باطل کردن سحر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در حال ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}راهکارهای باطل کردن سحر و جادو چیست؟{{پایان سوال}}
سحر و جادو چیست؟ و چه راهکارهایی در آیات قرآن و روایات برای باطل کردن سحر موجود دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|زن و خانواده}}
{{درگاه|زن و خانواده}}


[[سحر]] در لغت به معنی هرکاری یا چیزی است که مخفی و پنهان باشد، ولی در عرف غالباً به همان کارهای خارق‌العاده‌ای سحر می‌گویند که با استفاده از وسایل مختلف انجام می‌شود. [[سحر]] آموختنی است و منشأ سحر [[ابلیس و شیطان در قرآن|ابلیس]] یا همان [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیطان]] است، لذا کسانی که از [[سحر]] استفاده می‌کنند، با [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]] در ارتباط هستند. با توجّه به تصریح [[شناخت خدا|خداوند]] در آیات [[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|قرآن]] در باب مسئله [[سحر]]، می‌توان به این نتیجه رسید که برخی از شعبه‌های [[سحر]] از امور واقعی است، ولی [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|اسلام]]، رفتن به سوی این امور و استفاده از آن را به شدّت نهی می‌کند. همانگونه که در دین [[پیدایش ایده صهیونیسم|یهود]] نیز [[سحر]] مورد نهی فراوان قرار گرفته، هرچند که قوم [[پیدایش ایده صهیونیسم|یهود]] بسیار مرتکب این [[گناه]] می‌شوند. البتّه یادگیری [[سحر]] به‌طور کل [[حرام]] نیست و راه‌هایی برای مقابله با آن وجود دارد؛ و افراد خاص خود را می‌طلبد؛ زیرا درغیر این صورت، آثار مخرب فردی و اجتماعی یا حتی خانوادگی به بار می‌آورد.
همانطور که [[سحر و جادو]] سابقه دیرینه‌ای در زندگی بشر داشته است، در مقابل آن راهکارهای مختلفی برای ابطال و جلوگیری از آن گزارش شده است. در متون اسلامی، برای مقابله با آثار سحر و جادو توصیه‌هایی ارائه شده است، از جمله استفاده از دعاهایی که از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[اهل بیت(ع)|اهل‌بیت(ع)]] نقل شده‌اند. همچنین، آیات [[قرآن]] که در آن‌ها واژه «سحر» و مشتقات آن حدود ۶۰ مرتبه آمده، به‌عنوان ابزار مؤثری برای در امان ماندن از آسیب‌های سحر معرفی شده‌اند.
 
== تاریخچه سحر ==
در بررسی تاریخی مسئله [[سحر]]، کشف آثار گیاهان، نخستین عامل پیدایش [[تفاوت معجزه با سحر و جادو|جادوگری]] و [[سحر]] به نظر می‌رسد. در دورانی که بشر از شناخت واقعیت بیماری‌ها عاجز بود، اولین تلاش‌ها برای توجیه بیماری بر اساس مُدرکات بود و مبنای درمان نیز در تمام زمینه‌های پزشکی در ابتدا [[تفاوت معجزه با سحر و جادو|جادوگری]] و [[افسون]] بود که مخلوق فکر و چاره‌اندیشی بشر و اساس اعتقادات او بوده است. قرن‌ها پیش از [[عیسی مسیح در منابع مسیحی و اسلامی|حضرت مسیح(ع)]] اختلال روانی، مترادف با [[سحر]] و [[تفاوت معجزه با سحر و جادو|جادو]] و [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]] [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]] بود. آنها بیماری را نتیجه [[تسخیر]] [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح خبیثه]] می‌دانستند که چاره آن منحصر به خارج کردن آن [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح موذی]] از بدن شخص مبتلا بود که طی مراسم ویژه انجام می‌گرفت. در سال ۱۴۸۶ کتابی درباره [[آفرینش جن به شکل حیوانات|تسخیر جن]] نوشته شد که در آن ویژگی‌های زشت و عادات ناپسند [[تفاوت معجزه با سحر و جادو|جادوگران]] و شیوه کار آنان تشریح شده بود و نشان می‌داد که بسیاری از قربانیان آنان، بیماران روانی بوده‌اند. برای درمان هر کس که کوچکترین اثری از اختلال روانی در وی بود، راهی جز [[افسون]] و [[تفاوت معجزه با سحر و جادو|جادوگری]] وجود نداشت.
 
مسایل مربوط به [[سحر]] و [[تفاوت معجزه با سحر و جادو|جادو]] از روزگاران قدیم به تدریج تنظیم می‌شد و با نام [[علوم غریبه]] به صور گوناگون مورد کاربرد [[ساحران]] و [[تفاوت معجزه با سحر و جادو|جادوگران]] قرار می‌گرفت. در دوران [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|اسلامی]] در ایران، [[علوم غریبه]] در تعالیم [[فرقه‌های شیعه|اسماعیلیّه]] رخنه عمیق داشته است و افسانه‌هایی نیز درباره اقدامات [[تفاوت معجزه با سحر و جادو|جادوگرانه]] آنها وجود دارد. علی‌رغم توضیح ذکر شده، در این مسئله که [[سحر]] از چه زمانی در میان بشر پدیدار شد و چه کسی آن را به دیگران انتقال داد، نظرهای فراوان داده شده که هیچ‌کدام قانع‌کننده نیست، امّا آن نظری که بیشتر با ظاهر آیات [[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|قرآنی]] و احادیث سازگار است این است که آغاز پیدایش [[سحر]] به صورت علمی منسجم و دانشی که از استاد به شاگرد انتقال پیدا می‌کرد به زمان [[حضرت سلیمان(ع)]] برمی‌گردد و خاستگاه آن قوم [[پیدایش ایده صهیونیسم|یهود]] است. در عصر حاضر نیز به مسئله [[سحر]] از دیدگاه‌های مختلف علمی و فلسفی پرداخته شده، به‌طوری‌که بسیاری از افعالی که در گذشته به صورت خرق عادت مطرح بوده، امروزه یک اصل مسلّم علمی است که تقویت نیروی اراده و تلقین به وسیله مرتاضان نمونه‌ای از این امور می‌باشد.
 
