جایگاه انسان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
جایگاه انسان را در قرآن و روایات بیان کنید؟
جایگاه انسان را در قرآن و روایات بیان کنید؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}قرآن، انسان را تکریم کرده و گرامی داشته است. جان و مال و آبروی انسان ارزشمند است و تمام دنیا برای او آفریده شد. بدو علم اسماء آموخته شد و خداوند او را خلیفه خود بر زمین قرار داد.
{{پاسخ}}قرآن کریم، انسان را تکریم کرده و گرامی داشته و بر دیگر موجودات برتری داده است. انسان آزاد و مختار است که راه خوب و بد را خود برگزیند و قرآن که کتاب ذکر است با بشارت و انذار او را راهنمایی کرده است. طبق گفته قرآن تمام زمین و آسمان و مخلوقات برای انسان آفریده شده است و  انسان نقش محوری و اصلی در میان مخلوقات دارد. مخاطبِ قرآن انسان است و این کتاب از اول تا پایان راهنمایی است برای او.


سراسر قرآن خطاب به انسان است و درباره نقش، حقوق و تکالیف او در زمین صحبت می کند.
آیه ۳۱ سوره بقره که یکی از آیات مهم قرآن است تصریح دارد که خداوند به انسان علم اسماء را آموخته است که به حقایق هستی، و کیفیت موجودات و... تفسیر شده است. طبق آیه ۳۰ سوره بقره خداوند انسان را خلیفه خود بر زمین قرار داده است.


== کرامت انسان و فضیلتش بر دیگر موجودات ==
== کرامت انسان و فضیلتش بر دیگر موجودات ==
یکی از آیات مهم قرآن درباره تکریم انسان آیه ۷۰ سوره اسراء است: {{قرآن|وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ|ترجمه=و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم‏.|سوره=اسراء|آیه=۷۰}} در تفسیر این آیه گفته‌اند: «روح انسان علاوه بر امتيازات جسمى مجموعه‏‌اى است از استعدادهاى عالى و توانايى بسيار براى پيمودن مسير تكامل بطور نامحدود.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸</ref> بعضی دلیل این تکریم را اعطاى قوه عقل و نطق و استعدادهاى مختلف و آزادى اراده‏ می‌دانند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸</ref>
{{نوشتار اصلی|برتری انسان‌ها بر دیگر موجودات در آیه ۷۰ سوره اسراء}}
بر اساس آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را تکریم و گرامی داشته است. ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید و مفسر قرآن، در تفسیر این آیه، روح انسان را مجموعه‌ای از استعدادها و توانایی‌ها برای پیمودن مسیر تکامل به‌طور نامحدود دانسته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸</ref> او دلیل تکریم انسان از سوی خدا را اعطای قوه عقل، نطق، استعدادهای مختلف و آزادی اراده شمرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸</ref>


در مورد فضیلت انسان بر سایر موجودات در آیه {{قرآن|وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ‌ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا|ترجمه=و آنها را بر بسيارى از آفريده‌هاى خود برترى آشكار داديم.|سوره=اسراء|آیه=۷۰}} مباحث مختلفی گفته شده است. علامه طباطبایی می فرماید: «انسان در ميان ساير موجودات عالم خصوصيتى دارد كه در ديگران نيست، و آن داشتن نعمت عقل است. و معناى تفضيل انسان بر ساير موجودات اين است كه در غير عقل از ساير خصوصيات و صفات هم انسان بر ديگران برترى داشته و هر كمالى كه در ساير موجودات هست حد اعلاى آن در انسان وجود دارد.»<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵</ref>
طبق آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار داده است. [[علامه طباطبایی]]<nowiki/>‌،‌ مفسر شیعه، دلیل برتری انسان را عقل دانسته که به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر تشخیص می‌دهد.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵</ref> به باور وی، انسان در دیگر ویژگی‌ها نیز برتری دارد و هر کمالی که در دیگر موجودات هست، حد اعلای آن در انسان وجود دارد.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵</ref>
 
