی آن را فاسد می‌کرد و کوچکترین فرد آن را واژگون می‌ساخت.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۸، ص۳۰.</ref>{{پایان پاسخ}}
براساس خطبه‌ای که [[ابن ابی‌الحدید]]، شارح اهل‌سنت نهج‌البلاغه نقل کرده، امام علی(ع) هنگامی که برای سرکوب کردن پیمان‌شکنی [[طلحه]] و [[زبیر]] عازم [[بصره]] شد، ضمن خطبه‌ای قریش را افرادی خودکامه توصیف کرده که حق او را غصب کردند:  
 
«هنگامی که خداوند پیامبر خود را قبض روح کرد و قریش با خودکامگی، خود را بر ما مقدم شمرد و ما را از حقمان بازداشت؛ ولی من دیدم که صبر و بردباری بر این کار بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ریختن خون آنان است؛ زیرا مردم به تازگی اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشک سرشار از شیر بود که کف کرده باشد و کمترین سستی آن را فاسد می‌کرد و کوچکترین فرد آن را واژگون می‌ساخت».<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۸، ص۳۰.</ref>{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۲: خط ۶۷:
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =ب
  | اولویت =ب
  | کیفیت =ج
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:خلافت امام علی(ع)]]
[[رده:خلفا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۹

سؤال

آیا امام علی(ع)، غاصب بودن خلفای قبلی را گوشزد کرد؟

درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


گفتارهای متعددی از امام علی(ع) در کتاب‌های تاریخی و حدیثی درباره غصب خلافت نقل شده است. امام(ع) در خطبه شقشقیه، در نامه‌ای به مردم مصر، در گفتاری که در جنگ صفین از او نقل شده و در شماری دیگر از خطبه‌های نهج‌البلاغه، درباره غصب خلافت صحبت کرده است.

همچنین در خطبه‌هایی مانند خطبه وسیله که در کتاب کافی ذکر شده و نیز خطبه‌ای در آغاز زمامداری‌اش و خطبه‌ای قبل از عزیمت به بصره که در شرح نهج‌البلاغه ابن اَبِی‌الْحدید نقل شده، به غصب خلافت تصریح کرده است.

در برخی خطبه‌ها نام غصب‌کننده خلافت (ابوبکر) ذکر شده و در برخی دیگر به‌صورت کلی غصب‌کنندگان خلافت، شماری از قریش شمرده شده‌اند.

نامه به مردم مصر

امام علی(ع) در نامه خود به مردم مصر که در نهج البلاغه نیز نقل شده، به جریان غصب خلافت پس از رحلت پیامبر(ص) اشاره کرده و مسلمانان را برای بیعت با ابوبکر و بیعت نکردن با خاندان پیامبر(ص) سرزنش کرده است:

«چون او (پیامبر اسلام) به‌سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت به هم افتادند و به خدا در دلم نمی‌گذشت و به خاطرم نمی‌رسید که عرب خلافت را پس از پیامبر(ص) از خاندان او برآرد، یا مرا پس از وی از عهده‌دار شدن آن بازدارد، و چیزی مرا نگران نکرد و به شگفتم نیاورد، جز شتافتن مردم بر فلان شخص از هر سو و بیعت کردن با او».[۱]

گفتاری در جنگ صفین

بر اساس خطبه ۱۶۲ نهج‌البلاغه، امام علی(ع) در جنگ صفین در پاسخ به کسی که درباره غصب خلافت از سوی قریش پرسید، پاسخ داد:‌ «رهبری امت از آنِ ما بود و پیوند ما با پیامبر(ص) از دیگران استوارتر بود؛ اما گروهی بر آن بُخل ورزیدند و گروهی از آن چشم پوشیدند. داور میان ما و آنها خدا است و بازگشت همه به سوی او است».[۲]

البته امام علی(ع) قبل از پاسخ، پرسش‌کننده را به دلیل سؤال بی‌موقعی که پرسید، سرزنش کرد؛ زیرا گروهی از سربازان امام به خلفا اعتقاد داشتند و طرح این مسائل در آن هنگام موجب دودستگی در میان آنها می‌شد.[۲]

خطبه ۱۷۲ و ۱۹۷ نهج‌البلاغه

امام علی(ع) در خطبه ۱۷۲ نهج‌البلاغه، قریش را در غصب خلافت از او، هماهنگ و همراه دانسته و از خداوند خواسته او را در برابر قریش یاری رساند: «خدایا، مرا در برابر قریش و کسانی که ایشان را یاری و کمک کردند، یاری فرما؛ زیرا آنان قطع رحم من کردند و مقام و منزلت عظیم مرا کوچک شمردند و در غصبِ حق و خلافت و مبارزه با من که حقِ مسلّم من است هماهنگ شدند».[۳]

