ولایت فقیه از نگاه قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(جایگزینی متن - '<span></span>' به '')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
نظر قرآن را در مورد ولایت فقیه بیان فرمایید؟
نظر قرآن را در مورد ولایت فقیه بیان فرمایید؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}از دیدگاه [[شیعهٔ امامیه]]، والیان و رهبران اسلامی، جانشین پیامبر اکرم(ص) و فرزندان معصومش می‌باشند؛ اما در زمان غیبت امام معصوم، گرچه ولایت و حکومت به شخص معینی تفویض نشده است؛ ولی به حکم عقل و نقل باید حکومت برقرار باشد و حکومت مطلوب در جهان اسلامی، حکومت اسلامی است و حاکم اسلامی باید عالم به قوانین اسلامی، عادل و از قدرت مدیریت و زعامت برخوردار باشد و با توجه به این ملاک که ولایت فقیه در رابطه با اجرای احکام و قوانین اسلامی، همان ملاک ولایت امام معصوم در این باره است، همهٔ اختیارات حکومتی امام معصوم را فقیه نیز داراست؛ البته باید توجه داشت که موضوع بحث ما، ولایت تشریعی و حکومتی است و نه ولایت تکوینی که مربوط به مقام‌های معنوی افراد است و قابل تشریع و اعتبار نمی‌باشد. از جهت ولایت تکوینی و کمالات معنوی، امامان معصوم(ع) قابل مقایسه با دیگران نیستند.<ref>ره توشه راهیان نور، ویژه جوانان، ۷۶، ص۲۳۹–۲۴۰ به نقل از کتاب موسوی خمینی، سید روح الله، البیع، ج۲، ص۴۶۶.</ref>
{{پاسخ}}
{{درگاه|حکومت دینی|حوزه و روحانیت}}
ولایت فقیه، امری سیاسی دینی است برای برپایی حکومت عدل و داد. نظریه‌ ولایت فقیه میان برخی فقیهان، این است که پس از [[پیامبر اسلام(ص)]] و امامان معصوم(ع)، فقیه اعلم بر مردم حاکم می‌شود تا طاغوت و ظلم بر مردم ولایت پیدا نکند.


== ولایت فقیه در امتداد امامت ==
== اسلام دین سیاست ==
[[ولایت فقیه]] در امتداد ولایت پیامبر و امامان معصوم قرار دارد و این ولایت ـ به مفهوم سیاسی آن ـ همان زعامت و رهبری سیاسی است که مسئولیت تأمین مصالح امت و تضمین اجرای عدالت را بر عهده دارد. این مسئولیت، در دوران حضور، بر عهدهٔ شخص معصوم بوده و در عصر غیبت بر عهدهٔ فقیه جامع الشرائطی است که شایستگی رهبری را دارا باشد.
[[اسلام]] دین سیاست است؛ نظامی است که برای تنظیم حیات اجتماعی و زیست مسالمت‌آمیز انسان عرضه شده و هدف آن، تأمین سعادت و رسیدن به کمال انسانی است. از دیدگاه اسلام، دین و دنیا به هم آمیخته است و سعادت و کمال هر یک به سعادت و کمال دیگری بستگی دارد؛ بلکه کمال در این جهان، مقدمه کمال در جهان دیگر است.


اسلام دین سیاست است؛ زیرا نظامی است که برای تنظیم حیات اجتماعی و زیست مسالمت آمیز انسان عرضه شده و هدف آن، تأمین سعادت و رسیدن به کمال انسانی است؛ سعادت هر دو جهان؛ دنیا و آخرت. از دیدگاه اسلام، دین و دنیا به هم آمیخته است؛ از یکدیگر جدا نیستند و سعادت و کمال هر یک به سعادت و کمال دیگری بستگی دارد؛ بلکه کمال در این جهان، مقدمهٔ کمال در جهان دیگر است.
اسلام برای تنظیم این حیات برنامه دارد و مسئله اجرای عدالت اجتماعی، یکی از مسائل اساسی و زیربنایی نظام اسلامی است و نمی‌توان تصور نمود که برای تضمین اجرای این نظام، جنبه مسئولیت آن را در نظر نگرفته و شرایط صلاحیت آن را نادیده گرفته باشد و این مهم را بدون قید و شرط، کاملا به مردم واگذار کرده باشد.