== تعریف سحر ==
ارتباط و استفاده علمی و عملی از [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]]، [[آفرینش جن به شکل حیوانات|اجنه]] و [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]] در اصطلاح لغوی و فقهی، [[سحر]] نام<ref>ثم الظاهر أن التسخیرات بأقسامها داخله فی السحر علی جمیع تعاریفه، جزائری، سید محمد علی، شرح مکاسب محرمه مزجی، ج ۲، ص ۱۱۲؛ او علی سبیل الاستعانه بالارواح الساذجه، همان، ص ۷۱٫.</ref>دارد. طبق دلایل [[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|قرآنی]]، [[روایی]] و [[فقهی]]، [[ساحری]]، به صلاح زندگی دنیوی و اخروی [[حقیقت انسان|انسان]] نیست. اگرچه در تعریف و تعیین موارد [[سحر]] در کتب لغوی و [[فقهی]] تعاریف زیادی بیان شده است، اما در این که ارتباط با [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]]، [[آفرینش جن به شکل حیوانات|اجنه]] و [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]]، [[سحر]] نامیده می‌شود، از مسلّمات شمرده شده است.<ref>جزائری، سید محمد علی، شرح مکاسب محرمه مزجی، ج ۲، ص ۱۱۲٫.</ref> [[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|قرآن کریم]]؛ [[ساحری]] را [[نجس بودن کافر|کفر]]، [[بی‌ایمانی]]، [[بی‌تقوایی]]، معامله‌ای بد با خود، بی بهرگی از آخرت،<ref>«و اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا …» بقره، ۱۰۳ – ۱۰۲؛ طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۳۴٫.</ref> افزایش گناه و خواری دانسته است.<ref>«و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادهم رهقا»، جن، ۶٫.</ref>
 
=== سحر در لغت ===
[[سحر]] در لغت به معنای [[خدعه]] و [[نیرنگ]]، چشم‌بندی، و به تعبیر قاموس: [[سحر]] کردن یعنی خدعه نمودن. اظهار باطل در چهره حق، برگرداندن چیزی از مسیر درست آن و هر چیزی که منشأ و سبب آن دقیق و لطیف باشد، آمده است: کل مالطف و دق. برخی لغویان گفته‌اند: اصل [[سحر]] تبدیل چیزی از حقیقت خود به غیر آن است و به عمل ساحر از این جهت که باطل را به صورت حق نشان می‌دهد و چیزی را در خیال افراد، خلاف حقیقت آن نمایان می‌سازد، [[سحر]] گفته‌اند.<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، واژه «سحر» ج۳، ص۱۳۵</ref><ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه «سحر» ج۴، ص۳۴۸.</ref> در مفردات راغب که مخصوص واژه‌های [[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|قرآن]] است به سه معنی اشاره شده:
# خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت همانند [[شعبده]] و [[تردستی]].
# جلب [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیطان‌ها]] از راه‌های خاصی و کمک گرفتن از آنان.
# معنی دیگری است که بعضی پنداشته‌اند و آن این که: ممکن است، با وسائلی ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد، مثلاً [[حقیقت انسان|انسان]] را به وسیله آن به صورت حیوانی درآورد، ولی این نوع خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ج۱، ص۴۰۰، «سحر».</ref>
 
=== سحر در اصطلاح ===
فقها از [[سحر]] تعریف‌های مختلفی ارائه کرده‌اند. این اختلاف در تعریف موجب شده که بعضی کارها بنابر برخی تعریف‌ها از مصادیق [[سحر]] و بنابر تعاریفی دیگر، خارج از آن قلمداد گردد؛ چنان‌که به تعریف‌های ارائه شده، از جهت جامع و مانع بودن نیز اشکال شده است. از این‌رو، برخی گفته‌اند: به تعریفی تام که همه مصادیق [[سحر]] را شامل شود و از دخول کارهایی که سحر به‌شمار نمی‌روند، مانع‌گردد، دست نیافتیم.<ref>نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۴.</ref> تعریف‌های ارائه شده از [[سحر]] عبارتند از:
* '''تعریف اول:'''
گفتار، نوشتار، رُقیه یا هر عملی که در بدن، [[قلب]] یا [[عقل]] فرد [[سحر]] شده تأثیر بگذارد؛ بدون آنکه ساحر با او تماس پیدا کند. [[سحر]] ممکن است سبب [[قتل]]، [[بیماری]]، جدایی میان زن و شوهر، [[کینه]] و دشمنی میان آن دو یا پیدایی [[محبت]] شخصی به دیگری گردد.<ref>حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیه علی مذهب الإمامیه، ج۵، ص۳۹۶.</ref><ref>حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۱۲، ص۱۴۴.</ref>
* '''تعریف دوم:'''
همان تعریف نخست با اضافه استخدام [[فرشته نگهبان انسان|فرشتگان]]، [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جنیان]] و [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]] جهت کشف امور پنهان و درمان فرد [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جن‌زده]] و نیز احضار [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]] و تعلّق دادن روح به بدنی که آمادگی پذیرش آن را دارد. همچنین نیرنجات (آمیختن مواد عنصری، اشکال و اخلاط دارای مزاج‌های گوناگون و نیز کمک گرفتن از اسرار [[خورشید]] و [[ماه]] به منظور اظهار امور شگفت‌آمیز) و [[طلسم‌ها]] (ممزوج کردن قوای آسمانی با قوای زمینی جهت اظهار امور شگفت).<ref>عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ج۳، ص۱۶۳–۱۶۴.</ref><ref>مکی عاملی، محمد بن جمال‌الدین، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۳، ص۲۱۴–۲۱۵.</ref>
 
در این تعریف به جای جمله «اثر گذاشتن در مسحور» که در تعریف نخست آمده، جمله «زیان رساندن به مسحور» به کار رفته است.
 
تعریف دوم از نظر گستره اعم از تعریف اول است؛ زیرا اموری را در بر می‌گیرد که تعریف نخست شامل آنها نمی‌شود؛ لیکن از جهت کارکرد؛ تعریف اول اعم خواهد بود؛ چون تأثیر، اعم از زیان و نفع است، مگر آنکه مراد از تأثیر در تعریف نخست همان اضرار باشد.
* '''تعریف سوم:'''
ایجاد کارهای خارق‌العاده که منشأ آن یا تأثیرات نفسانی است، یا بهره‌گیری از فلکیات یا درآمیختن قوای آسمانی با قوای زمینی یا استعانت از [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]] بسیط از جمله [[فرشته نگهبان انسان|فرشتگان]]، [[آفرینش جن به شکل حیوانات|اجنه]] و [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]]. در اصطلاح خاص، اولی (ایجاد کارهای خارق‌العاده به سبب تأثیرات نفسانی) [[سحر]]، دومی [[دعوت کواکب]]، سومی [[طلسمات]] و چهارمی [[عزائم]] نامیده می‌شود.<ref>حلی، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد فی شرح إشکالات القواعد، ج۱، ص۴۰۵.</ref> این تعریف، اعم از تعریف‌های پیشین است؛ زیرا در آن نه از تأثیر سخن رفته و نه از اضرار؛ بنابراین، ایجاد کار خارق‌العاده از راه‌های یاد شده، [[سحر]] به‌شمار می‌رود؛ در دیگری تأثیر بگذارد یا نگذارد.
* '''تعریف چهارم:'''
کاری که پدید آمدن امری را در پی داشته و منشأ آن پنهان و غیر متعارف باشد. البته نه بدین معنا که هر عمل این چنینی مصداق [[سحر]] است؛ بلکه بدین معنا که [[سحر]] چنین ماهیتی دارد، با این توضیح که چنین عملی گاه در پرتو تقویت و تصفیه نفس از راه ریاضت از فرد صادر می‌شود؛ گاه با به‌کارگیری قوانین طبیعی یا هندسی؛ گاه با تسخیر روحانیات افلاک، [[ستارگان]] و مانند آنها که مشهور نزد [[یونانیان]] و [[کلدانیان]] بوده است؛ گاه با تسخیر [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جنیان]] و [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]]؛ گاه با اعمالی که مناسب مطلوب و مقصود است، مانند کشیدن تصاویر مسحور، نقش‌ها، گره زدن و بستن، دمیدن یا نوشتن که به [[رُقیه]] (کلماتی که با آن، فرد مبتلا به آفتی هم‌چون [[صرع]] و [[تب]] را تعویذ می‌کنند) و [[عزیمه]] (کلماتی که با آن [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]] خبیث را از بدن کسی که بدان تعلق گرفته خارج می‌سازند) تقسیم می‌شود، یا دود کردن گیاهان خوش‌بو و مناسب در زمانی خاص که نزد [[نَبَطیان]] معروف بوده است. و گاه با ذکر نام‌هایی که معانی آنها معلوم نیست و نوشتن آن نام‌ها به ترتیبی خاص. این قسم به [[اعراب]] و[[نبطیان]] منسوب است، و گاه با ذکر الفاظ دارای معانی معلوم غیر از دعاها و گاه با تصرف در بعضی آیات یا دعاها یا نام‌ها. گاهی نیز با قرار دادن اعداد به ترتیبی خاص در لوح‌هایی. گوینده این قول پس از بیان اسباب نه‌گانه اشاره رفته، می‌گوید: قدر متیقن از [[سحر]] نوع پنجم است.
 
