خسف بیداء: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} منظور از خسف بيداء كه مي‌گويند در زمان ظهور امام عصر(عج) رخ...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
منظور از خسف بيداء كه مي‌گويند در زمان ظهور امام عصر(عج) رخ مي‌دهد، چيست؟
منظور از خسف بیداء که می‌گویند در زمان ظهور امام عصر(عج) رخ می‌دهد، چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
«خسف» فرورفتن در زمين و زير آوار ماندن به وسيله زلزله، سيل، طوفان، بمباران و بالا آمدن آب دريا است.<ref>كريمشاهي بيدگلي، حسين، فرهنگ موعود، انتشارات ناصر، ۱۳۷۷، ص۸۸.</ref>
{{درگاه|مهدویت|واژه‌ها}}
'''خَسف بَیْدَاء''' اشاره به فرورفتن لشکر سفیانی در زمین دارد. لشکر سفیانی پس از ظهور [[امام زمان در روایات پیامبر|حضرت مهدی(ع)]]، به منطقه بیداء (سرزمینی میان مکه و مدینه) وارد می‌شوند تا با حضرت مهدی بجنگند. به فرمان الهی این لشکر به یکباره در زمین فرو می‌رود و کسی جز دو سه نفر از آن‌ها زنده نمی‌مانند. روایت‌های متعددی درباره وقوع این اتفاق از معصومین وارد شده است.


«بيداء» نام سرزمينی ميان مكه و مدينه است.<ref>قمي، عباس، منتهي الامال، انتشارات فراروي، ۱۳۸۱، ص۱۳۱۷، ف ۷، ب ۱۴.</ref> و «وادي است چهار فرسخ دورازمدينه درمسير مكه و مدينه.»<ref>خراساني، جواد، مهدي منتظر، بنياد پژوهش هاي علمي فرهنگي نور الاصفياء، ص۲۴۲.</ref>
== مفهوم‌شناسی ==
«خسف» فرورفتن در زمین و زیر آوار ماندن به وسیله زلزله، سیل، طوفان، بمباران و بالا آمدن آب دریا است.<ref>کریمشاهی بیدگلی، حسین، فرهنگ موعود، انتشارات ناصر، ۱۳۷۷، ص۸۸.</ref>


امّا از روايات چنين برداشت مي‌شود كه:
«بیداء» نام سرزمینی میان مکه و مدینه<ref>قمی، عباس، منتهی الامال، انتشارات فراروی، ۱۳۸۱، ص۱۳۱۷، ف ۷، ب ۱۴.</ref> و وادی است در چهار فرسخی مدینه در بین راه مکه و مدینه.<ref>خراسانی، جواد، مهدی منتظر، بنیاد پژوهش‌های علمی فرهنگی نور الاصفیاء، ص۲۴۲.</ref>


«مقصود از «خسف بيداء» آن است كه لشكر سفياني پس از قتل و غارت درمدينه در تعقيب حضرت مهدي(عج)به سوي مكه حركت مي‌كنند و چون به سر زمين «بيداء» برسند در آنجا همه لشكر، به جز دو نفر يا سه نفر، دچار «خسف» خواهند شد و در زمين فرو خواهند رفت.
== خسف بیداء در روایات مهدویت ==
{{ظهور-عمودی}}
روایت‌هایی در مورد خسف بیداء آمده و حوادث مربوط به آن را بیان کرده‌اند:
* بعد از ظهور [[حضرت مهدی(ع)]]، لشکر سفیانی پس از قتل و غارت [[مدینه]]، در تعقیب حضرت مهدی(عج) به سوی [[مکه]] حرکت می‌کنند و چون به سرزمین «بیداء» برسند در آنجا همه لشکر، به جز دو نفر یا سه نفر، در زمین فرو خواهند رفت.
* بنا به روایت حذیفه یمانی، نخستین لشکری که سفیانی به جانب مدینه می‌فرستد، پس از مدتی به جانب شام حرکت می‌کنند و به دست لشکریان حق، کشته می‌شوند. [[سفیانی]] در پی این شکست لشکر دومی به مدینه اعزام می‌کند که آن‌ها سه روز مدینه را مورد تجاوز و غارت قرار داده و آن گاه مدینه را به قصد مکه ترک می‌کنند. در بیابان «بیداء» میان مکه و مدینه به فرمان [[خداوند]]، با وارد آمدن ضربتی بوسیله [[جبرئیل]] بر زمین، این لشکر در زمین فرور می‌رود.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۸۶.</ref>
* در [[حدیث]] دیگر آمده که در همین مقطع، نفس زکیه در [[مسجد الحرام]] کشته می‌شود و حضرت مهدی(عج) به سوی مکه حرکت می‌کند، تا قیام جهانی خود را آغاز کند. بانگ جبرئیل برای نابود کردن سپاه سفیانی در فضای سرزمین بیداء طنین انداز می‌شود. امام باقر(ع) فرموده است: سپاه سفیانی در سرزمین «بیداء» فرود می‌آیند، سپس منادی آسمان بانگ می‌زند: ای سرزمین «بیداء» این جمعیت را نابود ساز. آن گاه همگی در کام زمین فرومی‌روند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۵.</ref>
* [[امام علی(ع)]] فرموده‌اند: لشکر سفیانی وقتی در طلب آنهایی که از مدینه به طرف مکه بیرون رفته‌اند، در «بیداء» فرود می‌آیند و زمین آن‌ها را در خود فرو می‌برد.<ref>مجلسی، محمد باقر، پیشین، ص۲۳۸، ب ۲۵، حکومت ۱۰۵.</ref>


