اصول دین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
اصول دین چیست؟
اصول دین چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}توحید، نبوت و معاد از اصول دین شناخته می‌شوند.
{{پاسخ}}'''اصول دین''' اسلام را [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]] دانسته‌اند. گفته شده این سه اصل اساس و بنیان دین است. عالمان شیعه، اصل [[عدل]] و [[امامت]] را به این سه اصل اضافه کرده‌اند؛ از این جهت اصول دین نزد شیعه، پنج اصل است. عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج می‌سازد.
 
اصطلاح اصول دین در قرآن و احادیث نیامده است و این اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده و چه کسی آن را وضع کرده است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست.


== تاریخچه اصطلاح ==
== تاریخچه اصطلاح ==
اصطلاح‌ «اصول‌ اعتقادی‌» در قرآن‌ نیامده‌ است‌ و در مجموعه‌های‌ حدیثی‌ چون‌ صحاح‌ سته‌ و بحار الانوار - با توجه‌ به‌ فهرستهایی‌ كه‌ از واژگان‌ این‌ كتابها نوشته‌ شده‌ - این‌ اصطلاح‌ به‌ چشم ‌نمی‌خورد. این‌ امر نشان‌ می‌دهد كه‌ چنین‌ تعبیری‌ در دستگاههای‌ كلامی‌ دهها سال‌ پس‌ از عصر پیامبر(ص‌) كه در صدد تبیین‌ دین‌ اسلام‌ در یك‌ دستگاه‌ فكری‌ منسجم‌ بودند، پدید آمده‌ است‌. به‌ هر روی‌، اصطلاح‌ اصول‌ اعتقادی‌ تعبیر دقیقی‌ از ماهیت‌ دین‌ و دینداری‌ در اسلام‌ است‌ و دینداری‌ بدون‌ وجود هر یك‌ از این‌ مفاهیم‌، معنای‌ خود را از دست‌ می‌دهد.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
اصطلاح اصول دین شهرت بسیاری دارد و در تاریخ اندیشه‌های دینی در اسلام نقش برجسته‌ای ایفا کرده است، اما در ''قرآن'' و در احادیث شیعه و اهل سنت، چیزی به‌عنوان تقسیم‌بندی معارف دینی به‌صورت اصول و فروع وجود ندارد. این امر نشان می‌دهد که این دو اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. برخی از دانشمندان مسلمان مانند [[ابن‌تیمیه]] (درگذشته ۷۲۸ق) که اساساً علم کلام و علوم عقلی و فلسفی را مخالف دین و دینداری می‌انگارند و در این زمینه دیدگاهی بسیار افراطی دارند، به این دلیل که اصول دین تعبیری قرآنی یا حدیثی نیست، وضع چنین اصطلاحی را مخالف با تعالیم [[پیامبر(ص)]] می‌دانند.{{مدرک|date=آبان۱۴۰۳}} به هر حال، مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده و چه کسی آن را وضع کرده است. ابن‌ندیم نیز رساله‌ای با نام ''اصول الدین'' به ابوموسی مردار نسبت داده است و این امر نشان می‌دهد که این اصطلاح در اوایل قرن ۳ قمری تعبیری آشنا و جاافتاده بوده است.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>
 
با آنکه این اصطلاح شهرت بسیاری دارد و در تاریخ اندیشه‌های دینی در اسلام نقش برجسته‌ای ایفا کرده است، اما در ''قرآن'' کریم و نیز در احادیث شیعه و اهل سنت، چیزی به‌عنوان تقسیم‌بندی معارف دینی به‌صورت اصول و فروع وجود ندارد و این امر نشان می‌دهد که این دو اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. برخی از دانشمندان مسلمان مانند ابن‌تیمیه (د ۷۲۸ ق / ۱۳۲۸ م) که اساساً علم کلام و علوم عقلی و فلسفی را مخالف دین و دینداری می‌انگارند و در این زمینه دیدگاهی بسیار افراطی دارند، به این دلیل که اصول دین تعبیری قرآنی یا حدیثی نیست، وضع چنین اصطلاحی را مخالف با تعالیم پیامبر(ص) می‌دانند. به هر حال، مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده، و چه کسی آن را وضع کرده است. ابن‌ندیم نیز رساله‌ای با نام ''اصول الدین'' به ابوموسى مردار نسبت داده است (ص ۲۰۷) و این امر نشان می‌دهد که این اصطلاح در اوایل قرن ۳ ق / ۹ م تعبیری آشنا و جاافتاده بوده است.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»،‌ دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>  