علامه طباطبایی در ادامه تفسیر این آیه می‌فرماید: «بنى آدم در ميان ساير موجودات عالم، از يك ويژگى و خصيصه‏‌اى برخوردار گرديده و به خاطر همان خصيصه است كه از ديگر موجودات جهان امتياز يافته و آن عقلى است كه به وسيله آن حق را از باطل و خير را از شر و نافع را از مضر تميز می‌دهد. و اما اينكه مفسرين گفته‏‌اند و يا روايتى هم بر طبقش رسيده كه مقصود از آن خصيصه مساله "نطق و گويايى" است، و يا "بر دو پا راه رفتن"، و يا "انگشت داشتن" است كه با آنها به دلخواه خود كار كند، و يا عبارت از" خوردن با دست" و يا" قدرت بر نوشتن" و يا" خوش تركيبى" و" حسن صورت"، و يا "تسلط بر ساير مخلوقات و تسخير آنها" است و يا آنكه "خداوند پدر ايشان- آدم- را به دست خود خلق كرده"، و يا "هم چون خاتم انبيا محمد (ص)، پيغمبرى را براى آنان برانگيخته و يا آنكه "به خاطر همه اينها"يى است كه گفته شد هيچيك صحيح نيست، بلكه روايات اينها را به عنوان مثل ذكر كرده نه اينكه مراد از آن خصيصه اينها باشد.»<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵</ref>


== آزادی انسان ==
== آزادی انسان ==
انسان در قرآن موجودی آزاد و دارای اختیار شمرده شده است؛ دلیل آن را آیاتی دانسته‌اند که به پند و اندرز پرداخته و وعده بهشت یا جهنم را داده است؛ زیرا اگر انسان در اعمال خود آزاد و مختار نبود، بهشت و جهنم معنایی نداشت.{{مدرک|date=مارس ۲۰۲۲}}


 
در آیاتی از قرآن، خداوند به [[پیامبر(ص)]] می‌گوید تو وکیل مردم نیستی<ref>سوره زمر، آیه ۴۱</ref> و بر آنها سیطره نداری.<ref>سوره غاشیه، آیات ۲۱ و ۲۲۲.</ref> در آیه ۲۵ سوره انعام نیز گفته شده اگر خدا می‌خواست می‌توانست خودش همه انسان‌ها را هدایت کند.<ref>سوره انعام، آیه ۳۵</ref> از این آیه برداشت شده که خدا با اراده تکوینی انسان‌ها را هدایت نمی‌کند؛ بلکه به آنها اختیار و آزادی داده و با اراده تشریعی آنها را هدایت می‌کند.


== تسخیر زمین و آسمان برای انسان ==
== تسخیر زمین و آسمان برای انسان ==
خداوند تمام هستی و موجودات و زمین و آسمان را برای انسان می‌داند و می‌فرماید: {{قرآن|هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً|ترجمه=خداوند تمام چیزهایی که در زمین وجود دارد را برای انسان خلق نموده است|سوره=بقره|آیه=۲۹}}  او عاليترين موجود در اين صحنه پهناور است و از تمامى آنها ارزشمندتر. تنها اين آيه نيست كه مقام والاى انسان را يادآور می‌شود، بلكه در قرآن‏ آيات فراوانى می‌‏يابيم كه انسان را هدف نهايى آفرينش كل موجودات جهان معرفى می‌كند، چنان كه در آيه 13 سوره جاثيه آمده است‏: {{قرآن|وَسَخَّرَ‌ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ جَمِيعًا|ترجمه=و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد؛}}<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه۱۶۳</ref>و در آیات دیگر هم به این موضوع تصریح کرده است.<ref>سوره ابراهیم، آیه ۳۲ و ۳۳، سوره جاثیه آیه ۱۲،</ref>
قرآن آفرینش زمین و همه موجودات آن را برای انسان دانسته است.<ref>بقره:۲۹.</ref> بر اساس آیه‌ای دیگر، خداوند آنچه در آسمان‌ها و زمین است را مسخر انسان کرده است.<ref>جاثیه:۱۳.</ref> به گفته آیت‌الله مکارم شیرازی، در قرآن آفرینش زمین که به عنوان «مهاد؛‌ قرارگاه آرام» معرفی شده، برای مردم است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۲۳، صفحه ۱۱۰</ref>
 