«خسف بيداء» در وقتي واقع مي‌شود كه حضرت ظهور كرده و آغاز به قيام ننموده است. بنا به روايت حذيفه يماني، نخستين لشكري كه سفياني به جانب مدينه گسيل داشته پس از مدتي به جانب شام حركت مي‌كنند و لشكريان حق، آن ها را از دم تيغ مي‌گذرانند. سفياني در پي اين شكست لشكر دومي به مدينه اعزام مي كند‌ كه آن ها سه روز مدينه را مورد تجاوز و غارت قرار داده و آن گاه مدينه را به قصد مكه ترك مي‌كنند و در بيابان «بيداء» ميان مكه و مدينه به فرمان خداوند, با وارد آمدن ضربتي بوسيله جبرئيل بر زمين، همه در كام زمين فرو مي روند.<ref>مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲. ص۱۸۶.</ref>
«خسف بیداء» به علت زلزله، زمین لرزه و رخدادهای طبیعی نیست بلکه عذاب و انتقامی از لشکر سفیانی است که به اراده خداوند صورت می‌گیرد. این خسف، ناگهانی اتفاق می‌افتد و لشکر سفیانی را زمین در اعماق خود فرو می‌برد.
* در روایتی از [[امام صادق(ع)]] چنین آمده است: آقای ما، قائم، پشت خود را به کعبه تکیه می‌دهد… سپس مردی که صورتش به طرف پشت سر برگشته، به طرف قائم می‌آید و در مقابل او می‌ایستد و می‌گوید: مولای من، مژده آورده‌ام، فرشته‌ای از فرشتگان به من فرمان داد که شما را ملاقات کنم و به هلاک لشکر سفیانی در بیداء بشارت دهم. قائم به وی می‌گوید: داستان خود و داستان برادرت را بیان نما. آن مرد گوید: من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم، دنیا را از دمشق تا بغداد ویران کردیم و آن را صاف نمودیم. کوفه و مدینه را خراب کردیم و منبر را شکستیم، چهارپایان در مسجد رسول خدا(ص) سرگین انداختند از آنجا بیرون آمدیم. خواستیم که خانه خدا را ویران نموده و اهل آن را به قتل رسانیم، وقتی که به بیداء رسیدیم در آنجا فرود آمدیم. در این هنگام بود که منادی بانگ برکشید: ای بیداء این گروه ستمکار را در خود فرو ببر. زمین باز شد و همه لشکر را در خود فرو برد. سوگند به خدا که در روی زمین حتی افسار شتری باقی نماند، جز من و برادرم. در این وقت فرشته‌ای به صورت ما زد، که صورت ما (چنان‌که می‌بینید) به پشت سرمان برگشت و به برادر من گفت: وای بر تو! به سوی سفیانی ملعون در دمشق برو و او را به ظهور مهدی آل محمد(ص) انذار ده و به وی اطلاع بده که خدای تعالی سپاهش را در «بیداء» نابود ساخته است. به من گفت: ای بشیر، خود را در مکه، به مهدی(عج) برسان. وی را به نابودی ستمگران بشارت ده و بر دست او توبه کن، چرا که او توبه تو را می‌پذیرد.


