آرایه ادبی ایهام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}آیا در قرآن آرایه ادبی «ایهام» به کار رفته است؟{{پایان سوال}}
{{سوال}}آیا در قرآن آرایه ادبی ایهام به‌کار رفته است؟{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}آرایه ادبی ایهام به گفته ادیبان، با همه اقسام آن در [[قرآن]] به کار رفته است. بیشتر [[متشابهات قرآن]] را از جنس ایهام دانسته‌اند. مانند آیه ۵ [[سوره طه]]، که بر اساس معنای ظاهری آن [[خدا]] روی [[عرش]] ایستاده است؛ ولی این معنا اراده نشده؛ بلکه معنای «مسلط بودن خدا بر امور آفرینش» اراده شده است.
«ایهام» این است که گوینده یا نویسنده لفظی را به کار ببرد که دو معنا دارد؛ یکی نزدیک و دیگری دور و شنونده یا خواننده فکر کند که قصد و مراد گوینده یا نویسنده معنای اول است، در حالی که مراد گوینده یا نویسنده معنای دوم است. ایهام اقسامی دارد که در قرآن نیز آمده است؛ مانند ایهام تناسب، ایهام تأکید، ایهام توجیه، ایهام تضاد، ایهام طباق.


پاسخ تفصیلی:
ادیبان معتقدند همه اقسام ایهام (ایهام تناسب، ایهام تأکید، ایهام توجیه، ایهام تضاد و ایهام طباق) در قرآن استفاده شده است.


۱. مفهوم‌شناسی ایهام
== مفهوم‌شناسی ایهام ==
ایهام در اصطلاح، به‌کارگیری واژه‌ای است که در جمله یا در شعر دو معنی داشته باشد، یکی نزدیک و دیگری دور و هر یک از معنی‌ها با واژه‌های دیگر متناسب باشد. در ایهام، بیشتر معنی دور، مورد نظر هنرمند است.<ref>موسوی، میر نعمت‌الله، فرهنگ بدیع، تبریز، احرار، ۱۳۸۲ش، ص۴۰، به نقل از شعبانی اندبیلی، عاقله، «ایهام و مصادیق آن»، در مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۳، شماره ۴، تابستان ۸۹، ص۵۱.</ref> ایهام دارای اقسامی مانند توریه، ایهام تناسب، استخدام و اسلوب الحکیم است.<ref>عاقله، «ایهام و مصادیق آن»، در مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۳، شماره ۴، تابستان ۸۹، ص۵۱.</ref>


ایهام از وهم است یعنی آنچه به قلب انسان خطور می‌کند و آنچه به خیال انسان می‌آید، چه آن چیز وجود داشته باشد یا نه.
== اقسام ایهام در قرآن ==
بیشتر [[متشابهات قرآن]] را از جنس ایهام دانسته‌اند.{{مدرک|date=فوریه ۲۰۲۲}} در آیات متشابه، معنایی از آیات اراده شده که در مرحله اول به ذهن مخاطب خطور نمی‌کند؛ مانند آیه {{قرآن|الرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَیٰ|ترجمه=[خدای] رحمان بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلّط است.|سوره=طه|آیه=۵}} که معنای نزدیک به ذهن مخاطب «تکیه زدن و ایستادن خدا بر عرش» است؛ در حالی که برای [[خدا]] این معنا متصور نیست.{{مدرک|date=فوریه ۲۰۲۲}} برخی دیگر از نمونه‌های به‌کار رفتن ایهام در [[قرآن]] با توجه به اقسام ایهام چنین شمرده شده است:


ایهام در اصطلاح این است که گوینده یا نویسنده لفظی را به کار ببرد که دو معنا دارد یکی نزدیک و دیگری دور و شنونده و خواننده فکر کند که گوینده یا نویسنده معنای اول را اراده کرده است، در حالی که مراد گوینده یا نویسنده معنای دوم است. ۲. اقسام ایهام در قرآن
=== ایهام تناسب ===
آیاتی مانند {{قرآن|الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ|۵|ترجمه=خورشید و ماه با حسابی [منظم و دقیق] روانند؛ و گیاه و درخت همواره [برای او] سجده می‌کنند.|سوره=الرحمن|وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ|۶}} را دارای ایهام تناسب دانسته‌اند. از ظاهر این آیات استفاده می‌شود که بین شمس، قمر و نجم تناسب وجود دارد؛ چون معنای نجم در ذهن شنونده ستاره است که با شمس و قمر تناسب دارد؛ ولی در این آیه، تناسبِ نجم با خورشید و ماه مراد نیست؛ بلکه با «شجر» (درخت) تناسب دارد و مراد از نجم، گیاهانی است که دارای شاخه بلند نیستند.{{مدرک|date=فوریه ۲۰۲۲}}


بیشتر متشابهات قرآن از جنس ایهام است که خداوند معنایی از آن آیات اراده کرده است که در مرحله اول به ذهن انسان خطور نمی‌کند؛ مانند: «الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی» ‏<ref>طه/ ۵.</ref> که معنای نزدیک به ذهن انسان همان تکیه کردن و ایستادن است، در حالی که برای خداوند متعال این معنا متصور نیست.
=== ایهام تأکید ===
آیه {{قرآن|... لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَیٰ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا…|سوره=توبه|آیه=۱۰۸}} را دارای ایهام تأکید دانسته‌اند. در این آیه مخاطب تصور می‌کند عبارت «فیه» برای تأکید تکرار شده است؛ در حالی که چنین نیست و «فیه» دوم به مطلب دیگری اشاره دارد.<ref name=":0"/> ایهام تأکید به‌کار بردن واژه‌ای است، که مخاطب تصور می‌کند گوینده یا نویسنده با استفاده از آن قصد تأکید دارد؛ در حالی که مراد او چنین نیست.<ref name=":0">مطلوب، احمد، معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، چاپ اول، ص۲۱۷.</ref>


۲–۱. إیهام تناسب
=== ایهام توجیه ===
قرآن را دارای ایهام توجیه دانسته‌اند.{{مدرک|date=فوریه ۲۰۲۲}} ایهام توجیه به‌کار بردن سخنی است که دو معنای متضاد دارد و مخاطب نمی‌تواند تشخیص دهد گوینده کدام معنا را اراده کرده است. در ایهام توجیه، گوینده به گونه‌ای سخن می‌گوید که شنونده متوجه نمی‌شود از او تعریف شده یا مورد سرزنش قرار گرفته است.<ref>نگاه کنید به ابن حجه، تقی الدین، خزانه الأدب و غایه الأرب، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ج‏۲، ص۱۱۰؛ صفی‌الدین حلی، عبدالعزیز، شرح الکافیه البدیعیه، بغداد، دیوان الوقف السنی، مرکز البحوث و الدراسات الإسلامیه، چاپ اول، ص۱۰۰؛ مطلوب، احمد، معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، چاپ، ص۲۵.</ref> برخی از نمونه‌های کاربرد ایهام توجیه در قرآن چنین است:
* {{قرآن|... وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَیٰ هُدًی أَوْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ|ترجمه=(به مشرکان بگو:) و بی‌تردید ما یا شما بر هدایت یا در گمراهی آشکار هستیم.|سوره=سبأ|آیه=۲۴}}. در این آیه آمده است: «ما یا شما در هدایت یا گمراهی آشکار هستیم». این سخن سربسته گفته شده و روشن نیست کدام یک هدایت شده و کدام یک گمراه هستند.{{مدرک|date=فوریه ۲۰۲۲}}
* {{قرآن|وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ…|ترجمه=و گروهی دیگر کارشان موقوف به مشیّت خداست، یا آنان را عذاب می‌کند یا توبه آنان را می‌پذیرد|سوره=توبه|آیه=۱۰۶}}. در این آیه، دو احتمال [[عذاب الهی|عذاب]] یا پذیریش [[توبه]] ذکر شده و مشخص نشده خدا با این افراد چگونه برخورد خواهد کرد؛ آنها را عذاب خواهد کرد یا توبه آنها را خواهد پذیرفت؟ هدف از به‌کار رفتن ایهام توجیه در این آیه، این دانسته شده که افراد امیدوار به[[رحمت خدا]] باشند و در عین حال، از عذاب او نیز بترسند.