== جایگاه ==
== جایگاه ==
اصول‌ اعتقادی‌ اسلام‌ یعنی‌ ایمان‌ و اعتقاد به‌ توحید، نبوت‌ و معاد است. این‌ ۳ اصل‌ در واقع‌ شالودۀ دیانت‌ اسلام‌ را تشكیل‌ می‌دهند، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ كلیۀ گزاره‌های‌ خبری‌ و انشایی‌ كه در این‌ آیین‌ آمده‌، معنابخشی‌ خود را وامدار یكی‌ از این‌ اصلها یا هر سۀ آنهاست‌. بدین‌قرار، همۀ افرادی‌ كه‌ به دین‌ اسلام‌ گرویده‌اند، با آنكه‌ اختلاف‌ نظرهای‌ بسیار چشم‌گیر و گاه‌ كاملاً متعارضی‌ دربارۀ جزئیات‌ و تفسیر این‌ باورها دارند، اما همگی‌ به‌ این‌ اصلها معتقد و پای‌ بندند و تردیدی‌ در این‌ ندارند.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
اصول اعتقادی اسلام یعنی ایمان و اعتقاد به توحید، نبوت و معاد است. این سه اصل را بنیان دیانت اسلام دانسته‌اند، به گونه‌ای که کلیه گزاره‌هایی که در این آیین آمده، معنابخشی خود را وامدار یکی از این اصل‌ها یا هر سه آنهاست. از این جهت، همه افرادی که به دین اسلام گرویده‌اند، با آنکه اختلاف نظرهای بسیار چشم‌گیر و گاه متعارضی درباره جزئیات و تفسیر این باورها دارند، اما همگی به این اصل‌ها معتقد هستند.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>


آن به سه يا پنج اصل اعتقادى اختصاص دارد كه عبارتند از: توحيد ،عدل ، نبوت ، امامت و معاد. البته ، غالباً: از سه اصل: توحيد ، نبوت و معاد به عنوان اصول دين ، و از دو اصل عدل و امامت به عنوان اصول مذهب (مذهب شيعه اماميه) ياد مى شود. عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج مى سازد ، و عدم شناخت و اعتقاد به اصول مذهب او را از مذهب تشيع بيرون مى‌كند.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>
متکلمان امامیه در اینکه شمار اصول دین چند است و شامل چه موضوعاتی می‌شود، اختلاف نظر دارند. عقیده مشهور این است که اصول دین شامل سه موضوع است: توحید، نبوت و معاد؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن سه افزود.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref> عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج می‌سازد و عدم شناخت و اعتقاد به اصول مذهب او را از مذهب تشیع بیرون می‌کند.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>


بسيارى از عالمان اسلامى بر اين باورند كه در اصول دين تقليد جايز نيست ، و يقين يا اطمينان معتبر در اصول دين بايد مبتنى بر دليل باشد بر اين مطلب ادعاى اجماع نيز شده است. گروهى ديگر كه ابوحنيفه ، سفيان ثورى ، اوزاعى ، مالك ، شافعى ، احمد بن حنبل و اهل حديث از آن جمله اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادى واجب است، و ترك آن معصيت به شمار مى رود، ولى ايمان حاصل از تقليد پذيرفته است.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>
بسیاری از عالمان اسلامی بر این باورند که در اصول دین تقلید جایز نیست و یقین یا اطمینان در اصول دین باید مبتنی بر دلیل باشد. بر این مطلب ادعای اجماع نیز شده است. گروهی دیگر که ابوحنیفه، سفیان ثوری، اوزاعی، مالک، شافعی، احمد بن حنبل و اهل حدیث از آن جمله‌اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادی واجب است و ترک آن معصیت به‌شمار می‌رود، ولی ایمان حاصل از تقلید پذیرفته است.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>