در آیه‌ای زمین را برای مردم و انسان می‌داند:{{قرآن|وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ|ترجمه=زمین را برای مردم قرار داد.|سوره=الرحمن|آیه=۱۰}}  اين كره خاكى كه در اينجا به عنوان يك موهبت مهم الهى ذكر شده و در آيات ديگر از آن به عنوان "مهاد" (گهواره) ياد كرده، قرارگاه مطمئن و آرام و آماده‏اى است كه براى غالب ما اهميتش در حالت عادى درك نمی‌شود، اما هنگامى كه يك زمين لرزه كوچك همه چيز را به هم می‌ريزد، و يا يك آتشفشان، شهرى را زير مواد مذاب و دود آتش دفن می‌كند، به اين حقيقت پى می‌بريم كه اين زمين آرام چه نعمت و بركتى است، مخصوصا اگر به آنچه دانشمندان در باره سرعت حركت زمين به دور خود، و به دور آفتاب، گفته‏‌اند بينديشيم اهميت اين آرامش در عين حركت سريع و سرسام‌‏آورش، نه يك حركت بلكه انواع مختلف حركت، روشنتر می‌شود<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۲۳، صفحه ۱۱۰</ref>


== انسان، خلیفه خداوند بر زمین ==
== انسان، خلیفه خداوند بر زمین ==
طبق آیه ۳۰ سوره بقره انسان خلیفه خداوند بر زمین است. خداوند می فرماید:{{قرآن|وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَه إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه|ترجمه=و (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی (نماینده‌ای) قرار خواهم داد.|سوره=بقره|آیه=۳۰}} اما در اینکه مقصود از خلیفه در آیه چیست اختلاف وجود دارد. [[آیت الله مکارم شیرازی]] می‌گوید: «در اينكه منظور از آن در اينجا جانشين چه كسى و چه چيزى است مفسران احتمالات گوناگونى داده‌‏اند.بعضى گفته‏‌اند منظور جانشين فرشتگانى است كه قبلا در زمين زندگى می‌كردند.و بعضى گفته‌‏اند منظور جانشين انسانهاى ديگر يا موجودات ديگرى كه قبلا در زمين می‌‏زيسته‌‏اند.بعضى آن را اشاره به جانشين بودن نسلهاى انسان از يكديگر دانسته‏‌اند. ولى انصاف اين است كه- همانگونه كه بسيارى از محققان پذيرفته‌‏اند- منظور خلافت الهى و نمايندگى خدا در زمين است، زيرا سؤالى كه بعد از اين فرشتگان می‌‏كنند و می‌گويند نسل آدم ممكن است مبدء فساد و خونريزى شود و ما تسبيح و تقديس تو می‌‏كنيم متناسب همين معنى است، چرا كه نمايندگى خدا در زمين با اين كارها سازگار نيست‏.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه۱۷۱</ref>
طبق آیه ۳۰ سوره بقره، انسان خلیفه خداوند بر زمین است؛‌ البته برخی از مفسران مراد از این آیه را این دانسته‌اند که انسان جانشین فرشتگانی که قبلا در زمین زندگی می‌کردند شد، یا جانشین موجودات و انسان‌های دیگری که پیش از این در زمین زندگی می‌کردند، گردید. آیت‌الله مکارم شیرازی معتقد است مراد از این آیه همانگونه که بسیاری از محققان پذیرفته‌اند، خلافت الهی و نمایندگی خدا در زمین است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه۱۷۱</ref>


