حدیث نهی از سخن گفتن درباره فوق عرش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر =شد | | تغییر مسیر =شد | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | | بازبینی نویسنده = | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[رده:فقه الحدیث]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۵
این مقاله نیازمند گسترش است. لطفاً اگر تخصص و توانایی گسترش این مقاله را دارید، آن را بهبود بخشید. |
نهی از سخن گفتن درباره فوق عرش، مضمون روایتی در کتاب المحاسن و التوحیدِ صدوق است که از امام باقر(ع) روایت شده و از نظر سندی موثق است. دلیل نهی از سخن گفتن درباره فوق عرش، این دانسته شده که برخی از حقایق برای افراد عادی ممکن نیست و گفتگو درباره آنها به نتیجه نمیرسد؛ بلکه احتمال انحراف هم وجود دارد.
متن و ترجمه
«تَكَلَّمُوا فِي مَا دُونَ الْعَرْشِ وَ لَا تَكَلَّمُوا فِي مَا فَوْقَ الْعَرْشِ فَإِنَّ قَوْماً تَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَاهُوا حَتَّى كَانَ الرَّجُلُ يُنَادَى مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ فَيُجِيبُ مِنْ خَلْفِهِ وَ يُنَادَى مِنْ خَلْفِهِ فَيُجِيبُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ؛ در آنچه پایینتر از عرش است، سخن بگوييد و در بالاتر از آن، نه؛ زیرا گروهى درباره خدا سخن گفتند و حيران شدند تا آن جا كه او را از جلو صدا مىزدند،به پشتِ سرش پاسخ مىداد و از پشتِ سرش صدا مىزدند و او به جلويش پاسخ مىداد. ( پيش رو و پشت سر خود را از یکدیگر تشخیص نمیداد)»[۱]
بررسی سند
حدیث نهی از سخن گفتن درباره فوق عرش، در کتاب المحاسن از امام باقر(ع) نقل شده است. شیخ صدوق نیز این روایت را، در کتاب التوحید ذکر کرده است.[۱] سند روایت به دلیل وجود ابن فضال در سلسلهسند صحیح نیست، ولی موثق است؛ زیرا ابن فضال ثقه و فطحیمذهب است.[نیازمند منبع]
بررسی محتوا
در این روایت، از سخن گفتن درباره فوق عرش نهی شده است؛ دلیل نهی از سخن گفتن درباره فوق عرش، این دانسته شده که برخی از حقایق برای افراد عادی ممکن نیست و گفتگو درباره آنها به نتیجه نمیرسد؛ بلکه احتمال انحراف هم وجود دارد. برخی با درک نکردن حقیقت عرش و بالاتر از عرش، آن را انکار میکنند و این انکار ممکن است به انکار توحید منجر شود. ضمن اینکه دانستن حقایق عرش، جزئی از اصول دین و فروع آن نبوده و واجب نیست.