حیات الهی از منظر قرآن و حدیث: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
یکی از صفات خداوند صفت حی و حیات است که جزء صفات ثبوتی ذاتی خداوند است. یعنی خداوند حی است و حیات خداوند هم عین ذات اوست، در قرآن آیات زیادی دلالت بر حیات الهی دارند از جمله: | یکی از صفات خداوند صفت حی و حیات است که جزء صفات ثبوتی ذاتی خداوند است. یعنی خداوند حی است و حیات خداوند هم عین ذات اوست، در قرآن آیات زیادی دلالت بر حیات الهی دارند از جمله: | ||
{{قرآن|اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ | {{قرآن|اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ|ترجمه=خداست که معبودی جز او نیست، زنده و برپادارنده است.|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}} {{قرآن|وَتَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ|ترجمه=و به آن زنده که نمیمیرد توکل کن.|سوره=فرقان|آیه=۵۸}} | ||
بعضی چنین میپندارند که موجود زنده به چیزی گفته میشود که دارای نمو، تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، حس و حرکت باشد و این تفسیر از حیات در مورد خداوند کاملاً نادرست است؛ بلکه حیات به معنای وسیع و واقعی عبارت است از علم و قدرت؛ بنابراین وجودی که دارای علم و قدرت بیپایان است، دارای حیات کامل است. پس حیات خداوند همان علم و قدرت او است. امّا نمو و تغذیه و.. از آثار موجود زنده ناقص است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ۱۳۷۰، ج۲، ص۱۹۲.</ref> لذا حیات خداوند، ذاتی، ازلی، ابدی، تغییرناپذیر و خالی از هرگونه نقص و محدودیت است، و بیانگر احاطه علمی او به هر چیز و توانایی بر هر کار است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، انتشارات مطبوعاتی هدف، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ج۴، ص۲۰۲.</ref> | |||
در روایات معصومین ( | در روایات معصومین (ع) درباره صفت «الحی» توضیحات زیبا و استواری داده شده است. در همین راستا به یاد کرد از یک نمونه میپردازیم: | ||
امام باقر (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «کان حیا بلا حیاه حادثه»<ref>الشیخ کلینی، الکافی، اسلامیه، ج۱، ص۸۹، ح۳.</ref> یعنی خداوند همواره زنده بود بدون آنکه حیات بر او عارض شود. در شرح این حدیث گفته شده است: حیات کبریایی او عین ذات و عین صفات کمال اوست و هرگز محکوم به حیات عاریتی و عارضی نخواهد بود. همچنانکه بشر حیات او مانند وجود وهستی او، عاریتی میباشد و پیوسته در معرض حوادث قرار میگیرد.<ref>سید محمد حسین همدانی، درخشان پرتوی از اصول کافی، علمیه قم، ج۲، ص۱۰۴.</ref> | امام باقر (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «کان حیا بلا حیاه حادثه»<ref>الشیخ کلینی، الکافی، اسلامیه، ج۱، ص۸۹، ح۳.</ref> یعنی خداوند همواره زنده بود بدون آنکه حیات بر او عارض شود. در شرح این حدیث گفته شده است: حیات کبریایی او عین ذات و عین صفات کمال اوست و هرگز محکوم به حیات عاریتی و عارضی نخواهد بود. همچنانکه بشر حیات او مانند وجود وهستی او، عاریتی میباشد و پیوسته در معرض حوادث قرار میگیرد.<ref>سید محمد حسین همدانی، درخشان پرتوی از اصول کافی، علمیه قم، ج۲، ص۱۰۴.</ref> | ||
<span></span> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۹
به صورت مختصر حیات الهی (صفت حی) از منظر قرآن و حدیث را تبیین فرمایید؟
صفات خداوند بر دو دسته است:
۱. صفات سلبی؛ ۲. صفات ثبوتی.
صفات ثبوتی هم خود بر دو قسمند: ۱. صفات ذات؛ ۲. صفات افعال.
یکی از صفات خداوند صفت حی و حیات است که جزء صفات ثبوتی ذاتی خداوند است. یعنی خداوند حی است و حیات خداوند هم عین ذات اوست، در قرآن آیات زیادی دلالت بر حیات الهی دارند از جمله:
﴿اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ؛ خداست که معبودی جز او نیست، زنده و برپادارنده است.﴾(بقره:۲۵۵) ﴿وَتَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ؛ و به آن زنده که نمیمیرد توکل کن.﴾(فرقان:۵۸)
بعضی چنین میپندارند که موجود زنده به چیزی گفته میشود که دارای نمو، تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، حس و حرکت باشد و این تفسیر از حیات در مورد خداوند کاملاً نادرست است؛ بلکه حیات به معنای وسیع و واقعی عبارت است از علم و قدرت؛ بنابراین وجودی که دارای علم و قدرت بیپایان است، دارای حیات کامل است. پس حیات خداوند همان علم و قدرت او است. امّا نمو و تغذیه و.. از آثار موجود زنده ناقص است.[۱] لذا حیات خداوند، ذاتی، ازلی، ابدی، تغییرناپذیر و خالی از هرگونه نقص و محدودیت است، و بیانگر احاطه علمی او به هر چیز و توانایی بر هر کار است.[۲]
در روایات معصومین (ع) درباره صفت «الحی» توضیحات زیبا و استواری داده شده است. در همین راستا به یاد کرد از یک نمونه میپردازیم:
امام باقر (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «کان حیا بلا حیاه حادثه»[۳] یعنی خداوند همواره زنده بود بدون آنکه حیات بر او عارض شود. در شرح این حدیث گفته شده است: حیات کبریایی او عین ذات و عین صفات کمال اوست و هرگز محکوم به حیات عاریتی و عارضی نخواهد بود. همچنانکه بشر حیات او مانند وجود وهستی او، عاریتی میباشد و پیوسته در معرض حوادث قرار میگیرد.[۴]