پیش نویس:حضرت عبدالعظیم حسنی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Malekpor صفحهٔ کاربر:Mohammad7576/1صفحه تمرین را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به پیش نویس:حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) منتقل کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۴

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)

سؤال

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) چه جایگاهی دارد؟


منزلت

حضرت عبد العظيم حسني(ع) يكي از محدثين جليل القدر و روات بزرگوار كه شرافت نسب و طهارت مولد را با فضيلت علم و تقوي به هم آميخته است. وي سيدي شريف و بزرگوار، متقي، پارسا، پرهيزگار، از مشايخ حديث و از زهاد و عبّاد زمان خود بود. مرحوم شيخ عباس قمي(ره) در كتاب خود مي فرمايد: «حضرت عبد العظيم(ره) مكني و أبوالقاسم است و قبر شريفش در ري معروف و مشهور است و به علو مقام و جلالت شأن معروف و از أكابر محدثين و أعاظم علما و از زهاد و عباد بوده و از اصحاب حضرت امام جواد و امام هادي(ع)است و محقق داماد(ره) در رواشح فرمود احاديث بسياري در فضيلت و زيارت حضرت عبدالعظيم(ع) روايت شده است كه هر كه قبر او را زيارت كند، بهشت بر او واجب مي شود».[۱]

جایگاه ایشان نزد اهل بیت(ع)

از مطالعه تاريخ زندگاني حضرت عبد العظيم(ع) اين مطلب روشن مي شود كه او نسبت به ائمه زمان(ع) اخلاص و اعتقاد كاملي داشته و به محضر سه نفر از ائمه معصومين(ع) رسيده و از آن بزرگواران نقل حديث كرده است. از روایات به طور وضوح استفاده مي گردد كه وي مورد علاقه و مورد اطمينان حضرات ائمه اطهار(ع) بوده است. در پيامی که حضرت امام رضا(ع) براي شيعيان فرستاده اند و حديث «عرض دين» که در خدمت امام هادي(ع) بودند و تصديق اعتقادات حضرت عبد العظيم(ع) توسط ایشان، شاهدي روشن بر ايمان و قداست و عقيده ثابت او به ائمه هدي(ع) و مذهب حنيف جعفري مي باشد.

ايمان، مقام علمي و فضايل اخلاقي عبد العظيم (ع) از زبان ائمه معصومين (ع)

صدوق(ره) در كتاب كمال الدين[۲] در ضمن حديث «عرض دين» آورده است: وقتي كه حضرت عبدالعظيم(ع) خدمت امام هادي(ع) مشرف شد و عقايد خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقيقي ما هستي. أبو نصر بخاري در بيان حالات فرزندان امام حسن مجتبي(ع) از ابو علي محمد بن همام از حضرت امام حسن عسكري(ع) روايت كرده كه در نزد آن جناب از عبدالعظيم حسني(ع) صحبت به ميان آمد، حضرت فرمود: اگر عبدالعظيم حسني(ع) نبود، مي گفتم علي بن حسن بن زيد بن حسن(ع) فرزندي از خود باقي نگذاشته است.[۳] مؤلف كتاب جنة النعيم يا روح و ريحان و ديگران نوشته اند: شخصي به نام اباحماد رازي از شيعيان و مواليان شهر ري با مشكلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت امام علي النقي(ع) رسيد و مسائلي را پرسيد. پس امام پاسخ او را چنين داد:«اما بعد يا أباحماد اذا اشكل عليك شيء من امر دينك فاسئل عنه من عبدالعظيم الحسني و اقرأه منّي السلام».اي اباحماد! هرگاه مشكلي از امور ديني برايت پيش آمد، جواب مشكل خود را از عبدالعظيم حسني بخواه و سلام مرا به او برسان.»[۴]

جایگاه ایشان نزد اصحاب اهل بیت(ع)

حضرت عبد العظيم(ع) در زمان خود، موقعيتي بس عظيم داشت. وي با بزرگان شيعه و روات درجه اول ارتباط كامل داشته و با عده كثيري از اصحاب حضرت امام صادق و امام كاظم و امام رضا(ع) معاصر و هم نشين بود. هشام بن حكم، ابن أبي عمير، حسن ابن محبوب، كه از مشايخ او هستند، دليل بارزي است كه وي داراي مقام رفيع و ارجمندي بوده، و با اين گونه اشخاص كه از خواص اصحاب حضرت امام صادق و امام موسي بن جعفر(ع) بودند، مجالست داشته است. علماي رجال و فقهاي بزرگ، حضرت عبدالعظيم(ع) را در كتب خود آورده و او را توصيف و تمجيد كرده اند، و همگان او را به خلوص عقيده و صفاي باطن و اعتقاد صحيح و راسخ ستوده و معرفي مي نمايند.[۵]