== آموختن علم به انسان ==
== آموختن علم به انسان ==
خداوند در آیه ۳۱ [[سوره بقره]] می فرماید علم اسماء را به آدم آموخت. در مورد اینکه این علم اسماء چیست سخنان گوناگونی گفته می‌شود. ولى مسلم است كه منظور تعليم كلمات و نام‏هاى بدون معنا به آدم نبوده، چرا كه اين افتخارى محسوب نمي‌شده است، بلكه منظور دادن معانى اين اسماء و مفاهيم و مسماهاى آنها بوده است. البته اين آگاهى از علوم مربوط به جهان آفرينش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستى، افتخار بزرگى براى آدم بود. اين علم اسماء چيزى شبيه" علم لغات" نبوده است بلكه مربوط به فلسفه و اسرار و كيفيات و خواص آنها بوده است، خداوند اين علم را به آدم تعليم كرد تا بتواند از مواهب مادى و معنوى اين جهان در مسير تكامل خويش بهره گيرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه ۱۷۶</ref>
خداوند در آیه ۳۱ [[سوره بقره]] می‌فرماید علم اسماء را به آدم آموخت. در مورد اینکه این علم اسماء چیست سخنان گوناگونی گفته می‌شود. ولی مسلم است که منظور تعلیم کلمات و نام‌های بدون معنا به آدم نبوده، چرا که این افتخاری محسوب نمی‌شده است، بلکه منظور دادن معانی این اسماء و مفاهیم و مسماهای آنها بوده است. البته این آگاهی از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستی، افتخار بزرگی برای آدم بود. این علم اسماء چیزی شبیه «علم لغات» نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خواص آنها بوده است، خداوند این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از مواهب مادی و معنوی این جهان در مسیر تکامل خویش بهره گیرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه ۱۷۶</ref>


== دمیدن روح در انسان ==
== دمیدن روح در انسان ==
{{نوشتار اصلی|مقصود از نفخ روح}}
{{نوشتار اصلی|مقصود از نفخ روح}}
{{قرآن|فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی|ترجمه=هنگامی که کار او را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم|سوره=حجر|آیه=۲۹}}  
{{قرآن|فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی|ترجمه=هنگامی که کار او را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم|سوره=حجر|آیه=۲۹}}


نفخ به معناى دميدن هوا در داخل جسمى است بوسيله دهان يا وسيله‌‏اى ديگر- اين معناى لغوى نفخ است، ولى آن را بطور كنايه در تاثير گذاشتن در چيزى و يا القاء امر غير محسوسى در آن چيز استعمال میكنند، و در آيه شريفه مقصود از آن ايجاد روح در آدمى است. البته اينكه میگوييم در آدمى، معنايش اين نيست كه روح مانند باد كه در جسم باد كرده داخل است در بدن آدمى داخل باشد، بلكه معنايش ارتباط دادن و بر قرار كردن رابطه ميان بدن و روح است‏.
نفخ به معنای دمیدن هوا در داخل جسمی است بوسیله دهان یا وسیله‌ای دیگر- این معنای لغوی نفخ است، ولی آن را بطور کنایه در تأثیر گذاشتن در چیزی یا القاء امر غیر محسوسی در آن چیز استعمال می‌کنند، و در آیه شریفه مقصود از آن ایجاد روح در آدمی است. البته اینکه می‌گوییم در آدمی، معنایش این نیست که روح مانند باد که در جسم باد کرده داخل است در بدن آدمی داخل باشد، بلکه معنایش ارتباط دادن و بر قرار کردن رابطه میان بدن و روح است‏.