بنابراین، اسلام برای تنظیم این حیات برنامه دارد و مسئله اجرای عدالت اجتماعی، یکی از مسایل اساسی و زیربنایی نظام اسلامی است و نمی‌توان تصور نمود که برای تضمین اجرای این نظام، جنبهٔ مسئولیت آن را در نظر نگرفته و شرایط صلاحیت آن را نادیده گرفته باشد و این مهم را بدون قید و شرط، کاملاً به مردم واگذار کرده باشد.
این شرایط، در دو شرط اساسی خلاصه می‌شود: توانایی سیاسی و آگاهی دینی؛ چنان‌که در کلام [[امام علی(ع)]] آمده است: {{متن عربی|شایسته‌ترین افراد، برای رهبری و زعامت، کسی است که توانایی لازم در او فراهم باشد و از دیدگاه‌های شرع ـ در امر رهبری ـ آگاهی کامل داشته باشد.}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.</ref>


این شرایط، در دو شرط اساسی خلاصه می‌شود: توانایی سیاسی و آگاهی دینی، چنان‌که در کلام امام، امیرمؤمنان(ع) آمده است: «شایسته‌ترین افراد، برای رهبری و زعامت، کسی است که توانایی لازم در او فراهم باشد و از دیدگاه‌های شرع ـ در امر رهبری ـ آگاهی کامل داشته باشد.»<ref>نهج البلاغه، خطبهٔ ۱۷۳.</ref>
این رهنمود بدین معنا است که از جانب شرع، برای انتخاب رهبر سیاسی، علاوه بر دارا بودن توانایی‌های لازم ـ که یک شرط عقلی است و همواره عقلای جهان، این توانایی‌ها را در انتخاب رهبران سیاسی خود رعایت می‌کنند ـ بینش گسترده دینی او نیز رعایت شود؛ زیرا می‌خواهد بر جامعه‌ای حکومت کند که نظام اسلامی بر آن حاکم است؛ بنابراین، این یک شرط کاملا طبیعی است که بایستی رهبران سیاسی ـ اسلامی، دارا باشند.<ref>معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۸–۹.</ref>


و این رهنمود بدین معنا است که از جانب شرع، برای انتخاب رهبر سیاسی، علاوه بر دارا بودن توانایی‌های لازم ـ که یک شرط عقلی است و همواره عقلای جهان، این توانایی‌ها را در انتخاب رهبران سیاسی خود رعایت می‌کنند ـ بینش گستردهٔ دینی او نیز رعایت شود؛ زیرا می‌خواهد بر جامعه‌ای حکومت کند که نظام اسلامی بر آن حاکم است؛ بنابراین، این یک شرط کاملاً طبیعی است که بایستی رهبران سیاسی ـ اسلامی، دارا باشند.»<ref>معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۸–۹.</ref>
== ولایت فقیه در امتداد امامت ==
[[ولایت فقیه]] در امتداد ولایت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) قرار دارد و این ولایت ـ به مفهوم سیاسی آن ـ همان زعامت و رهبری سیاسی است که مسئولیت تأمین مصالح امت و تضمین اجرای عدالت را بر عهده دارد. این مسئولیت، در دوران حضور، بر عهده شخص معصوم بوده و در عصر غیبت بر عهده فقیه جامع الشرائطی است که شایستگی رهبری را دارا باشد.
 
از دیدگاه [[شیعه امامیه]]، در [[مفهوم غیبت امام زمان(ع)|زمان غیبت امام معصوم]]، گرچه حکومت به شخص معینی تفویض نشده است؛ ولی به حکم عقل و نقل باید حکومت برقرار باشد و حکومت مطلوب در جهان اسلامی، حکومت اسلامی است و حاکم اسلامی باید عالم به قوانین اسلامی، عادل و از قدرت مدیریت و زعامت برخوردار باشد و با توجه به این ملاک که ولایت فقیه در رابطه با اجرای احکام و قوانین اسلامی، همان ملاک ولایت امام معصوم در این باره است، همه اختیارات حکومتی امام معصوم را فقیه نیز داراست.<ref>ره توشه راهیان نور، ویژه جوانان، ۷۶، ص۲۳۹–۲۴۰ به نقل از کتاب موسوی خمینی، سید روح الله، البیع، ج۲، ص۴۶۶.</ref>