در حديث ديگر آمده كه در همين مقطع، نفس زكيه در مسجد الحرام كشته مي‌شود و حضرت مهدي(عج) به سوي مكه حركت مي‌كند، تا قيام جهاني خود را آغاز كند، بانگ جبرئيل براي نابود كردن سپاه سفياني در فضاي سرزمين بيداء طنين انداز مي‌شود. امام باقر(ع) فرموده است: سپاه سفياني در سرزمين «بيداء» فرود مي‌آيند، سپس منادي آسمان بانگ مي‌زند: اي سرزمين «بيداء» اين جمعيت را نابود ساز. آن گاه همگي در كام زمين فرو مي‌روند.<ref>همان، ص۲۳۵.</ref>
سپس قائم دست خود را به روی او می‌کشد و او را به همان صورت طبیعی درمی‌آورد، وی نیز با آن حضرت [[بیعت]] نموده و به همراهی او درخواهد آمد.»<ref>الیزدی الحایری، علی، الزام الناصب، بیروت، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۲۵۹.</ref>
 
امام علي(ع) نيز فرموده‌اند: لشكر سفياني وقتي در طلب آنهايي كه از مدينه به طرف مكه بيرون رفته اند، در «بيداء» فرودميايند زمين آن ها را در خود فرو مي‌برد. و اين است معناي فرموده خدا «و اگر ببيني، آن گاه كه فريادشان بلندمي شوداما نمي توانندفراركنند و از مكاني نزديك گرفتارشان سازند <ref>سبأ/۵۱.</ref>
 
در اين آيه «گرفته شوند، از مكاني نزديك» يعني از زيرپاهاي خود، و از آن لشكر مردي براي يافتن ناقه خود بيرون مي‌رود و وقتي بر مي‌گردد كسي را نمي‌يابد و اوست كه خبر مي‌دهد كه آنان در زمين فرو رفته‌اند.<ref>مجلسي، محمد باقر، پيشين، ص۲۳۸، ب ۲۵، حكومت ۱۰۵.</ref>
 
روشن است كه «خسف بيداء» به علت زلزله و زمين لرزه و رخدادهاي طبيعي نيست. بلكه عذاب و انتقامي از لشكر سفياني است كه به اراده خداوند صورت مي‌گيرد. قرآن فرموده: «فرمان او، اين است وقتي كه بخواهد به چيزي بگويد: باش، ‌او موجود مي‌شود.»<ref>يس/۸۲.</ref>
 
اين خسف، ناگهاني اتفاق مي‌افتد و لشكر سفياني را زمين در اعماق خود فرو مي‌برد. در روايتي از امام صادق(ع) چنين آمده است:آقاي ما، قائم، پشت خود را به كعبه تكيه مي‌دهد... سپس مردي كه صورتش به طرف پشت سربرگشته، به طرف قائم مي‌آيد و در مقابل او مي‌ايستد و مي‌گويد:
 
مولاي من، مژده آورده‌ام، فرشته‌اي از فرشتگان به من فرمان داد كه شما را ملاقات كنم و به هلاك لشكر سفياني در بيداء بشارت دهم. قائم به وي مي‌گويد: داستان خود و داستان برادرت را بيان نما. آن مرد گويد: من و برادرم در لشكر سفياني بوديم، دنيا را از دمشق تا بغداد ويران كرديم و آن را صاف نموديم. كوفه و مدينه را خراب كرديم و منبر را شكستيم، چهارپايان در مسجد رسول خدا(ص) سرگين انداختند از آنجا بيرون آمديم. خواستيم كه خانه‌ خدا را ويران نموده و اهل آن را به قتل رسانيم، وقتي كه به بيداء رسيديم در آنجا فرود آمديم. در اين هنگام بود كه منادي بانگ بركشيد: اي بيداء اين گروه ستمكار را در خود فرو ببر. زمين باز شد و همه لشكر را در خود فرو برد. سوگند به خدا كه در روي زمين حتي افسار شتري باقي نماند، جز من و برادرم. در اين وقت فرشته‌اي به صورت ما زد، كه صورت ما (چنان كه مي‌بينيد) به پشت سرمان برگشت و به برادر من گفت: واي بر تو! به سوي سفياني ملعون در دمشق برو و او را به ظهور مهدي آل محمد(ص) انذار ده و به وي اطلاع بده كه خداي تعالي سپاهش را در «بيداء» نابود ساخته است. به من گفت: اي بشير، خود را در مكه، به مهدي(عج) برسان. وي را به نابودي ستمگران بشارت ده و بر دست او توبه كن، چرا كه او توبه تو را مي‌پذيرد.
 
