اشاره به خدا با ضمیر مذکر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
و از طرف دیگر؛ چون خداوند نه زاینده و نه زائیده شده و نه چیزی مثل او است.<ref>«لم یلد و لم یولد». توحید، ۳؛ «لیس کمثله شیء». شوری ۱۱.</ref> و از موارد کاربرد قیاسی و سماعی مؤنث مجازی هم نیست، پس براساس قواعد زبان عربی برای ذات متعالی خداوند باید از ضمایر، اسامی و صفات به صورت مذکر مجازی استفاده نمود. | و از طرف دیگر؛ چون خداوند نه زاینده و نه زائیده شده و نه چیزی مثل او است.<ref>«لم یلد و لم یولد». توحید، ۳؛ «لیس کمثله شیء». شوری ۱۱.</ref> و از موارد کاربرد قیاسی و سماعی مؤنث مجازی هم نیست، پس براساس قواعد زبان عربی برای ذات متعالی خداوند باید از ضمایر، اسامی و صفات به صورت مذکر مجازی استفاده نمود. | ||
== لفظ مؤنث و مذکر == | |||
به این نکته هم باید توجه داشت که نشانههای لفظی مؤنث و مذکر، بار ارزشی ندارند و نشانه و دلیل بر کرامت و منزلت نیست؛ لذا اگر نشانههای لفظی مذکر، به خاطر [[آیه کرامت|کرامت]] و منزلت خاص، دارای ارزش بود، برای غیر انسان و برخی از موجودات پلیدی؛ مثل [[شیطان در قرآن|شیطان]] و ابلیس … نباید از افعال یا اسامی یا ضمایر و … دارای نشانههای لفظی مذکر استفاده میشد. | به این نکته هم باید توجه داشت که نشانههای لفظی مؤنث و مذکر، بار ارزشی ندارند و نشانه و دلیل بر کرامت و منزلت نیست؛ لذا اگر نشانههای لفظی مذکر، به خاطر [[آیه کرامت|کرامت]] و منزلت خاص، دارای ارزش بود، برای غیر انسان و برخی از موجودات پلیدی؛ مثل [[شیطان در قرآن|شیطان]] و ابلیس … نباید از افعال یا اسامی یا ضمایر و … دارای نشانههای لفظی مذکر استفاده میشد. | ||
نسخهٔ ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۱۲
این متن یک پیشنویس است که در وضعیت تکمیل قرار دارد |
خدا در قرآن برای خود از ضمیرهای مذکر استفاده کرده است، آیا این یعنی خدا مذکر است؟
علّت اینکه خداوند در قرآن کریم از ضمیر مذکر برای خودش استفاده نموده، این است که قرآن کریم به زبان عربی نازل شده است، و استفاده از ضمیر مذکر برای خداوند متعال مطابق قواعد و ادبیات زبان عربی است؛ چون خداوند متعال نه مؤنث حقیقی است و نه مذکر حقیقی، و از موارد کاربرد قیاسی و سماعی مؤنث مجازی هم نیست، پس براساس قواعد زبان عربی برای ذات متعالی خداوند باید از ضمایر، اسامی و صفات به صورت مذکر مجازی استفاده نمود. علاوه بر این، نشانههای لفظی مذکر و مؤنث بیان کننده منزلت و جایگاه ارزشی نمیباشند.
پاسخ تفصیلی
زبان قرآن عربی است و زبان عربی برخلاف برخی از زبانها، از دو نوع ضمایر مذکر و مؤنت برخوردار است، طبیعی است که هر کتابی بخواهد با این زبان نوشته شود، اگر چه کتاب الاهی باشد، باید از قواعد آن زبان پیروی کرده و بر آن ساختار باشد. زبان عربی به علّت نداشتن ضمیر خنثی، بعضی از چیزهایی که فارغ از جنسیت باشند، را با ضمیر مذکر میآورد. البته نظیر این، در زبانهای دیگری؛ مثل زبان فرانسه نیز وجود دارد. با اتکا به این نکته میتوان نتیجه گرفت که آوردن ضمیر مذکر، ربطی به صفات مردانه ندارد. در واقع میتوان گفت که قرآن کریم مغلوب نگاه مرد سالارانه متداول در فرهنگ زمانه خویش نشده، بلکه یک ویژگی زبانی است، که گوینده را پایبند به رعایت آن میکند. بنابر این، قرآن کریم به مقتضای اینکه به زبان عربی نازل شده، با همین گفتمان سخن میگوید و هماهنگ با قواعد عربی از ضمایر و واژگان مذکر برای خداوند بهره میگیرد.