== دلایلی از قرآن کریم ==
== دلایلی از قرآن کریم ==
در قرآن کریم موضوع حکومت «الله» در مقابل حکومت «طاغوت» در سطحی وسیع مطرح گردیده و انبیاء و شرایع آمده‌اند تا حکومت طاغوت را در هم شکنند و حکومت «الله» را جهان شمول نمایند و جایگزینی حکومت «الله» به جای حکومت «طاغوت» به آن است که کسانی که جنبهٔ الهی دارند و با نام خلیفه اللّه فی الارض مطرح اند، حکومت کنند و دست طاغوت را از حاکمیت کوتاه نمایند.
موضوع حکومت «الله» در مقابل حکومت «طاغوت» در سطحی وسیع در قرآن مطرح گردیده و پیامبران آمده‌اند تا حکومت طاغوت را در هم شکنند و حکومت «الله» را جهان شمول نمایند. جایگزینی حکومت «الله» به جای حکومت «طاغوت» به آن است که کسانی که جنبه الهی دارند و با نام خلیفه اللّه فی الارض مطرح‌اند، حکومت کنند و دست طاغوت را از حاکمیت کوتاه نمایند.


تمام انبیای عظام به حکم نبوت و خلافت الهی، حق حاکمیت دارند و پیامبرانی که امکانات بر ایشان فراهم بود، به اقتضای مقام و حق نبوّت، رهبری سیاسی امّت خویش را بر عهده گرفته بودند. قرآن کریم، خطاب به حضرت داوود می‌فرماید:
تمام انبیای الهی به حکم نبوت و خلافت الهی، حق حاکمیت دارند و پیامبرانی که امکانات بر ایشان فراهم بود، به اقتضای مقام و حق نبوت، رهبری سیاسی امت خویش را بر عهده گرفته بودند. قرآن کریم، خطاب به [[حضرت داوود(ع)]] می‌فرماید:


{{قرآن|یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْ‌ضِ فَاحْکم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَیٰ فَیضِلَّک عَن سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ|ترجمه=ما تو را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار دادیم، پس حاکمیت خود را بر اساس حق و عدالت استوار نما، و زنهار که در پی خواست‌های [نفسانی] خود باشی که تو را گمراه می‌کند. کسانی که از راه حق جدا گشته و به بیراهه می‌روند به سخت‌ترین دشواری‌ها دچار می‌گردند؛ زیرا روز بازرسی را فراموش کرده‌اند.|سوره=ص|آیه=۲۶}}  
{{قرآن|یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْ‌ضِ فَاحْکم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَیٰ فَیضِلَّک عَن سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ|ترجمه=ما تو را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار دادیم، پس حاکمیت خود را بر اساس حق و عدالت استوار نما، و زنهار که در پی خواست‌های [نفسانی] خود باشی که تو را گمراه می‌کند. کسانی که از راه حق جدا گشته و به بیراهه می‌روند به سخت‌ترین دشواری‌ها دچار می‌گردند؛ زیرا روز بازرسی را فراموش کرده‌اند.|سوره=ص|آیه=۲۶}}  


پذیرفتن حاکم جائر و انتخاب و بیعت با وی، اعتماد به ستم گر و پذیرش حاکمیّت «طاغوت» به جای حاکمیّت «اللّه» است.
پذیرفتن حاکم جائر و انتخاب و بیعت با وی، اعتماد به ستم گر و پذیرش حاکمیّت «طاغوت» به جای حاکمیّت «اللّه» است:
 
{{قرآن|أَلَمْ تَرَ‌ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِ‌يدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُ‌وا أَن يَكْفُرُ‌وا بِهِ وَيُرِ‌يدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَإِلَى الرَّ‌سُولِ رَ‌أَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا}}<ref>نساء/۶۰–۶۱.</ref>
 
خداوند در این آیه می‌فرماید: جای بسی شگفتی است که کسانی خود را مسلمان می‌پندارند ولی دوست دارند که در شئون زندگی خود به مراجع کفر و الحاد پناه ببرند؛ در صورتی که بایستی به حکم وظیفهٔ آدمی، مراجع الهی را ملجأ و پناهگاه خود قرار دهند.
 
این آیه به خوبی روشن می‌سازد که وظیفهٔ آحاد مسلمین، روی گردانی از حکومت طاغوت و روی آوردن به حکومت اسلامی است.