سپس قائم دست خود را به روي او مي‌كشد و او را به همان صورت طبيعي در مي‌آورد، وي نيز با آن حضرت بيعت نموده و به همراهي او درخواهد آمد.»<ref>اليزدي الحايري، علي، الزام الناصب، بيروت، منشورات موسسه الاعلمي للمطبوعات، ج۲، ص۲۵۹.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
۱. نشانه‌هاي ظهور، سيد علي اصغر سادات مدني، مركز فرهنگي انتشارات منير، ۱۳۸۱، ص۸۰ ـ ۸۷.
۲. مهدي منتظر، محمد جواد خراساني، بنياد پژوهش هاي علمي فرهنگي نور الاصفياء، ص۲۴۲.


۳. امام مهدي از ولايت تا ظهور، محمد كاظم قزويني، نشر آفاق، ۱۳۷۶، صص ۴۴۶ ـ ۴۶۹.
== مطالعه بیشتر ==
* نشانه‌های ظهور، سید علی اصغر سادات مدنی، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، ۱۳۸۱، ص۸۰–۸۷.
* مهدی منتظر، محمد جواد خراسانی، بنیاد پژوهش‌های علمی فرهنگی نور الاصفیاء، ص۲۴۲.
* امام مهدی از ولایت تا ظهور، محمد کاظم قزوینی، نشر آفاق، ۱۳۷۶، صص ۴۴۶–۴۶۹.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =کلام
|شاخه فرعی۱ =  
|شاخه فرعی۱ =مهدویت
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =علائم ظهور
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی = شد
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۵

سؤال

منظور از خسف بیداء که می‌گویند در زمان ظهور امام عصر(عج) رخ می‌دهد، چیست؟

درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png
واژه-ها.png


خَسف بَیْدَاء اشاره به فرورفتن لشکر سفیانی در زمین دارد. لشکر سفیانی پس از ظهور حضرت مهدی(ع)، به منطقه بیداء (سرزمینی میان مکه و مدینه) وارد می‌شوند تا با حضرت مهدی بجنگند. به فرمان الهی این لشکر به یکباره در زمین فرو می‌رود و کسی جز دو سه نفر از آن‌ها زنده نمی‌مانند. روایت‌های متعددی درباره وقوع این اتفاق از معصومین وارد شده است.

مفهوم‌شناسی

«خسف» فرورفتن در زمین و زیر آوار ماندن به وسیله زلزله، سیل، طوفان، بمباران و بالا آمدن آب دریا است.[۱]

«بیداء» نام سرزمینی میان مکه و مدینه[۲] و وادی است در چهار فرسخی مدینه در بین راه مکه و مدینه.[۳]

خسف بیداء در روایات مهدویت

ظهور
اللهم عجل لولیک الفرج.jpg

روایت‌هایی در مورد خسف بیداء آمده و حوادث مربوط به آن را بیان کرده‌اند:

  • بعد از ظهور حضرت مهدی(ع)، لشکر سفیانی پس از قتل و غارت مدینه، در تعقیب حضرت مهدی(عج) به سوی مکه حرکت می‌کنند و چون به سرزمین «بیداء» برسند در آنجا همه لشکر، به جز دو نفر یا سه نفر، در زمین فرو خواهند رفت.
  • بنا به روایت حذیفه یمانی، نخستین لشکری که سفیانی به جانب مدینه می‌فرستد، پس از مدتی به جانب شام حرکت می‌کنند و به دست لشکریان حق، کشته می‌شوند. سفیانی در پی این شکست لشکر دومی به مدینه اعزام می‌کند که آن‌ها سه روز مدینه را مورد تجاوز و غارت قرار داده و آن گاه مدینه را به قصد مکه ترک می‌کنند. در بیابان «بیداء» میان مکه و مدینه به فرمان خداوند، با وارد آمدن ضربتی بوسیله جبرئیل بر زمین، این لشکر در زمین فرور می‌رود.[۴]
  • در حدیث دیگر آمده که در همین مقطع، نفس زکیه در مسجد الحرام کشته می‌شود و حضرت مهدی(عج) به سوی مکه حرکت می‌کند، تا قیام جهانی خود را آغاز کند. بانگ جبرئیل برای نابود کردن سپاه سفیانی در فضای سرزمین بیداء طنین انداز می‌شود. امام باقر(ع) فرموده است: سپاه سفیانی در سرزمین «بیداء» فرود می‌آیند، سپس منادی آسمان بانگ می‌زند: ای سرزمین «بیداء» این جمعیت را نابود ساز. آن گاه همگی در کام زمین فرومی‌روند.[۵]
  • امام علی(ع) فرموده‌اند: لشکر سفیانی وقتی در طلب آنهایی که از مدینه به طرف مکه بیرون رفته‌اند، در «بیداء» فرود می‌آیند و زمین آن‌ها را در خود فرو می‌برد.[۶]

