کشته شدن شیعیان دروغگو توسط امام زمان(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سوال}}حديثي از امام صادق عليه السلام نقل شده که : «لو قام قائمنا بدأ بكذابي الشيعه فقتلهم»؛ «اگر قائم ما قيام کند اول سراغ شيعيان دروغگو مي رود و آنها را مي کشد» آيا از نظر سند و دلالت معتبر است ؟ {{پایان سوال}}
{{سوال}}آیا حدیثی که بر اساس آن امام زمان(ع) در ابتدای ظهور شیعیان دروغگو را می‌کشد، صحیح است؟ {{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
براي درستي و مستند بودن اينگونه روايات بايد به چند نکته توجه نمود:
{{درگاه|مهدویت}}
'''کشته شدن شیعیان دروغگو توسط امام زمان(ع)''' مضمون روایتی در کتاب [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجالِ کشی]]<ref name=":0">رجال کشی، ص۲۹۹، حدیث ۵۳۳.</ref> که از نظر سند، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته شده است. این روایت را [[شیخ طوسی]] (درگذشت ۴۶۰ق)<ref>طوسی، محمد؛ اختیار معرفه الرجال، قم، مؤسسه آل البیت، بی تا، ج۲، ص۵۸۹.</ref> و [[شیخ حر عاملی]] (درگذشت ۱۱۰۴ق)<ref>حر عاملی، محمد بن حسن؛ اثبات الهدی، ج۷، ص۱۲۱.</ref> از کتاب رجال کشی نقل کرده‌اند. 


نکته اول : اصل روايت :
براساس این روایت [[امام صادق(ع)]] می‌گوید: {{عربی بزرگ|لَوْ قَامَ قَائِمُنَا بَدَأَ بِکَذَّابِی اَلشِّیعَةِ فَقَتَلَهُمْ|ترجمه=اگر قائم ما قیام کند اول سراغ شیعیان دروغگو می‌رود و آنها را می‌کشد.<ref name=":0"/>}}


امام صادق عليه السلام فرمودند : «لو قام قائمنا بدأ بكذابي الشيعه فقتلهم»<ref>رجال کشي ، ص۲۹۹ ، حديث ۵۳۳.</ref> ؛ «اگر قائم ما قيام کند اول سراغ شيعيان دروغگو مي رود و آنها را مي کشد».  
برخی راویان این روایت از جمله حمدویه بن نصیر کشی،<ref>علامه حلی، خلاصه الاقوال، بی‌جا، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۱۳۳؛ اردبیلی، محمدعلی، جامع الرواه، بی‌جا، مکتبه المحدیه، بی‌تا، ج۱، ص۲۷۸.</ref> یونس بن عبدالرحمن<ref>رجال النجاشی، قم، جامه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق، ص۴۴۶. رجال ابن داوود، نجف، حیدریه، ۱۳۹۲م، ص۲۰۷.</ref> و یحیی بن عمران حلبی<ref>رجال النجاشی، قم، جامه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق، ص۴۴۴. خلاصه الاقوال، بی‌جا، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۲۹۴.</ref> را [[توثیق|ثقه]] و مورد اعتماد دانسته‌اند. اما درباره محمد بن عیسی بن عبید، شیخ طوسی<ref>شیخ طوسی؛ الفهرست، بی جا، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه. ق ، ص۲۱۶ و ص۳۹۱.</ref> او را غیرقابل اعتماد دانسته و دیگران نیز او را تنها در زمانی که از یونس بن عبدالرحمن نقل کند، غیر معتمد دانسته‌اند.<ref>حلی، ابن داوود، رجال ابن داوود، نجف، حیدریه، ۱۳۹۲م، ص۲۷۵؛ تفرشی، نقد الرجال، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۹۲؛ جامع الرواه، بی‌جا، مکتبه المحدیه، بی‌تا، ج۲، ص۳۷۵.</ref>


اصل روايت را فقط رجال کشي نقل کرده است و بقيه مانند شيخ طوسي<ref>طوسي ، محمد ؛ اختيار معرفه الرجال ، قم ، موسسه آل البيت ، بي تا ، ج۲ ، ص۵۸۹ .</ref> ، مرحوم خوئي<ref>خوئي ، ابوالقاسم ، معجم رجال الحديث ، بي جا ، بي نا ، چاپ پنجم ، ۱۴۱۳ ه ق ، ج۱۵ ، ص۲۶۵.</ref> و شيخ محمد بن حسن حر عاملي در اثبات الهدي<ref>حر عاملي ، محمد بن حسن ؛ اثبات الهدي ، ج۷ ، ص۱۲۱.</ref> ، از کتاب وي نقل مي کنند .
عالمان، این روایت را به دلیل وجود محمد بن عیسی بن عبید در سلسله‌سند، ضعیف دانسته‌اند.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۷۶، ح ۱۳۳۰۱.</ref> بر فرض اگر حدیث ضعیف نباشد و آن را بپذیریم احتمال دارد مراد از دروغگویان شیعه منافقان و مدعیان مهدویت و بدعت گذاران در دین باشند که سبب انحراف مردم می گردند.<ref>طبسى، نجم الدين، في رحاب حكومة الإمام المهدي (عليه السلام)، قم، دليل ما، چ 1، 1425ق، ص 188.</ref>
 