آیهٔ پیش از این آیه می‌فرماید:
{{قرآن|أَلَمْ تَرَ‌ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِ‌يدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُ‌وا أَن يَكْفُرُ‌وا بِهِ وَيُرِ‌يدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا|ترجمه=آيا نمی‌بينى كسانى را كه گمان می‌‏برند كه بدانچه بر تو و بر آنچه پيش از تو فرود آمد، ايمان آوردند؛ می‌‏خواهند بطاغوت داورى برند در حاليكه دستور دارند بدان كفر بورزند و شيطان می‌خواهد آنها را گمراه كند، به گمراهى دور.|سوره=نساء|آیه=۶۰}} این آیه به خوبی روشن می‌سازد که وظیفه آحاد مسلمین، روی گردانی از حکومت طاغوت و روی آوردن به حکومت اسلامی است.


{{قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّ‌سُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ‌ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ‌ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ‌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>نساء/۵۹.</ref>
درباره مشروعیت ولایت فقیه به آیات فراوانی استناد شده است.<ref>سوره مائده، آیه۳ و ۵۵ و ۶۷. سوره احزاب، آیه۳۳ و….</ref>


این آیه صریحاً دستور می‌دهد که در تمام شئون زندگی، برای برقراری نظم و اجرای عدالت، باید به مراجع الهی روی آورد. در آیهٔ دیگری می‌فرماید:
'''شواهدی از روایات'''


{{قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَ‌دُّوهُ إِلَى الرَّ‌سُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ‌ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>نساء/۸۳.</ref>
روایتی که [[شیخ صدوق]] نقل می‌کند که [[پیامبر اسلام(ص)]] فرموده‌اند: {{متن عربی|خدایا! جانشینان مرا رحمت فرست. پرسیدند: یا رسول اللّه! جانشینان تو کیان‌اند؟ فرمود: آنان که بعد از من می‌آیند و حدیث و سنت مرا نقل می‌کنند.}}<ref>حر عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۶۵.</ref>  


در این آیه صریحاً در شئون سیاسی، دستور مراجعه به مراجع الهی داده شده که بایستی مسائل سیاسی در پرتو دستورات الهی حلّ و فصل گردد.<ref>معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۱۱۹–۱۲۱، با تلخیص.</ref> دربارهٔ مشروعیت ولایت فقیه به آیات فراوانی استناد شده است که جهت جلوگیری از اطالهٔ کلام، به آیات فوق اکتفا می‌شود.<ref>از جمله آیات مربوط به بحث عبارت اند از مائده/۳–۵۵ و ۶۷. احزاب/۳۳ و….</ref>
مفهوم خلافت، در بین مسلمانان. مفهومی روشن و شناخته شده بوده است و جانشینی پیامبر، عهده‌داری همه مسئولیت‌های سیاسی و حکومتی آن حضرت است. معنای روایت آن است که علما جانشین پیامبرند و ولایتی که آن حضرت در زمینه حکومت داشته است به جز آنچه از [[خصائص النبی|خصایص پیامبر(ص)]] بوده، برای فقها که مصداق روشن راویان و بیان کنندگان سنت پیامبرند نیز ثابت است.<ref>فلسفه سیاست، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ص۱۸۰.</ref>
 
== شواهدی از روایات ==
برخی از روایات که برای اثبات ولایت فقیه مورد استفاده قرار می‌گیرد، عبارت اند از:
 
۱ـ روایتی که شیخ صدوق نقل می‌کند که پیامبر اسلام(ص) فرموده‌اند: (اللهم ارحم خُلفائی، قیل یا رسول اللّه و مَنْ خلفائک؟ قال الذین یأتونَ مِن بَعدی و یَرْدُونَ عنّی حدیثی و سنتی)<ref>حر عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۶۵.</ref> خدایا! جانشینان مرا رحمت فرست. پرسیدند: یا رسول اللّه! جانشینان تو کیان اند؟ فرمود: آنان که بعد از من می‌آیند و حدیث و سنّت مرا نقل می‌کنند.
 
مفهوم خلافت، در بین مسلمانان. مفهومی روشن و شناخته شده بوده است و جانشینی پیامبر، عهده‌داری همهٔ مسئولیت‌های سیاسی و حکومتی آن حضرت است؛ بر این اساس، معنای روایت آن است که علما جانشین پیامبرند و ولایتی که آن حضرت در زمینهٔ حکومت داشته است به جز آنچه از خصایص پیامبر(ص) بوده، برای فقها که مصداق روشن راویان و بیان کنندگان سنت پیامبرند نیز ثابت است.<ref>فلسفه سیاست، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ص۱۸۰.</ref> در این باره احادیث دیگری می‌توان آورد و لیکن به لحاظ اختصار از ذکر آن‌ها صرف نظر می‌کنیم.
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
# ولایت فقیر، امام خمینی.
* ولایت فقیه حکومت اسلامی، امام خمینی.
# رجوع به تفاسیر در خصوص آیات مذکور.
* ولايت در قرآن، آيت الله عبدالله جوادي آملي.
 