به بیان دیگر، از طرفی درزبان عربی، اسمها و فعلها به جز فعلهای متکلم وحده و متکلم مع الغیر دو نوع میباشند:
- مذکر
- مؤنث
و این دو نیز دو نوع هستند:
- حقیقی
- مجازی
موجوداتی که دستگاهها و آلات ذکورت و انوثت (مردانگی و زنانگی) داشته باشند، مذکر و مؤنث حقیقیاند، و گرنه مجازی خواهند بود. مذکر حقیقی مانند «رجل»: مرد و «جمل»: شتر نر و مؤنث حقیقی مانند «امرأة»: زن و «ناقه»: شتر ماده؛ و مذکر مجازی مانند: «قلم» و «جدار»: دیوار، مؤنث مجازی مانند: «دار»: خانه و «غرفه»: اتاق. و کاربرد مؤنث مجازی در مواردی؛ مانند، اسامی شهرها و اعضای زوج بدن، قیاسی و بر طبق قاعده است و در بقیهٔ موارد قاعده خاصی ندارد و سماعی است؛ یعنی ملاک فقط شنیدن از عرب زبانها است و باید دید عرب زبانها در چه مواردی به کار میبرند، و اگر چیزی مؤنث حقیقی و مؤنث مجازی و نیز مذکر حقیقی نباشد، مذکر مجازی خواهد بود.[۱]
و از طرف دیگر؛ چون خداوند نه زاینده و نه زائیده شده و نه چیزی مثل او است.[۲] و از موارد کاربرد قیاسی و سماعی مؤنث مجازی هم نیست، پس براساس قواعد زبان عربی برای ذات متعالی خداوند باید از ضمایر، اسامی و صفات به صورت مذکر مجازی استفاده نمود.
لفظ مؤنث و مذکر
به این نکته هم باید توجه داشت که نشانههای لفظی مؤنث و مذکر، بار ارزشی ندارند و نشانه و دلیل بر کرامت و منزلت نیست؛ لذا اگر نشانههای لفظی مذکر، به خاطر کرامت و منزلت خاص، دارای ارزش بود، برای غیر انسان و برخی از موجودات پلیدی؛ مثل شیطان و ابلیس … نباید از افعال یا اسامی یا ضمایر و … دارای نشانههای لفظی مذکر استفاده میشد.
همینطور اگر نشانههای لفظی مؤنث، دلیل و نشانهٔ نقص و بیارزشی بود، برای موجودات با ارزشی؛ مانند: خورشید: شمس، «زمین»: ارض، «مردان»: الرجال، «آب»: ماء و …، و برای بهترین اعمال و بهترین جایگاهها مثل؛ «نماز»: صلوة، «زکات»: زکاة، جنت، نشانههای لفظی مؤنث نمیآوردند.[۳]
استفاده کردن قرآن کریم از دستور زبان عربی هم به این معنی نخواهد شد که خدا بین زن و مرد فرق گذاشته و خود را با لفظ یا ضمیر مذکر آورده است تا برتری جنس مذکر را بر مؤنث ثابت کند.
در منطق قرآن کریم معیار برتری تقوای الهی است نه مذکر و مؤنث بودن و نه قوم و نژاد:
﴿ | یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ
ای مردم، ما همهٔ شما را از زن و مرد آفریدیم و آنگاه شعبههای بسیار و فرقههای مختلف گردانیدیم، تا بدانید که اصل و نژاد، مایهٔ افتخار نیست و بزرگوارترین شما نزد خدا کسی است که با تقواتر است، خداوند به کار نیک و بد مردم آگاه است.[۴] |
﴾ |