{{پایان پاسخ}}
ياد آور مي شويم که اين روايات در کتاب هاي معتبر روايي نيامده است و اثبات الهدي نيز از کتاب هاي قرن ۱۱ هجري قمري است .
== منابع ==
 
{{پانویس|۲}}
نکته دوم سند حديث :
 
اين روايت فقط يک سلسله سند دارد و در اصطلاح روايت شناسي ، خبر واحد است و راويان اين حديث عبارتند از :
 
1. حمدويه : وي حمدويه بن نصير کشي است و ثقه و مورد اعتماد مي باشد.<ref>رک : علامه حلي ؛ خلاصه الاقوال ، بي جا ، موسسه نشر الفقاهه ، چاپ اول ، ۱۴۱۷ ه . ق ، ص۱۳۳. و رک : اردبيلي ، محمد علي ؛ جامع الرواه، بي جا ، مکتبه المحديه ، بي تا ، ج۱ ، ص۲۷۸.</ref>
2.
3. محمد بن عيسى : وي همان محمد بن عيسي بن عبيد مي باشد که در کتاب هاي رجالي ، حمدويه گاهي از او به عبيد تعبير کرده و مي گويد عبيد برايم نقل کرد و گاهي مي گويد محمد بن عيسي بن عبيد و گاهي نيز مي گويد محمد بن عيسي .
4.
در باره محمد بن عيسي دو ديدگاه وجود دارد :
 
ديدگاه اول مانند شيخ طوسي <ref>شيخ طوسي ؛ الفهرست ، بي جا ، موسسه نشر الفقاهه ، چاپ اول ، ۱۴۱۷ ه . ق ، ص۲۱۶ و ص۳۹۱.</ref> و .... مي گويند : وي ثقه نيست و نمي توان رواياتش را پذيرفت ؛ ولي ديدگاه دوم مانند نجاشي<ref>نجاشي ؛ رجال النجاشي ، قم ، جامه مدرسين ، چاپ پنجم ، ۱۴۱۶ ه . ق ، ص۳۳۳.</ref> ، تفرشي<ref>تفرشي ؛ نقد الرجال ، قم ، موسسه آل البيت ، چاپ اول ، ۱۴۱۸ ه . ق ، ج۴ ، ص۲۹۲.</ref> و ... مي گويد : وي ثقه است.
 
اما ديدگاه دوم هم که وي را ثقه مي داند ، بر اين باور است که به روايات محمد بن عيسي از يونس نمي توان اعتماد کرد و آنها را معتبر دانست.<ref>رک : حلي ، ابن داوود ؛ رجال ابن داوود ، نجف ، حيدريه ، ۱۳۹۲ م ، ص۲۷۵ . و رک : تفرشي ؛ نقد الرجال ، قم ، موسسه آل البيت ، چاپ اول ، ۱۴۱۸ ه . ق ، ج۴ ، ص۲۹۲. و رک : جامع الرواه ، پيشين ، ج۲ ، ص۳۷۵.</ref>
 
ابن داود در باره کتاب هاي يونس نيز مي نويسد : کتاب هاي وي معتبر است مگر آنچه را که محمد بن عيسي نقل مي کند که به اين روايات نمي توان اعتماد کرد.<ref>رجال ابن داوود ، پيشين ، ص۲۸۵.</ref>
 
5. يونس بن عبد الرحمن : ثقه است .<ref>. رک : رجال النجاشي ، پيشين ، ص۴۴۶. و رک : رجال ابن داوود ، پيشين ، ص۲۰۷.</ref>
6.
7. يحيى الحلبي : وي يحيي بن عمران حلبي است : ثقه و احاديثش صحيح مي باشد.<ref>رک : رجال النجاشي ، پيشين ، ص۴۴۴. و رک : خلاصه الاقوال ، پيشين ، ص۲۹۴.</ref>
8.
9. المفضل بن عمر : مفضل در کتاب هاي حديثي گاهي تضعيف شده وگاهي گفته شده که وي ثقه و مورد اعتماد است.
10.
نکته سوم : نتيجه بررسي ها :
 
