حدیث خیر الامور اوسطها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
آیا روایت خیر الامور اوسطها معتبر است؟
آیا روایت خیر الامور اوسطها معتبر است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}'''خَیْرُ الْاُمُورِ اَوْسَطُها''' یا '''خیر الامور اَوْساطُها'''، حدیثی به معنای «بهترین امور، میانه آن است»، که در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] ذکر شده است.<ref>عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۹۱.</ref> این روایت را از نظر سندی [[حدیث معتبر|معتبر]] ندانسته‌اند؛ زیرا روایت آن [[حدیث مرفوع|مرفوع]] یا [[حدیث مجهول|مجهول]] است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۹۱.</ref> در این روایت سفارش شده در مواردی که تردید یا تعارض وجود دارد به حد وسط کفایت شود؛ ولی در مواردی که تردید وجود ندارد، استناد کردن به این حدیث درست نیست.<ref>سرخسی، شمس الدین، المبسوط، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع، ج۳، ص۱۶۵؛ کاشانی، أبی بکر، بدائع الصنائع، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.</ref>
 
{{پاسخ}}
'''خَیْرُ الْاُمُورِ اَوْسَطُها''' یا '''خیر الامور اَوْساطُها'''، حدیثی به معنای «بهترین امور، میانه آن است»، که در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] ذکر شده است.<ref>عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۹۱.</ref> این روایت را از نظر سندی [[حدیث معتبر|معتبر]] ندانسته‌اند؛ زیرا روایت آن [[روایت مرفوع|مرفوع]] یا [[حدیث مجهول|مجهول]] است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۹۱.</ref> در این روایت سفارش شده در مواردی که تردید یا تعارض وجود دارد به حد وسط کفایت شود؛ ولی در مواردی که تردید وجود ندارد، استناد کردن به این حدیث درست نیست.<ref>سرخسی، شمس الدین، المبسوط، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع، ج۳، ص۱۶۵؛ کاشانی، أبی بکر، بدائع الصنائع، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.</ref>


روایاتی مشابه این روایت وجود دارد که مصداق «خیر الامور؛ بهترین کارها» را غیر از «راه میانه» معرفی کرده‌اند:
روایاتی مشابه این روایت وجود دارد که مصداق «خیر الامور؛ بهترین کارها» را غیر از «راه میانه» معرفی کرده‌اند:
* کاری که رضایت خدا را داشته باشد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا كَانَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضًى‏؛ بهترين كارها آن است كه موجب رضاى خداوند عز و جل باشد».‏<ref>ابن بابویه، محمد، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۳۲.</ref>
* بهترين كار آن است كه سبب رضایت خداوند باشد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا كَانَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ رِضًى‏».‏<ref>ابن بابویه، محمد، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۳۲.</ref>
* کاری است که سرانجام بهتری داشته باشد: «خَيْرَ الْأُمُورِ خَيْرُهَا عَاقِبَةً؛ بهترين كارها آن است كه سرانجام بهتری داشته باشد».<ref>رک: صدوق، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref>
* كاری كه سرانجام بهتری داشته باشد: «خَيْرَ الْأُمُورِ خَيْرُهَا عَاقِبَةً».<ref>رک: صدوق، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref>
* کاری که روشنگر یقین باشد. خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَسْفَرَ عَنِ‏ الْيَقِينِ‏. بهترين كارها آنست كه بگشايد از يقين يعنى علامت يقين صاحب خود به أحوال مبدأ و معاد باشد مثل توكل و صبر و مانند آنها.<ref>لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.</ref>
* کاری که روشنگر یقین باشد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَسْفَرَ عَنِ‏ الْيَقِينِ»‏.<ref name=":0" />
*خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَسْفَرَ عَنِ الْحَقِّ؛<ref>لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.</ref>
*کاری که روشنگر حق باشد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَسْفَرَ عَنِ الْحَقِّ»<ref name=":0" />
* خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَدَّى إِلَى الْخَلَاصِ. بهترين كارها آنست كه بكشاند به خلاصى يعنى رستگارى از عذاب و عقاب اخروى.
* کاری که به خلاصی بینجامد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَدَّى إِلَى الْخَلَاص».<ref name=":0" />
* کاری که از طمع خالی باشد. خَيْرُ الْأُمُورِ مَا عَرِيَ‏ عَنِ‏ الطَّمَعِ‏ بهترين كارها آنست كه برهنه باشد از طمع يعنى خالى باشد از طمع از مردم.<ref>لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.</ref>
* کاری که از طمع خالی باشد. «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا عَرِيَ‏ عَنِ‏ الطَّمَعِ‏».<ref name=":0">لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.</ref>
* کاری که انسان را اصلاح کند. خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَصْلَحَكَ<ref>لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.</ref>
* کاری که انسان را اصلاح کند. «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَصْلَحَكَ»<ref name=":0" />
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۳: خط ۲۵:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =-
| شناسه = -
| تیترها =-
| تیترها = -
| ویرایش =شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی =شد
| لینک‌دهی = شد
| ناوبری =
| ناوبری =  
| نمایه =
| نمایه =  
| تغییر مسیر =شد
| تغییر مسیر = شد
| ارجاعات =
| ارجاعات =  
| بازبینی نویسنده =  
| بازبینی نویسنده =  
| بازبینی =
| بازبینی = شد
| تکمیل =
| تکمیل =  
| اولویت =ج
| اولویت = الف
| کیفیت =ج
| کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}


[[رده:مقالات پیشنهادی]]
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۵

سؤال

آیا روایت خیر الامور اوسطها معتبر است؟


خَیْرُ الْاُمُورِ اَوْسَطُها یا خیر الامور اَوْساطُها، حدیثی به معنای «بهترین امور، میانه آن است»، که در منابع شیعه و اهل سنت ذکر شده است.[۱] این روایت را از نظر سندی معتبر ندانسته‌اند؛ زیرا روایت آن مرفوع یا مجهول است.[۲] در این روایت سفارش شده در مواردی که تردید یا تعارض وجود دارد به حد وسط کفایت شود؛ ولی در مواردی که تردید وجود ندارد، استناد کردن به این حدیث درست نیست.[۳]

روایاتی مشابه این روایت وجود دارد که مصداق «خیر الامور؛ بهترین کارها» را غیر از «راه میانه» معرفی کرده‌اند:

  • بهترين كار آن است كه سبب رضایت خداوند باشد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا كَانَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ رِضًى‏».‏[۴]
  • كاری كه سرانجام بهتری داشته باشد: «خَيْرَ الْأُمُورِ خَيْرُهَا عَاقِبَةً».[۵]
  • کاری که روشنگر یقین باشد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَسْفَرَ عَنِ‏ الْيَقِينِ»‏.[۶]
  • کاری که روشنگر حق باشد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَسْفَرَ عَنِ الْحَقِّ»[۶]
  • کاری که به خلاصی بینجامد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَدَّى إِلَى الْخَلَاص».[۶]
  • کاری که از طمع خالی باشد. «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا عَرِيَ‏ عَنِ‏ الطَّمَعِ‏».[۶]
  • کاری که انسان را اصلاح کند. «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَصْلَحَكَ»[۶]

منابع

  1. عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۹۱.
  2. برای نمونه نگاه کنید به عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۹۱.
  3. سرخسی، شمس الدین، المبسوط، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع، ج۳، ص۱۶۵؛ کاشانی، أبی بکر، بدائع الصنائع، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.
  4. ابن بابویه، محمد، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۳۲.
  5. رک: صدوق، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۴۰۲.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.