* كاوش‌هايي پيرامون ولايت، آيت‌الله جعفر سبحاني.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۹: خط ۴۹:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مسایل اجتماعی در قرآن
| شاخه فرعی۱ = مسائل اجتماعی در قرآن
|شاخه فرعی۲ = مسایل سیاسی
| شاخه فرعی۲ = مسائل سیاسی
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[en:Wilāyat al-Faqīh (The Guardianship of the Islamic Jurist) from the perspective of the Qur'an]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۵

سؤال

نظر قرآن را در مورد ولایت فقیه بیان فرمایید؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png
حوزه-و-روحانیت.png


ولایت فقیه، امری سیاسی دینی است برای برپایی حکومت عدل و داد. نظریه‌ ولایت فقیه میان برخی فقیهان، این است که پس از پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)، فقیه اعلم بر مردم حاکم می‌شود تا طاغوت و ظلم بر مردم ولایت پیدا نکند.

اسلام دین سیاست

اسلام دین سیاست است؛ نظامی است که برای تنظیم حیات اجتماعی و زیست مسالمت‌آمیز انسان عرضه شده و هدف آن، تأمین سعادت و رسیدن به کمال انسانی است. از دیدگاه اسلام، دین و دنیا به هم آمیخته است و سعادت و کمال هر یک به سعادت و کمال دیگری بستگی دارد؛ بلکه کمال در این جهان، مقدمه کمال در جهان دیگر است.

اسلام برای تنظیم این حیات برنامه دارد و مسئله اجرای عدالت اجتماعی، یکی از مسائل اساسی و زیربنایی نظام اسلامی است و نمی‌توان تصور نمود که برای تضمین اجرای این نظام، جنبه مسئولیت آن را در نظر نگرفته و شرایط صلاحیت آن را نادیده گرفته باشد و این مهم را بدون قید و شرط، کاملا به مردم واگذار کرده باشد.

این شرایط، در دو شرط اساسی خلاصه می‌شود: توانایی سیاسی و آگاهی دینی؛ چنان‌که در کلام امام علی(ع) آمده است: «شایسته‌ترین افراد، برای رهبری و زعامت، کسی است که توانایی لازم در او فراهم باشد و از دیدگاه‌های شرع ـ در امر رهبری ـ آگاهی کامل داشته باشد.»[۱]

این رهنمود بدین معنا است که از جانب شرع، برای انتخاب رهبر سیاسی، علاوه بر دارا بودن توانایی‌های لازم ـ که یک شرط عقلی است و همواره عقلای جهان، این توانایی‌ها را در انتخاب رهبران سیاسی خود رعایت می‌کنند ـ بینش گسترده دینی او نیز رعایت شود؛ زیرا می‌خواهد بر جامعه‌ای حکومت کند که نظام اسلامی بر آن حاکم است؛ بنابراین، این یک شرط کاملا طبیعی است که بایستی رهبران سیاسی ـ اسلامی، دارا باشند.[۲]

ولایت فقیه در امتداد امامت

ولایت فقیه در امتداد ولایت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) قرار دارد و این ولایت ـ به مفهوم سیاسی آن ـ همان زعامت و رهبری سیاسی است که مسئولیت تأمین مصالح امت و تضمین اجرای عدالت را بر عهده دارد. این مسئولیت، در دوران حضور، بر عهده شخص معصوم بوده و در عصر غیبت بر عهده فقیه جامع الشرائطی است که شایستگی رهبری را دارا باشد.