اصول دین در مقابل فروع دین، اصطلاحی کلامی که به نظر بسیاری از دانشمندان دینی مسلمان به مجموعه باورهایی گفته می‌شود که اساس دین اسلام را تشکیل می‌دهد و مسلمانی بدون آنها میسر نیست و انکار هر یک از آنها موجب کفر و استحقاق عذاب است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنها ست؛ به عبارت دیگر، علوم دینی متوقف بر صدق پیامبر (ص)، و صدق آن حضرت متوقف بر شناخت این اصول است (علامۀ حلی، ۴، ۶). اینان دین را همچون درختی می‌دانند که ریشه‌هایی دارد (اصول دین) که حیات درخت منوط به وجود آنها ست و نیز شاخ و برگهایی دارد (فروع دین) که نبودن یا کم و زیاد شدن آنها لطمه‌ای به حیات درخت نمی‌زند.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»،‌ دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>
به نظر بسیاری از عالمان دینی، مسلمانی بدون باور به اصول دین، میسر نیست و انکار هر یک از آنها موجب کفر و استحقاق عذاب است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست؛ گفته شده دین همچون درختی است که ریشه‌هایی دارد و اصول دین، ریشه دین است که حیات درخت منوط به وجود آن است.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>


برخی تقلید در اصول دین را جایز می‌دانند و برخی ازجمله بیشتر امامیه، بر این باورند که اعتقاد به اصول دین می‌باید با دلیل و تعقل باشد. متکلمان امامیه در اینکه شمار اصول دین چند است و شامل چه موضوعاتی می‌شود، اختلاف نظر دارند. عقیدۀ مشهور این است که اصول دین شامل ۳ موضوع است: توحید، نبوت و معاد؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن ۳ افزود. به عبارت دیگر، بنابر این عقیده، اگر کسی منکر یکی از اصول دین شود، کافر است؛ اما اگر اقرار به آن ۳ اصل داشته باشد، ولی منکر عدل یا امامت شود، کافر نیست، ولی شیعه هم نیست.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»،‌ دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>
== مصادیق اصول دین ==
== مصادیق اصول دین ==
=== توحید ===
توحید، بنیادی‌ترین آموزه اعتقادی در اسلام که دارای جنبه‌های متعدد نظری و عملی است. مطابق مفهوم توحید، خداوند، یکتا، دارای همه صفات کمالی، بی مانند، بری از تغییر، خالق یگانه عالم و بی شریک است؛ اداره عالم به اراده او صورت می‌گیرد و دانش و توان فراگیرش بر همه عالم محیط است؛ همه آفریدگان باید او را پرستش کنند و این پرستش بی‌نیاز از پایمردی است. بنا بر قرآن،{{مدرک|date=آبان۱۴۰۳}} باور توحیدی ریشه در فطرت انسان‌ها دارد و هرگونه اعتقاد و رفتار غیر توحیدی نشانه انحراف از این بنیان وجودی و ناشی از عوامل روانی، محیطی، جغرافیایی، تاریخی و غیره است. پیامبران همه منادی توحید بوده‌اند و بیشترین اهتمام‌شان زدودن شرک و آیین‌ها و رفتارهای مشرکانه بوده است.<ref>طارمی‌راد، حسن، و دیگران، «توحید»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۸، ذیل مدخل.</ref>


=== توحید ===
=== نبوت ===
توحید یعنی خداوند تعالی‌ آفرینندۀ جهان‌ بوده‌ و هست‌ و در ذات‌، صفات‌ و افعال‌ یگانه‌ است‌ و هیچ‌ كس‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ همكار و انباز او نیست‌.
باور به نبوت به این معناست که حضرت محمد(ص) پیام آور و فرستاده خداست و به دنبال زنجیره‌ای از پیامبران و به عنوان واپسین آنها از سوی خداوند برگزیده شده است. قرآن کریم مجموعه‌ای از گفتارهای خداوند است که به او وحی گردیده است.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>