روح، امر وجودى است كه فى نفسه يك نوع اتحاد با بدن دارد و آن اين است كه متعلق به بدن است، و در عين حال يك نوع استقلال هم از بدن دارد به طورى كه هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می‌شود<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۲، صفحه۲۲۷ و ۲۲۸</ref>
روح، امر وجودی است که فی نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می‌شود<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۲، صفحه۲۲۷ و ۲۲۸</ref>


== '''امانت دار خداوند''' ==
== امانت‌دار خداوند ==
انسان امانتی را از خداوند قبول کرد که دیگر موجودات از پذیرش آن سر باز زدند. قرآن می فرماید:{{قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَه عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها …|ترجمه=ما امانت را به آسمان و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافته‌اند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید.|سوره=احزاب|آیه=۷۲}} اینکه این امانت چیست اختلاف وجود دارد. برخی گفته‌اند: «منظور از امانت "ولايت الهيه" و كمال صفت عبوديت است كه از طريق معرفت و عمل صالح حاصل مى‏شود. منظور صفت "اختيار و آزادى اراده" است كه انسان را از ساير موجودات ممتاز می‌كند. مقصود "عقل" است كه ملاك تكليف و مناط ثواب و عقاب است. منظور "اعضاء پيكر انسان" است‏. مقصود "معرفت اللَّه" است. منظور "واجبات و تكاليف الهى" همچون نماز و روزه و حج است... روشن مى‏شود كه اين تفسيرهاى مختلف با هم متضاد نيستند بلكه بعضى را مى‏توان در بعضى ديگر ادغام كرد، بعضى به گوشه‏اى از مطلب نظر افكنده و بعضى به تمام.براى به دست آوردن پاسخ جامع، بايد نظرى به انسان بيفكنيم ببينيم‏ او چه دارد كه آسمانها و زمينها و كوه‏ها فاقد آنند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۴۵۳</ref>
طبق آیه ۷۲ سوره احزاب، انسان امانتی را از خداوند قبول کرد که دیگر موجودات آن را نپذیرفتند. درباره اینکه این امانت چیست اختلاف‌نظر است. برخی از مفسران آن را ولایت الهیه و کمال صفت عبودیت دانسته‌اند که از طریق معرفت و عمل صالح حاصل می‌شود. «اختیار و آزادی اراده»، «عقل»، «اعضای پیکر انسان»، «شناخت خدا» و «تکالیف الهی» از دیگر نظرها است.<ref>نگاه کنید به مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۴۵۳</ref>
 
ناصر مکارم شیرازی، مفسر شیعه، معتقد است تفسیرهای مختلف از امانت در این آیه، با هم متضاد نیستند و هر کدام به گوشه‌ای از مفهوم امانت اشاره کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۴۵۳</ref>


== انسان حامل پرهیزکاری و پلیدی ==
== انسان حامل پرهیزکاری و پلیدی ==
نفس انسان هم خیر را می‌شناسد و هم شر را. هم خوبی و هم بدی. انسان با اختیار و اراده‌ای که دارد می‌تواند به هر کدام که تمایل داشت آن را انتخاب کند. قرآن می‌فرماید:{{قرآن|فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها|ترجمه=سپس فجور و تقوی (شر و خیرش) را به او الهام کرده است.|سوره=شمس|آیه=۸}} و در آیات بعدی می‌فرماید هر کس که نفس خود را پاک گرداند رستگار می‌شود و هر که آن را آلوده سازد نومید و محروم می‌گردد.
نفس انسان هم خیر را می‌شناسد و هم شر را. هم خوبی و هم بدی. انسان با اختیار و اراده‌ای که دارد می‌تواند به هر کدام که تمایل داشت آن را انتخاب کند. قرآن می‌فرماید:{{قرآن|فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها|ترجمه=سپس فجور و تقوی (شر و خیرش) را به او الهام کرده است.|سوره=شمس|آیه=۸}} و در آیات بعدی می‌فرماید هر کس که نفس خود را پاک گرداند رستگار می‌شود و هر که آن را آلوده سازد نومید و محروم می‌گردد.