نسب شريف حضرت عبد العظيم(ع)

نسب آن حضرت با چهار واسطه به امام حسن مجتبي(ع) منتهي مي شود. سلسله نسب ایشان بدين صورت است: عبدالعظيم بن عبدالله بن علي بن حسين الامير بن زيد بن امام حسن مجتبي(ع).[۶] جدة مادري او «لبابه» از بني هاشم و دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب است. لبابه در ابتدا همسر حضرت أبوالفضل العباس(ع) بود كه از او عبيد الله به دنيا آمد و پس از شهادت آن حضرت به همسري زيد بن امام حسن(ع) در آمد و از آن جناب حسن الأمير به دنيا آمد. پس معلوم شد كه پدر حضرت عبدالعظيم حسني(ع) عبدالله قافه و مادرش دخترزاده اسماعيل بن ابراهيم و يا به گفته منتقلة الطالبيه ام ولد بوده است. اما ابونصر بخاري نام مادر حضرت عبدالعظيم(ع) را امينة دختر اسماعيل بن ابراهيم مي داند.[۷]

كنية حضرت عبدالعظيم، ابوالقاسم بود و به آن شهرت داشت. به گفته صاحب بن عباد، ابوالفتح، كنيه و شهرتش بوده است.[۸]

حضرت عبدالعظيم(ع) از نظر علماي رجال

سيد جليل القدر حضرت عبدالعظيم حسني(ع) در ميان فرزندان ائمه هدي(ع)، گذشته از چند تن، از همه افضل و اعلا، بلكه از اجلاء الساداة و سادة الأجلاء بوده و شيخ بزرگوار صدوق (عليه الرحمه)[۹] او را چنين ستوده است: «كان عبدالعظيم الحسني عابداً ورعاً مرضياً؛ حضرت عبدالعظيم(ع) شخصي خداپرست، پارسا و پسنديده خدا و رسول خدا(ص) و مردم بوده است». اسماعيل بن عباد معروف به صاحب بن عباد، كه وزير فخر الدوله ديلمي بود، مي گويد:«عبدالعظيم حسني (ع) مردي با ورع، پارسا و پرهيزگار و ديندار و خداپرست، معروف به امانت داري، و داراي صداقت لهجه، و داناي به امور دين، و گوياي توحيد، و عدل بسيار بود و در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا بعد از امام زمانش، بر تمام معاصران خويش برتري داشته و اتكايي كامل و نهايت توسل به معصومين(ع) را دارا بود. هيچ كس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعيت و تقليد از حضرات ائمه(ع) مي نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبي(ع) كسي به قدر رتبه و مقام او به منصه ظهور نرسيده است»[۱۰]

تاريخ تولد و وفات حضرت عبدالعظيم حسني(ع)