مانند «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ. وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ‏».<ref>الرحمن/ ۵–۶.</ref> از ظاهر آیات استفاده می‌شود که بین شمس و قمر و نجم تناسب وجود دارد؛ چون معنای نجم در ذهن شنونده در وهله اول، همان ستاره است که با شمس و قمر تناسب دارد، اما در این آیه تناسب نجم با خورشید و ماه مراد نیست، بلکه با «شجر» (درخت) تناسب دارد و مراد از نجم در این آیه ستاره نیست، بلکه مراد گیاهانی است که مانند درخت شاخه بلند ندارند.
=== ایهام تضاد ===
گفته‌اند در آیه {{قرآن|... مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَیَهْدِیهِ إِلَیٰ عَذَابِ السَّعِیرِ|ترجمه=هر کس او (شیطان) را به دوستی گیرد، قطعاً او وی را گمراه می‌سازد و به عذاب آتشش می‌کشاند|سوره=حج|آیه=۴}}، ایهام تضاد استفاده شده است. در این آیه، تصور می‌شود که عبارت «یَهْدیه» به معنای هدایت کردن بوده و مقابلِ «یُضِلّه» به معنای گمراه کردن به‌کار رفته؛ در حالی که معنای «یهدیه» در این آیه «می‌کشاند» است.<ref name=":1">عرفان، حسن، ترجمه و شرح جواهر البلاغه، قم، بلاغت، چاپ دهم، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۹.</ref>


پس معنای قریب نجم، ستاره است و گیاه معنای دور نجم است.
ایهام تضاد، استعمال لفظی است که در معنای ظاهری، با عبارتی دیگر در تضاد است؛ ولی گوینده آن را در معنایی دیگر استعمال کرده و تضادی با عبارت دیگر ندارد.<ref name=":1"/>


۲–۲. إیهام تأکید
=== ایهام طباق ===
آیه {{قرآن|مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا…|ترجمه=[همه آنان] به سبب گناهانشان غرق شدند و بی درنگ در آتشی درآورده شدند|سوره=نوح|آیه=۲۵}} را دارای ایهام طباق شمرده‌اند. در این آیه، بین «غرق شدن» و «وارد شدن در آتش» مطابقت ایجاد شده؛ با اینکه غرق شدن ضد سوختن است.<ref name=":2">ابن حجه، تقی الدین، خزانه الأدب و غایه الأرب، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ج۲، ص۷۶.</ref>


گوینده یا نویسنده کلمه‌ای را استعمال می‌کند که معنای اول و نزدیک به ذهن را مد نظر ندارد، اما شنونده یا خواننده تصور می‌کند که گوینده یا نویسنده قصد تأکید دارد، در حالی که چنین نیست. به این ایهام، ایهام تأکید می‌گویند؛ مانند: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ‏».<ref>توبه/ ۱۰۸.</ref>
ایهام طباق به‌کار بردن لفظی است که معنای آن با معنای ضدش مطابقت داشته باشد؛ نه با معنای اصلی آن کلمه.<ref name=":2"/>
 
در این آیه دو بار لفظ «فیه» تکرار شده و شنونده تصور می‌کند که برای تأکید است، در حالی که چنین نیست، بلکه «فیه» دوم به مطلب دیگری اشاره دار.<ref>مطلوب، احمد، معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، چاپ اول، ص۲۱۷.</ref>
 
۲–۳. ایهام توجیه
 
ایهام توجیه این است که گوینده سخنی را بگوید که دو معنای متضاد دارد و مخاطب نتواند تشخیص دهد که گوینده کدام معنا را اراده کرده است. ایهام فنی است برای تعریف و مذمت کردن افراد؛ یعنی گوینده به گونه‌ای سخن گوید که شنونده متوجه نشود از او تعریف کرد یا مذمت. ‏<ref>رک: ابن حجه، تقی الدین، خزانه الأدب و غایه الأرب، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ج‏۲، ص۱۱۰؛ صفی‌الدین حلی، عبدالعزیز، شرح الکافیه البدیعیه، بغداد، دیوان الوقف السنی، مرکز البحوث و الدراسات الإسلامیه، چاپ اول، ص۱۰۰؛ مطلوب، احمد، معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، چاپ، ص۲۵.</ref>
 