«خسف بیداء» به علت زلزله، زمین لرزه و رخدادهای طبیعی نیست بلکه عذاب و انتقامی از لشکر سفیانی است که به اراده خداوند صورت می‌گیرد. این خسف، ناگهانی اتفاق می‌افتد و لشکر سفیانی را زمین در اعماق خود فرو می‌برد.

  • در روایتی از امام صادق(ع) چنین آمده است: آقای ما، قائم، پشت خود را به کعبه تکیه می‌دهد… سپس مردی که صورتش به طرف پشت سر برگشته، به طرف قائم می‌آید و در مقابل او می‌ایستد و می‌گوید: مولای من، مژده آورده‌ام، فرشته‌ای از فرشتگان به من فرمان داد که شما را ملاقات کنم و به هلاک لشکر سفیانی در بیداء بشارت دهم. قائم به وی می‌گوید: داستان خود و داستان برادرت را بیان نما. آن مرد گوید: من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم، دنیا را از دمشق تا بغداد ویران کردیم و آن را صاف نمودیم. کوفه و مدینه را خراب کردیم و منبر را شکستیم، چهارپایان در مسجد رسول خدا(ص) سرگین انداختند از آنجا بیرون آمدیم. خواستیم که خانه خدا را ویران نموده و اهل آن را به قتل رسانیم، وقتی که به بیداء رسیدیم در آنجا فرود آمدیم. در این هنگام بود که منادی بانگ برکشید: ای بیداء این گروه ستمکار را در خود فرو ببر. زمین باز شد و همه لشکر را در خود فرو برد. سوگند به خدا که در روی زمین حتی افسار شتری باقی نماند، جز من و برادرم. در این وقت فرشته‌ای به صورت ما زد، که صورت ما (چنان‌که می‌بینید) به پشت سرمان برگشت و به برادر من گفت: وای بر تو! به سوی سفیانی ملعون در دمشق برو و او را به ظهور مهدی آل محمد(ص) انذار ده و به وی اطلاع بده که خدای تعالی سپاهش را در «بیداء» نابود ساخته است. به من گفت: ای بشیر، خود را در مکه، به مهدی(عج) برسان. وی را به نابودی ستمگران بشارت ده و بر دست او توبه کن، چرا که او توبه تو را می‌پذیرد.

سپس قائم دست خود را به روی او می‌کشد و او را به همان صورت طبیعی درمی‌آورد، وی نیز با آن حضرت بیعت نموده و به همراهی او درخواهد آمد.»[۷]


مطالعه بیشتر

  • نشانه‌های ظهور، سید علی اصغر سادات مدنی، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، ۱۳۸۱، ص۸۰–۸۷.
  • مهدی منتظر، محمد جواد خراسانی، بنیاد پژوهش‌های علمی فرهنگی نور الاصفیاء، ص۲۴۲.
  • امام مهدی از ولایت تا ظهور، محمد کاظم قزوینی، نشر آفاق، ۱۳۷۶، صص ۴۴۶–۴۶۹.


منابع

  1. کریمشاهی بیدگلی، حسین، فرهنگ موعود، انتشارات ناصر، ۱۳۷۷، ص۸۸.
  2. قمی، عباس، منتهی الامال، انتشارات فراروی، ۱۳۸۱، ص۱۳۱۷، ف ۷، ب ۱۴.
  3. خراسانی، جواد، مهدی منتظر، بنیاد پژوهش‌های علمی فرهنگی نور الاصفیاء، ص۲۴۲.
  4. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۸۶.
  5. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۵.
  6. مجلسی، محمد باقر، پیشین، ص۲۳۸، ب ۲۵، حکومت ۱۰۵.
  7. الیزدی الحایری، علی، الزام الناصب، بیروت، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۲، ص۲۵۹.