از تاريخ تولد حضرت عبدالعظيم(ع) اطلاع درستي در دست نيست. مورخان از سال ورود آن حضرت به ري و اين كه آيا وي به مرگ طبيعي از دنيا رفته و يا به شهادت رسيده است، اخبار دقيقي نقل نكرده اند و هر يك قولي را برگزيده اند و دربارة تاريخ ولادت و وفات يا شهادت او، كمتر سخن به ميان آورده اند، اما دانشمند فرزانه جناب علامه محقق مرحوم شيخ آغا بزرگ تهراني(ره) با تحقيقات فراوان در كتاب خود[۱۱] تاريخ تولد و وفات آن حضرت را به دست آورده است. ايشان در كتاب بسيار پر اهميت الذريعه الي تصانيف الشيعه از كتابي به نام الخصائص العظيميه در شرح زندگاني حضرت عبدالعظيم(ع) نام مي برد و نويسنده آن كتاب را شيخ جواد بن مهدي لاريجاني متوفاي سوم جمادي الثاني 1355 هـ . ق معرفي مي كند. او مي گويد: اين نويسنده، كتاب ديگري به نام نورالآفاق لشهاب الأنهار النفاق دارد، كه اين كتاب در سال 1344 هـ . ق به چاپ رسيده است، و در اين كتاب از كتاب الخصائص العظيميه نقل كرده است كه ولادت آن حضرت چهارم ربيع الثاني به سال 173 هجري[۱۲] در مدينه واقع شده و در روز جمعه پانزدهم شوال 252 هـ .ق، در شهر ري وفات يافته اند.[۱۳] روي اين حساب، حضرت عبدالعظيم(ع) 79 سال عمر كرد اما كيفيت شهادت يا وفات حضرت عبد العظيم نيز دقيقاً معلوم نيست، و برخي از مورخان او را مسموم مي دانند و بعضي ديگر مي گويند كه حضرت عبدالعظيم را زنده به گور كرده اند. چنانكه در كتاب روح و ريحان[۱۴] به نقل از فخر الدين طريحي كه در منتخب خود نوشته: «و ممن دفن حيا عبدالعظيم حسني بري...؛ از كساني كه زنده به گور دفن شد، جناب عبدالعظيم حسني(ع) مي باشد كه در شهر ري دفن گرديده است». فخر رازي در كتاب «الشجرة المباركه»[۱۵] مي نويسد: «از فرزندان عبدالله بن علي، دو تن داراي فرزند پسر بودند كه يكي از آنها عبدالعظيم مقتول در شهر ري مي باشد كه مشهد او معروف و مشهور است.» با وجود گفتار طريحي و فخر رازي، مشهور چنين است كه آن حضرت بر اثر بيماري از دنيا رفته است، صاحب بن عباد هم كه رساله اي درباره آن حضرت نوشته، همين قول را اختيار كرده است.

همسر و فرزندان حضرت عبدالعظيم(ع)

علماي انساب و نويسندگان، زوجه و همسر محترمه حضرت عبدالعظيم(ع) را به نام «خديجه بنت قاسم بن حسن الامير»[۱۶] كه دختر عموي پدر آن حضرت بود، ثبت نموده اند. در حالات قاسم نوشته اند كه وي به زهد و ترك دنيا معروف بوده و از طرف پدر و مادر به حضرت امام حسن مجتبي(ع) بر مي گردد، زيرا مادرش ام سلمه دختر حسين بن اثرم بن حسن بن علي بن أبي طالب(ع) مي باشد. در رابطه با فرزندان حضرت عبدالعظيم بين مورخين اختلاف نظر وجود دارد. لذا ما به جهت جمع اين اقوال مي گوييم: اولاً: به طور يقين براي حضرت عبدالعظيم(ع) فرزندي به نام محمد بوده، كه به جهت فرزند نداشتن محمد، عده اي از علماي انساب از جمله صاحب كتاب تهذيب الأنساب، خود عبدالعظيم(ع) را بدون فرزند تصور مي نمايد. مي توان این نگاه را چنين توجيه نمود كه چون تنها فرزند حضرت عبدالعظيم(ع) محمد بود و او فرزند نداشت، لذا علماي انساب، خود عبدالعظيم(ع) را بدون فرزند تصور نموده اند. ثانياً: همان طوري كه بيان گرديد، عده اي از مورخان و علماي انساب، نسبت به نام و نسب همسر محترمه حضرت عبدالعظيم(ع) اختلاف كرده و برخي زوجه حضرت عبدالعظيم را خديجه بنت قاسم بن حسن بن زيد[۱۷] و برخي ديگر فاطمه بنت عقبة بن قيس الحميري[۱۸] مي دانند.بايد گفت كه خديجه دختر قاسم بن حسن بن زيد به اتفاق جميع علماي انساب و مورخان زوجه جناب حضرت عبدالعظيم(ع) بوده و مؤلف كتاب انساب مجدي به آن تصريح كرده، و هيچ جاي ترديد نيست، اما مؤلف كتاب «منتقلة الطالبيه» هم، در كتابش براي آن حضرت زوجه اي به نام فاطمه دختر عقبه ذكر كرده كه احتمال داده ميشود، هر دوي اين بانوان محترمه، با جناب عبدالعظیم(ع) ازدواج کرده اند. اما در اين كه كدام يك از فرزندان، (محمد، خديجه، رقيه، ام سلمه، قاسم، احمد، صفيه و فاطمه) متعلق به اين بانوان باشد، اختلاف است. اما چون اكثر علما اتفاق دارند در اين كه «محمد» و «ام سلمه» از «خديجه بنت قاسم» هستند، مي توان براي آن بانو، اين دو فرزند را قائل شد. ابن طباطبا در «منقلة الطالبيه»، خديجه، رقيه و أحمد را كه اتفاق نظر در آن است، براي فاطمه دختر عقبة بن قيس محسوب نموده است.

