روش‌های پژوهش دین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
پژوهش در باب دین به دو صورتْ ممکن است: درون‌دینی و برون‌دینی. البته هر یک از این دو روش، تعریف‌ها و گونه‌های مختلفی دارد که برخی از آن‌ها در این‌جا مراد نیست. گاه منظور از رویکرد درون‌دینی، نص‌گرایی و ظاهرمسلکی افرادی نظیر مالک بن انس یا احمد بن حنبل یا اخباریون است.<ref>ر. ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، ص۵۸–۵۳.</ref> این گروه با اصرار بر نقل و حدیث، ورود هرگونه اندیشهٔ بشری و خارجی را به درون دین ممنوع دانستند و آن را موجب انحراف از دین تلقی کردند. در برابر، مراد از رویکرد برون‌دینی، استفاده از روش عقلی و فلسفی است؛ چنان‌که در طول تاریخ برخی از اندیشمندان برای اثبات باورهای دینی سهم زیادی برای تعقل و استدلال‌های فلسفی قایل بودند.
پژوهش در باب [[دین]] به دو صورتْ ممکن است؛ درون‌دینی و برون‌دینی. البته هر یک از این دو روش، تعریف‌ها و گونه‌های مختلفی دارد که برخی از آن‌ها در این‌جا مراد نیست.  


شیوهٔ برون‌دینی گونهٔ دیگری نیز دارد. به بیان دیگر آنان معتقدند دین دو مقام دارد: «نظر» و «عمل». گاه ما به دنبال اثبات حقانیت و صدق دعاوی دینی هستیم که این مقام نخست است و آنچه در تاریخ اسلام رخ داده است بیشتر ناظر به همین مقام است. اما زمانی به صدق و حقانیت گزاره‌های دینی توجه نمی‌شود؛ بلکه ما به دنبال توفیقات عملی دین هستیم که این مقام دوم است. در این عرصه به آثار و نقش‌های فردی، روانی یا اجتماعی دین توجه می‌شود و از منظر روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، دین ملاک قرار می‌گیرد. یادآوری این نکته ضروری است که برخی نیز روش جمع دو رویکرد درون‌دینی و برون‌دینی را پیشنهاد می‌کنند.<ref>ر. ک. سروش، عبدالکریم، مدارا و مدیریت، ص۱۳۷–۱۳۵، حکیمی، محمد رضا، مکتب تفکیک، ص۸۴ – ۳۵.</ref>
'''درون دینی'''؛ گاه منظور از رویکرد درون‌دینی، [[نص‌گرایی]] و [[ظاهرمسلکی]] افرادی نظیر [[مالک بن انس]] یا [[احمد بن حنبل]] یا [[اخباریون]] است.<ref>ر. ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، ص۵۸–۵۳.</ref> این گروه با اصرار بر نقل و حدیث، ورود هرگونه اندیشه بشری و خارجی را به درون دین ممنوع دانستند و آن را موجب انحراف از دین تلقی کردند. آنچه در این‌جا از شیوه درون‌دینی اراده می‌شود این است که برای اثبات یا نفی، به متون دینی توسل شود. [[کتاب]] و [[سنّت]] معتبر دو عنصر اساسی و مقوم دین و متون دینی‌اند؛ بنابراین در این شیوه نص‌گرایی، ظاهرپیشگی و سنّت‌مسلکی افراطی، آن‌گونه که در روش و منش اخباریون هست، مورد نظر نیست.  


آنچه در این‌جا از شیوه درون‌دینی اراده می‌شود این است که برای اثبات یا نفی، به متون دینی توسل شود و می‌دانیم که کتاب و سنّت معتبر دو عنصر اساسی و مقوم دین و متون دینی‌اند؛ بنابراین در این شیوه نص‌گرایی، ظاهرپیشگی و سنّت‌مسلکی افراطی، آن‌گونه که در روش و منش اخباریون هست، مطمح نظر نیست. در برابر، روش برون‌دینی است؛ بدین معنا که برای اثبات یا رد دعاوی، به غیر از دو منبع مذکور می‌توان به منابع دیگر استناد جست که این منابع می‌تواند عقل فلسفی، نظام کلامی، تجربه انسانی یا کارکردهای عملی دین باشد. در نوشتار حاضر به تناسب از هر دو روش بهره می‌بریم.
'''برون دینی'''؛ مراد از رویکرد برون‌دینی، استفاده از روش [[عقلی عقل|عقلی]] و [[فلسفی فلسفه|فلسفی]] است؛ چنان‌که در طول تاریخ برخی از اندیشمندان برای اثبات باورهای دینی سهم زیادی برای [[تعقل]] و استدلال‌های فلسفی قایل بودند. بدین معنا که برای اثبات یا رد دعاوی، به غیر از دو منبع کتاب و سنت معتبر، می‌توان به منابع دیگر استناد جست که این منابع می‌تواند عقل فلسفی، نظام کلامی، تجربه انسانی یا کارکردهای عملی دین باشد.
{چپایان پاسخ}}
 