الهام بدی و خوبی به انسان، آگاه ساختن و با خبر ساختن اوست. الهام فجور و تقوا همان عقل عملى است، كه از نتايج تسويه نفس است. پس الهام مذكور از صفات و خصوصيات خلقت آدمى است‏.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۲۰، صفحه ۵۰۰</ref>{{مطالعه بیشتر}}
الهام بدی و خوبی به انسان، آگاه ساختن و با خبر ساختن اوست. الهام فجور و تقوا همان عقل عملی است، که از نتایج تسویه نفس است. پس الهام مذکور از صفات و خصوصیات خلقت آدمی است‏.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۲۰، صفحه ۵۰۰</ref>
==منابع==
 
== اوصاف انسان در قرآن ==
اوصاف زیادی از انسان در قرآن آمده است از جمله: ظلوم و کَفّار، عجول، ناامید، بخیل، جدل پیشه، شتابکار، قدرناشناس، ستیزه‌جوی آشکار، بسیار دعاکننده و نگران هنگام رسیدن شر، ناشکیبا، آفریده شده در سختی، سرکش، بسیار مال دوست، زیانکار.<ref>آیه ۳۴ سوره ابراهیم، آیه ۱۱ و ۸۳ و ۱۰۰ سوره اسراء،  آیه ۵۴ سوره کهف، آیه ۳۷ سوره انبیاء، آیه ۶۶ سوره حج، آیه ۷۷ یس، آیه ۵۱ سوره فصلت، آیه ۱۹ و ۲۱ و ۲۰ سوره معارج، آیه ۴ سوره بلد، آیه ۶ سوره علق، آیه ۸ سوره عادیات، آیه ۲ سوره عصر</ref>
 
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
 
* انسان در قرآن، دکتر ضیاءالدین سجادی، تهران، بنیاد قرآن، ۱۳۶۰
* الانسان فی القرآن، عباس محمود عقاد، دارالسلام
* انسان در قرآن، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا
* انسان و خدا، ایزوتسو، ترجمه احمد آرام، انتشارات سهامی انتشار
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۶۲: خط ۷۵:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =ج
  | اولویت =ج
  | کیفیت =د
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
{{پانویس}}
 
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۳

سؤال

جایگاه انسان را در قرآن و روایات بیان کنید؟

قرآن کریم، انسان را تکریم کرده و گرامی داشته و بر دیگر موجودات برتری داده است. انسان آزاد و مختار است که راه خوب و بد را خود برگزیند و قرآن که کتاب ذکر است با بشارت و انذار او را راهنمایی کرده است. طبق گفته قرآن تمام زمین و آسمان و مخلوقات برای انسان آفریده شده است و انسان نقش محوری و اصلی در میان مخلوقات دارد. مخاطبِ قرآن انسان است و این کتاب از اول تا پایان راهنمایی است برای او.

آیه ۳۱ سوره بقره که یکی از آیات مهم قرآن است تصریح دارد که خداوند به انسان علم اسماء را آموخته است که به حقایق هستی، و کیفیت موجودات و... تفسیر شده است. طبق آیه ۳۰ سوره بقره خداوند انسان را خلیفه خود بر زمین قرار داده است.

کرامت انسان و فضیلتش بر دیگر موجودات

بر اساس آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را تکریم و گرامی داشته است. ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید و مفسر قرآن، در تفسیر این آیه، روح انسان را مجموعه‌ای از استعدادها و توانایی‌ها برای پیمودن مسیر تکامل به‌طور نامحدود دانسته است.[۱] او دلیل تکریم انسان از سوی خدا را اعطای قوه عقل، نطق، استعدادهای مختلف و آزادی اراده شمرده است.[۲]