=== معاد ===
=== معاد ===
باور به معاد یعنی معاد یا روز قیامت‌ بدون شک رخ‌ خواهد داد و در پیشگاه‌ محكمۀ الهی‌ به‌ خوب‌ و بد كردارها و انگاشته‌های‌ مردم‌ رسیدگی‌ خواهد شد و سرانجام‌، نیكان‌ به‌ بهشت‌، و بدكاران‌ به دوزخ‌ خواهند رفت‌.
معاد یعنی بازگشت.{{مدرک|date=آبان۱۴۰۳}} مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه، حیات بعد از مرگ است که انسان دوباره زنده می‌شود. معاد را روزی گویند که به اعمال انسان‌ها رسیدگی می‌شود و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود می‌رسند و عذاب شوند. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفته است همان مسئله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی‌ترین مسائل مذهبی بحساب می‌آورند.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۸۱۵.</ref>
 
=== عدل ===
گرچه صفت «عدل» نیز یکی از صفات فعل خداست؛ ولی اهمیت و پررنگ شدنش به خاطر نزاع شدیدی بود که میان اشاعره با شیعه و معتزله درباره آن درگرفت و این بحث باعث شد تا معتزله و شیعه به عدلیه مشهور شده و کم‌کم اصل عدالت در کنار امامت جزو مشخصات مذهب شیعه قرار بگیرد. ضمن اینکه بسیاری از صفات فعل خدا در حقیقت به ریشه عدل بازمی‌گردد و با توجه به مفهوم گسترده عدل که شامل عدالت اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی می‌شود زیبنده است چنین اصل اعتقادی به عنوان یکی از ارکان اسلام معرفی شود.<ref>«[http://www.makarem.ir/main.aspx?typeinfo=42&lid=0&mid=412783&catid=-2 عدل از اصول دین]»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی، انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۷ش، بازدید: ۹ آبان ۱۴۰۲ش.</ref>
 
=== امامت ===
امامت یک منصب الهی بوده و تمام وظایف انبیاء _بجز دریافت وحی و آنچه شبیه آن است_ برای امامان ثابت است. از این رو عصمت که شرط نبوت می‌باشد در امام نیز هست. این تفاوت موجب می‌شود ما امامت را جزء اصول دین بدانیم.<ref>«[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&mid=393448 تعریف امامت]»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی، انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۵ش، بازدید: ۹ آبان ۱۴۰۲ش.</ref> امامت بی‌تردید محوری‌ترین جایگاه و نقش را در منظومة اندیشة کلامی شیعة امامیه داراست. اعتقاد به «نص‌ّ» و «عصمت» از یک سو، و نقشی که امامیه برای جایگاه معنوی امام، یعنی مرجعیت انحصاری دینی امامان قائل بوده‌اند، می‌تواند نشانگر اهمیت این جایگاه باشد.<ref>انصاری، حسن، «امامت»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مدخل.</ref>
 
== مطالعه بیشتر ==
* محقق اردبیلی، '''اصول دین'''، به تحقیق محسن صادقی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش.


=== نبوت ===
باور به نبوت به این معناست که حضرت‌ محمد (ص‌) پیام‌ آور و فرستادۀ خداست‌ و به دنبال‌ زنجیره‌ای‌ از پیامبران‌ و به‌ عنوان‌ واپسین‌ آنها از سوی‌ خداوند برگزیده‌ شده‌ است‌. قرآن‌ كریم‌ مجموعه‌ای‌ از گفتارهای‌ خداوند است‌ كه‌ به‌ او وحی‌ گردیده‌ است‌.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
* [[فروع دین]]
* [[فروع دین]]
* [[فرق بین اصول دین و فروع دین]]
* [[فرق بین اصول دین و فروع دین]]
خط ۴۰: خط ۴۶:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =کلام
  | شاخه اصلی =کلام
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۱ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
خط ۵۳: خط ۵۹:
  | تغییر مسیر =شد
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =ج
  | اولویت =ج

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۸

سؤال

اصول دین چیست؟

اصول دین اسلام را توحید، نبوت و معاد دانسته‌اند. گفته شده این سه اصل اساس و بنیان دین است. عالمان شیعه، اصل عدل و امامت را به این سه اصل اضافه کرده‌اند؛ از این جهت اصول دین نزد شیعه، پنج اصل است. عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج می‌سازد.