نوع اول و دوم به‌طور یقین از مصادیق سحر نیست. باقی موارد مشتبه و مشکوک است.<ref>نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۵.</ref> بنابر تعریف چهارم، عمل خارق‌العاده پدید آمده در پرتو تقویت نفس مصداق [[سحر]] نیست؛ چنان‌که آنچه به سبب نوع دوم ایجاد می‌شود نیز مصداق [[سحر]] نخواهد بود. مصداق [[سحر]] بودن کارهایی که با تسخیر [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح افلاک]] ([[فرشتگان نگهبان انسان|فرشتگان]]) یا [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جنیان]] و [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]] و سایر اسباب نه‌گانه جز نوع پنجم صورت می‌گیرد، مورد شک و شبهه است؛ بنابراین، تعریف چهارم اخص از تعریف سوم است؛ لیکن از حیث قید نشدن اضرار به دیگری در این تعریف، از تعریف اول و دوم اعم می‌باشد.
* '''تعریف پنجم:'''
مطلق ایجاد چیزی که دارای آثار شگفت، شبیه [[کرامات]] باشد؛ بدون استناد به امور [[حسی]] یا [[شرعی]]، از قبیل آیات و دعاهای وارد شده؛ خواه در مسحور اثر بگذارد یا نه و خواه [[سحر]] شده [[حقیقت انسان|انسان]] باشد یا حیوان یا جماد. استخدام [[فرشته نگهبان انسان|فرشتگان]]، احضار و تسخیر [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جنیان]] و احضار و تسخیر [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]] و امثال آن، ملحق به [[سحر]] است.<ref>موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۳۴۲.</ref>
 
این تعریف اعم از تعریف‌های قبلی است.
* '''تعریف ششم:'''
انجام دادن عملی خارق‌العاده از راه‌های باطل و غیر مشروع به منظور زیان رساندن به کسی. این تعریف، از جهتی هم‌چون تعریف پیشین عمومیت دارد؛ زیرا هر نوع کار خارق‌العاده پدید آمده از راه غیر مشروع را شامل می‌شود و از جهتی اخص است؛ زیرا مقید به اضرار است؛ بنابراین، عمل خارق‌العاده غیر زیان‌آور برای کسی در صورت عدم حرمت از جهتی دیگر، موضوعاً یا حکماً مصداق [[سحر]] نخواهد بود.<ref>بهجت، محمدتقی، وسیلة النجاة، ص۴۱۷.</ref>
* '''تعریف هفتم:'''
آنچه که بر اثر چیرگی حالتی بر حس بینایی یا شنوایی یا غیر آن موجب پیدایی چیزی در وهم شود، بدون آنکه واقعیت داشته باشد؛ بنابراین تعریف، [[سحر]]، چشم‌بندی و نوعی [[نیرنگ]] است و [[ساحر]] کسی است که با بهره‌گیری از اسباب پنهان، غیر واقع را در خیال [[انسان]] به صورت واقع جلوه می‌دهد و در نتیجه غیر واقع به شکل‌های شگفت‌انگیز دیده می‌شود. بر اساس این تعریف، نسبت [[سحر]] به واقع، نسبت مکر به واقع خواهد بود.<ref>خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۴۵۴.</ref><ref>سبزواری، عبدالاعلی، مهذب الأحکام فی بیان حلال و الحرام، ج۱۶، ص۹۹.</ref><ref>زین‌الدین، محمدامین، کلمة التقوی، ج۴، ص۱۷–۱۸.</ref>
 
ماهیت تعریف هفتم با دیگر تعریف‌ها متفاوت است و در حقیقت، تعریفی جدید از [[سحر]] است؛ بنابراین تعریف، ایجاد عمل خارق‌العاده مطلقاً با هر سبب پنهان [[سحر]] به‌شمار نمی‌رود؛ چنان‌که تسخیر نیز مطلقاً [[سحر]] نخواهد بود.<ref>خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۴۵۳.</ref>
* '''تعریف هشتم:'''
دانشی که به کار بستن آن، موجب پیدایی ملکه‌ای نفسانی در فرد شده، او را بر ایجاد کارهای شگفت با اسباب ناپیدا توانا می‌سازد.<ref>حلی، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، ج۲، ص۱۲.</ref> طبق این تعریف، منشأ [[سحر]] قوت نفس [[ساحر]] است و او در پرتو توانایی نفس خود، بدون آنکه از بیرون کمک بگیرد کارهای خارق‌العاده انجام می‌دهد؛ بنابراین، کارهای خارق‌العاده انجام گرفته به سببی از اسباب بیرونی و نه قوت و ملکه نفسانی [[ساحر]] مصداق [[سحر]] نخواهد بود. در نتیجه این تعریف از این جهت اخص از تعریف‌های پیشین خواهد بود.
 