طبق آیه ۷۰ سوره اسراء، خداوند انسان را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار داده است. علامه طباطبایی‌،‌ مفسر شیعه، دلیل برتری انسان را عقل دانسته که به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر تشخیص می‌دهد.[۳] به باور وی، انسان در دیگر ویژگی‌ها نیز برتری دارد و هر کمالی که در دیگر موجودات هست، حد اعلای آن در انسان وجود دارد.[۴]

آزادی انسان

انسان در قرآن موجودی آزاد و دارای اختیار شمرده شده است؛ دلیل آن را آیاتی دانسته‌اند که به پند و اندرز پرداخته و وعده بهشت یا جهنم را داده است؛ زیرا اگر انسان در اعمال خود آزاد و مختار نبود، بهشت و جهنم معنایی نداشت.[نیازمند منبع]

در آیاتی از قرآن، خداوند به پیامبر(ص) می‌گوید تو وکیل مردم نیستی[۵] و بر آنها سیطره نداری.[۶] در آیه ۲۵ سوره انعام نیز گفته شده اگر خدا می‌خواست می‌توانست خودش همه انسان‌ها را هدایت کند.[۷] از این آیه برداشت شده که خدا با اراده تکوینی انسان‌ها را هدایت نمی‌کند؛ بلکه به آنها اختیار و آزادی داده و با اراده تشریعی آنها را هدایت می‌کند.

تسخیر زمین و آسمان برای انسان

قرآن آفرینش زمین و همه موجودات آن را برای انسان دانسته است.[۸] بر اساس آیه‌ای دیگر، خداوند آنچه در آسمان‌ها و زمین است را مسخر انسان کرده است.[۹] به گفته آیت‌الله مکارم شیرازی، در قرآن آفرینش زمین که به عنوان «مهاد؛‌ قرارگاه آرام» معرفی شده، برای مردم است.[۱۰]

انسان، خلیفه خداوند بر زمین

طبق آیه ۳۰ سوره بقره، انسان خلیفه خداوند بر زمین است؛‌ البته برخی از مفسران مراد از این آیه را این دانسته‌اند که انسان جانشین فرشتگانی که قبلا در زمین زندگی می‌کردند شد، یا جانشین موجودات و انسان‌های دیگری که پیش از این در زمین زندگی می‌کردند، گردید. آیت‌الله مکارم شیرازی معتقد است مراد از این آیه همانگونه که بسیاری از محققان پذیرفته‌اند، خلافت الهی و نمایندگی خدا در زمین است.[۱۱]

آموختن علم به انسان

خداوند در آیه ۳۱ سوره بقره می‌فرماید علم اسماء را به آدم آموخت. در مورد اینکه این علم اسماء چیست سخنان گوناگونی گفته می‌شود. ولی مسلم است که منظور تعلیم کلمات و نام‌های بدون معنا به آدم نبوده، چرا که این افتخاری محسوب نمی‌شده است، بلکه منظور دادن معانی این اسماء و مفاهیم و مسماهای آنها بوده است. البته این آگاهی از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستی، افتخار بزرگی برای آدم بود. این علم اسماء چیزی شبیه «علم لغات» نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خواص آنها بوده است، خداوند این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از مواهب مادی و معنوی این جهان در مسیر تکامل خویش بهره گیرد.[۱۲]

دمیدن روح در انسان

﴿فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛ هنگامی که کار او را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم(حجر:۲۹)

نفخ به معنای دمیدن هوا در داخل جسمی است بوسیله دهان یا وسیله‌ای دیگر- این معنای لغوی نفخ است، ولی آن را بطور کنایه در تأثیر گذاشتن در چیزی یا القاء امر غیر محسوسی در آن چیز استعمال می‌کنند، و در آیه شریفه مقصود از آن ایجاد روح در آدمی است. البته اینکه می‌گوییم در آدمی، معنایش این نیست که روح مانند باد که در جسم باد کرده داخل است در بدن آدمی داخل باشد، بلکه معنایش ارتباط دادن و بر قرار کردن رابطه میان بدن و روح است‏.