اصطلاح اصول دین در قرآن و احادیث نیامده است و این اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده و چه کسی آن را وضع کرده است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست.

تاریخچه اصطلاح

اصطلاح اصول دین شهرت بسیاری دارد و در تاریخ اندیشه‌های دینی در اسلام نقش برجسته‌ای ایفا کرده است، اما در قرآن و در احادیث شیعه و اهل سنت، چیزی به‌عنوان تقسیم‌بندی معارف دینی به‌صورت اصول و فروع وجود ندارد. این امر نشان می‌دهد که این دو اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. برخی از دانشمندان مسلمان مانند ابن‌تیمیه (درگذشته ۷۲۸ق) که اساساً علم کلام و علوم عقلی و فلسفی را مخالف دین و دینداری می‌انگارند و در این زمینه دیدگاهی بسیار افراطی دارند، به این دلیل که اصول دین تعبیری قرآنی یا حدیثی نیست، وضع چنین اصطلاحی را مخالف با تعالیم پیامبر(ص) می‌دانند.[نیازمند منبع] به هر حال، مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده و چه کسی آن را وضع کرده است. ابن‌ندیم نیز رساله‌ای با نام اصول الدین به ابوموسی مردار نسبت داده است و این امر نشان می‌دهد که این اصطلاح در اوایل قرن ۳ قمری تعبیری آشنا و جاافتاده بوده است.[۱]

جایگاه

اصول اعتقادی اسلام یعنی ایمان و اعتقاد به توحید، نبوت و معاد است. این سه اصل را بنیان دیانت اسلام دانسته‌اند، به گونه‌ای که کلیه گزاره‌هایی که در این آیین آمده، معنابخشی خود را وامدار یکی از این اصل‌ها یا هر سه آنهاست. از این جهت، همه افرادی که به دین اسلام گرویده‌اند، با آنکه اختلاف نظرهای بسیار چشم‌گیر و گاه متعارضی درباره جزئیات و تفسیر این باورها دارند، اما همگی به این اصل‌ها معتقد هستند.[۲]

متکلمان امامیه در اینکه شمار اصول دین چند است و شامل چه موضوعاتی می‌شود، اختلاف نظر دارند. عقیده مشهور این است که اصول دین شامل سه موضوع است: توحید، نبوت و معاد؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن سه افزود.[۳] عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج می‌سازد و عدم شناخت و اعتقاد به اصول مذهب او را از مذهب تشیع بیرون می‌کند.[۴]

بسیاری از عالمان اسلامی بر این باورند که در اصول دین تقلید جایز نیست و یقین یا اطمینان در اصول دین باید مبتنی بر دلیل باشد. بر این مطلب ادعای اجماع نیز شده است. گروهی دیگر که ابوحنیفه، سفیان ثوری، اوزاعی، مالک، شافعی، احمد بن حنبل و اهل حدیث از آن جمله‌اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادی واجب است و ترک آن معصیت به‌شمار می‌رود، ولی ایمان حاصل از تقلید پذیرفته است.[۵]

به نظر بسیاری از عالمان دینی، مسلمانی بدون باور به اصول دین، میسر نیست و انکار هر یک از آنها موجب کفر و استحقاق عذاب است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست؛ گفته شده دین همچون درختی است که ریشه‌هایی دارد و اصول دین، ریشه دین است که حیات درخت منوط به وجود آن است.[۶]