=== نقطه اشتراک تعاریف ===
نقطه اشراک همه تعریف‌ها از [[سحر]] این است که سبب آن، پنهان و غیر متعارف است؛ بنابراین، چنانچه سبب، متعارف و آشکار باشد، [[سحر]] به‌شمار نمی‌رتود؛ از این‌رو، ایجاد افعال شگفت‌آور با استفاده از اسباب طبیعی یا اشکال هندسی مصداق [[سحر]] نخواهد بود؛ چنان‌که ایجاد عمل خارق‌العاده با بهره‌گیری از اسباب شرعی از قبیل [[ذکر]]، [[دعا]] و [[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|آیات قرآن]] نیز همین حکم را دارد؛ بلکه به تصریح برخی، هر عملی که منشأ آن خواص اشیا، حتی حروف باشد همین‌گونه است و مصداق [[سحر]] نمی‌باشد.<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸۵</ref><ref>موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۳۴۲.</ref>
 
== تفاوت معجزه و سحر ==
{{اصلی|تفاوت معجزه با سحر}}
 
یکی از نسبت‌هایی که در طول تاریخ به [[انبیاء]] و مخصوصاً [[پیامبر اسلام(ص)]] داده شده، [[جادوگری]] است؛<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۴۳۷.</ref> در حالی که میان [[سحر]] و [[معجزه]] تفاوت‌هایی مطرح است:
 
[[سحر]] و [[معجزه]] هر دو تأثیراتی را دارند؛ اما [[معجزه]]حق است و [[سحر]] باطل. [[معجزه]] در راستای اصلاح و تربیت است؛ اما [[سحر]] بی‌هدف یا دارای اهداف سطحی و کم‌ارزش است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۴۳۸.</ref>
 
[[سحر]] متکی به امور بشری است. به همین علت، [[ساحران]] کارهای خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهند که تمرین کرده‌اند؛ امّا [[معجزه]] امری الهی است و انبیا کارهایی را انجام می‌دادند که مردم از آن‌ها طلب می‌کردند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۵۱۹.</ref>
[[معجزه]] همراه با ادّعای نبوت است؛ امّا [[ساحر]] نمی‌تواند ادّعای نبوّت کند؛ چون حکمت الهی مانع از آن می‌شود که کسی به [[دروغ]] مدعی نبوت شود و اگر این کار را بکند رسوا می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۵۱۹–۵۲۰.</ref>
 
== باطل کردن سحر ==
در روایات و آیات راهکارهایی برای ابطال سحر و جادو و [[طلسم]] داریم از جمله:
 
=== * در آیات ===


=== * در روایات ===
بر اساس تعالیم قرآن کریم، خداوند تنها قدرت مطلق برای دفع آسیب‌های ناشی از سحر و جادو است. [[ایمان به خداوند]] و [[تلاوت قرآن|تلاوت آیات قرآن]]، به‌ویژه آیه‌های مرتبط با دفع سحر، از جمله مهم‌ترین روش‌های حفاظت در برابر این خطرات محسوب می‌شود. قرآن بر اهمیت توکل به خدا و انس با کلام وحی تأکید دارد و آن را سپری مطمئن در برابر آسیب‌های ماورایی می‌داند.