1. در سند اين روايت محمد بن عيسي آمده که برخي وي را ثقه نمي دانند ؛
2.
3. در سند اين روايت محمد بن عيسي از يونس نقل کرده و در کتاب هاي رجالي آمده است که به روايت هاي محمد بن عيسي از يونس نبايد اعتماد کرد؛
4.
5. مفضل بن عمر را برخي ثقه و برخي غير ثقه مي دانند ؛
6.
7. رجال کشي نيز در معتبر يا غير معتبر آن سخن نگفته است و فقط روايت را نقل کرده است؛
8.
9. اينگونه روايات را خبر واحد مي گويند و خبر واحد را نمي توان از عقايد پذيرفت ، بخصوص اگر از نظر سندي نيز معتبر نباشد؛
10.
11. اين روايت را کتاب هاي معتبر حديثي نقل نکرده اند و خود اين دليل بر اين است که کتاب هاي روايي چنين روايتي را قبول نداشتند.
12.
بنابراين نمي توان اين حديث را معتبر دانست.
 
<ref>مستدرك الوسائل، ج۱۱، ص۳۷۶، ح ۱۳۳۰۱.</ref>
 
== متن و ترجمه ==
...عنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ:{{عربی|لَوْ قَامَ قَائِمُنَا بَدَأَ بِكَذَّابِي اَلشِّيعَةِ فَقَتَلَهُمْ}}.
{{نقل قول|امام صادق(ع): «اگر قائم ما قيام کند اول سراغ شيعيان دروغگو مي‌رود و آنها را مي‌کشد.»}}{{پایان پاسخ}}
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =حدیث
|شاخه فرعی۱ =  
|شاخه فرعی۱ =منبع‌شناسی
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =-
  | تیترها =  
  | تیترها =-
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =  
  | تکمیل =شد
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۷

سؤال
آیا حدیثی که بر اساس آن امام زمان(ع) در ابتدای ظهور شیعیان دروغگو را می‌کشد، صحیح است؟


درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


کشته شدن شیعیان دروغگو توسط امام زمان(ع) مضمون روایتی در کتاب رجالِ کشی[۱] که از نظر سند، ضعیف دانسته شده است. این روایت را شیخ طوسی (درگذشت ۴۶۰ق)[۲] و شیخ حر عاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)[۳] از کتاب رجال کشی نقل کرده‌اند.

براساس این روایت امام صادق(ع) می‌گوید:

برخی راویان این روایت از جمله حمدویه بن نصیر کشی،[۴] یونس بن عبدالرحمن[۵] و یحیی بن عمران حلبی[۶] را ثقه و مورد اعتماد دانسته‌اند. اما درباره محمد بن عیسی بن عبید، شیخ طوسی[۷] او را غیرقابل اعتماد دانسته و دیگران نیز او را تنها در زمانی که از یونس بن عبدالرحمن نقل کند، غیر معتمد دانسته‌اند.[۸]

عالمان، این روایت را به دلیل وجود محمد بن عیسی بن عبید در سلسله‌سند، ضعیف دانسته‌اند.[۹] بر فرض اگر حدیث ضعیف نباشد و آن را بپذیریم احتمال دارد مراد از دروغگویان شیعه منافقان و مدعیان مهدویت و بدعت گذاران در دین باشند که سبب انحراف مردم می گردند.[۱۰]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ رجال کشی، ص۲۹۹، حدیث ۵۳۳.
  2. طوسی، محمد؛ اختیار معرفه الرجال، قم، مؤسسه آل البیت، بی تا، ج۲، ص۵۸۹.
  3. حر عاملی، محمد بن حسن؛ اثبات الهدی، ج۷، ص۱۲۱.
  4. علامه حلی، خلاصه الاقوال، بی‌جا، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۱۳۳؛ اردبیلی، محمدعلی، جامع الرواه، بی‌جا، مکتبه المحدیه، بی‌تا، ج۱، ص۲۷۸.
  5. رجال النجاشی، قم، جامه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق، ص۴۴۶. رجال ابن داوود، نجف، حیدریه، ۱۳۹۲م، ص۲۰۷.
  6. رجال النجاشی، قم، جامه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق، ص۴۴۴. خلاصه الاقوال، بی‌جا، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۲۹۴.
  7. شیخ طوسی؛ الفهرست، بی جا، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه. ق ، ص۲۱۶ و ص۳۹۱.
  8. حلی، ابن داوود، رجال ابن داوود، نجف، حیدریه، ۱۳۹۲م، ص۲۷۵؛ تفرشی، نقد الرجال، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۹۲؛ جامع الرواه، بی‌جا، مکتبه المحدیه، بی‌تا، ج۲، ص۳۷۵.
  9. مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۷۶، ح ۱۳۳۰۱.
  10. طبسى، نجم الدين، في رحاب حكومة الإمام المهدي (عليه السلام)، قم، دليل ما، چ 1، 1425ق، ص 188.