استفاده از ایهام توجیه در عرف نیز رایج است؛ گاه سخن مبهمی گفته می‌شود که شنونده می‌پرسد این سخن تو تعریف بود یا تکه انداختی؟
 
این فن بلاغت شبیه فن ابهام است و می‌توان گفت ابهام با ایهام توجیه تفاوتی ندارد؛<ref>رک: ابن دمامینی، محمد بن ابی بکر، شرح الدمامینی علی مغنی اللبیب، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، ج۱، ص۴۵۵؛ دعکور، ندیم حسین، القواعد التطبیقیه فی اللغه العربیه، بیروت، مؤسسه بحسون، چاپ دوم، ص۳۵۳.</ref>مانند:
 
۲-۳-۱. «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ‏».<ref>سبأ/ ۲۴.</ref> در این آیه آمده است: «إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ» یعنی ما یا شما در هدایت یا گمراهی آشکار هستیم و این سخن را سربسته گفته و روشن نکرده که کدام یک هدایت شده و کدام یک گمراه هستند.
 
۲-۳-۲. «مِنَ الَّذِینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ یَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ اسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِی الدِّینِ» ‏.<ref>نساء/ ۴۶.</ref> در این آیه آمده است: «اسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ» یعنی بشنو که نمی‌شنوی و این یک سخن دو پهلوست که معلوم نیست بالاخره می‌شنود یا نمی‌شنود.
 
۲-۳-۳. «قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ‏».<ref>کهف/ ۱۹؛ مومنون/ ۱۱۳.</ref> در این آیه آمده است که «یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ» یعنی یک روز یا قسمتی از روز و این یعنی تردید وجود دارد و دقیق مشخص نیسن یک زور مانده بودند یا قسمتی از روز را.
 
۲-۳-۴. «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ‏».<ref>توبه/ ۱۰۶.</ref> در این آیه می‌گوید: «إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ‏»؛ یعنی خداوند آشکارا نگفته با این افراد چه خواهد کرد، بلکه می‌گوید ما این افراد را یا عذاب می‌دهیم یا توبه‌شان را می‌پذیریم.
 
البته این فن پیام‌های خاص خود را دارد و منظور این است که با برخی از افراد به صراحت سخن گفته نشود و بعضی مطالب سربسته گفته باشد و این فن در سخن گفتن تأثیر زیادی در افراد دارد مثلاً پیام آیه «إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ‏» این است که افراد امید وار به رحمت خدا باشند و از عذاب الهی نیز بترسند؛ در حالی که اگر می‌گفت فقط عذاب می‌کنم یا فقط می‌بخشم، این پیام را نمی‌رساند.
 
۲–۴. ایهام تضاد
 
گوینده لفظی را استعمال می‌کند که در ظاهر با هم تضاد دارند، اما در معنای اصلی کلمه تضادی وجود ندارد؛ مانند: «مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدِیهِ إِلی عَذابِ السَّعِیرِ»؛<ref>حج/ ۴.</ref> «هرکس او را به دوستی گیرد قطعاً او وی را گمراه می‌سازد و به عذاب آتش می‌کشاند».
 
در این آیه ظاهر این است که کلمه «یهدیه» مقابل ضلالت است در حالی که معنای آن در این آیه «می‌کشاند» است نه هدایت می‌کند، با این اعتبار، مقابل ضلالت نیست و به این ایهام، ایهام تضاد گفته می‌شود.<ref>عرفان، حسن، ترجمه و شرح جواهر البلاغه، قم، بلاغت، چاپ دهم، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۹.</ref>
 
