دلایل اثبات معاد: تفاوت میان نسخه‌ها

(جایگزینی متن - 'مثلاً' به 'مثلا')
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
برای اثبات معاد چه دلایل عقلی وجود دارد؟
برای اثبات معاد چه دلایل عقلی وجود دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{اصول دین و فروع دین}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اثبات معاد از دو راه عقلی و نقلی ممکن است. البته پیش‌فرض دلایل عقلی وجود خداست که در مباحث [[خداشناسی]] مورد بحث قرار می‌گیرد. دلایل نقلی نیز بر اساس اعتماد به قرآن و حدیث بنا شده است.
اثبات معاد از دو راه عقلی و نقلی ممکن است. البته پیش‌فرض دلایل عقلی وجود خداست که در مباحث [[خداشناسی]] مورد بحث قرار می‌گیرد. دلایل نقلی نیز بر اساس اعتماد به قرآن و حدیث بنا شده است.
خط ۱۱: خط ۱۲:


== برهان حکمت الهی ==
== برهان حکمت الهی ==
در  مباحث [[خداشناسی]] به اثبات رسیده که خداوند حکیم است.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۹۱.</ref> مقتضای حکمت آن است که خدا مخلوقات را به کمال لایق خودشان برساند.  
در  مباحث [[خداشناسی]] به اثبات رسیده که خداوند حکیم است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۹۳، ص۹۱.</ref> مقتضای حکمت آن است که خدا مخلوقات را به کمال لایق خودشان برساند.  


از طرف دیگر انسان دارای روح قابل بقا می‌باشد که می‌تواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست. پس اگر حیات انسان منحصر به این حیات دنیوی پر از رنج و سختی باشد خلقت انسان با این خصوصیات بی‌فایده و خلاف حکمت است.  
از طرف دیگر انسان دارای روح قابل بقا می‌باشد که می‌تواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست. پس اگر حیات انسان منحصر به این حیات دنیوی پر از رنج و سختی باشد خلقت انسان با این خصوصیات بی‌فایده و خلاف حکمت است.  
خط ۲۳: خط ۲۴:


در نتیجه هم‌چنان که این دنیا سرای اعمال و رفتار است باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۳۶۶.</ref>
در نتیجه هم‌چنان که این دنیا سرای اعمال و رفتار است باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۳۶۶.</ref>
{{پایان پاسخ}}
 
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
== منابع جهت مطالعه بیشتر ==
* معاد، محسن قرائتی.
* معاد، محسن قرائتی.
* وجود بقاء روح زندگی پس از مرگ، پروفسور سزار لومبروز، ترجمه حسن سعید، فصل دوم، فصل هفتم.
* وجود بقاء روح زندگی پس از مرگ، پروفسور سزار لومبروز، ترجمه حسن سعید، فصل دوم، فصل هفتم.
خط ۴۸: خط ۴۸:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده =
| ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۴

سؤال

برای اثبات معاد چه دلایل عقلی وجود دارد؟

کاشی کاری نام الله.jpg

اثبات معاد از دو راه عقلی و نقلی ممکن است. البته پیش‌فرض دلایل عقلی وجود خداست که در مباحث خداشناسی مورد بحث قرار می‌گیرد. دلایل نقلی نیز بر اساس اعتماد به قرآن و حدیث بنا شده است.

برهان حکمت الهی با توجه به توانایی و میل جاودانگی روح انسان که از سوی خدا در او قرار داده شده، این طور استدلال می‌کند که اگر زندگی جاودانه‌ای در کار نباشد این خصوصیات در انسان بیهوده قرار داده شده و این خلاف حکمت الهی است.

در برهان عدالت اعمال نیک و بد انسان‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد. در این جهان امکان رسیدن انسان‌ها به سزا و پاداش اعمالشان وجود ندارد، در نتیجه عدالت خدا اقتضا می‌کند که جهان دیگری وجود داشته باشد که در آن انسان‌ها نتیجه اعمال خود را ببینند.

برهان حکمت الهی

در مباحث خداشناسی به اثبات رسیده که خداوند حکیم است.[۱] مقتضای حکمت آن است که خدا مخلوقات را به کمال لایق خودشان برساند.

از طرف دیگر انسان دارای روح قابل بقا می‌باشد که می‌تواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست. پس اگر حیات انسان منحصر به این حیات دنیوی پر از رنج و سختی باشد خلقت انسان با این خصوصیات بی‌فایده و خلاف حکمت است.

از سوی دیگر، یکی از غرایز اصیل انسان، حب به جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او قرار داده است. هر فرد انسانی این گرایش قدرتمند را در وجود خود احساس می‌کند. وجود چنین میلی، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری پس از این زندگی محکوم به فنا و مرگ، در انتظار او باشد.[۲]

علاوه بر آن واضح است که زندگی ابدی انسان باید دارای نظام دیگری باشد که مانند زندگی دنیا مستلزم رنج نباشد و گرنه، ادامه همین زندگی دنیوی حتی اگر تا ابد هم ممکن بود با حکمت الهی سازگار نمی‌بود.

برهان عدالت

در این جهان کسانی یافت می‌شوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او نموده‌اند، و در سوی دیگر، کسانی دیده می‌شوند که بدترین ستم‌ها و زشت‌ترین گناهان را مرتکب می‌گردند. اما در این جهان نیکوکاران و تبهکاران به پاداش و کیفری در خور اعمالشان نمی‌رسند و اساساً زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد. مثلا کسی که هزاران شخص بی‌گناه را به قتل رسانیده است نمی‌توان او را جز یک بار، قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بی‌کیفر می‌ماند در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچک‌ترین کار خوب یا بدی انجام دهد به نتیجه آن برسد.

در نتیجه هم‌چنان که این دنیا سرای اعمال و رفتار است باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد.[۳]

مطالعه بیشتر

  • معاد، محسن قرائتی.
  • وجود بقاء روح زندگی پس از مرگ، پروفسور سزار لومبروز، ترجمه حسن سعید، فصل دوم، فصل هفتم.
  • زندگی جاوید یا حیات اخروی، استاد مرتضی مطهری.


منابع

  1. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۹۳، ص۹۱.
  2. مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۳۶۴–۳۶۵.
  3. مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۳۶۶.