عبادت و سخاوت حضرت عبدالعظيم(ع)

در كتاب زندگاني حضرت عبدالعظيم(ع)، تأليف دانشمند محترم جناب آقاي شيخ محمد شريف رازي، بعد از مبحث روش آن حضرت در مدينه و عراق قبل از مهاجرتش به ايران، كه همراه با تقيه و اختفا بوده است، مي نويسد: «در عبادت حضرت عبدالعظيم(ع) رسيده است كه در مدت عمر شريفش بيشتر روزها، بلكه غالب ايام را روزه و شب ها را به عبادت و ستايش خداوند متعال مي گذرانيد».[۱۹] اين مطلب را صاحب بن عباد بيان نموده كه مرحوم نوري در آخر كتاب مستدرك الوسائل[۲۰] خود چنين آورده:«حضرت عبدالعظيم حسني(ع) از حكومت زمان خود در هراس و مورد تهديد بود. به همين دليل وطن خود را ترك كرد و به طور ناشناس از اين شهر به آن شهر مي گريخت، تا اين كه وارد «شهر ري» شد و در محله «ساربانان»، در خانه يكي از شيعيان، در «كوي بردگان» ساكن گرديد و به عبادت و راز و نياز با قاضي الحاجات و پروردگار خود مشغول شد. وي روزها را در «سرداب» خانه به سر مي برد و روزه مي گرفت و شب ها را به نماز و مناجات مي پرداخت.» از اين رو علامه نسابه سيد جعفر اعرجي نجفي حسيني متوفاي 1332 هـ. ق مي نويسد؛ «اما عبدالعظيم بن عبدالله بن علي، فهو السيد الجليل الزاهد العابد التقي النقي، سني الفضائل و المناقب»[۲۱] عبدالعظيم حسني(ع) سيدي جليل، پرهيزگار، عابدي متقي و پاك می باشد كه داراي فضايل و مناقب بي شماري است. اما در بذل و بخشش و جود و سخاوت آن بزرگوار وارد شده است كه تنها كسي كه اقتدا و تبعيت از جد بزرگوار خود امام حسن مجتبي(ع) نمود، او بوده است يعني همان طوری كه حضرت امام حسن مجتبي(ع)، سخي ترين مردم در زمان خود بود، به گونه اي كه چند مرتبه تمام اموال خويش را ميان فقرا و بي نوايان تقسيم نموده و چيزي را براي خود نگه نداشت، همين طور فرزند ارجمند و نواده بزرگش حضرت عبدالعظيم(ع) چندين مرتبه اموال خود را ميان فقرا و ضعفا تقسيم نمود و بيچارگان را مدد و ياري كرد.

ثواب زيارت حضرت عبدالعظيم(ع)

بدون شک از سوي امام معصوم(ع) براي اصل زيارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) توصيه شده است. در بياني مرحوم محدث قمي(ره) از امام معصوم(ع) پاداش زيارت حضرت عبدالعظيم(ع) را بهشت روايت مي كند.[۲۲] و ابن قولويه قمي(ره) در کامل الزیارات با واسطه علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي(ره)، و محمد بن يحيي عطار قمي(ره)، كه همگان از رجال بزرگ علم حديث و از ثقات بوده اند[۲۳]، از قول مردي از «ري» روايت كرده اند كه گفته است: من به هنگام بازگشت از كربلاء در شهر سامراء به حضور امام هادي(ع) رسيدم و آن حضرت فرمود: كجا بوده اي؟ گفتم: از زيارت حضرت سيد الشهدا(ع) بر مي گردم.آن حضرت فرمود: اَما انَّكَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدُالْعَظيم عنْدَكُمْ، لَكُنْتَ كَمَنْ زارَ الْحُسَيْنَ(ع)[۲۴] ؛اما اگر تو قبر حضرت عبدالعظيم(ع) را كه نزد خود‌ شماست زيارت مي كردي، مثل كسي بودي كه حضرت امام حسين(ع) را زيارت كرده باشد.