باطل‌السّحر به ابزارها یا روش‌هایی گفته می‌شود که برای خنثی کردن آثار سحر و جادو به کار می‌روند. این ابزارها شامل ''تمائم'' (طلسم‌ها)، ''نَفِرات'' (دمیدن‌های خاص)، و اشیائی هستند که به آن‌ها نیرویی فرابشری و خاصیت جادویی نسبت داده می‌شود. در جوامع باستانی، از این وسایل به‌عنوان راهکاری برای دفع ارواح پلید و حفاظت از خانه‌ها و مزارع استفاده می‌شد.
== معرفی باطل سحر==
باطل سحرها از جمله تَمائم ([[تعویذ]] و اشیاء آویختنی، به ویژه اشیاء سنگی) و نَفِرات یا رماننده‌هایی هستند که مردم آنها را دارای نیرویی ماورای طبیعی و خاصیت جادویی و شرزُدایی می‌پندارند و در گریزاندن [[دیو]] و [[جن]] و [[ارواح]] پلید از [[حقیقت انسان|انسان]]، دام و حیوان خانگی، خانه، مزرعه، باغ و… مؤثر می‌انگارند. در جامعه‌های باستانی و ابتدایی برای این رماننده‌ها نیرویی به نام «مانا» (واژه‌ای پولینزیایی؛ احتمالاً شبیه «فَرّ» یا «فَرّه» یا «خرّه» نزد ایرانیان) قائل بودند که شخص یا شیئی با برخورداری از آن نیرویی ایزدی و جادویی تأثیرگذار می‌یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی در اساطیر ایران|سال=1362|نام=مهرداد|نام خانوادگی=بهار|جلد=1|صفحه‌ها=۱۱۹–۱۲۰|مکان=تهران}}</ref>
==کاربرد باطل سحر==
کاربرد سحر و باطل سحر از کهن‌ترین زمان در جامعه‌های باستانی آریایی و سامی، و مردم [[آفریقا]] و [[استرالیا]] و سرزمینهای دیگر رایج بوده است‌<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقدمه|سال=۱۳۸۴|نام=ابراهیم بن عبد الرحمن|نام خانوادگی=ابن خلدون|جلد=3|صفحه=1148|مکان=قاهره|کوشش=علی عبدالواحد وافی‌}}</ref> (تأثیرگذاری از طریق چیزی شبیه چیزی یا کسی، مانند تندیس یا پیکره آن چیز یا کس) و روش «جادوی ساری» (تأثیرگذاری از طریق اجزاء و اشیائی که زمانی در مجاورت و تماس نزدیک با چیزی یا کسی بوده‌اند، مانند مو و ناخن یا پاره‌هایی از جامه کسی) استفاده می‌کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دیدگاه‌ها و نگرشها در مردم‌شناسی|سال=1359|نام=علی|نام خانوادگی=بلوکباشی|جلد=1|صفحه‌ها=۱۲۰–۱۲۱}}</ref> [[ابن خلدون]] سحرهایی را که بی‌واسطه بر عالم تأثیر می‌گذارند، «ساحری»، و آنهایی را که با واسطه اثر می‌گذارند، «[[طلسمات]]» خوانده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقدمه|سال=1384|نام=محمد بن جابر الخضرمی|نام خانوادگی=ابن خلدون|جلد=3|صفحه=1147|مکان=قاهره|کوشش=علی عبدالواحد وافی‌}}</ref>
==طبقه‌بندی باطل سحر==
قدما باطل سحرها را به دو دسته تقسیم می‌کردند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=یواقیت‌العلوم و دراری النجوم|سال=1364|نام=طاهر بن احمد|نام خانوادگی=قزوینی|جلد=1|صفحه=201|کوشش=محمدتقی دانش‌پژوه‌}}</ref>
#تعویذهایی که نام [[ضرورت خداشناسی|خدا]] در آن‌ها به کار رفته.
#تعویذهایی که نام خدا در آن‌ها به کار نرفته بود.
==راه‌های بطلان سحر==
همان‌طور که خداوند برای بعضی داروهای مُضر تأثیراتی را در بدن قرار داده و در بعضی داروها اثراتی را قرار داده که تأثیرات داروهای مضر را از بین می‌برد، برای بعضی اعمال نیز تأثیراتی را در بدن‌ها و عقول مردم قرار داده است که همان سحر باشد و بر زبان [[انبیا]] و [[اوصیا]]، آیات و ادعیه و اسما و اعمالی جاری ساخته که ضرر آن [[چشم زخم]] را دفع می‌کند. پس بهترین راه برای علاج این مقوله توجه به معارف و دستورات [[اهل بیت (ع)|اهل‌بیت(ع)]] است. در بعضی از کتب و روایات برای از بین بردن سحر خواندن آیات و دعاهایی توصیه شده است. در ادامه تعدادی از این راه‌کارها بیان شده است:
===۱. دستورات اهل‌بیت برای علاج سحر===
====حضرت محمد(ص)====
راهکارهای [[حضرت محمد(ص)]] برای دفع سحر:
#از رسول خدا(ص) برای دفع [[شیاطین]] و جادوگران وارد شده: «[[آیه سُخره]]» را بخوانند که این آیه است:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفاتیح الجنان|نام خانوادگی=شیخ عباس قمی|صفحه‌ها=520-521|ناشر=مطبوعات دینی|مکان=قم|سال=۱۳۰۴}}</ref> {{قرآن|إِنَّ رَبَّکُمُ اللّٰهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّٰامٍ ثُمَّ اسْتَویٰ عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهٰارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاٰ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبٰارَکَ اللّٰهُ رَبُّ الْعٰالَمِینَ|ترجمه=|ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لاٰ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ،|وَ لاٰ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاٰحِهٰا وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّٰهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ|سوره=اعراف|آیه=۵۴ الی ۵۶}}
#از رسول خدا(ص) نقل شده که بر هر یک از برگ و دانه اسپند ملکی [[موکل]] است که با آنهاست تا بپوسد و ریشه‌اش و شاخه‌اش غم و سحر را برطرف می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفاتیح‌الجنان|سال=۱۳۴۴|نام=عباس|نام خانوادگی=قمی|فصل=باب سوم}}</ref>
#ابن‌عباس گوید: لبید یهودی پیغمبر(ص) را سحر کرد و سحر را در چاه بنی‌زریق انداخت، حضرت بیمار شد؛ درحالی‌که حضرت به خواب بود، دو فرشته آمدند، یکی از آن دو کنار سر حضرت و دیگری پهلوی پای او نشست و به ایشان خبر دادند که شما را سحر کرده و سحر را در زیر پوست نهاده و در زیر سنگی در چاه زروان گذارده‌اند، پیغمبر(ص)، [[علی (ع)]] و [[زبیر]] و [[عمار]] را فرستاد تا آب چاه را کشیدند و سنگ را برداشتند و جف را درآوردند و دیدند که در آن مقداری مو است با دندانه‌هایی از شانه که ۱۱ گره با سوزن بر آن زده‌اند، در این موقع معوذتین آمد، هر گرهی را که می‌گشودند، آیه‌ای از آنها را می‌خواندند، حضرت احساس سبکی کرد و برخاست گویا از قید و زنجیر آزاد شده است و جبرئیل می‌گفت: {{متن عربی|بسم الله ارقیک من کل شیء یؤذیک من حاسد و عین و الله یشفیک}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح بخاری|تاریخ=1407|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|جلد=3|صفحه=1193}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر کبیر فخر رازی|سال=1420|نام=محمّد بن عمر|نام خانوادگی=فخررازی|جلد=32|صفحه=368}}</ref>
# دعایی که پیامبر(ص) برای امام حسن(ع) و [[امام حسین (ع)|امام حسین(ع)]] خواندند و به اصحاب نیز توصیه فرمودند: {{متن عربی|اللَّهُمَّ یا ذَا السُّلْطَانِ الْعَظِیمِ، وَالْمَنِّ الْقَدِیمِ، وَالْوَجْهِ الْکَرِیمِ، ذَالْکَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَالدَّعَوَاتِ الْمُسَتَجَابَاتِ عَافِ فِلاناً مِنْ اَنْفُسِ الْجِنِّ وَاَعْیُنِ الاِنْسِ}}».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|سال=1315|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=۹۲|صفحه=۱۳۳}}</ref>
====امام علی(ع)====
راهکارهای [[حضرت علی(ع)]] برای دفع سحر:
#امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: برای علاج سحر هفت مرتبه بگوید: {{متن عربی|بِسْمِ الله وَ بِاللهِ وَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِاَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ اِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا اَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ}}».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|سال=1315|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=۹۲|صفحه=۱۲۵}}</ref>
#از امیرالمؤمنین(ع) نقل است که باید این دعا روی پوست آهو نگارش و به وی آویزان یا همراه شود. حضرت در این روایت می‌فرماید: نوشتن این دعا روی پوست آهو و آویزان کردن آن به شخص باعث می‌شود ضرری از سحر و طلسم و نیرنگ‌ها به شخص وارد نشود:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفاتیح الجنان|نام خانوادگی=شیخ عباس قمی|ناشر=مطبوعات دینی|صفحه‌ها=520-521|مکان=قم}}</ref> {{متن عربی|بسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَماشاءَ اللّهِ بِسْمِ اللّهِ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةِ اِلاّ بِاللّهِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرَاِنَّ اللّهَ سَيُبْطِلُهُ اِنَّ اللّهِ لايُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدينَ فَوَقَعَ الْحَقُ وَبَطَلَ ماكانُوا يَعْمَلُونَ فَغْلِبُوا هُنالِكَ وَانْقَلَبُوا صاغِرينَ|ترجمه=به نام خدا، و به خدا، به نام خدا، آنچه خدا خواست، به نام خدا، و جنبش و نیرویى نیست مگر به خدا. موسى گفت: آنچه شما آوردید سحر است، همانا خدا آن را باطل مى‌کند. خدا کار بدکاران را اصلاح نمى‌کند. پس حق واقع شد، و آنچه آنان انجام داده بودند باطل گشت، در آنجا مغلوب شدند، و با خوارى بازگشتند.}}
====امام صادق(ع) ====
{{اصلی|باطل کردن سحر در روایات امام صادق(ع)}}
#از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] درباره معوذتین سؤال شد فرمود: پیغمبر را لبید یهودی سحر کرد، جبرئیل معوذتین را برای حضرت آورد حضرت علی را خواست و نخی را دوازده گره زد و باو فرمود: به بئر ذروان برو و به ته چاه برو و آیه‌ای بخوان و گرهی را بگشای علی(ع) باندرون چاه رفت و همچنان کرد، حضرت از سحر آسوده گشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم الأخلاق|ترجمه عنوان=میرباقری|نام=حسن بن فضل|نام خانوادگی=طبرسی|جلد=2|صفحه=327}}</ref>
#امام جعفر صادق(ع) فرمودند: سه مرتبه بگویید: {{متن عربی|ما شاءَ الله لا قوَّةَ الّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|سال=1315|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=۹۲|صفحه=۱32}}</ref>
#امام صادق(ع) برای از بین رفتن اثر این پدیده توصیه فراوان به خواندن سوره جن کرده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=25|صفحه=107}}</ref>
====امام رضا(ع)====
{{اصلی|باطل کردن سحر در روایات امام رضا(ع)}}
#محمد بن عیسی گوید از [[حضرت رضا (ع)]] درباره سحر پرسیدم حضرت فرمود: سحر واقعیت دارد و به اذن خدا اثر می‌کند؛ هرگاه تو را سحر کردند، دستت را تا مقابل صورتت بالا ببر و این دعا را بخوان: {{متن عربی|باسم الله العظیم باسم الله العظیم رب العرش العظیم الا ذهبت و انقرضت}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم الأخلاق|نام=حسن بن فضل|نام خانوادگی=طبرسی|صفحه=413}}</ref>
===۲. آیات قرآن برای دفع سحر:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|جلد=92|صفحه=124}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حلیه المتقین|فصل=یازدهم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفاتیح الجنان|فصل=باب سوم باقیات الصالحات (بخش ادعیه و عوذات)}}</ref>===
#فردی که سحر شده، آیات: {{قرآن|قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ، وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ|سوره=یونس|آیه=۸۱و۸۲}} را همیشه همراه خود داشته باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم الاخلاق|ترجمه عنوان=میر باقری|جلد=2|صفحه‌ها=326 تا 329}}</ref>
#همچنین همراه داشتن آیات{{قرآن|1=وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ، فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ، فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ|سوره=اعراف|آیه=117 و 119}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم الاخلاق|ترجمه عنوان=میر باقری|جلد=2|صفحه‌ها=326 تا 329}}</ref>
#شب‌ها پس از [[نماز جماعت|نماز]] و روزها پیش از نماز هفت مرتبه این آیه را هفت بار بر سحر شده بخوانند: {{قرآن|بِسمِ الله وَ بِالله سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ|سوره=قصص|آیه=۳۵}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکارم الاخلاق|ترجمه عنوان=میر باقری|جلد=2|صفحه‌ها=326 تا 329}}</ref>
===۳. دستورات علما برای علاج سحر===
====آیت الله بهجت ====
درباره اقدام جهت بطلان سحر و طلسم از [[آیت الله بهجت]] چند راهکار گزارش شده است که عبارتند از:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زمزم عرفان: یادنامه فقیه عارف، حضرت آیه‌الله محمدتقی بهجت|سال=1389|نام=محمد|نام خانوادگی=محمدی‌ری‌شهری|ناشر=دارالحدیث|مکان=قم|فصل=یادداشت شماره 37}}</ref>
#بستن [[حرز امام جواد(ع)]] به بازو
#همیشه قرآنی کوچک را به همراه داشته باش (این سخن اشاره به این مطلب است که [[حفظ قرآن|حافظ قرآن]] بودن، انسان را از همراه داشتن آن بی‌نیاز نمی‌کند)
#[[معوذتین]] را بخوانید و تکرار نمایید
#[[تأثیرات چهار قل|چهار قل]] را بخوانید و تکرار کنید، خصوصاً وقت خواب
#در موقع [[اذان]] با صدای نسبتاً بلند، اذان بگویید
#[[آیة الکرسی|آیت الکرسی]] را بخوانید و در منزل نصب نمایید
#روزی ۵۰ آیه از قرآن کریم با صدای نسبتاً بلند بخوانید
# ختم [[سوره واقعه]] که از دوشنبه‌ای که اول ماه است شروع می‌شود و هر روز اضافه می‌گردد تا روز چهاردهم و خواندن دعایی که وارد شده
#نماز روز پنجشنبه که ۴ رکعت است.
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{ستون|۲}}
{{ستون|۲}}
* [[تفاوت معجزه با سحر و جادو]]
* [[تفاوت معجزه با سحر و جادو]]
* [[راهکار قرآنی برای باطل‌کردن سحر]]
* [[راهکار قرآنی برای باطل‌کردن سحر]]
* [[باطل‌کردن سحر به روش شیخ بهائی]]
* [[باطل‌کردن سحر به روش شیخ بهایی]]
* [[دستور امام صادق(ع) برای باطل کردن سحر]]
* [[باطل کردن سحر در روایات امام صادق(ع)]]
* [[دستور امام رضا(ع) برای باطل کردن سحر]]
* [[باطل کردن سحر در روایات امام رضا(ع)]]
* [[دعای شش قفل]]
* [[دعای شش قفل]]