روح، امر وجودی است که فی نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می‌شود[۱۳]

امانت‌دار خداوند

طبق آیه ۷۲ سوره احزاب، انسان امانتی را از خداوند قبول کرد که دیگر موجودات آن را نپذیرفتند. درباره اینکه این امانت چیست اختلاف‌نظر است. برخی از مفسران آن را ولایت الهیه و کمال صفت عبودیت دانسته‌اند که از طریق معرفت و عمل صالح حاصل می‌شود. «اختیار و آزادی اراده»، «عقل»، «اعضای پیکر انسان»، «شناخت خدا» و «تکالیف الهی» از دیگر نظرها است.[۱۴]

ناصر مکارم شیرازی، مفسر شیعه، معتقد است تفسیرهای مختلف از امانت در این آیه، با هم متضاد نیستند و هر کدام به گوشه‌ای از مفهوم امانت اشاره کرده‌اند.[۱۵]

انسان حامل پرهیزکاری و پلیدی

نفس انسان هم خیر را می‌شناسد و هم شر را. هم خوبی و هم بدی. انسان با اختیار و اراده‌ای که دارد می‌تواند به هر کدام که تمایل داشت آن را انتخاب کند. قرآن می‌فرماید:﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ سپس فجور و تقوی (شر و خیرش) را به او الهام کرده است.(شمس:۸) و در آیات بعدی می‌فرماید هر کس که نفس خود را پاک گرداند رستگار می‌شود و هر که آن را آلوده سازد نومید و محروم می‌گردد.

الهام بدی و خوبی به انسان، آگاه ساختن و با خبر ساختن اوست. الهام فجور و تقوا همان عقل عملی است، که از نتایج تسویه نفس است. پس الهام مذکور از صفات و خصوصیات خلقت آدمی است‏.[۱۶]

اوصاف انسان در قرآن

اوصاف زیادی از انسان در قرآن آمده است از جمله: ظلوم و کَفّار، عجول، ناامید، بخیل، جدل پیشه، شتابکار، قدرناشناس، ستیزه‌جوی آشکار، بسیار دعاکننده و نگران هنگام رسیدن شر، ناشکیبا، آفریده شده در سختی، سرکش، بسیار مال دوست، زیانکار.[۱۷]


مطالعه بیشتر

  • انسان در قرآن، دکتر ضیاءالدین سجادی، تهران، بنیاد قرآن، ۱۳۶۰
  • الانسان فی القرآن، عباس محمود عقاد، دارالسلام
  • انسان در قرآن، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا
  • انسان و خدا، ایزوتسو، ترجمه احمد آرام، انتشارات سهامی انتشار


منابع

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۲، صفحه ۱۹۸
  3. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵
  4. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۵
  5. سوره زمر، آیه ۴۱
  6. سوره غاشیه، آیات ۲۱ و ۲۲۲.
  7. سوره انعام، آیه ۳۵
  8. بقره:۲۹.
  9. جاثیه:۱۳.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۲۳، صفحه ۱۱۰
  11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه۱۷۱
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱، صفحه ۱۷۶
  13. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۲، صفحه۲۲۷ و ۲۲۸
  14. نگاه کنید به مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۴۵۳
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۴۵۳
  16. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۲۰، صفحه ۵۰۰
  17. آیه ۳۴ سوره ابراهیم، آیه ۱۱ و ۸۳ و ۱۰۰ سوره اسراء، آیه ۵۴ سوره کهف، آیه ۳۷ سوره انبیاء، آیه ۶۶ سوره حج، آیه ۷۷ یس، آیه ۵۱ سوره فصلت، آیه ۱۹ و ۲۱ و ۲۰ سوره معارج، آیه ۴ سوره بلد، آیه ۶ سوره علق، آیه ۸ سوره عادیات، آیه ۲ سوره عصر