در روایت دیگری آمده است که شیعه‌ای از شهر ری نزد امام هادی(ع) رفت. او در پاسخ به سؤال امام که کجا بوده، گفت به زیارت امام حسین(ع) رفته بود. امام به او می‌گوید: «أَمَا إِنَّكَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ؛ اگر قبر عبدالعظیم را که در جوار شماست، زیارت کنید، مانند آن است که قبر حسین(ع) را زیارت کرده باشید»[۲۵]

عالمان دینی در علت یکسان دانستن زیارت یک امامزاده با زیارت امام حسین(ع) توسط امام معصوم، مواردی را ذکر کرده‌اند:

  • این روایت را تجلیلی دانسته‌اند از مقام عبدالعظیم حسنی تا جایگاهش نزد مخاطبان و سایر شیعیان، بالاتر رود.[۲۶]
  • این تشبیه را به‌جهت تشکیل پایگاه و مرکز تبلیغ دانسته‌اند؛ ائمه اطهار(ع) خواستار نشر احکام دینی توسط شیعیان بودند و با مهم جلوه دادن عبدالعظیم حسنی، سعی در شکل‌دهی پایگاه و محل تجمعی برای این امر بودند.[۲۷]
  • برخی معتقدند امام هادی(ع) به منظور پیشگیری از خطرهای زیارت امام حسین(ع) از طرف حکومت‌های وقت، زیارت عبدالعظیم را سفارش می‌کردند.[۲۸]


منابع

  1. قمی، شیخ عباس، منتهي الآمال، ج1، ص461.
  2. قمی، ابن بابویه، كمال الدين، ج2، ص51.
  3. عطاردی، عزیزالله، عبد العظیم حیاته و مسنده، ص۲۶.
  4. شریف‌ رازی، محمد، زندگانی حضرت عبدالعظیم، ص29.
  5. قمی، عباس، منتهي الآمال، ج1، ص461؛ زندگاني چهارده معصوم(ع)، ص1043؛ عطاردی، عزیزالله، زندگاني حضرت عبدالعظيم، ص24؛ شریف رازی، محمد، زندگانی حضرت عبدالعظیم، ص3؛ شریف‌رازی، محمد، اختران فروزان ری و طهران، ص15؛ عالمی دامغانی، محمدعلی، شاگردان مكتب ائمه(ع)، ج3، ص4.
  6. شیخ الشرف عبیدلی، محمد بن محمد، تهذيب الأنساب، 139
  7. بخاری، ابو نصر سهل بن عبدالله، سرالسلسله العلويه، ص24.
  8. بخاری، ابو نصر سهل بن عبدالله، سرالسلسله العلويه، ص24.
  9. قمی، ابن بابویه(صدوق)، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص80
  10. شریف رازی، محمد، زندگانی حضرت عبدالعظیم، ص22.
  11. تهرانی، آغا بزرگ، الذريعه الي تصانيف الشيعه، ص169.
  12. شاه عبدالعظيمى شريف رازى لاريجانى، جواد بن مهدى، نورالآفاق، ص15.
  13. تهرانی، آغا بزرگ، الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج7، ص169.
  14. صداقت، سید علی اکبر، روح و ريحان، ص399.
  15. رازی، فخر الدین، الشجره المباركه، ص64.
  16. قمی، عباس، منتهي الآمال، ج1، ص460.
  17. قمی، عباس، منتهي الآمال، ج1، ص461.
  18. أبي إسماعيل بن إبراهيم بن ناصر بن طباطبا، منتقله الطالبيه، ص157.
  19. شریف رازی، محمد، زندگانی حضرت عبدالعظیم، ص28.
  20. نوری، میرزا حسین، مستدرك الوسائل، 3ج، ص613.
  21. اعرجی، جعفر بن محمد، مناهل الضرب، ص162ـ 163.
  22. قمی، عباس، سفينه البحار، ج2، ص121.
  23. صادقی اردستانی، احمد، زندگاني عبدالعظيم(ع)، ص208.
  24. ابوالقاسم، جعفر بن محمد قمی(ابن قولویه)، كامل الزيارات، ص321
  25. ابن‌قولویه، کامل الزیارات‏، ص۳۲۴.
  26. تقدیری، «دلیل برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم(ع) با زیارت سیدالشهدا(ع)»، خبرگزاری شبستان.
  27. تقدیری، «دلیل برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم(ع) با زیارت سیدالشهدا(ع)»، خبرگزاری شبستان.
  28. محمدی ری‌شهری، حکمت نامه حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع)، ص۲۲.