خط ۸۸: خط ۶۹:
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =کلام
  | شاخه اصلی =متفرقات
  | شاخه فرعی۱ =عدل الهی
  | شاخه فرعی۱ =علوم غریبه
  | شاخه فرعی۲ =جبر و اختیار
  | شاخه فرعی۲ =سحر و جادو
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{ارزیابی
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | عکس = <!--خالی، شد-->
  | ویرایش =
  | درگاه = شد
  | لینک‌دهی =
  | ادبیات = شد
  | ناوبری =
  | پیوند = شد
  | نمایه =
  | ناوبری = شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییرمسیر = شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات = شد
  | بازبینی نویسنده =
  | ارزیابی کمی = شد
| بازبینی =
  | ارزیابی کیفی = <!--خالی، شد-->
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = متوسط
| تکمیل = <!--خالی، شد-->
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۲

سؤال
راهکارهای باطل کردن سحر و جادو چیست؟
درگاه‌ها
واژه-ها.png


درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


همانطور که سحر و جادو سابقه دیرینه‌ای در زندگی بشر داشته است، در مقابل آن راهکارهای مختلفی برای ابطال و جلوگیری از آن گزارش شده است. در متون اسلامی، برای مقابله با آثار سحر و جادو توصیه‌هایی ارائه شده است، از جمله استفاده از دعاهایی که از پیامبر اسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) نقل شده‌اند. همچنین، آیات قرآن که در آن‌ها واژه «سحر» و مشتقات آن حدود ۶۰ مرتبه آمده، به‌عنوان ابزار مؤثری برای در امان ماندن از آسیب‌های سحر معرفی شده‌اند.

بر اساس تعالیم قرآن کریم، خداوند تنها قدرت مطلق برای دفع آسیب‌های ناشی از سحر و جادو است. ایمان به خداوند و تلاوت آیات قرآن، به‌ویژه آیه‌های مرتبط با دفع سحر، از جمله مهم‌ترین روش‌های حفاظت در برابر این خطرات محسوب می‌شود. قرآن بر اهمیت توکل به خدا و انس با کلام وحی تأکید دارد و آن را سپری مطمئن در برابر آسیب‌های ماورایی می‌داند.