۲–۵. إیهام طباق
 
گوینده لفظی را بگوید که معنای آن با معنای ضدش مطابقت داشته باشد نه با معنای اصلی آن کلمه مانند «مِمَّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً».<ref>نوح/ ۲۵.</ref> در این آیه بین غرق شدن و دخول در آتش مطابقت شده، در حالی که داخل شدن به آتش با سوختن تناسب داشته و باید می‌گفت و سوختن چون داخل آتش شدند، اما فرمود و غرق شدند و در آتش وارد شدند، در حالی که غرق شدن ضد سوختن است.<ref>ابن حجه، تقی الدین، خزانه الأدب و غایه الأرب، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ج۲، ص۷۶.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
== پیوند به بیرون ==
* [http://ensani.ir/fa/article/137413 آرایه ایهام در آیات قرآن]
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
خط ۶۵: خط ۴۷:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۸

سؤال
آیا در قرآن آرایه ادبی ایهام به‌کار رفته است؟

آرایه ادبی ایهام به گفته ادیبان، با همه اقسام آن در قرآن به کار رفته است. بیشتر متشابهات قرآن را از جنس ایهام دانسته‌اند. مانند آیه ۵ سوره طه، که بر اساس معنای ظاهری آن خدا روی عرش ایستاده است؛ ولی این معنا اراده نشده؛ بلکه معنای «مسلط بودن خدا بر امور آفرینش» اراده شده است.

ادیبان معتقدند همه اقسام ایهام (ایهام تناسب، ایهام تأکید، ایهام توجیه، ایهام تضاد و ایهام طباق) در قرآن استفاده شده است.

مفهوم‌شناسی ایهام

ایهام در اصطلاح، به‌کارگیری واژه‌ای است که در جمله یا در شعر دو معنی داشته باشد، یکی نزدیک و دیگری دور و هر یک از معنی‌ها با واژه‌های دیگر متناسب باشد. در ایهام، بیشتر معنی دور، مورد نظر هنرمند است.[۱] ایهام دارای اقسامی مانند توریه، ایهام تناسب، استخدام و اسلوب الحکیم است.[۲]

اقسام ایهام در قرآن

بیشتر متشابهات قرآن را از جنس ایهام دانسته‌اند.[نیازمند منبع] در آیات متشابه، معنایی از آیات اراده شده که در مرحله اول به ذهن مخاطب خطور نمی‌کند؛ مانند آیه ﴿الرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَیٰ؛ [خدای] رحمان بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلّط است.(طه:۵) که معنای نزدیک به ذهن مخاطب «تکیه زدن و ایستادن خدا بر عرش» است؛ در حالی که برای خدا این معنا متصور نیست.[نیازمند منبع] برخی دیگر از نمونه‌های به‌کار رفتن ایهام در قرآن با توجه به اقسام ایهام چنین شمرده شده است:

ایهام تناسب

آیاتی مانند ﴿الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ۝۵وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ۝۶؛ خورشید و ماه با حسابی [منظم و دقیق] روانند؛ و گیاه و درخت همواره [برای او] سجده می‌کنند.(الرحمن) را دارای ایهام تناسب دانسته‌اند. از ظاهر این آیات استفاده می‌شود که بین شمس، قمر و نجم تناسب وجود دارد؛ چون معنای نجم در ذهن شنونده ستاره است که با شمس و قمر تناسب دارد؛ ولی در این آیه، تناسبِ نجم با خورشید و ماه مراد نیست؛ بلکه با «شجر» (درخت) تناسب دارد و مراد از نجم، گیاهانی است که دارای شاخه بلند نیستند.[نیازمند منبع]

ایهام تأکید

آیه ﴿... لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَیٰ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا…(توبه:۱۰۸) را دارای ایهام تأکید دانسته‌اند. در این آیه مخاطب تصور می‌کند عبارت «فیه» برای تأکید تکرار شده است؛ در حالی که چنین نیست و «فیه» دوم به مطلب دیگری اشاره دارد.[۳] ایهام تأکید به‌کار بردن واژه‌ای است، که مخاطب تصور می‌کند گوینده یا نویسنده با استفاده از آن قصد تأکید دارد؛ در حالی که مراد او چنین نیست.[۳]

ایهام توجیه

قرآن را دارای ایهام توجیه دانسته‌اند.[نیازمند منبع] ایهام توجیه به‌کار بردن سخنی است که دو معنای متضاد دارد و مخاطب نمی‌تواند تشخیص دهد گوینده کدام معنا را اراده کرده است. در ایهام توجیه، گوینده به گونه‌ای سخن می‌گوید که شنونده متوجه نمی‌شود از او تعریف شده یا مورد سرزنش قرار گرفته است.[۴] برخی از نمونه‌های کاربرد ایهام توجیه در قرآن چنین است:

  • ﴿... وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَیٰ هُدًی أَوْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ؛ (به مشرکان بگو:) و بی‌تردید ما یا شما بر هدایت یا در گمراهی آشکار هستیم.(سبأ:۲۴). در این آیه آمده است: «ما یا شما در هدایت یا گمراهی آشکار هستیم». این سخن سربسته گفته شده و روشن نیست کدام یک هدایت شده و کدام یک گمراه هستند.[نیازمند منبع]
  • ﴿وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ…؛ و گروهی دیگر کارشان موقوف به مشیّت خداست، یا آنان را عذاب می‌کند یا توبه آنان را می‌پذیرد(توبه:۱۰۶). در این آیه، دو احتمال عذاب یا پذیریش توبه ذکر شده و مشخص نشده خدا با این افراد چگونه برخورد خواهد کرد؛ آنها را عذاب خواهد کرد یا توبه آنها را خواهد پذیرفت؟ هدف از به‌کار رفتن ایهام توجیه در این آیه، این دانسته شده که افراد امیدوار بهرحمت خدا باشند و در عین حال، از عذاب او نیز بترسند.

ایهام تضاد

گفته‌اند در آیه ﴿... مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَیَهْدِیهِ إِلَیٰ عَذَابِ السَّعِیرِ؛ هر کس او (شیطان) را به دوستی گیرد، قطعاً او وی را گمراه می‌سازد و به عذاب آتشش می‌کشاند(حج:۴)، ایهام تضاد استفاده شده است. در این آیه، تصور می‌شود که عبارت «یَهْدیه» به معنای هدایت کردن بوده و مقابلِ «یُضِلّه» به معنای گمراه کردن به‌کار رفته؛ در حالی که معنای «یهدیه» در این آیه «می‌کشاند» است.[۵]

ایهام تضاد، استعمال لفظی است که در معنای ظاهری، با عبارتی دیگر در تضاد است؛ ولی گوینده آن را در معنایی دیگر استعمال کرده و تضادی با عبارت دیگر ندارد.[۵]

ایهام طباق

آیه ﴿مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا…؛ [همه آنان] به سبب گناهانشان غرق شدند و بی درنگ در آتشی درآورده شدند(نوح:۲۵) را دارای ایهام طباق شمرده‌اند. در این آیه، بین «غرق شدن» و «وارد شدن در آتش» مطابقت ایجاد شده؛ با اینکه غرق شدن ضد سوختن است.[۶]

ایهام طباق به‌کار بردن لفظی است که معنای آن با معنای ضدش مطابقت داشته باشد؛ نه با معنای اصلی آن کلمه.[۶]


منابع

  1. موسوی، میر نعمت‌الله، فرهنگ بدیع، تبریز، احرار، ۱۳۸۲ش، ص۴۰، به نقل از شعبانی اندبیلی، عاقله، «ایهام و مصادیق آن»، در مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۳، شماره ۴، تابستان ۸۹، ص۵۱.
  2. عاقله، «ایهام و مصادیق آن»، در مجله رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۳، شماره ۴، تابستان ۸۹، ص۵۱.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ مطلوب، احمد، معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، چاپ اول، ص۲۱۷.
  4. نگاه کنید به ابن حجه، تقی الدین، خزانه الأدب و غایه الأرب، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ج‏۲، ص۱۱۰؛ صفی‌الدین حلی، عبدالعزیز، شرح الکافیه البدیعیه، بغداد، دیوان الوقف السنی، مرکز البحوث و الدراسات الإسلامیه، چاپ اول، ص۱۰۰؛ مطلوب، احمد، معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، چاپ، ص۲۵.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ عرفان، حسن، ترجمه و شرح جواهر البلاغه، قم، بلاغت، چاپ دهم، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۹.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ابن حجه، تقی الدین، خزانه الأدب و غایه الأرب، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ج۲، ص۷۶.

پیوند به بیرون