مصادیق اصول دین

توحید

توحید، بنیادی‌ترین آموزه اعتقادی در اسلام که دارای جنبه‌های متعدد نظری و عملی است. مطابق مفهوم توحید، خداوند، یکتا، دارای همه صفات کمالی، بی مانند، بری از تغییر، خالق یگانه عالم و بی شریک است؛ اداره عالم به اراده او صورت می‌گیرد و دانش و توان فراگیرش بر همه عالم محیط است؛ همه آفریدگان باید او را پرستش کنند و این پرستش بی‌نیاز از پایمردی است. بنا بر قرآن،[نیازمند منبع] باور توحیدی ریشه در فطرت انسان‌ها دارد و هرگونه اعتقاد و رفتار غیر توحیدی نشانه انحراف از این بنیان وجودی و ناشی از عوامل روانی، محیطی، جغرافیایی، تاریخی و غیره است. پیامبران همه منادی توحید بوده‌اند و بیشترین اهتمام‌شان زدودن شرک و آیین‌ها و رفتارهای مشرکانه بوده است.[۷]

نبوت

باور به نبوت به این معناست که حضرت محمد(ص) پیام آور و فرستاده خداست و به دنبال زنجیره‌ای از پیامبران و به عنوان واپسین آنها از سوی خداوند برگزیده شده است. قرآن کریم مجموعه‌ای از گفتارهای خداوند است که به او وحی گردیده است.[۸]

معاد

معاد یعنی بازگشت.[نیازمند منبع] مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه، حیات بعد از مرگ است که انسان دوباره زنده می‌شود. معاد را روزی گویند که به اعمال انسان‌ها رسیدگی می‌شود و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود می‌رسند و عذاب شوند. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفته است همان مسئله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی‌ترین مسائل مذهبی بحساب می‌آورند.[۹]

عدل

گرچه صفت «عدل» نیز یکی از صفات فعل خداست؛ ولی اهمیت و پررنگ شدنش به خاطر نزاع شدیدی بود که میان اشاعره با شیعه و معتزله درباره آن درگرفت و این بحث باعث شد تا معتزله و شیعه به عدلیه مشهور شده و کم‌کم اصل عدالت در کنار امامت جزو مشخصات مذهب شیعه قرار بگیرد. ضمن اینکه بسیاری از صفات فعل خدا در حقیقت به ریشه عدل بازمی‌گردد و با توجه به مفهوم گسترده عدل که شامل عدالت اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی می‌شود زیبنده است چنین اصل اعتقادی به عنوان یکی از ارکان اسلام معرفی شود.[۱۰]

امامت

امامت یک منصب الهی بوده و تمام وظایف انبیاء _بجز دریافت وحی و آنچه شبیه آن است_ برای امامان ثابت است. از این رو عصمت که شرط نبوت می‌باشد در امام نیز هست. این تفاوت موجب می‌شود ما امامت را جزء اصول دین بدانیم.[۱۱] امامت بی‌تردید محوری‌ترین جایگاه و نقش را در منظومة اندیشة کلامی شیعة امامیه داراست. اعتقاد به «نص‌ّ» و «عصمت» از یک سو، و نقشی که امامیه برای جایگاه معنوی امام، یعنی مرجعیت انحصاری دینی امامان قائل بوده‌اند، می‌تواند نشانگر اهمیت این جایگاه باشد.[۱۲]

مطالعه بیشتر

  • محقق اردبیلی، اصول دین، به تحقیق محسن صادقی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش.

جستارهای وابسته

منابع

  1. گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.
  2. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  3. گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.
  4. جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.
  5. جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.
  6. گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.
  7. طارمی‌راد، حسن، و دیگران، «توحید»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۸، ذیل مدخل.
  8. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  9. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۸۱۵.
  10. «عدل از اصول دین»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی، انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۷ش، بازدید: ۹ آبان ۱۴۰۲ش.
  11. «تعریف امامت»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی، انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۵ش، بازدید: ۹ آبان ۱۴۰۲ش.
  12. انصاری، حسن، «امامت»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مدخل.