باطل‌السّحر به ابزارها یا روش‌هایی گفته می‌شود که برای خنثی کردن آثار سحر و جادو به کار می‌روند. این ابزارها شامل تمائم (طلسم‌ها)، نَفِرات (دمیدن‌های خاص)، و اشیائی هستند که به آن‌ها نیرویی فرابشری و خاصیت جادویی نسبت داده می‌شود. در جوامع باستانی، از این وسایل به‌عنوان راهکاری برای دفع ارواح پلید و حفاظت از خانه‌ها و مزارع استفاده می‌شد.

معرفی باطل سحر

باطل سحرها از جمله تَمائم (تعویذ و اشیاء آویختنی، به ویژه اشیاء سنگی) و نَفِرات یا رماننده‌هایی هستند که مردم آنها را دارای نیرویی ماورای طبیعی و خاصیت جادویی و شرزُدایی می‌پندارند و در گریزاندن دیو و جن و ارواح پلید از انسان، دام و حیوان خانگی، خانه، مزرعه، باغ و… مؤثر می‌انگارند. در جامعه‌های باستانی و ابتدایی برای این رماننده‌ها نیرویی به نام «مانا» (واژه‌ای پولینزیایی؛ احتمالاً شبیه «فَرّ» یا «فَرّه» یا «خرّه» نزد ایرانیان) قائل بودند که شخص یا شیئی با برخورداری از آن نیرویی ایزدی و جادویی تأثیرگذار می‌یافت.[۱]

کاربرد باطل سحر

کاربرد سحر و باطل سحر از کهن‌ترین زمان در جامعه‌های باستانی آریایی و سامی، و مردم آفریقا و استرالیا و سرزمینهای دیگر رایج بوده است‌[۲] (تأثیرگذاری از طریق چیزی شبیه چیزی یا کسی، مانند تندیس یا پیکره آن چیز یا کس) و روش «جادوی ساری» (تأثیرگذاری از طریق اجزاء و اشیائی که زمانی در مجاورت و تماس نزدیک با چیزی یا کسی بوده‌اند، مانند مو و ناخن یا پاره‌هایی از جامه کسی) استفاده می‌کردند.[۳] ابن خلدون سحرهایی را که بی‌واسطه بر عالم تأثیر می‌گذارند، «ساحری»، و آنهایی را که با واسطه اثر می‌گذارند، «طلسمات» خوانده است.[۴]

طبقه‌بندی باطل سحر

قدما باطل سحرها را به دو دسته تقسیم می‌کردند:[۵]

  1. تعویذهایی که نام خدا در آن‌ها به کار رفته.
  2. تعویذهایی که نام خدا در آن‌ها به کار نرفته بود.

راه‌های بطلان سحر

همان‌طور که خداوند برای بعضی داروهای مُضر تأثیراتی را در بدن قرار داده و در بعضی داروها اثراتی را قرار داده که تأثیرات داروهای مضر را از بین می‌برد، برای بعضی اعمال نیز تأثیراتی را در بدن‌ها و عقول مردم قرار داده است که همان سحر باشد و بر زبان انبیا و اوصیا، آیات و ادعیه و اسما و اعمالی جاری ساخته که ضرر آن چشم زخم را دفع می‌کند. پس بهترین راه برای علاج این مقوله توجه به معارف و دستورات اهل‌بیت(ع) است. در بعضی از کتب و روایات برای از بین بردن سحر خواندن آیات و دعاهایی توصیه شده است. در ادامه تعدادی از این راه‌کارها بیان شده است:

۱. دستورات اهل‌بیت برای علاج سحر

حضرت محمد(ص)

راهکارهای حضرت محمد(ص) برای دفع سحر:

  1. از رسول خدا(ص) برای دفع شیاطین و جادوگران وارد شده: «آیه سُخره» را بخوانند که این آیه است:[۶] ﴿إِنَّ رَبَّکُمُ اللّٰهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّٰامٍ ثُمَّ اسْتَویٰ عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهٰارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاٰ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبٰارَکَ اللّٰهُ رَبُّ الْعٰالَمِینَ۝ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لاٰ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ،وَ لاٰ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاٰحِهٰا وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّٰهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ(اعراف:۵۴ الی ۵۶)
  2. از رسول خدا(ص) نقل شده که بر هر یک از برگ و دانه اسپند ملکی موکل است که با آنهاست تا بپوسد و ریشه‌اش و شاخه‌اش غم و سحر را برطرف می‌کند.[۷]
  3. ابن‌عباس گوید: لبید یهودی پیغمبر(ص) را سحر کرد و سحر را در چاه بنی‌زریق انداخت، حضرت بیمار شد؛ درحالی‌که حضرت به خواب بود، دو فرشته آمدند، یکی از آن دو کنار سر حضرت و دیگری پهلوی پای او نشست و به ایشان خبر دادند که شما را سحر کرده و سحر را در زیر پوست نهاده و در زیر سنگی در چاه زروان گذارده‌اند، پیغمبر(ص)، علی (ع) و زبیر و عمار را فرستاد تا آب چاه را کشیدند و سنگ را برداشتند و جف را درآوردند و دیدند که در آن مقداری مو است با دندانه‌هایی از شانه که ۱۱ گره با سوزن بر آن زده‌اند، در این موقع معوذتین آمد، هر گرهی را که می‌گشودند، آیه‌ای از آنها را می‌خواندند، حضرت احساس سبکی کرد و برخاست گویا از قید و زنجیر آزاد شده است و جبرئیل می‌گفت: «بسم الله ارقیک من کل شیء یؤذیک من حاسد و عین و الله یشفیک»[۸][۹]
  4. دعایی که پیامبر(ص) برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) خواندند و به اصحاب نیز توصیه فرمودند: «اللَّهُمَّ یا ذَا السُّلْطَانِ الْعَظِیمِ، وَالْمَنِّ الْقَدِیمِ، وَالْوَجْهِ الْکَرِیمِ، ذَالْکَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَالدَّعَوَاتِ الْمُسَتَجَابَاتِ عَافِ فِلاناً مِنْ اَنْفُسِ الْجِنِّ وَاَعْیُنِ الاِنْسِ»».[۱۰]

امام علی(ع)

راهکارهای حضرت علی(ع) برای دفع سحر:

  1. امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: برای علاج سحر هفت مرتبه بگوید: «بِسْمِ الله وَ بِاللهِ وَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِاَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ اِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا اَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ»».[۱۱]
  2. از امیرالمؤمنین(ع) نقل است که باید این دعا روی پوست آهو نگارش و به وی آویزان یا همراه شود. حضرت در این روایت می‌فرماید: نوشتن این دعا روی پوست آهو و آویزان کردن آن به شخص باعث می‌شود ضرری از سحر و طلسم و نیرنگ‌ها به شخص وارد نشود:[۱۲] «بسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَماشاءَ اللّهِ بِسْمِ اللّهِ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةِ اِلاّ بِاللّهِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرَاِنَّ اللّهَ سَيُبْطِلُهُ اِنَّ اللّهِ لايُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدينَ فَوَقَعَ الْحَقُ وَبَطَلَ ماكانُوا يَعْمَلُونَ فَغْلِبُوا هُنالِكَ وَانْقَلَبُوا صاغِرينَ؛ به نام خدا، و به خدا، به نام خدا، آنچه خدا خواست، به نام خدا، و جنبش و نیرویى نیست مگر به خدا. موسى گفت: آنچه شما آوردید سحر است، همانا خدا آن را باطل مى‌کند. خدا کار بدکاران را اصلاح نمى‌کند. پس حق واقع شد، و آنچه آنان انجام داده بودند باطل گشت، در آنجا مغلوب شدند، و با خوارى بازگشتند.»