همچنین بر اساس خطبه ۱۹۷ نهج‌البلاغه، امام علی(ع) خود را پس از رحلت پیامبر(ص) برای جانشینی او شایسته‌تر از دیگران دانسته است: «پیامبر خدا قبض روح شد در حالی که سر او بر سینه من بود. من او را غسل دادم در حالی که فرشتگان مرا یاری می‌کردند … چه کسی از من در حال حیات و مرگ پیامبر(ص) به جانشینی او شایسته‌تر است».[۴]

خطبه شقشقیه

امام علی(ع) در خطبه سوم نهج‌البلاغه که به خطبه شقشقیه شهرت یافته، ابوبکر را به دلیل غصب خلافت از او با اینکه می‌دانست علی(ع)‌ از او شایسته‌تر است، سرزنش کرده است:

«به خدا قسم ابوبکر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیا است، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد؛ اما از خلافت چشم پوشیدم و روی از آن برتافتم و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه‌گاه ظلمت کور را تحمل نمایم».[۵]

خطبه وسیله

بر اساس خطبه‌ای معروف به خطبه وسیله که در کتاب کافی ذکر شده، امام علی(ع) دو فردی که خلافت را از او غصب کردند بخت‌برگشته، گمراه و نادان خوانده و جایگاهشان را در آخرت جایگاه بدی توصیف کرده است:

«در من منقبت‌هایی وجود دارد که اگر آنها را بر زبان آورم ارتفاع بنای آنها بزرگ و در نتیجه زمان گوش دادن بدانها نیز طولانی می‌گردد. و اگر در برابر آن، دو بخت‌برگشته پیراهن خلافت را بر تن کردند و در آنچه حقی به آن نداشته با من ستیزه جستند و از روی گمراهی بر مسند آن سوار شدند و از روی نادانی آن را به خود بستند، پس به بد جایگاهی در آیند و چه بد است آنچه را برای خود آماده و تهیه کردند در خانه گور به یکدیگر لعنت کنند و هر کدام آنها از دیگری بیزاری جوید».[۶]

خطبه‌ای در آغاز خلافت

در خطبه‌ای که ابن ابی‌الحدید، شارح اهل‌سنت نهج‌البلاغه ذکر کرده، امام علی(ع) در نخستین روزهای زمام‌داری خود، گروهی از قریش را غصب‌کننده خلافت پس از رحلت پیامبر(ص) شمرده است:

«ای مردم، آگاه باشید هنگامی که پیامبر گرامی از میان ما رفت، لازم بود کسی با ما درباره حکومتی که او پی‌ریزی کرد، نزاع نکند و به آن چشم طمع ندوزد؛ زیرا ما وارث و ولیّ و عترت او بودیم؛ اما برخلاف انتظار، گروهی از قریش به حق ما دست دراز کرده خلافت را از ما سلب کردند و از آنِ خود قرار دادند. به خدا سوگند، اگر ترس از وقوع شکاف و اختلاف در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمی‌رفت که بار دیگر کفر و بت‌پرستی بازگردد و اسلام محو و نابود شود، وضع ما غیر این بود که مشاهده می‌کنید».[۷]

در ماجرای شورش طلحه و زبیر

براساس خطبه‌ای که ابن ابی‌الحدید، شارح اهل‌سنت نهج‌البلاغه نقل کرده، امام علی(ع) هنگامی که برای سرکوب کردن پیمان‌شکنی طلحه و زبیر عازم بصره شد، ضمن خطبه‌ای قریش را افرادی خودکامه توصیف کرده که حق او را غصب کردند:

«هنگامی که خداوند پیامبر خود را قبض روح کرد و قریش با خودکامگی، خود را بر ما مقدم شمرد و ما را از حقمان بازداشت؛ ولی من دیدم که صبر و بردباری بر این کار بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ریختن خون آنان است؛ زیرا مردم به تازگی اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشک سرشار از شیر بود که کف کرده باشد و کمترین سستی آن را فاسد می‌کرد و کوچکترین فرد آن را واژگون می‌ساخت».[۸]


منابع

  1. شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، نامه ۶۲.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، خطبه ۱۶۲.
  3. شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، خطبه ۱۷۲.
  4. شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، خطبه ۱۹۷.
  5. شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، خطبه ۳.
  6. کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۸–۳۰.
  7. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۱، ص۳۰۷.
  8. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۸، ص۳۰.