شیوه برون‌دینی گونه دیگری نیز دارد. به بیان دیگر آنان معتقدند دین دو مقام دارد: «نظر» و «عمل». گاه به دنبال اثبات حقانیت و صدق دعاوی دینی است که این مقام نخست بوده و آنچه در [[تاریخ اسلام]] رخ داده، بیشتر ناظر به همین مقام است. اما زمانی به صدق و حقانیت گزاره‌های دینی توجه نمی‌شود؛ بلکه به دنبال توفیقات عملی دین بوده که این مقام دوم است. در این عرصه به آثار و نقش‌های فردی، روانی یا اجتماعی دین توجه می‌شود و از منظر [[روان‌شناسی]] و [[جامعه‌شناسی]]، دین ملاک قرار می‌گیرد. یادآوری این نکته ضروری است که برخی نیز روش جمع دو رویکرد درون‌دینی و برون‌دینی را پیشنهاد می‌کنند.<ref>ر. ک. سروش، عبدالکریم، مدارا و مدیریت، ص۱۳۷–۱۳۵، حکیمی، محمد رضا، مکتب تفکیک، ص۸۴ – ۳۵.</ref>
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۱: خط ۲۳:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = -
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۳۱: خط ۳۳:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ب
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۱۴

سؤال

روش‌های پژوهش درباره دین را توضیح دهید؟

پژوهش در باب دین به دو صورتْ ممکن است؛ درون‌دینی و برون‌دینی. البته هر یک از این دو روش، تعریف‌ها و گونه‌های مختلفی دارد که برخی از آن‌ها در این‌جا مراد نیست.

درون دینی؛ گاه منظور از رویکرد درون‌دینی، نص‌گرایی و ظاهرمسلکی افرادی نظیر مالک بن انس یا احمد بن حنبل یا اخباریون است.[۱] این گروه با اصرار بر نقل و حدیث، ورود هرگونه اندیشه بشری و خارجی را به درون دین ممنوع دانستند و آن را موجب انحراف از دین تلقی کردند. آنچه در این‌جا از شیوه درون‌دینی اراده می‌شود این است که برای اثبات یا نفی، به متون دینی توسل شود. کتاب و سنّت معتبر دو عنصر اساسی و مقوم دین و متون دینی‌اند؛ بنابراین در این شیوه نص‌گرایی، ظاهرپیشگی و سنّت‌مسلکی افراطی، آن‌گونه که در روش و منش اخباریون هست، مورد نظر نیست.

برون دینی؛ مراد از رویکرد برون‌دینی، استفاده از روش عقلی و فلسفی است؛ چنان‌که در طول تاریخ برخی از اندیشمندان برای اثبات باورهای دینی سهم زیادی برای تعقل و استدلال‌های فلسفی قایل بودند. بدین معنا که برای اثبات یا رد دعاوی، به غیر از دو منبع کتاب و سنت معتبر، می‌توان به منابع دیگر استناد جست که این منابع می‌تواند عقل فلسفی، نظام کلامی، تجربه انسانی یا کارکردهای عملی دین باشد.

شیوه برون‌دینی گونه دیگری نیز دارد. به بیان دیگر آنان معتقدند دین دو مقام دارد: «نظر» و «عمل». گاه به دنبال اثبات حقانیت و صدق دعاوی دینی است که این مقام نخست بوده و آنچه در تاریخ اسلام رخ داده، بیشتر ناظر به همین مقام است. اما زمانی به صدق و حقانیت گزاره‌های دینی توجه نمی‌شود؛ بلکه به دنبال توفیقات عملی دین بوده که این مقام دوم است. در این عرصه به آثار و نقش‌های فردی، روانی یا اجتماعی دین توجه می‌شود و از منظر روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، دین ملاک قرار می‌گیرد. یادآوری این نکته ضروری است که برخی نیز روش جمع دو رویکرد درون‌دینی و برون‌دینی را پیشنهاد می‌کنند.[۲]


منابع

  1. ر. ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، ص۵۸–۵۳.
  2. ر. ک. سروش، عبدالکریم، مدارا و مدیریت، ص۱۳۷–۱۳۵، حکیمی، محمد رضا، مکتب تفکیک، ص۸۴ – ۳۵.