امام صادق(ع)

  1. از امام صادق(ع) درباره معوذتین سؤال شد فرمود: پیغمبر را لبید یهودی سحر کرد، جبرئیل معوذتین را برای حضرت آورد حضرت علی را خواست و نخی را دوازده گره زد و باو فرمود: به بئر ذروان برو و به ته چاه برو و آیه‌ای بخوان و گرهی را بگشای علی(ع) باندرون چاه رفت و همچنان کرد، حضرت از سحر آسوده گشت.[۱۳]
  2. امام جعفر صادق(ع) فرمودند: سه مرتبه بگویید: «ما شاءَ الله لا قوَّةَ الّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم»[۱۴]
  3. امام صادق(ع) برای از بین رفتن اثر این پدیده توصیه فراوان به خواندن سوره جن کرده‌اند.[۱۵]

امام رضا(ع)

  1. محمد بن عیسی گوید از حضرت رضا (ع) درباره سحر پرسیدم حضرت فرمود: سحر واقعیت دارد و به اذن خدا اثر می‌کند؛ هرگاه تو را سحر کردند، دستت را تا مقابل صورتت بالا ببر و این دعا را بخوان: «باسم الله العظیم باسم الله العظیم رب العرش العظیم الا ذهبت و انقرضت»[۱۶]

۲. آیات قرآن برای دفع سحر:[۱۷][۱۸][۱۹]

  1. فردی که سحر شده، آیات: ﴿قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ، وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ(یونس:۸۱و۸۲) را همیشه همراه خود داشته باشد.[۲۰]
  2. همچنین همراه داشتن آیات﴿وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ، فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ، فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ(اعراف:117 و 119)[۲۱]
  3. شب‌ها پس از نماز و روزها پیش از نماز هفت مرتبه این آیه را هفت بار بر سحر شده بخوانند: ﴿بِسمِ الله وَ بِالله سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ(قصص:۳۵)[۲۲]

۳. دستورات علما برای علاج سحر

آیت الله بهجت

درباره اقدام جهت بطلان سحر و طلسم از آیت الله بهجت چند راهکار گزارش شده است که عبارتند از:[۲۳]

  1. بستن حرز امام جواد(ع) به بازو
  2. همیشه قرآنی کوچک را به همراه داشته باش (این سخن اشاره به این مطلب است که حافظ قرآن بودن، انسان را از همراه داشتن آن بی‌نیاز نمی‌کند)
  3. معوذتین را بخوانید و تکرار نمایید
  4. چهار قل را بخوانید و تکرار کنید، خصوصاً وقت خواب
  5. در موقع اذان با صدای نسبتاً بلند، اذان بگویید
  6. آیت الکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمایید
  7. روزی ۵۰ آیه از قرآن کریم با صدای نسبتاً بلند بخوانید
  8. ختم سوره واقعه که از دوشنبه‌ای که اول ماه است شروع می‌شود و هر روز اضافه می‌گردد تا روز چهاردهم و خواندن دعایی که وارد شده
  9. نماز روز پنجشنبه که ۴ رکعت است.

جستارهای وابسته


منابع

  1. بهار، مهرداد (۱۳۶۲). پژوهشی در اساطیر ایران. ج. ۱. تهران. صص. ۱۱۹–۱۲۰.
  2. ابن خلدون، ابراهیم بن عبد الرحمن (۱۳۸۴). مقدمه. ج. ۳. به کوشش علی عبدالواحد وافی‌. قاهره. ص. ۱۱۴۸.
  3. بلوکباشی، علی (۱۳۵۹). دیدگاه‌ها و نگرشها در مردم‌شناسی. ج. ۱. صص. ۱۲۰–۱۲۱.
  4. ابن خلدون، محمد بن جابر الخضرمی (۱۳۸۴). مقدمه. ج. ۳. به کوشش علی عبدالواحد وافی‌. قاهره. ص. ۱۱۴۷.
  5. قزوینی، طاهر بن احمد (۱۳۶۴). یواقیت‌العلوم و دراری النجوم. ج. ۱. به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه‌. ص. ۲۰۱.
  6. شیخ عباس قمی (۱۳۰۴). مفاتیح الجنان. قم: مطبوعات دینی. صص. ۵۲۰–۵۲۱.
  7. قمی، عباس (۱۳۴۴). «باب سوم». مفاتیح‌الجنان.
  8. بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۰۷). صحیح بخاری. ج. ۳. ص. ۱۱۹۳.
  9. فخررازی، محمّد بن عمر (۱۴۲۰). تفسیر کبیر فخر رازی. ج. ۳۲. ص. ۳۶۸.
  10. مجلسی، محمدباقر (۱۳۱۵). بحارالانوار. ج. ۹۲. ص. ۱۳۳.
  11. مجلسی، محمدباقر (۱۳۱۵). بحارالانوار. ج. ۹۲. ص. ۱۲۵.
  12. شیخ عباس قمی. مفاتیح الجنان. قم: مطبوعات دینی. صص. ۵۲۰–۵۲۱.
  13. طبرسی، حسن بن فضل. مکارم الأخلاق [میرباقری]. ج. ۲. ص. ۳۲۷.
  14. مجلسی، محمدباقر (۱۳۱۵). بحارالانوار. ج. ۹۲. ص. ۱۳۲.
  15. مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه. ج. ۲۵. ص. ۱۰۷.
  16. طبرسی، حسن بن فضل. مکارم الأخلاق. ص. ۴۱۳.
  17. بحارالانوار. ج. ۹۲. ص. ۱۲۴.
  18. «یازدهم». حلیه المتقین.
  19. «باب سوم باقیات الصالحات (بخش ادعیه و عوذات)». مفاتیح الجنان.
  20. مکارم الاخلاق [میر باقری]. ج. ۲. صص. ۳۲۶ تا ۳۲۹.
  21. مکارم الاخلاق [میر باقری]. ج. ۲. صص. ۳۲۶ تا ۳۲۹.
  22. مکارم الاخلاق [میر باقری]. ج. ۲. صص. ۳۲۶ تا ۳۲۹.
  23. محمدی‌ری‌شهری، محمد (۱۳۸۹). «یادداشت شماره ۳۷». زمزم عرفان: یادنامه فقیه عارف، حضرت آیه‌الله محمدتقی بهجت. قم: دارالحدیث.