از دیدگاه شیعه امامیه، در زمان غیبت امام معصوم، گرچه حکومت به شخص معینی تفویض نشده است؛ ولی به حکم عقل و نقل باید حکومت برقرار باشد و حکومت مطلوب در جهان اسلامی، حکومت اسلامی است و حاکم اسلامی باید عالم به قوانین اسلامی، عادل و از قدرت مدیریت و زعامت برخوردار باشد و با توجه به این ملاک که ولایت فقیه در رابطه با اجرای احکام و قوانین اسلامی، همان ملاک ولایت امام معصوم در این باره است، همه اختیارات حکومتی امام معصوم را فقیه نیز داراست.[۳]

دلایلی از قرآن کریم

موضوع حکومت «الله» در مقابل حکومت «طاغوت» در سطحی وسیع در قرآن مطرح گردیده و پیامبران آمده‌اند تا حکومت طاغوت را در هم شکنند و حکومت «الله» را جهان شمول نمایند. جایگزینی حکومت «الله» به جای حکومت «طاغوت» به آن است که کسانی که جنبه الهی دارند و با نام خلیفه اللّه فی الارض مطرح‌اند، حکومت کنند و دست طاغوت را از حاکمیت کوتاه نمایند.

تمام انبیای الهی به حکم نبوت و خلافت الهی، حق حاکمیت دارند و پیامبرانی که امکانات بر ایشان فراهم بود، به اقتضای مقام و حق نبوت، رهبری سیاسی امت خویش را بر عهده گرفته بودند. قرآن کریم، خطاب به حضرت داوود(ع) می‌فرماید:

﴿یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْ‌ضِ فَاحْکم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَیٰ فَیضِلَّک عَن سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ؛ ما تو را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار دادیم، پس حاکمیت خود را بر اساس حق و عدالت استوار نما، و زنهار که در پی خواست‌های [نفسانی] خود باشی که تو را گمراه می‌کند. کسانی که از راه حق جدا گشته و به بیراهه می‌روند به سخت‌ترین دشواری‌ها دچار می‌گردند؛ زیرا روز بازرسی را فراموش کرده‌اند.(ص:۲۶)

پذیرفتن حاکم جائر و انتخاب و بیعت با وی، اعتماد به ستم گر و پذیرش حاکمیّت «طاغوت» به جای حاکمیّت «اللّه» است:

﴿أَلَمْ تَرَ‌ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِ‌يدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُ‌وا أَن يَكْفُرُ‌وا بِهِ وَيُرِ‌يدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا؛ آيا نمی‌بينى كسانى را كه گمان می‌‏برند كه بدانچه بر تو و بر آنچه پيش از تو فرود آمد، ايمان آوردند؛ می‌‏خواهند بطاغوت داورى برند در حاليكه دستور دارند بدان كفر بورزند و شيطان می‌خواهد آنها را گمراه كند، به گمراهى دور.(نساء:۶۰) این آیه به خوبی روشن می‌سازد که وظیفه آحاد مسلمین، روی گردانی از حکومت طاغوت و روی آوردن به حکومت اسلامی است.

درباره مشروعیت ولایت فقیه به آیات فراوانی استناد شده است.[۴]

شواهدی از روایات

روایتی که شیخ صدوق نقل می‌کند که پیامبر اسلام(ص) فرموده‌اند: «خدایا! جانشینان مرا رحمت فرست. پرسیدند: یا رسول اللّه! جانشینان تو کیان‌اند؟ فرمود: آنان که بعد از من می‌آیند و حدیث و سنت مرا نقل می‌کنند.»[۵]

مفهوم خلافت، در بین مسلمانان. مفهومی روشن و شناخته شده بوده است و جانشینی پیامبر، عهده‌داری همه مسئولیت‌های سیاسی و حکومتی آن حضرت است. معنای روایت آن است که علما جانشین پیامبرند و ولایتی که آن حضرت در زمینه حکومت داشته است به جز آنچه از خصایص پیامبر(ص) بوده، برای فقها که مصداق روشن راویان و بیان کنندگان سنت پیامبرند نیز ثابت است.[۶]

مطالعه بیشتر

  • ولایت فقیه حکومت اسلامی، امام خمینی.
  • ولايت در قرآن، آيت الله عبدالله جوادي آملي.
  • كاوش‌هايي پيرامون ولايت، آيت‌الله جعفر سبحاني.

منابع

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
  2. معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص۸–۹.
  3. ره توشه راهیان نور، ویژه جوانان، ۷۶، ص۲۳۹–۲۴۰ به نقل از کتاب موسوی خمینی، سید روح الله، البیع، ج۲، ص۴۶۶.
  4. سوره مائده، آیه۳ و ۵۵ و ۶۷. سوره احزاب، آیه۳۳ و….
  5. حر عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۶۵.
  6. فلسفه سیاست، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ص۱۸۰.